شنبه ۶ مرداد ۱۴۰۳ - ۰۳:۲۵

شنبه ۶ مرداد ۱۴۰۳ - ۰۳:۲۵

جستاری از شرایط کنونی ایران زیر نام: "گوی" و "میدان"
پیشرفت علم و تکنولوژی و نوآوری‌های این عرصه و گسترش و همه‌گیری فضای مجازی، امکان بی‌بدیلی را برای نور انداختن بر تاریکخانه اشباح و برملا کردن دروغ و نیرنگ‌های پشت...
۵ مرداد, ۱۴۰۳
نویسنده: بردیا سیاوش
نویسنده: بردیا سیاوش
اختلافات درون‌ حکومت و موضع و اهداف رهبری در انتخابات
ریسکی که حکومت انجام داد و فکر می‌کرد که با اتخاذ این روش می‌تواند هم‌ مشارکت را بالا ببرد و هم یک جناح اصول‌گرای میانه را بار دیگر بر راس...
۵ مرداد, ۱۴۰۳
نویسنده: کامران
نویسنده: کامران
چرایی پروژه‌ی میرباقری‌هراسی!
ای کاش رسالت پروژه‌ی میرباقری‌هراسی، مقدمه‌ی ضدحمله به آن بود. اما نیست و عملاً ترمزی‌ست در برابر پیشرفت و دعوت به آهسته بیا و آهسته برو که گربه شاخت نزند.
۴ مرداد, ۱۴۰۳
نویسنده: بهزاد کریمی
نویسنده: بهزاد کریمی
نامه‌ای به اپوزیسیون، جهت یادآوری وظایف فراموش شده!
کاش می‌شد دوباره مثل آن روزها به یاد مردم بیفتیم و به آن‌ها سر بزنیم و مثل آن روزها صمیمانه پای درد دلشان بنشینیم و ببینیم که چه دل خونی...
۴ مرداد, ۱۴۰۳
نویسنده: زری
نویسنده: زری
مشخصات حکومت- قانون
اگر قوانین را تنها وسیله‌ای برای برقراری نظم در جامعه فرض کنیم،حاكمیت قانون به مفهوم برقراری نظم و انضباط اجتماعی خواهد. در این روی‌کرد قانون تنظیم‌کنندۀ روابط حاکمیت و شهروندان...
۳ مرداد, ۱۴۰۳
نویسنده: مناف عماری
نویسنده: مناف عماری
تایتانیک
چیستی و سرشت فلسفی قصه‌ی تایتانیک امری فراتر از عاشقانه‌های آن است. جوهره‌ی فلسفی فیلم‌نامه، داستانِ شکستِ پنداره‌ی لگام زدن بر انگاره‌های فردی‌ست ...
۳ مرداد, ۱۴۰۳
نویسنده: پهلوان
نویسنده: پهلوان
آقای رئیس جمهور اندکی آرام، به کجا چنین شتابان
آقای رئیس جمهور به رای ۲۷ در صدی‌تان غره نشوید. مردم در این ۴ دهه آموخته‌اند که نباید به وعده‌های حکمرانان اعتماد کرد. همان ۲۷ درصد رای‌دهنده، دیده‌بان حرف و...
۲ مرداد, ۱۴۰۳
نویسنده: زهره تنکابنی
نویسنده: زهره تنکابنی

جوانان آفتاب

آینه‌ی غبارگرفته، چهره‌اش را کدر نشان می‌داد. نفسی به آن دمید و دست به گیسوانی برد که رگه‌های نقره در لابه‌لای سیاهی‌اش پدیدار شده بود. بعد تاب بلندش را در دست پیچاند و پشت سر جمع کرد. نگاهی دوباره در آینه به خود انداخت... آینه‌ای که یادگار مادر بود. وقتی لاله‌شمعدان مس را روشن می‌کرد، نرمه‌ی نور به روی تارهای ظریف مس دورش می‌افتاد و او را به یاد توصیف مادر از آسمان پرستاره‌ی شب‌های شهرشان می‌انداخت.

