چهارشنبه ۵ مهر ۱۴۰۲ - ۰۸:۱۵

كار، ارگان سازمان فداييان خلق ايران (اكثريت)

چهارشنبه ۵ مهر ۱۴۰۲ - ۰۸:۱۵

در شب جشن تولدت، ۴۸ شمع خواهیم افروخت تابناک

9 خرداد سالروز تولد نسرین ستوده، وکیل و فعال جنبش زنان است. مادری که 47 سالگی را پشت سر گذاشته و بهار 48 سالگی اش را اکنون در زندان اوین سر می کند، به دور از فرزندان و خانواده اش. لابد در روز تولد نسرین زندانبانان اش، در چشمان او، شعله های تصویر فرزندان اش را نظاره خواهند کرد و گرمای آن را تاب نخواهند آورد. لابد در روز تولد او، همبندان اش 48 سالگی اش را در آغوش می گیرند ولی احساس خواهند کرد که نمی توانند آغوش مادری که دلتنگ بغل کردن فرزندانش است، پُر کنند.

و قطعا ما در این سوی دیوارهای زندان، هیچ نداریم که پیشکش سالروز تولدش کنیم، به جز نشان دادن زخمی که هر روز در قلب مان عمیق تر می شود. و شاید گفتن تبریکی از سوی یاران او در مدرسه فمینیستی به نسرین و خانواده اش، فقط یارای کم کردن التهاب این زخم باشد. در ادامه، دل نوشته آزاده دواچی را که به همین مناسبت به نگارش درآمده می خوانید.

 

تو قلم به دست می گیری و بر پاره های دستمال کاغذی که شاید بارها از دوری کودکان ات بر آن گریسته ای، دردل های مادرانه ات را می نویسی، و من می خواهم با خطوطی بر کاغذ دوباره و چندباره نام تو را جاری کنم و از تو بنویسم، تا راوی روایت های ناگفته ات باشم. از روزهایی حرف بزنم که اینجا نبوده ای، از روزهایی که بر تو گذشته است بگویم، از رنجی که از دوری فرزندات کشیده ای، از دوری از خانواده ات، از ندیدن پدرت برای آخرین بار. باید از تو بنویسم، از مادری که در آن سوی میله ها با کوچکترین امکاناتش، حس مادری اش را به فرزندنش منتقل می کند، دل می سوزاند و نگران حقوق از دست رفته اش است. راستی می دانم که در آن سو هم هنوز به این فکر می کنی مبادا حق کسی ضایع شده باشد، به حکمی فکر می کنی که به ناحق به تو داده شده، گاهی غمگین می شوی  از رنجی که تو و کسانی چون تو برای بازگردان حقوق از دست رفته، برای برقراری عدالت کشیدند و آخر میله های زندان نصیب شان شد. اما می دانی که حتی آنهایی که تو را به بند کشیده اند در خلوتشان به زنی چون تو فکر می کنند که هرگز تسلیم بی عدالتی نشد.

می خواهم از تو بگویم، از تو که سردی میله ها، از پایت نیانداخته است و همچنان از قانون می گویی، از ظلمی که بر تو روا داشته اند. بارها برایت اشک ریخته ایم، از خواندن دردل هایت، بارها هرکدام از ما در هر گوشه از جغرافیایی که شاید فکرش را هم نکنی، از تو یاد کرده ایم با تو همدردی کرده ایم و از تو نوشته ایم. تو در گوشه ی سلولی انفرادی، در روزهای حساس زندگی ات، وقتی قرار بوده است باشی، غایب بوده ای. وقتی نیاز به همدردی داشته ای، وقتی می خواستی دستی را در دست بفشاری و سر بر شانه های کسی بگذاری، اشکهایت را در سلول های سرد و تاریک فرو خورده ای و بغض ات را آرام آرام فرو خورده ای، ولی  ما صدای تو را شنیده ایم. تو دست فرزندانت را در دل شب های سرد و بی کسی کم داشتی و فرزندانت صدای مهربان قلب ات را . تو اشک ریختی در نبودن روزهایی که گذشته اند و در تنهایی هایت سوگواری کردی، خبر نداشتی که در این سو، ما از تو نوشته ایم. تو صبوری، آن قدر که این همه رنج نه تنها تو را از پای در نیاورد که محکم و استوارتر کرد.

