جمعه ۲۸ شهریور ۱۴۰۴ - ۰۰:۰۷

جمعه ۲۸ شهریور ۱۴۰۴ - ۰۰:۰۷

همایش پرشکوه امیدهای جوان: گزارش و روایت جشن اومانیته ۲۰۲۵
رفقای حاضر در اومانیته امسال، همچون سال‌های گذشته، با تمام توان کوشیدند تا حضور سازمان برجسته و چشمگیر باشد. تلاش‌های رفقای ما، در کنار حضور پرشور جوانان ایرانی و دیدار...
۲۷ شهریور, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: گروه اومانیته - سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
نویسنده: گروه اومانیته - سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
زنان داستان‌نویس عرب، راوی تاریخ مردم‌محور جنگ و ظلم و تبعیض
«من نویسنده‌ام، خیلی زود همه یک برچسب جلوی اسم من گذاشتند تا من را به یک هویت تقلیل دهند. مثلاً به من می‌گویند فمینیست، اما هر آدمی‌زادی فارغ از جنسیت...
۲۷ شهریور, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: فرناز سیفی
نویسنده: فرناز سیفی
بیانیه‌ی کانون نویسندگان ایران
مروری بر اخبار منتشر شده نشان می‌دهد که اکنون بیش از پنجاه زندانی سیاسی شب‌های زندان را زیر حکم اعدام به صبح می‌رسانند؛ زندانیانی که پرونده‌هاشان یا متکی به اعترافی...
۲۶ شهریور, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: کانون نویسندگان ایران
نویسنده: کانون نویسندگان ایران
بابک شهبازی اعدام شد؛ ۱۰ اعدام به اتهام جاسوسی در پنج ماه
این دهمین اعدام از ابتدای سال جاری میلادی با اتهام جاسوسی برای اسراییل بوده است. محسن لنگرنشین، پدرام مدنی، اسماعیل فکری، مجید مسیبی، محمدامین مهدوی‌شایسته، ادریس آلی، آزاد شجاعی، رسول احمد رسول، روزبه وادی و بابک شهبازی از...
۲۶ شهریور, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: سازمان حقوق بشر ایران
نویسنده: سازمان حقوق بشر ایران
کورش، اسطوره‌ای در خدمت نوستالژی قدرت
کورش، در این ساختار ذهنی نماد مشروعیت‌ سلطنت، قوم‌محوری آریایی و حذف تنوع تاریخی است؛ پروژه‌ای که به‌جای گشودن راه به‌سوی آینده، تلاش می‌کند همه چیز را در قالب یک...
۲۵ شهریور, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: بهروز ورزنده
نویسنده: بهروز ورزنده
شوراها ، روزنه‌ای برای شکوفایی مدنی در دل محدودیت‌ها
انتخابات شوراهای شهر و روستا در ایران هرچند ممکن است در نگاه نخست رویدادی کم‌اهمیت به نظر برسد، اما در واقع فرصتی است برای یادآوری این حقیقت که جامعه نیازمند...
۲۵ شهریور, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: مهرزاد وطن‌آبادی
نویسنده: مهرزاد وطن‌آبادی
افشای ماهیت ضد انسانی فرقه رجوی: شادی برای فاجعه یازده سپتامبر
برای مشخص شدن دو ذهنیت متضاد و آشکار شدن تمایز بین تفکر دُگم و منحط فرقۀ رجوی با اندیشه و احساس آدمی باید نگاهی تطبیقی به موضع‌گیری و واکنش بازماندگان...
۲۵ شهریور, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: آرش رضایی
نویسنده: آرش رضایی

هایدگر و دیگران در فلسفه فرانسه

انقلاب فرانسه کوشید تا تئوری قرارداد اجتماعی را از طریق اعلان حقوق بشر عملی کند، امتیازات اشراف را لغو نماید، فدرت کلیسا و روحانیت را قیچی کند، دولت را بر اساس خواست مردم تشکیل دهد، در برابر قانون برابری ایجاد کند و مانع هرم قدرت گردد و بجای ترحم الهی، آزادی انسان را تضمین نماید.

به پیش ! گرچه سرگردان و گمراه .