 

جوانان آفتاب

آینه‌ی غبارگرفته، چهره‌اش را کدر نشان می‌داد. نفسی به آن دمید و دست به گیسوانی برد که رگه‌های نقره در لابه‌لای سیاهی‌اش پدیدار شده بود. بعد تاب بلندش را در دست پیچاند و پشت سر جمع کرد. نگاهی دوباره در آینه به خود انداخت… آینه‌ای که یادگار مادر بود. وقتی لاله‌شمعدان مس را روشن می‌کرد، نرمه‌ی نور به روی تارهای ظریف مس دورش می‌افتاد و او را به یاد توصیف مادر از آسمان پرستاره‌ی شب‌های شهرشان می‌انداخت. شهری در دل کویر و آرامش درونش مثل آب انبار قدیمی نزدیک خانه‌شان، عمیق…

دخترِ سال‌های جوانی حالا بر‌ای خودش مادربزرگی شده‌… مادربزرگی مهربان و فداکار و با نوه‌هایی… درجوانی آن هنگام که آسمان شهرش زیبا بود؛ حال اوهم خوب بود. آرزوها داشت و«عشق‌های زودگذر ماندگار^!…»

حالِ آدم‌ها که خوب بشود؛ امید در دل‌های‌شان جوانه می‌زند. شور و شوق دارند برای زندگی… دخترِ جوان ِآن سال‌ها و بانویِ پیرِ این روزها حالا می‌گوید: «… دلم‌ می‌خواهد وقتی که دیگر در این جهان نیستم؛ جوانی که مرا دوست دارد به یادم بادبادک‌های رنگی جورواجور به آسمان آبی شهر بفرستد و تا جایی که چشم کار می‌کند؛ بادبادک‌ها را تعقیب کند تا محو شوند و دیگر دیده نشوند…» او چنین آرزویی دارد… دلش می‌خواهد هم آسمان شهرش آبی باشد و هم همه بتوانند به راحتی نفس بکشند…

می‌گوید: «… مثل پروازی که دست جوانی‌ام را‌ گُم کرده بود!، رها ‌شده بودم ‌در آسمانش… آسمان جوانی او! … یادت نیست!؟ او اما مرا نتوانست ببیند! شعرِ «پرواز رابخاطر بسپار» را برایم خواند و رفت… رفتن‌اش طولانی شد ومن دیگر ندیدم اورا… چه غروب‌ها همان مسیر خیابان، کوچه و محله را به یادش بارها و بارها گذر کردم؛ اما او دیگر نیامد… نبود که ببیند. زمین برایم معنا نداشت؛ درست از وقتی که دست‌هایم را گرفت؛ پاهایم دیگر روی زمین نبود… جوانی‌ام با آرزوهایم به پاییز و زمستانی رسید…» او می‌گفت و نگاهش به دوردست‌ها بود…

در این شب‌ها که با همه‌ی شب‌های دیگر فرق دارد؛ بانو غرق در خاطراتی دور به یاد نوجوانی‌اش می‌افتد. یاد آن روزها که به مدرسه ‌می‌رفت. عاشقِ پوشیدنِ روپوشِ اُرمک ِخوش‌رنگِ مدرسه‌‌اش بود. با آن یقهٔ سفیدرنگش… بعد در خیالش به یاد می‌آورد جوانی‌اش را… و آن روزهایی که با سارافونِ سرمه‌ای‌رنگش در مسیر خانه و مدرسه، در خیالش می‌توانست آرزوهایش را به باد! بگوید تا آن‌ها وقتی به ستاره‌ها می‌رسند؛ برای‌شان بازگو کنند تا برآورده شوند…

او هنوز هم عاشق بادبادک‌هاست! می‌گوید یک روز همه با هم، بادبادک‌های رنگی زیبا را از پنجره‌های خانه‌های‌مان به هوا می‌فرستیم تا آسمان شهر به یک‌باره پُر بشود از رنگ‌های چشم‌نواز… رنگین‌کمانی از خوش‌حالی روی آسمان آبی… راستش این ‌است که او ما را به ضیافتی می بَرَد … به بزم و جشنی به یاد جوانی، به باورِ زیبایی‌ها و رستاخیز زندگی…

«و آستانه پر از عشق می‌شود ^^…»

 

^.«عشق‌های زودگذر ماندگار» نام کتابی از «آندری سرگیویچ مَکین» (۱۹۵۷) نویسنده‌ای با تجربه‌های زیستی بسیار عجیب و تلخ. شیفته‌ی ادبیات. اولین قصه‌های کودکی‌اش را از جد مادری‌اش به زبان فرانسه شنید و همین بی‌گمان باعث دلبستگی فراوانش به زندگی در فرانسه و ادبیات شد.

^^ به آفتاب سلامی دوباره خواهم داد، از دفتر تولدی دیگر. فروغ‌زمان فرخ‌زاد ۸ دی ۱۳۱۳ – ۲۴ بهمن ۱۳۴۵ شاعر، نویسنده و مستندساز.

 

بهمن‌‌ماه ۱۴۰۱

 

 

 

 

تاریخ انتشار : ۲۰ بهمن, ۱۴۰۱ ۳:۴۱ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

حکم اعدام شریفهٔ محمدی را لغو کنید! شریفهٔ محمدی را آزاد کنید!

