ـ در هنگام جنگ چالدران مناطق کردنشین از امیرنشینهائی تشکیل شدە بود کە هر کدام برمنطقە تحت نفوذ خودش حکمرانی می کرد. در این موقع این مناطق، تنها، سرزمینی بودند کە در آن کردها زندگی می کردند و شاید تنها از این زاویە می توان کردستان نامیدش، اما آنگاە کە بحث بر سر یک کشور و یک ملت است، کردستان یا مناطق کردنشین در آن هنگام هیچوقت یک کشور یا یک ملت با مرزهای تحت حاکمیت یک دولت مرکزی نبودە تا در جریان جنگ چالدران تقسیم شود. کردستان کشور نبودە است. در واقع کشور یک مفهوم مدرن است کە با دولت، ملت و مرزهای مشخص قانونی و جغرافیائی خاص تعریف می شود، کشوری کە در اسناد بین المللی ثبت می شود و وجە قانونی می یابد. در دوران تاریخی ای کە جنگ چالدران در آن بوقوع پیوست کردستان سرزمینی بود با امیرنشینهائی کە زیرکنترل امپراطوریها قرارداشت، اما هر امیرنشین دارای قدرت داخلی خود بود، پس بنابراین اگر تقسیمی وجود داشتە تقسیم سرزمینی بودە و نە تقسیم کشوری در مفهوم مدرن،
ـ با تشکیل دولت ـ ملتهای جدید در منطقە کە با فروپاشی امپراطوری عثمانی آغاز شد، کردها علیرغم وعدەای کە بدانها در قرارداد سوردادە شدە بود، از تشکیل کشور خود محروم ماندند. هر بخش از سرزمین کردستان تحت کنترل کشوری در منطقە قرارگرفت (کردستان یا مناطق کردنشین تقسیم سرزمینی شد)،
ـ روند تشکیل دولت ـ ملت، روندی ازبالا بود، روندی کە در آن در منطقە ما از همان اوائل بە خواست اقلیتهای اتنیکی توجە نشان دادە نشد و آنان از همان ابتدا از حقوق خود محروم ماندند. این محرومیت با تثبیت نسبی دولت ـ ملتهای نوین در منطقە باز هم ادامە یافت و بعدها بە جای ترمیم کژرویهای اعمال شدە، این دولتها هنوز همان درک کلاسیکی را از روند تشکیل دولت ـ ملت در ذهن دارند،
ـ کردها با آگاهی بر اجحاف تاریخی ای کە بر آنان روا شدە بود، ازهمان ابتدا با آگاهی ناسیونالیستی خود جنبشهائی را برای تشکیل دولت آغاز کردند کە با سرکوب خونین مواجە شدند. اما این سرکوبها نە تنها نتوانستەاند جنبش ملی گرای کرد را در ریشە خفە کنند، بلکە هر بار از دل ویرانەهای سرکوب حرکتی دیگر سربرآورد،
ـ اکنون از تاریخ روند دولت ـ ملت سازی در منطقە ما حدود صد سال می گذرد. انبوە شدن این سالها بر روی همدیگر، هم بە درهم تنیدگی مناطق اتنیکی با هم انجامیدە است و هم از طریق ایجاد پروژهای مدرن جادە سازی، سیستم آموزش و پرورش، درهم تنیدگی اقتصادی و غیرە، ما را از شرایط قبل ازایجاد دولت ـ ملت مدرن، بوضوح دورکردە است،
ـ این بدان معناست کە دیگر نمی شود و یا حداقل اینکە بسیار مشکل است کە با همان متد اولیە ایجاد دولتها، درمنطقە دست بە تشکیل کشورهای جدید زد. این مشکل هم شامل ادامە زندگی مدلهای موجود می شود، و هم شامل آن ایدەها یا سیاستهائی کە می خواهند با همان مدل دولت ـ ملت بە حقوق مسلم خود دست بیابند. پس مدل دولت ـ ملت بە همان سبک سابق دیگر آکتول نیست،
ـ در کردستان عراق از اوائل دهە نود میلادی یک حاکمیت اقلیمی کردی درست شدە است کە در اوائل هزارە سوم درقانون اساسی عراق با گنجانیدن فدرالیسم وجاهت قانونی یافت،
ـ فدرالیسم عراقی بر اساس ملی ـ جغرافیائی تعریف شدە است. براین مبنا کردها خواهان تعیین مرزهای حکومت اقلیم خود در درون عراق هستند، اما با گذشت سالیان متمادی هنوزمشکل مرز نە تنها حل نشدە است بلکە دو طرف کرد و عرب را در رویاروئی بیشتر با هم قرار دادە است. بخشی ازمعضل این است کە در مناطق مورد اختلاف هم کردها زندگی می کنند وهم عربها (حال از ذکر اتنیکهای دیگر می گذریم). کردها خواهان رفراندم برای حل معضل هستند، اما هم دولت عربی و هم اعراب موجود در محل ازاین وضع ناراضی هستند و آن را هم مبنای تجزیە عراق و هم در صورت ملحق شدن این مناطق بە دولت کردی، آغازی برای شروع اجحافات بر خود می دانند. بنابراین مشکل هنوز نە تنها حل نشدە بلکە بە جای خود باقیست،
