دوشنبه ۳ مهر ۱۴۰۲ - ۱۸:۴۸

كار، ارگان سازمان فداييان خلق ايران (اكثريت)

دوشنبه ۳ مهر ۱۴۰۲ - ۱۸:۴۸

تاریخچه محرومیت از تحصیل و گروههای محروم در ایران

محرومان از تحصیل در ایران را می توان به سه گروه تقسیم کرد: ۱- افرادی که در آستانه ی ورود به دانشگاه از حق تحصیل محروم می شوند، مانند بهاییها؛ ۲- دانشجویانی که در حین تحصیل با گرفتن احکام تعلیق به طور موقت از تحصیل محروم می شوند یا از دانشگاه اخراج می شوند (حداکثر ۵ سال محرومیت از دانشگاه)؛ ۳- دانشجویانی که از ادامۀ تحصیل در مقاطع بالاتر (کارشناسی به کارشناسی ارشد، کارشناسی ارشد به دکترا) محروم می شوند (دانشجویان ستاره دار).

آنچه که محرومیت از تحصیل نامیده می شود، سابقه ی طولانی در جهان دارد. آنچنان که می توان از برتراند راسل فیلسوف، منطقدان، ریاضیدان، مورخ، صلح طلب و منتقد اجتماعی بریتانیایی نام برد که در طول جنگ جهانی اول به دلیل مبارزات ضد جنگ از دانشگاه اخراج و زندانی شد.

در اولین بیانیه های جمهوری شوراها و قانون اساسی اتحاد جماهیر شوروی مصوبه ۱۹۳۶ سلسله ای از حقوق اجتماعی بنیادین مانند حق کار و حق آموزش و فرهنگ برای مردان و زنان به مساوات تضمین شد. شاید این اولین گام در راه مبارزه با تبعیض در حق تحصیل می باشد.

اولین اعلامیه جهانی حقوق بشر در ۱۰ دسامبر ۱۹۴۸ حق تحصیل را برای همه انسانها فارغ از نژاد، رنگ، عقیده، مذهب و جنسیت برابر می داند.

«هر کس حق تحصیل دارد. تحصیل دست کم در مقطع ابتدایی و پایه، باید رایگان باشد. تحصیل ابتدایی باید اجباری باشد. آموزش فنی و حرفه ای باید در دسترس عموم قرار گیرد و آموزش عالی باید بر اساس استحقاق، به یکسان در دسترس همه باشد» (بند ۱ ماده ی ۲۶ اعلامیه جهانی حقوق بشر)

محرومان از تحصیل در ایران را می توان به سه گروه تقسیم کرد:

۱- افرادی که در آستانه ی ورود به دانشگاه از حق تحصیل محروم می شوند، مانند بهاییها؛

۲- دانشجویانی که در حین تحصیل با گرفتن احکام تعلیق به طور موقت از تحصیل محروم می شوند یا از دانشگاه اخراج می شوند (حداکثر ۵ سال محرومیت از دانشگاه)؛

۳- دانشجویانی که از ادامۀ تحصیل در مقاطع بالاتر (کارشناسی به کارشناسی ارشد، کارشناسی ارشد به دکترا) محروم می شوند (دانشجویان ستاره دار).

گروه اول عمدتاً شامل دانشجویان اقلیت مذهبی می شود که اکنون طیف گسترده ای از این گروه را افراد با اقلیت مذهبی بهایی تشکیل می دهند.

پس از انقلاب اسلامی ایران و مقارن با انقلاب فرهنگی در سال ۱۳۵۹، در کنار انواع محرومیتها و فشارها بر جامعه بهائی ایران، محرومیت از تحصیلات عالی و فشار بر دانشگاهیان بهائی آغاز گردید. این محرومیت شامل اخراج کارمندان و استادانی که پیرو آئین بهائی بودند و همچنین اخراج کلیه دانشجویان بهائی و جلوگیری از ورود به دانشگاه در سالهای بعد می شود.