شاید ندانی، شاید هنوز دیوارها و حصارهای بلند نگذاشته اند انعکاس حق خواهی ات  به گوشت برسد،  اما کاش می دانستی  که مادران از این پس نام کسانی چون تو را به افسانه های شبانه شان می افزایند، از تو در قصه ها دوباره نام خواهند برد. مگر می شود تو را کسی از خاطر ببرد؟ نامت روزهاست که بر زبان های این مردم جاری است. آدم هایی که هرگز تو را ندیده اند اما داستان روزهای پرهراست  را خوانده اند و شنیده اند.  داستان صبوری هایت را و همان ها را دوباره برای فرزندان شان باز می گویند، روایت کسانی چون تو، نسل به نسل در هر افسانه ای جاری خواهد گشت. کاش بدانی که هر درد دلت که از دل سرد زندانت بیرون آمد، دل چند مادر را به لرزه درآورد و اشک را بر هرچشمی جاری ساخت.

دیگر برای تو و زنان دربندی چون تو که صبورند و استوار، غمگین نیستیم. برای آنهایی تأسف می خوریم که مادرانه هایت را، اشک های گرمت را و صدای حق خواهی اند را نشنیدند و ندیدند و به خیال شان تو را به بند کشیدند تا دیگران را خاموش کنند، تا صداهایی چون تو نباشد. خبر ندارند که صدای تو و صدای همه زندانیان دیگری چون تو، آن قدر بلند است که لرزه بر دل هر ظالمی می افکند.  می خواهم صفتی برای تو بیابم و هنوز در گستره ی کلماتم آن چیزی را که لایق ات باشد، نمی یابم.

روز تولدت است و تو نمی توانی مثل هزاران زن دیگر در این روز در کنار فرزندانت باشی، نمی توانی دست در دست همسرت بگذاری و شادی ات را با آنها قسمت کنی، تو آزاد نیستی. اما سرخم نمی کنی،  دستانت را با افتخار بالا می بری،  به میله های سرد زندان، به زندانبان ها لبخند می زنی و در دلت به رؤیای آزادی فکر می کنی که حضور تو در زندان هم از میانش نبرده است. احساس پیشمانی نمی کنی، هدف تو والاتر از پیشمانی است و این را می شود در دردل هایت، در حرفهایت و در نگاه محکم و استوارت دید.

لبخند بزن، ما از این سو هم خنده های مهربان تو را می بینیم. سرزمین ما از وجود مادرانی چون تو جان می گیرد،  آزادی به سراغ مان می آید تا پایه های  ظلم و بی عدالتی  آن هایی که تو و کسانی چون تو را به زندان افکندند، به لرزه اندازد.

وجودت در هر سویی که باشد یک تولد است،  تو نه یک بار، که هزاران بار در نسل های متفاوت این سرزمین متولد شده ای. از تو می نویسم و تو را می ستایم.  عاشقانه های مادرانه ات را نیز، و چه خیال باطلی داشتند آنهایی که کاغذ و قلم را از تو دریغ کردند. امروز را به یادت هستیم و به خاطر می آوریم که سرزمین مان از حضور کسانی چون تو روزی رنگ آزادی را خواهد دید.

نمی دانم از تو چگونه باید نوشت.  هرچند از تو بارها نوشته ام و بازهم می نویسم و نامت را در قابی بر دیوار خانه ام آویزان می کنم تا تو برگردی، تا از پشت آن میله های سرد و سیاه بیرون آیی و دیر نیست لحظه ای که من و تو در خردادی دیگر شنیدن صدای پای آزادی  را  همراه با روز تولدت جشن گیریم.

به تو امید داریم، هم من و هم همه ی مردان و زنان سرزمینم.  به زنانی چون تو که هرگز در برابر ظلم و بی عدالتی سر خم نکردند. زنانی چون من از حضور کسانی چون تو معنای بودن را می یابند.