ـ همین منطق درهم تنیدگی مناطق را باید برای بخشهای دیگر کردستان هم تصور کرد. در ایران، ترکیە وسوریە تصور حدود واضحی کە بتواند مناطق کردنشین را از سایر مناطق جدا کند، تقریبا غیر ممکن است،
ـ بعد از تشکیل دولت ـ ملت های مدرن درمنطقە، تجربە نشان می دهد کە کردها آنگاە توانستە اند درمقاطعی ازتاریخ بە حاکمیت ملی خود در قسمتهائی از کردستان دست بیابند کە دولتهای مرکزی براثرجنگهای خارجی دچار تشتت و پراکندگی شدەاند وازاعمال حاکمیت ملی بر قلمرو خود بازماندەاند. جمهوری کردستان در زمان قاضی محمد وتشکیل حکومت اقلیم کردستان دو نمونە اخیر ومعاصر هستند کە این امر را ثابت می کنند،
ـ تجربە نشان دادە است کە بروز چنین فرصت هائی نادر بودە است، اما درتاریخ مدرن وکنونی ما با توجە بە دگرگونەگی جهان و افزایش امکانات برای ایجاد ارادە مردمی و پشتوانە بین المللی، فرصت ایجاد شدە برای کردها از خصوصیت دیگری بهرەمند است. چنین بە نظر می رسد کە دیگر این فرصتهای بدست آمدە قابلیت کانسل بودن را ندارند،
ـ اما اگر فرصت های تاریخی دراثر جنگهای خارجی بوجود نیایند، پس چە امکانی دیگری برای کردها وجود دارد؟ بیگمان انقلاب. همانند پدیدە انقلاب بهمن ١٣۵٧ در ایران کە کردها تا تثبیت قدرت دولت مرکزی، توانستند بر مناطق خودشان تسلط داشتە باشند. اما سئوال دیگری مطرح است وآن اینکە درصورت عدم پدیدە انقلاب وعدم جنگ خارجی چە امکان دیگری برای پیشبرد خواست کردها وجود دارد؟ جواب تحولات دمکراتیک (ضرورتا نە بە شیوە انقلاب) می باشد. در این شیوە بر خلاف مدل جنگهای خارجی، کردها برای اینکە بتوانند بەحقوق خودشان برسند باید در یک تعامل دمکراتیک با دیگر جریانات بە تفاهم برسند،
ـ یک بار دیگر تاکید بر مدل کردستان عراق: مدل کردستان عراق نشان می دهد کە علیرغم تسلط کردها بربسیاری از مناطق خودشان، اما هنوز اصل مسئلە تعیین مرز بە جای خود باقیست، و بنابراین هنوز تثبیت شکل فدرالیسم علیرغم گنجانیدە شدنش درقانون اساسی شکل نهائی بە خود نگرفتە است. چنین بە نظرمی رسد کە این نهائی شدن بە پروسەای نسبتا طولانی تبدیل شدە است کە شاید درآن هیچگاە کردها و اعراب بە تفاهم قطعی نرسند. بە یک معنا جنگ پنهان ادامە خواهد داشت. ناگفتە نماند کە کردستان سوریە نیز بە همین معضل دچارخواهد شد،
ـ همین پدیدە حتی درکشورهائی کە از طریق تحول دمکراتیک راە تغییر را در پیش بگیرند (بر فرض گرایش بە تعیین مرز)، ادامە خواهد داشت. تعیین مرزها همیشە یک معضل بزرگ خواهد بود. تا حالا در برنامە هیچ حزب سیاسی معتقد بە فدرالیسم ملی ـ جغرافیائی، بطور واضح از مرزهای مشخصی صحبت بە میان نیامدە است، زیرا کە این مرزها هم اکنون دیگر بە آن معنای سابق وجود ندارند،
ـ از طرفی دیگر خواست جنبش کردستان یک خواست ملی است، یعنی اینکە ناظربرتشکیل دولت می باشد. در زمانەای کە شرایط تاریخی ایجاد دولت ـ ملتها بە شیوە سابق تقریبا از بین رفتە است، چگونە می توان بە خواست تاریخی کردها جامە عمل پوشانید؟ (مبنا در درون هر کشوریست کە کردها درآن قراردارند، زیرا بعضی نیروها طرحهای فرا کشوری مطرح می کنند مثل کنفدرالیسم منطقەای، کە دراینجا با توجە بە غیر واقع بینانە دانستن آن در شرایط فعلی ازطرح آن صرف نظر می کنیم)،
ـ یک بار دیگر طرح سئوال: اگر طرح دولت ملی ـ جغرافیائی در درون هرکشور با مشکلات بسیارعدیدەای روبروست و اساسا غیرممکن می نماید، پس چە راە حل دیگری متصور است؟ بویژە در این مورد باید بطور مشخص بە ایران اشارە داشت کە درگیر جنگ خارجی نیست،
ـ ظاهرا مدل فدرالیسم جغرافیائی (و نە ملی) ویا اینکە یک شکل غیر متمرکزکە پایە های آن جغرافیا واقتصاد باشد (این شکل البتە بە نوعی ملی هم خواهد بود، اما از واژە ملی اجتناب می شود برای اجتناب از ایجاد و تعمیق اختلافات میان اتنیکی). در این مدل، درمناطق ملی آنانی عمدتا ازطریق رای بە صدارت می رسند کە متعلق بە آن منطقەاند. همچنین نام مجلسهای منطقەای می توانند کردی، ترکی، عربی وغیرە باشند، اما بدون مرز ملی. والبتە همە حقوق اعمال خواهند شد.
١۴ بهمن ١٣٩٢