از سال ۱۳۵۸ تا شروع انقلاب فرهنگی در سال ۱۳۵۹ به تدریج کلیه استادانی که هنوز مشغول خدمت بودند، با حکم اخراج از دانشگاه مواجه شدند و تاکنون علیرغم پیگیری آنان در سطوح ملی و بین المللی، تغییری در وضعیت آنان رخ نداده است.

از سال ۱۳۵۹ دانشگاه های ایران به مدت ۳ سال به مناسبت انقلاب فرهنگی تعطیل بودند و پس از بازگشائی دانشگاه ها در سال ۶۱ و در زمان ثبت نام مجدد در تیرماه ۱۳۶۲، دانشجویان بهائی دانشگاه ها نام خود را در فهرست محرومین از تحصیل بر تابلوهای اعلانات مشاهده کردند.

در طی سالهای ۶۲ تا ۶۷ علیرغم پیگیری این دانشجویان و مراجعه به مراجع گوناگون قانونی و انعکاس وضعیت آنان در رسانه ها و مجامع بین المللی، و با وجودی که تعداد بسیاری از دانشجویانی که به اتهام گرایشهای سیاسی اخراج شده بودند به تدریج به دانشگاه بازگشتند، هیچ یک از دانشجویان بهایی امکان بازگشت به دانشگاه را نیافتند؛ چرا که شرط این بازگشت، اعلام عدم اعتقاد به آیین بهایی عنوان شده بود، در حالی که بهائیان اساسا کتمان عقیده را مجازنمی دانند.

در ۱۵ سال بعد تا سال ۱۳۸۳ هیچ تغییری در وضعیت دانشجویان اخراجی و ده ها هزار جوان بهایی که هر سال به سن تحصیلات عالی می رسیدند و خود را محروم می یافتند، حاصل نشد و کم کم نسلی از ایرانیان محروم از تحصیل، در پشت درهای دانشگاه های ایران شکل گرفت. تا سال ۱۳۸۳ در برگه ی ثبت نام کنکور گزینه ای به نام مذهب وجود داشت که در آن مذهب بهایت را به رسمیت نشناخته و شهروندان بهایی به علت نبودن دینشان در لیست ادیان از حضور در کنکور محروم می ماندند.

در بین سالهای ۸۳ تا سال گذشته، پیگیری جامعه بهایی ایران برای احقاق حق تحصیل دانشجویان و شهروندان بهایی با فرازو نشیب هائی ادامه داشته است.

در سال ۱۳۸۳ نهایتاً با حذف “پرسش از مذهب داوطلب در فرم ثبت نام کنکور” امکان ثبت نام در کنکور سراسری برای شهروندان بهایی فراهم شد و نزدیک به ۱۰۰۰ نفر از بهاییان، اکثراً بدون آمادگی کافی در کنکور این سال شرکت نمودند و در واقع فقط از حق ثبت نام در کنکورسراسری (و نه دانشگاه آزاد) برخوردار شدند. اما صرف نظر از پله اول، در سایر پله ها هر سال تا کنون مواجه با مانعی جدید بوده اند. عدم ارائه کارنامه به علت موهوم نقص پرونده، عدم اعلام قبولی و حذف داوطلبانی حتی با رتبه های یک و دو رقمی، قبولی گزینشی چند نفر معدود از میان صدها نفر و مردود اعلام نمودن بیدلیل بقیه، همگی از موانعی بوده که این شهروندان با آن روبرو بوده اند.

در سال ۱۳۸۵ در حدود ۲۰۰ نفر از آنان در دانشگاه ها پذیرفته شدند که بسیاری از آنان نیز طی روندی دائم، در حال اخراج از دانشگاه ها هستند. در این میان دانشجویانی بهائی وجود دارند که یک بار در سال ۱۳۶۲ و بار دیگر در زمان حاضراز دانشگاه اخراج شده اند و برای احقاق حق خود، مجدداً در کنکور ثبت نام می کنند. شرکت در کنکور و عدم راهیابی به دانشگاه به دلایلی غیراز صلاحیت علمی، و یا اخراج بعد از قبولی به دلیل اعتقاد مذهبی، مجموعاً وضعیت جدید و ناامنی را به وجود آورده که آن دسته از جوانان و شهروندان ایرانی که پیرو آئین بهائی هستند در این سالها تجربه می کنند.