آن روز باز می گردد، روزی که تو را در میان مان داشته باشیم، روزی که برای چند کلمه حرف حساب  به زندان مان نیافکنند. روزی که هر زن از خود گذشته ای چون تو جایش آن سوی میله ها نباشد.  روزی که قلم را از کسی دریغ نکنند و تا آن روز از تو می نویسیم. از صبوری هایت، از دلگرمی هایت، از تو که به ما نشان دادی چه طور به خاطر دفاع از حقوق انسانی از حق مادر بودنت درگذری و حتی از آن سوی میله ها هم هنوز در کنار فرزندات باشی. روز میلادت را بارها باید تبریک گفت چرا که میلاد کسی چون تو یک اتفاق نیست، بلکه موهبتی برای سرزمینی است که اسطوره هایش را هر روز به بند می کشند.

تاریخ انتشار : ۷ خرداد, ۱۳۹۰ ۹:۱۷ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سخن روز

آغاز جنگ و حماسه مقاومت خرمشهر:‌ مصاحبه نشریه کار با اکبر دوستدار

خبر حمله عراق را در واقع ما با مشاهده بمباران اهواز و آبادان دریافت کردیم. هواپیماهای عراقی در همان ساعات اول، بسیاری از شهرهای خوزستان و جمعاً ده شهر کشور را بمباران کردند. البته هدف مقدم و اصلی آنها تسخیر برق آسای خرمشهر توسط نیروی زمینی بود که در نزدیکی مرز عراق قرار داشت. از قرار و طبق نقشه جنگی صدام، آبادان، اهواز، دزفول و سوسنگرد اهداف بعدی آنان بودند. ۱۲ لشکر زرهی عراق با همه تجهیزات بسوی خرمشهر سرازیر شده بودند.

مطالعه »
یادداشت

جنبش زن زندگی آزادی، به مثابه جنبش علیه سلطه و استبداد

یک سال از روزهایی که زنان به اعتراض به قتل حکومتی مهسا “ژینا” روسری های خود را بعنوان نماد و  سمبل اقتدار جمهوری اسلامی به آتش کشیده و با شعار “زن، زندگی، آزادی” همبستگی عمیق جهانیان را بخود جلب کردند،  گذشت. جنبشی که در یک سال گذشته شاهدش بودیم، یکباره آغاز نشده و پیش زمینه های آن به سال های سال قبل به  خصوص بعد از انقلاب ۵۷ بر میگردد.

مطالعه »
آخرین مطالب

سوئد…کجا میرویم؟

اگر آمار و ارقام و اطلاعات هم نتواند تقدیر را بازگو کند منطق آدمی میتواند یک نتیجه ای بگیرد. جهان گام به گام بسوی شرایط تنازع بقا کشیده میشود، شرایطی که در آن، کشوری مثل ایران ماهی زنده در ماهیتابه زورگویان خواهد بود. ما به دروازه جهنم نزدیک میشویم و این در حالیست که نه مردم و نه اپوزیسیون و نه حکومت و دولت هیچکدام چه باید کرد را نمیدانند یا نمیخواهند به گونه منطقی به آن فکر کنند.

آغاز محاکمه ۳۲ نفر از اهالی روستای آق‌دره وسطی به جرم حمایت از کارگران معترض معادن آق‌دره!

این محاکمه جزئی از مقاومت و سرکوب‌های دنباله‌دار در آق‌دره است. اهالی این منطقه که به واسطه‌ی فعالیت‌های معدنی امکان کشاورزی و دامداری را از دست رفته می‌بینند، برای بقا چاره‌ای جز کار در این معادن ندارند و مدیران و صاحب امتیازان معدن نیز با علم به این موضوع بیشترین بهره‌کشی و سرکوب‌ها را بر آنان اعمال می‌کنند.

توده را با جنگ صنفی آشنا باید نمود

توده را با جنگ صنفی آشنا باید نمود
/
کشمکش را بر سر فقر و غنا باید نمود
/
در صف حزب فقیران اغنیا کردند جای
/
این دو صف را کاملاً از هم جدا باید نمود

رویدادهای اخیر در منطقه قره باغ کوهستانی

نیروهای نظامی جمهوری آذربایجان روز سه شنبه، ۱۹سپتامبر با نقض خط آتش به منطقه خودمختار قره باغ حمله کردند. بر اثر این حمله گسترده، غیر از هدفهای نظامی، منازل مسکونی، مدارس و شهروندان عادی آماج بمباران زمین و هوایی قرار گرفتند، خانواده ها از هم فرو پاشیده و شماری از جمله کودکان مفقود شده اند. خبرهای نگران کننده ای از اقدامات لجام گسیخته نیروهای آذربایجانی علیه شهروندان عادی به گوش می رسد.

