اعضای کابینە جو بایدن از جناح راست و میانە حزب دمکرات هستند و بە نظر نمی رسد از جناح چپ آن (منتسب بە برنی سندرز) کسی در میان آنان باشد. این کابینە لااقل از چهرەهای سرشناس سوسیالیست خالیست.
این در حالیست کە پیروزی بر ترامپ اساسا بدون همکاری صمیمانە جناح چپ و فراتر از آن چپ آمریکا امکان ناپذیر بود، اما اینکە چرا این نحلە مهم در قدرت سیاسی جایگاهی نیافتند را باید خود آنان بیشتر توضیح دهند. بە نظر می رسد شکست ترامپیسم، در مقایسە با مسائل دیگر، مورد اساسی آنان بودەاست.
دیرگاهیست در تاریخ کشورها، چپها نقش مهمی در شکست راست افراطی و نیروهای فاشیستی و شبە فاشیستی ایفا می کنند، اما آنگاە کە بحث بر سر مشارکت در قدرت بودەاست با بی مهری دیگر نیروها مواجە بودەاند. انقلاب بهمن سال ۵٧ نمونە تاریخی خوبی در کشور ماست.
اما این بار در تاریخ آمریکا حادثە بی سابقەای اتفاق افتادەاست. حادثەای کە علیرغم شکست ترامپیسم، اما حاکی از بحران عمیق ساختاری در این کشور است، بحرانی کە ریشە در شکافهای شدید طبقاتی دارد. قدرت سیاسی در ایالات متحدە آمریکا باید راە چارەی در این مورد بیاندیشد، وگرنە بنیانهای صعود دوبارە امثال ترامپ کماکان بەجای خود باقی اند. تنها کافیست دوبارە فرصتی بیابند.
امید است دولت جدید آمریکا بتواند چنین کاری را انجام دهد، هرچند غیاب بخش چپ دمکراتها نشان خوبی از آغاز روند جدیدی ندارد کە شروع شدەاست. شاید چپها روی جنبشهای اجتماعی برای تاثیرگذاری بر هرم قدرت باید تکیە بیشتری کنند تا تنها شرکت در روند انتخابها.
آمریکا نیاز بە چرخش از سیاست راست و میانە بە سمت چپ دارد.