گروه دوم را اغلب فعالین دانشجویی تشکیل می دهند که به عنوان فعالیت دانشجویی و با نام اغتشاشات دانشجویی بین یک تا چهار ترم متوالی ممکن است از تحصیل محروم بشوند.

در قسمت تنبیهات بند ب [آئین نامه انضباطی] آورده شده (۱):

تنبیهاتی که فقط با حکم کمیته مرکزی انضباطی در مورد دانشجو میتواند اعمال شود:

• منع موقت از تحصیل حداکثر تا ۴ نیمسال «با احتساب مدت آن بهعنوان سنوات تحصیلی یا بدون احتساب آن در سنوات«

• تغییر محل تحصیل دانشجو «انتقال اجباری به دانشگاه های دیگر»

• محرومیت از تحصیل در کلیه دانشگاه های کشور «تا ۵ سال»

در سالهای اخیر محرومیت ۶ ترمی هم برای دانشجویانی مثل علیرضا داوودی داده شده است.

مشکل زمانی شکل جدیتری پیدا می کند، که با این که قوانین انضباطی دانشجو را موظف می کند که برای هرگونه فعالیت در زمان تحصیل به دانشگاه پاسخگو باشد، در زمان توبیخ یا تنبیهات دولتی از دانشجو دفاع نمی کند و قوانینی را می گذارد که بیشتر به دانشجو آسیب وارد می کند.

تبصره ی سوم همان بند می گوید: “هر گاه دانشجویی در خارج از محوطه دانشگاه مرتکب خلافی شود که بنابر قوانین کشور مستوجب کیفر باشد، پس از اعمال مجازات توسط مقامات و مراجع قضایی سابقه کیفری در پرونده دانشجویی وی ضبط خواهد شد و در این موارد حکم مراجع ذیصلاح در مورد صلاحیت ادامه تحصیل دانشجو برای کمیته انضباطیلازم الاتباع خواهد بود.”

این بدین معنا است که اگر دانشجویی مثلاً با توجه به جریانات اخیر دستگیر شود، کمیته ی انضباطی نیز می تواند با توجه به حکم وارده برای او حکمی صادر کند و با توجه به این که دانشجو در زمان داده شدن حکم در دانشگاه حضور ندارد، نمی تواند به حکم وارده اعتراض کند و یا حتی اگر کمیته ی انضباطی تشکیل نشود، با توجه به زندانی بودن دانشجو و عدم توانایی ثبت نام در دانشگاه، منصرف از تحصیل تلقی می شود.

عدم مراجعه (ماده ۳۵): “چنانچه دانشجوی مجاز به تحصیل در موعد مقرر برای انتخاب واحد (ثبتنام) مراجعه نکند و از مرخصی تحصیلی (با موافقت دانشکده) نیز استفاده ننماید، منصرف از تحصیل محسوب شده و حکم مربوط برای وی صادر میگردد”.

حتی اگر دانشجو تقاضای مرخصی کند، این مرخصی بیش از دو ترم نمی تواند باشد و در سنوات دانشجویی نیز محسوب می شود. در جریانات اخیر دانشجویانی که حکمهای دو یا سه سال دریافت می کنند، عملاً از تحصیل نیز محروم می شوند.

طول دوره و محدودیت آن (ماده ۱۳): “چنانچه سنوات تحصیلی دانشجو به اتمام برسد از ادامه تحصیل محروم میشود.”

مرخصـیتحصیلی (ماده ۳۵): “دانشجو بدلیل مشکلات خانوادگی و غیره به شرط ارایه درخواست و تکمیل فرم مربوط در موعد تعیین شده (از دو هفته قبل از ثبتنام تا زمان حذف و اضافه) میتواند از مرخصی تحصیلی با موافقت دانشکده استفاده کند.”