شرایط کار پیک های تحویل غذا بسیار بد است!

کمی پس از اینکه اسد به عنوان یک پیک تمام وقت تحویل غذا، در واشنگتن دی سی شروع به کار کرد، حین کار توسط یک ماشین مورد صدمه قرار گرفت. دوچرخه الکتریکی که او برای کار تحویل غذا خریداری کرده بود، آسیب دیده ولی هنوز کار میکرد. وقتی اسد با شرکت ارسال کالا تماس گرفت تا آنها را از حادثه مطلع کند، شرکت از او خواست که به کارش ادامه داده و غذایی که حمل می کرد را تحویل مشتری بدهد …

یادداشت

جنبش زن زندگی آزادی، به مثابه جنبش علیه سلطه و استبداد

یک سال از روزهایی که زنان به اعتراض به قتل حکومتی مهسا “ژینا” روسری های خود را بعنوان نماد و  سمبل اقتدار جمهوری اسلامی به آتش کشیده و با شعار “زن، زندگی، آزادی” همبستگی عمیق جهانیان را بخود جلب کردند،  گذشت. جنبشی که در یک سال گذشته شاهدش بودیم، یکباره آغاز نشده و پیش زمینه های آن به سال های سال قبل به  خصوص بعد از انقلاب ۵۷ بر میگردد.

مطالعه »
بیانیه ها

در سالگرد قتل حکومتی مهسا (ژینا) امینی: ایران به پیش از جنبش تنیده در جان مردم و میهن برنمی‌گردد!

جنبش «زن‌ زندگی، آزادی»، در بطن جامعه حضور دارد و مطالبات بنیادین آن در حال تکوین است. خواست استقرار جمهوری مبتنی بر جدایی دین از حکومت، بر پایهٔ ارزش‌های جهان‌شمول حقوق بشر و با تأکید ویژه بر آزادی، مردم‌سالاری (دموکراسی) و عدالت اجتماعی، به‌یمن مبارزهٔ مردم ایران تحقق خواهد یافت!

مطالعه »
پيام ها

در سالگرد قتل حکومتی مهسا (ژینا) امینی: ایران به پیش از جنبش تنیده در جان مردم و میهن برنمی‌گردد!

جنبش «زن‌ زندگی، آزادی»، در بطن جامعه حضور دارد و مطالبات بنیادین آن در حال تکوین است. خواست استقرار جمهوری مبتنی بر جدایی دین از حکومت، بر پایهٔ ارزش‌های جهان‌شمول حقوق بشر و با تأکید ویژه بر آزادی، مردم‌سالاری (دموکراسی) و عدالت اجتماعی، به‌یمن مبارزهٔ مردم ایران تحقق خواهد یافت!

مطالعه »
بیانیه ها

در سالگرد قتل حکومتی مهسا (ژینا) امینی: ایران به پیش از جنبش تنیده در جان مردم و میهن برنمی‌گردد!

جنبش «زن‌ زندگی، آزادی»، در بطن جامعه حضور دارد و مطالبات بنیادین آن در حال تکوین است. خواست استقرار جمهوری مبتنی بر جدایی دین از حکومت، بر پایهٔ ارزش‌های جهان‌شمول حقوق بشر و با تأکید ویژه بر آزادی، مردم‌سالاری (دموکراسی) و عدالت اجتماعی، به‌یمن مبارزهٔ مردم ایران تحقق خواهد یافت!

مطالعه »
برنامه و اساسنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

سوئد…کجا میرویم؟

آغاز محاکمه ۳۲ نفر از اهالی روستای آق‌دره وسطی به جرم حمایت از کارگران معترض معادن آق‌دره!

توده را با جنگ صنفی آشنا باید نمود

رویدادهای اخیر در منطقه قره باغ کوهستانی

شرایط کار پیک های تحویل غذا بسیار بد است!

یک سال پس از آغاز جنبش “زن، زندگی آزادی” − تلاشی برای تحلیل وضعیت