در ظرف ۲ هفته اخیر رویدادها و نشستهای متعددی بوقوع پیوستند که مهمترین آنها عبارتند از: اجلاس ناتو ، نشست جده با هدف رسیدن به توافق در منزوی کردن نیروهای داعش و ایجاد جبههای مشترک برای مقابله با نیروهای افراطی اسلامی در منطقه، سخنرانی اوباما در روز ۱۱ سپتامبر و رسانهای کردن استراتژی اوباما در مصاف با داعش، نشست پاریس و … این موارد، همگی حکایت از تاثیر عملکرد داعش و تلاش بر ترسیم چشمانداز پیامدهای آن، نه فقط در منطقه، بلکه در دیگر کشورهای آسیائی، و نیز آمریکا و اروپا دارند. این که داعش چگونه و با چه هدفی بوجود آمد، موضوع این نوشته نیست، اما این که به دنبال تجربیات تلخ افغانستان، لیبی، عراق و سوریه، جامعه جهانی هنوز هم راه حل را در “بمبارانها “، آنچه که در سخنان اوباما بدان اشاره رفت، و شتاب برخی کشورهای اروپائی در ارسال تجهیزات نظامی به عراق، انجام مانور دریائی مشترک ناتو و اکرائین در آبهای دریای سیاه، تصمیم ناتو به ایجاد پایگاه در خاک اکرائین و تدارک مانورهای مشترک آتی، همگی گویای این واقعیت اند که تمامی این تلاشها نه در جهت پایان جنگ و خشونت، بلکه در جهت تشدید آن و با هدف حفظ خصلت منطقه ای بحران و دور نگاهداشتن آن از مرزهای اروپا، و نیزمصونیت منافع معین آمریکا در منطقه، صورت می پذیرند.
از همان نشست پیمان ناتو آغاز کنیم. این اجلاس پس از سالها، بدون روسیه تشکیل گردید، و طی آن تصمیماتی در پشتیبانی نظامی از اکرائین گرفته شد. جالب است که همزمان با اجلاس ناتو، نشست مینسک با حضور نماینده رسمی دولت اکرائین و هیئت نمایندگی دو استان درگیر در جنگ با دولت، با میانجی گری روسیه و اتحادیه اروپا برگزار می گردد. نشست مینسک دستاوردهای بسیاری داشت که از آنجمله اند: اعلام آتشبس؛ پذیرفته شدن نمایندگان دو استان، به مثابه هیئت رسمی و طرف مذاکره، مبادله اسرا، و تلاش به تداوم گفتگوها در جهت رسیدن به توافق دراز مدت. در رابطه با اهمیت این ۲ مورد، لازم به توضیح است که اعلام آتش بس، یعنی توقف کشتار مردم عادی شهرها و روستاهای این دو استان. توقف کشتار مردم عادی، چه زن و چه مرد، چه کودک و چه پیرمرد و پیر زن، و نیز معلولین و بیمارانی که قادر به واکنش سریع در قبال حملات هوائی و توپخانه ارتش اکرائین نبودند، و بارها هدف بمبها قرار گرفتند و کشته و یا زخمی و معلول به توان ۲ شدند؛ جنبه دیگر اهمیت اعلام آتشبس در این است که تا نشست مینسک، مقامات آمریکا و اروپا، با استفاده از روش “دو معیاری در برخوردها”، وجود جنگ در این ۲ استان را تکذیب می کردند، و موضوع را به تحریکات روسیه در مرزهای اکرائین، کاهش می دادند. ضمن آنکه نمایندگان این ۲ استان، که تاکنون “جدائی طلبان طرفدار روسیه” نامیده می شدند، اکنون به عنوان نمایندگان رسمی این ۲ استان در مذاکرات، رسمیت یافتند. جالب این است که توافق مینسک در چارچوب پیشنهادات ۷ ماده ای ولادیمیر پوتین، بدست آمد. از آنهم جالبتر، تضمین حفظ آتشبس به روسیه و اتحادیه اروپا، محول گردید.
نشست جده با هدف نیکوی قطع امکانات مالی و تجهیزاتی داعش هم در منطقه و هم در سطح جهان برگزار گردید. کشورهای شرکت کننده در این نشست عبارت بودند از: آمریکا، ترکیه، عربستان ، اردن، مصر، لبنان، و کشورهای شیخ نشین حومه خلیج فارس. اما غایب بزرگ این نشست، ایران بود. و نکته جالب و بسیار با اهمیت آن نیز، عدم حمایت ترکیه از تصمیمات این نشست بود. هر چند ترکیب کشورهای شرکت کننده در این نشست، نشان از این امر داشت که در حقیقت، حامیان و تامین کنندگان اصلی امکانات داعش، در لیست دعوت شدهگان قرار دارند، که دور بودن از مظن این اتهام، در موضوع داعش خود امتیازی است برای ایران، اما نادیده گرفتن نقش و امکانات ایران در منطقه، گواه دیگری است بر وجود عدم اعتمادها، و نیز وجود خصومتهائی در منطقه که در واقع علت بوجود آمدن داعش و داعشها در منطقه اند.
نشست پاریس نیز به مثابه تکمیل کننده روند عدم اعتمادها و حرکت نه از موضع صلح، بلکه تداوم بخشیدن به خشونتها، می تواند مورد بررسی قرار گیرد. اگر فراموش نکرده باشیم که چین در منطقه کاشغر، و روسیه در داغستان و بخش اعظمی از قفقاز، و هند نیز بمثابه جدیدترین کشوری که موضوع اطلاعیه های تهدید آمیز داعش، مبنی بر ارسال عناصر داعش به این کشور، با هدف سازماندهی مسلمانان هند برای پیوستن به جهاد علیه غیر مسلمانان، به این فکر خواهیم رسید که اینبار نه فقط ایران، بلکه این ۳ کشور نیز، در زمره غائبین بزرگ نشست پاریس بودند.
اهمیت موضوع این غیبتها در این نکته نهفته است که هم روسیه و هم چین، مخالف هرگونه ائتلافی با هدف عملیات نظامی علیه کشوری دیگر، بدون اجازه شورای امنیت سازمان ملل متحداند. برگزاری این نشستها بدون حضور روسیه، چین و نیز ایران و هند، گویای این امر است که آمریکا و بویژه اوپائیان در هراس از بازگشت «هدفمند» جهادگران به کشورهای زادگاهشان، با هدف ریشه کن کردن خطر افراطیون، جنگ در عراق و سوریه را با نقشه و سازماندهی جدیدی، به کمک ارتش کشورهای شرکت کننده در ائتلاف، ادامه دهند . اما آیا می توان گفت که این نگاه “خوشخیال” غافل از امکان جدی کشیده شدن آتش جنگ به منطقهای فراتر از قلمرو این ۲ کشور است؟
در رابطه با سخنان اوباما در سالگرد ۱۱ سپتامبر نیز تفسیرهای بسیاری صورت گرفتند. از تمامی این نشستها و سخنرانیها تنها می توان پیشبینی کرد که پس از تجربه تلخ افغانستان، در آیندهای نزدیک، بر مصداق “طالبان معقول”، در جستجوی “داعشی های معقول” نیز خواهیم بود. اهداف نیکو فقط با ابزار نیکو بدست میآیند. انواع بمبهای تیزهوش و سلاحهای پیشرفته نابود کردن انسانها در چارچوب ابزار نیکو قرار نمی گیرند.