در واقع بعد از انتخابات ما با محرومیت بی سابقه ای مواجه شده ایم. در جایی که دولت نمی توانست مانع از تجمعات دانشجویی شود، کمیته ی انضباطی وارد جریانات دانشجویی شده و حکمهای سنگین و بی سابقه ای را صادر می کند.

به راستی کمیته ی انضباطی همراه دولت، دست به دست هم می دهند تا دانشگاه را با دادن احکامی که از هر سو تشدید می شود، تصفیه کنند.

گروه سوم شامل دانشجویانی است که تحت نام ستاره دار شناخته می شوند.

موضوع دانشجویان ستارهدار از سال ۸۵ و پس از کنکور کارشناسی ارشد سال ۸۴ آغاز شد. در سال ۸۵ جمعی از دانشجویان قبول شده کارشناسی ارشد، به اصطلاح ستاره دار شدند؛ بدین معنا که علیرغم کسب نمره علمی قابل قبول از تحصیل در مقاطع عالی تحصیلی محروم گردیدند. این ستاره ها که بعداً دانشجویان محروم از تحصیل با آنها نام گذاری شدند، علامتهای ستاره ای بودند که در کنار نام برخی از دانشجویان قبول شده در آزمون کارشناسی ارشد قرار داشت. دانشجویان ستاره دار از یک تا ۳ ستاره داشتند. در آن سال بسیاری از دانشجویان یک و دو ستاره با دادن تعهد کتبی به حراست وزرات علوم یا دانشگاه های مربوطه، مبنی بر عدم فعالیت سیاسی در دورۀ کارشناسی ارشد، جواز ورود به دانشگاه را یافتند، اما بنا به اطلاعاتی که دفتر تحکیم وحدت جمع آوری کرده بود، ۱۷ دانشجوی سه ستاره هرگز امکان ادامۀ تحصیل نیافتند.

در سال ۸۶ آمار دانشجویانی که به این ترتیب از تحصیل محروم شدند چند برابر شد. با این تفاوت که وزارت علوم برای در امان ماندن از انتقادات به این دانشجویان کارنامه نداد تا ایشان نتوانند که ادعا کنند در کنکور پذیرفته شده اند. در همان زمان بیش از ۳۰ تن از این دانشجویان از وزارت علوم در دیوان عدالت اداری شکایت کردند. دیوان عدالت اداری نیز پس از ماه ها یکایک شکایتها را رد کرد. نکته قابل توجه این که دیوان در احکامی که در این پرونده ها صادر کرده به روشنی به مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی و استعلام از دستگاه های مربوطه دربارۀ صلاحیتهای این دانشجویان اشاره کرده است. به این ترتیب شکی نیست که صلاحیتهای علمی این دانشجویان هرگز ملاک داوری نبوده است.

این روند در سال ۸۷ هم ادامه داشت و باز هم تعداد دانشجویان ستاره دار بیشتر شد. در این سال هم تعداد زیادی از دانشجویان بدون کارنامه به دیوان عدالت اداری شکایت بردند اما هیچ یک نتیجه ای نگرفتند.

پس از انتخابات ۲۲ خرداد سال گذشته، فعالان کمپین یک میلیون امضا و دانشجویان فعال در ستادهای انتخاباتی کروبی و موسوی نیز به این محرومان از تحصیل پیوستند. دانشجویان محروم از تحصیل امسال خود تعداد ستاره داران جدید را بسیار بیشتر از سالهای گذشته تخمین می زنند.

روند ستاره دار کردن دانشجویان کارشناسی ارشد از سال ۸۵ تا ۸۸ و تا به امروز سه شکل گوناگون به خود گرفته است:

۱- در سال ۸۵ فعالان دانشجویی قبول شده در دانشگاه های مورد نظر، پس از مراجعه برای ثبت نام، با ستاره هایی در فرم ثبت نام مواجه شدند. یک و دو ستاره ایها با دادن تعهد می توانستند به تحصیلات خود ادامه دهند، اما سه ستاره ایها به طور کل از ادامه تحصیلات عالی باز ماندند.