ما بر این باوریم که با مبارزهٔ هم‌سوی همهٔ نیروهای مترقّی باورمند به آزادی، برابری، مردم‌سالاری (دموکراسی) و عدالت اجتماعی در زمینهٔ حکم منفور اعدام نیز می‌توان ارادهٔ حقوق بشری قاطبهٔ مردم را به این نظام جنایت‌کار تحمیل کرد. ما هم‌صدا با همهٔ این مبارزان لغو حکم اعدام شریفهٔ محمدی را خواهانیم و هم‌نوا با همهٔ نیروهای مترقّی ایران اعلام می‌کنیم جای مبارزان راه بهروزی مردم زندان نیست.

ادامه »
سرمقاله

روز جهانی کارگر بر همۀ کارگران، مزد‌بگیران و زحمتکشان مبارک باد!

در یک سالی که گذشت شرایط سخت زندگی کارگران و مزدبگیران ایران سخت‌تر شد. علاوه بر پیامدهای موقتی کردن هر چه بیشتر مشاغل که منجر به فقر هر چه بیشتر طبقۀ کارگر شده، بالا رفتن نرخ تورم ارزش دستمزد کارگران و قدرت خرید آنان را بسیار ناچیز کرده است. در این شرایط، امنیت شغلی و ایمنی کارگران در محل‌های کارشان نیز در معرض خطر دائمی است. بر بستر چنین شرایطی نیروهای کار در سراسر کشور مرتب دست به تظاهرات و تجمع‌های اعتراضی می‌زنند. در چنین شرایطی اتحاد و همبستگی نیروهای کار با جامعۀ مدنی و دیگر زحمتکشان و تقویت تشکل های مستقل کارگری تنها راه رهایی مزدبگیران است …

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته

آقای رئیس جمهور اندکی آرام، به کجا چنین شتابان

آقای رئیس جمهور به رای ۲۷ در صدی‌تان غره نشوید. مردم در این ۴ دهه آموخته‌اند که نباید به وعده‌های حکمرانان اعتماد کرد. همان ۲۷ درصد رای‌دهنده، دیده‌بان حرف و عمل شما هستند و با دقت و پیگیری، بر مواضع تان نظارت دارند.

مطالعه »
یادداشت

حکم اعدام فعال کارگری، شریفه محمدی نمادی است از سرکوب جنبش صنفی نیرو های کار ایران!

میزان توانایی کارگران برای برگزاری اقدامات مشترک، از جمله اعتصابات و عدم شرکت در امر تولید، مرتبط است با میزان دسترسی آنها به تشکل های صنفی مستقل و امکان ایجاد تشکل های جدید در مراکز کار. ولی در جمهوری اسلامی نه تنها حقوق پایه ای کارگران برای سازمان دهی و داشتن تشکل های مستقل رعایت نمیشود، بلکه فعالان کارگری، از جمله شریفه محمدی، مرتبا سرکوب و محکوم به حبس های طولانی مدت، ضربات شلاق و حتی اعدام میشوند.

مطالعه »
بیانیه ها

حکم اعدام شریفهٔ محمدی را لغو کنید! شریفهٔ محمدی را آزاد کنید!

ما بر این باوریم که با مبارزهٔ هم‌سوی همهٔ نیروهای مترقّی باورمند به آزادی، برابری، مردم‌سالاری (دموکراسی) و عدالت اجتماعی در زمینهٔ حکم منفور اعدام نیز می‌توان ارادهٔ حقوق بشری قاطبهٔ مردم را به این نظام جنایت‌کار تحمیل کرد. ما هم‌صدا با همهٔ این مبارزان لغو حکم اعدام شریفهٔ محمدی را خواهانیم و هم‌نوا با همهٔ نیروهای مترقّی ایران اعلام می‌کنیم جای مبارزان راه بهروزی مردم زندان نیست.

مطالعه »
پيام ها

بدرود رفیق البرز!

رفیق البرز شخصیتی آرام، فروتن و کم‌توقع داشت. بی‌ادعایی، رفتار اعتمادآفرین و لبخند ملایم‌اش آرام‌بخش جمع رفقای‌اش بود. فقدان این انسان نازنین، این رفیق باورمند، این رفیق به‌معنای واقعی رفیق، دردناک است و خسران بزرگی است برای سازمان‌مان، سازمان البرز و ما!

مطالعه »
مطالب ویژه
برنامه و اساسنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

جستاری از شرایط کنونی ایران زیر نام: “گوی” و “میدان”

اختلافات درون‌ حکومت و موضع و اهداف رهبری در انتخابات

چرایی پروژه‌ی میرباقری‌هراسی!

نامه‌ای به اپوزیسیون، جهت یادآوری وظایف فراموش شده!

مشخصات حکومت- قانون

تایتانیک