 

تاثیر افکار هایدگر آلمانی روی فلسفه فرانسه بدلیل سابقه اشتغال او با فلسفه هگل بود. گروهی بر این باورند که او در فرانسه به فهم ساده تر فلسفه هگل کمک کرد. علاقه خاص فرانسویان به هگل از اوایل قرن ۱۹ بدنبال علاقه آنان به تفکرات آلمانی پیش آمد .

نخستین بار در سال ۱۹۲۹ با ترجمه مقاله (متافیزیک چیست ؟)، نشر تفکرهایدگر در فرانسه آغاز شد. زمانیکه هگل شناسی در فلسفه فرانسه اهمیت یافت ، نوشته های هایدگر در این باره مورد توجه قرار گرفتند .

از طرف دیگر برای عده ای که خواهان فرار از تاثیر چپ های هگلی بودند، نظرات هایدگر برای آنان پناهگاه مناسبی شد. فرانسویان معمولا متفکران خارجی را در فرهنگ خود می پذیرند و به حل و هضم آنان می پردازند .

گفته میشود که علاقه فرانسویان به فلسفه هایدگر به سبب مخالفت آنان با لیبرالیسم حاضر بود. فلسفه فرانسه دهها سال است که زیر تعثیر متفکران آلمانی مانند نیچه، هایدگر، مارکس و فروید بود، گرچه نفوذ هوسرل و هگل را نیز نباید نادیده گرفت .

گروهی از محققین بورژوازی بر این باورند که بر اثر تهدیدات لیبرالیسم و بلشویسم، هایدگر سراغ فاشیسم رفت. چون هایدگر مثل عده ای دیگر از روشنفکران زمان جمهوری وایمار، نازیسم را یک جنبش انقلابی سنت گرا میدانست که راه سومی بود میان لیبرالیسم و سوسیالیسم. او خود را نیز سنت گرا معرفی می نمود .

شاید به این دلیل مقوله مرگ از آغاز در تفکر هایدگری نقش مهمی داشت گرچه او اعتراف میکرد که در آغاز زیر تاثیر فلسفه هوسرل بود و هوسرل دنباله رو فلسفه کانت است. هایدگر مدعی بود که در کتاب ( هستی و زمان ) خود، در جستجوی فرم قدیمی یونانی متافیزیک بود .

کوویف؛ فیلسوف فرانسوی روسی تبار، در تفکرات هایدگر مهمترین فلسفه آته ایستی از زمان هگل را می دید. او میگفت که هایدگر بحث مقوله مرگ هگل را دوباره مطرح کرد ولی خلاف مارکس، مقوله کار و مبارزه را فراموش نمود و مارکس بحث مرگ را فراموش کرد ولی به بحث مقوله کار و مبارزه پرداخت و مارکس و هایدگر از اهمیت حاکمیت وحشت انگیز دولت هگلی و عواقب مرگ آور آن غافل ماندند. در اینجا اشاره به دو دولت فاشیسم هیتلری و دیکتاتوری استالینیستی است .

نظران ذهنگرایانه هایدگر، تحقیقات فرانسوی هگلی و اگزیستنسیالیسم و ساختارگرایی را تحت تاثیر قرار دادند. کوویف هایدگر را یکی از نوابغ تئوری متافیزیک نامید و مدعی بود که او بعد از جنگ جهانی کوشید تا فلسفه را از آسمان به زمین آورد. هایدگر خلاف ادعای سارتر خود را اگزیستنسیالیست نمیدانست و از نظرات و شایعات و تبلیغات وی فاصله گرفت .

امروزه ادعا میشود که فلسفه فرانسوی غیر از چند استثناء در اصل هومانیستی است. انقلاب فرانسه کوشید تا تئوری قرارداد اجتماعی را از طریق اعلان حقوق بشر عملی کند، امتیازات اشراف را لغو نماید، فدرت کلیسا و روحانیت را قیچی کند، دولت را بر اساس خواست مردم تشکیل دهد، در برابر قانون برابری ایجاد کند و مانع هرم قدرت گردد و بجای ترحم الهی، آزادی انسان را تضمین نماید.