۲- سال ۸۶ و ۸۷ با دانشجویان به گونه ای دیگر برخورد شد. فعالان دانشجویی که حائز رتبه های قابل قبولی شده بودند، به طور کلی از دریافت کارنامه علمی در مرحله اول نتایج کنکور محروم شدند و حتی اجازه انتخاب رشته هم نیافتند. در اینترنت به اطلاع این افراد رسانده بودند که برای پیگیری کار خود باید به سازمان سنجش مراجعه کنند. این سیاست دولت به منظور از میان بردن هرگونه مدرکی مبنی بر تبعیض و نقض آشکار حقوق بشر، انجام پذیرفت .

۳- سال ۸۸ ، با توجه به همزمانی دریافت کارنامه اولیه با تبلیغات انتخاباتی، تمام دانشجویان موفق به دریافت کارنامه و انتخاب رشته شدند، اما پس از انتخابات عده ای از دانشجویان که برای مشاهده نتایج نهایی مراجعه کردند، با گزینه “مردود علمی” مواجه شدند. خبری از ستاره روی فرمهای ثبت نام نبود، بلکه ستاره ها این بار به شکل “مردود علمی” خود را آشکار کرده بودند.

این در حالی است که بر اساس قانون، در کنکور کارشناسی ارشد، هیچ گونه مرحله مصاحبه یا گزینش وجود ندارد و پذیرش و رتبه بندی فقط بر اساس نمره علمی و معدل دوره کارشناسی ارشد محاسبه می شود.

اما آنچه بیش از همه موجب شگفتی است، پنهان نمودن و حاشا کردن دانشجویان ستاره دار توسط مسئولین دولت است. مسئولان وزارت علوم عنوان می کنند که “ما دانشجویی که در کارنامه یا فرم پذیرش دانشگاهش ستاره درج شود، نداریم”.

دانشجویان ستاره دار به هر مرکزی که مراجعه می کنند از اخذ جواب باز می مانند. سازمان سنجش و وزارت علوم علت ممنوعیت را دستور وزارت اطلاعات قلمداد می کنند، وزارت اطلاعات هم عنوان می کند که طرف حساب دانشجو نیستیم و وزارت علوم باید جوابگو باشد.

این دانشجو است که هر روز باید در راهروهای این وزارتخانه و آن سازمان، این سو و آن سو بدود تا حق اولیه اش را طلب نماید.

شاید در انتها لازم باشد که به اسامی دانشجویان محروم از تحصیل که در زندان هستند و یا با قید وثیقه خارج از زندان به سر می برند اشاره ای شود.

اعضای شورای دفاع از حق تحصیل، که خود از دانشجویان ستاره دار و محروم از تحصیل اند و در زندان به سر می برند:

سید ضیاءالدین نبوی ۱۰ سال حبس + تبعید به ایذه (دانشجوی بدون کارنامه سال ۸۷)

مجید دری ۶ سال حبس + تبعید به ایذه (دانشجوی تعلیقی دانشگاه علامه طباطبایی)

مهدیه گلرو ۲ سال حبس بدون اجازه ی مرخصی (دانشجوی تعلیقی دانشگاه علامه)

شیوا نظرآهاری بازداشت بدون تشکیل دادگاه (محروم از تحصیل دانشگاه آزاد)

از گروه اول (جمعیت مبارزه با تبعیض تحصیلی، کمیته ی حق تحصیل سابق):

نوید خانجانی وثیقه ۱۰۰ میلیون تومان

درسا سبحانی وثیقه ۵۰ میلیون تومان

ایقان شهیدی وثیقه ۵۰ میلیون تومان

سماء نورانی وثیقه ۳۰ میلیون تومان

سارا محبوبی وثیقه ۳۰ میلیون تومان

از گروه سوم

مهسا جزینی وثیقه ۱۰۰ میلیون تومان

سمیه رشیدی قرار کفالت

سعید جلالی فر وثیقه ۱۰۰ میلیون تومان

علیرضا خوشبخت وثیقه ۵۰ میلیون تومان

زهرا توحیدی وثیقه ۵۰ میلیون تومان

حسام سلامت وثیقه ۱۰۰ میلیون تومان و ۳ سال حبس تعزیری

پیمان عارف وثیقه ۱۰۰ میلیون تومان

علی قلی زاده وثیقه ۱۰۰ میلیون تومان

 

صفورا الیاسی، عضو شورای دفاع از حق تحصیل


تاریخ انتشار : ۱۳ مرداد, ۱۳۸۹ ۷:۴۱ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سخن روز

آغاز جنگ و حماسه مقاومت خرمشهر:‌ مصاحبه نشریه کار با اکبر دوستدار

خبر حمله عراق را در واقع ما با مشاهده بمباران اهواز و آبادان دریافت کردیم. هواپیماهای عراقی در همان ساعات اول، بسیاری از شهرهای خوزستان و جمعاً ده شهر کشور را بمباران کردند. البته هدف مقدم و اصلی آنها تسخیر برق آسای خرمشهر توسط نیروی زمینی بود که در نزدیکی مرز عراق قرار داشت. از قرار و طبق نقشه جنگی صدام، آبادان، اهواز، دزفول و سوسنگرد اهداف بعدی آنان بودند. ۱۲ لشکر زرهی عراق با همه تجهیزات بسوی خرمشهر سرازیر شده بودند.

مطالعه »
یادداشت

جنبش زن زندگی آزادی، به مثابه جنبش علیه سلطه و استبداد

یک سال از روزهایی که زنان به اعتراض به قتل حکومتی مهسا “ژینا” روسری های خود را بعنوان نماد و  سمبل اقتدار جمهوری اسلامی به آتش کشیده و با شعار “زن، زندگی، آزادی” همبستگی عمیق جهانیان را بخود جلب کردند،  گذشت. جنبشی که در یک سال گذشته شاهدش بودیم، یکباره آغاز نشده و پیش زمینه های آن به سال های سال قبل به  خصوص بعد از انقلاب ۵۷ بر میگردد.

مطالعه »
آخرین مطالب

شرایط کار پیک های تحویل غذا بسیار بد است!

کمی پس از اینکه اسد به عنوان یک پیک تمام وقت تحویل غذا، در واشنگتن دی سی شروع به کار کرد، حین کار توسط یک ماشین مورد صدمه قرار گرفت. دوچرخه الکتریکی که او برای کار تحویل غذا خریداری کرده بود، آسیب دیده ولی هنوز کار میکرد. وقتی اسد با شرکت ارسال کالا تماس گرفت تا آنها را از حادثه مطلع کند، شرکت از او خواست که به کارش ادامه داده و غذایی که حمل می کرد را تحویل مشتری بدهد …

بازگشایی مدارس و دانشگاه‌ها و فشار بر معلمان مدارس و استادان دانشگاه‌ها و دانشجویان!

صدور احکام پرشمار «تعلیق از تحصیل»، «تبعید و انتقال اجباری» و «اخراج» برای دانشجویان معترض، «لغو مجوز و منع فعالیت شماری از تشکل‌های دانشجویی» و موج اخراج ده‌ها استاد و اعضای هیات علمی از جمله اقدامات … دستگاه‌های امنیتی جمهوری اسلامی و مدیران دانشگاه‌ها علیه اعتراضات دانشگاهیان است.

افزایش ترک تحصیل در کشور

مدام بر تعداد کودکانی که یا پا به مدرسه نمی‌گذارند یا ترک تحصیل می‌کنند افزوده می‌شود. آنان نیز به جمع کثیر کودکان کار می‌پیوندند.