گروهی از جامعه شناسان اشاره میکنند که جو دانشگاهی در آمریکا لیبرال ولی در فرانسه و آلمان، سنت گرا است. از طرف دیگر اصولا فرهنگ فرانسوی با آغوش باز مدلهای فکری خارجی و روشنفکر را می پذیرد. مثلا ولتیر کوشید تا لاک و هیوم و نیوتن را به فرانسویان معرفی نماید. هیپولی تاینه مینویسد که آلمان بین سالهای ۱۸۳۰-۱۷۸۰ تمام ایده های دوره تاریخی فرانسه را پایه گذاشت و فرانسویان فقط می بایستی بعد از نوگرایی آنان را در جامعه خود جذب و هضم می کردند .

محققین فرانسوی هگل در آغاز مدعی بودند که میان فنومنولوگی هوسرل و هگل رابطه ای نزدیک وجود داشت. دیدرو میگفت که هیچگاه یک فیلسوف یک هومانیست بهتر و یک هومانیست یک فیلسوف بهتر نبوده.

مورخین لیبرال مدعی هستند که از آغاز دهه ۳۰ تا زمان زوال مارکسیسم در پایان دهه ۶۰ قرن بیست برای آنان که خواهان فرار از تاثیر چپ های هگلی بودند، پناهگاه مهمی بود. سارتر نه تنها به سوء تفاهم نظرات هایدگر در باره اگزیستنسیالیسم کمک کرد بلکه آنان را به نفع خود تغییر داد .

گروه دیگری مدعی هستند که در عصر حاضر هیچ کس به اندازه سارتر فلسفه را آته ایستی ننمود. بعضی ها توصیه میکردند که انسان را باید خصوصا در وضعیت غیبت خدا مورد توجه قرار داد. گابریل مارسل فرانسوی میگفت حتی اگر خدایی هم وجود میداشت حال و روزگارمان از این بهتر نمی شد. در مقابل او کاناپا نوشت که اگزیستنسیالیسم یک نوع آنتی مارکسیسم مخفی است و هومانیسم فقط بشکل مارکسیسم معنی دارد گرچه اگزیستنسیالیستها خود را انقلابی معرفی میکنند ولی فقط انبوهی از روشنفکران خرده بورژوا و غیرمفید هستند .

اگزیستنسیالیسم در سال ۱۹۴۶ نه یک جنبش اجتماعی بلکه یک فرم تفکر دانشگاهی بود. گروه دیگری اشاره میکنند که آلتهوسر بنیادگزار مارکسیسم ساختارگرا ومارکس پایه گزار هومانیسم جمع گرا می باشد. فوکو مدعی بود که سارتر نه تنها آخرین متفکر هگل گرا بلکه آخرین مارکسیست استالین گراست.

پاره ای هم اشاره میکردند که روشنگری فقط در زمانی ممکن شد که مسیحیت نفس های آخر را می کشید. انگیزه مهم و مرکزی روشنگری، هومانیسم بود و علاقه کانت به رنجهای انسان به سبب شاگرد روسو بودن او بود . دکارت خود را شیئی یا موجودی متفکر می نامید . آگوست مقدس، فیلسوف مسیحی در قرون وسطی، که شاگرد مانویان بود، شعار “خود را بشناس ! “را سر داد.

سقراط میگفت زندگی که مورد تحقیق و بررسی و پرسش قرار نگیرد ارزش زیستن را ندارد. ارسطو نوشت که فلسفه فقط میتواند کنجکاوی های فکری را ارضاء کند .هگل میگفت که فلسفه متاسفانه همیشه دیر به کمک انسان می آید .مارکس نوشت که آن یک ایدئولوژی یایک آگاهی غلط و کذایی است و برای حل مشکلات کمکی نمیکند که قابل رقابت با کمونیسم باشد. ویتگن اشتاین آنرا نتیجه یک سوء استفاده از زبان میدانست. افلاتون میگفت که فلسفه نه تنها مفید بلکه ضرورت یک زندگی سعادت مندانه است. کانت آنرا بالاترین فرم و سطح عقل می دانست .

در فلسفه فرانسه در بحث هومانیسم این جهانی و هومانیسم دینی، موضعگیری در مقابل سنت، مهم بحساب می آمد .هایدگر و شاگردش گادامر، سنت گرا بودند و مخالف مرزبندی عقل با سنت. دکارت و پیروانش برای موفقیت علم، قطع رابطە با سنت را توصیه میکردند و آنرا شرط آزادی انسان از طریق عقل و تحقیق در طبیعت می دانستند .

در فلسفه دیالکتیکی و فلسفه آنتروپولوگی هگل اهمیت خاصی به فلسفه مرگ داده می شود. کوویف در باره تحقیقات فنومنولوگی هگلی متکی به مارکس و هایدگر بود . پیرامون استقلال فیلسوفان غرب اشاره میشود که کانت برای چاپ آثارش آنرا به تاخیر انداخت تا دچار سانسور و التماس نگردد. هگل مورد سرزنش مارکسیست ها قرار گرفت چون برای چاپ آثارش به تملق از دولت پروس آلمان پرداخت. و هایدگر برای پست و مقام و نشر کتابهایش مدتی عضو حزب نازی آلمان شد .

 

تاریخ انتشار : ۱۷ خرداد, ۱۳۹۳ ۳:۵۵ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

تجاوز اسراییل به خاک قطر، جلوه‌ای دیگر از جنگ‌طلبی، توافق‌ستیری و تروریسم دولتی

حمله‌های مکرر اسراییل به کشورهای منطقه، امنیت و ثبات منطقه و جهان را به‌شدت تهدید کرده و نه تنها نقض آشکار منشور سازمان ملل و اصل حاکمیت ملی کشورهاست، بلکه نشأت گرفته از سیاست راهبردی این حکومت برای «تغییر چهرۀ خاورمیانه» است.

ادامه »

بنای تجارت و سود و ثروت بر خون و استخوان و جان و هستی فلسطینیان

از گرسنگی دادن عمدی گرفته تا آوارگی اجباری و بمباران سیستماتیک، همه نشان می‌دهند که «امنیت اسرائیل» بهانه‌ای است برای پاک‌سازی قومی و جایگزینی جمعیت. انطباق سیاست نظامی اسرائیل با منطق اقتصادی آمریکا چهرۀ خود را در نسل‌کشی در غزه به‌مثابه هم‌راستایی سیاست و تجارت به خوبی نشان می‌دهد.

مطالعه »

قحطی در غزه؛ آیینۀ تمام‌نمای پوچی ادعاهای قدرت‌های غربی

نتانیاهو با چه اطمینانی، علیرغم اعتراض‌های بی‌سابقۀ جهانی به غزه لشکرکشی می‌کند؟ در حالی که جنبش صلح تا تل‌آویو گسترش یافته و اعتراض‌ها به ادامۀ جنگ و اشغال غزه ده‌ها هزار شهروند اسرائیلی را نیز به خیابان‌ها کشانده، وزیر دفاع کابینۀ جنایت‌کار نتانیاهو با تکیه بر کدام قدرت، چشم در چشم دوربین‌ها می‌گوید درهای جهنم را در غزه باز کرده است؟

مطالعه »

مصونیت اسرائیل از مجازات برای جنایات جنگی، قتل روزنامه‌نگاران بیشتری را دامن می‌زند…

گرچه من و سایر هم‌کارانم در شورای سردبیری سامانه کار به هیچ عنوان خود را خبرنگار یا ژورنالیست حرفه ای نمی دانیم ولی نمی‌توانیم درد و نگرانی عمیقمان را از آنچه بر سر راویان تاریخی این دوران منحوس وسیله دولت اسراییل و رژیم نسل کش نتانیاهو آمده است را پنهان کنیم. ما به همه روزنامه نگاران و عکاسان شریفی که در تمامی این دو سال از میدان جنایات غزه گزارش فرستاده اند درود می‌فرستیم و یاد قربانیان این نبرد نابرابر را گرامی می‌داریم.

مطالعه »
پادکست هفتگی
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

همایش پرشکوه امیدهای جوان: گزارش و روایت جشن اومانیته ۲۰۲۵

زنان داستان‌نویس عرب، راوی تاریخ مردم‌محور جنگ و ظلم و تبعیض

بیانیه‌ی کانون نویسندگان ایران

بابک شهبازی اعدام شد؛ ۱۰ اعدام به اتهام جاسوسی در پنج ماه

کورش، اسطوره‌ای در خدمت نوستالژی قدرت

شوراها ، روزنه‌ای برای شکوفایی مدنی در دل محدودیت‌ها