فرزندان ایران، این گل‌های خندان

باری با همهٔ این دردها و آلام ما به این نوباوگان باهوش و مبتکر که سازندهٔ آیندهٔ زیبا و معطر ایران رنگارنگند، باورمندیم و بیش از حد امیدواریم‌ و مطمئن‌یم که با فداکاری و ایثار والدینی که با «دلی خونین، لبی خندان» و آغوشی گشاده در مقابل فرزندان‌شان دارند، روزهای بسیار شادابی را پیش رو داریم و هم‌چنین با پیوستگی و تمرکز بر خواست‌های بر حق، کودکان و نوجوانان میهن‌مان در جهان کاملاً متفاوت آینده نقش‌های مثبتی بر عهده خواهند گرفت.

یادداشت

جنبش زن زندگی آزادی، به مثابه جنبش علیه سلطه و استبداد

یک سال از روزهایی که زنان به اعتراض به قتل حکومتی مهسا “ژینا” روسری های خود را بعنوان نماد و  سمبل اقتدار جمهوری اسلامی به آتش کشیده و با شعار “زن، زندگی، آزادی” همبستگی عمیق جهانیان را بخود جلب کردند،  گذشت. جنبشی که در یک سال گذشته شاهدش بودیم، یکباره آغاز نشده و پیش زمینه های آن به سال های سال قبل به  خصوص بعد از انقلاب ۵۷ بر میگردد.

مطالعه »
بیانیه ها

در سالگرد قتل حکومتی مهسا (ژینا) امینی: ایران به پیش از جنبش تنیده در جان مردم و میهن برنمی‌گردد!

جنبش «زن‌ زندگی، آزادی»، در بطن جامعه حضور دارد و مطالبات بنیادین آن در حال تکوین است. خواست استقرار جمهوری مبتنی بر جدایی دین از حکومت، بر پایهٔ ارزش‌های جهان‌شمول حقوق بشر و با تأکید ویژه بر آزادی، مردم‌سالاری (دموکراسی) و عدالت اجتماعی، به‌یمن مبارزهٔ مردم ایران تحقق خواهد یافت!

مطالعه »
پيام ها

در سالگرد قتل حکومتی مهسا (ژینا) امینی: ایران به پیش از جنبش تنیده در جان مردم و میهن برنمی‌گردد!

جنبش «زن‌ زندگی، آزادی»، در بطن جامعه حضور دارد و مطالبات بنیادین آن در حال تکوین است. خواست استقرار جمهوری مبتنی بر جدایی دین از حکومت، بر پایهٔ ارزش‌های جهان‌شمول حقوق بشر و با تأکید ویژه بر آزادی، مردم‌سالاری (دموکراسی) و عدالت اجتماعی، به‌یمن مبارزهٔ مردم ایران تحقق خواهد یافت!

مطالعه »
بیانیه ها

در سالگرد قتل حکومتی مهسا (ژینا) امینی: ایران به پیش از جنبش تنیده در جان مردم و میهن برنمی‌گردد!

جنبش «زن‌ زندگی، آزادی»، در بطن جامعه حضور دارد و مطالبات بنیادین آن در حال تکوین است. خواست استقرار جمهوری مبتنی بر جدایی دین از حکومت، بر پایهٔ ارزش‌های جهان‌شمول حقوق بشر و با تأکید ویژه بر آزادی، مردم‌سالاری (دموکراسی) و عدالت اجتماعی، به‌یمن مبارزهٔ مردم ایران تحقق خواهد یافت!

مطالعه »
برنامه و اساسنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

شرایط کار پیک های تحویل غذا بسیار بد است!

یک سال پس از آغاز جنبش “زن، زندگی آزادی” − تلاشی برای تحلیل وضعیت

بازگشایی مدارس و دانشگاه‌ها و فشار بر معلمان مدارس و استادان دانشگاه‌ها و دانشجویان!

افزایش ترک تحصیل در کشور

فرزندان ایران، این گل‌های خندان

بیانیهٔ مشترک جمعی از دانشجویان رشته‌های هنری دانشکدگان هنرهای زیبا و دانشگاه هنر تهران به‌ مناسبت آغاز سال تحصیلی جدید