یک هفته گذشته ملتقای سه رویداد بسیار بامعنا در ارتباطی نزدیک با اوضاع ایران بوده است؛ سه رویداد راهنما: ۱- روز پنجشنبه گذشته، سوم فروردین، شورای حقوق بشر سازمان ملل رأی به تمدید یک سالۀ مأموریت احمد شهید، گزارشگر ویژه سازمان ملل در وضع حقوق بشر در ایران، داد. این تصمیم متعاقب ارائه دومین گزارش احمد شهید به شورای مذکور پیرامون وضع حقوق بشر در ایران و پاسخ جمهوری اسلامی ایران به آن، از زبان جواد لاریجانی دبیر ستاد حقوق بشر ایران، اخذ شد. احمد شهید در گزارش خود جمهوری اسلامی ایران را به دلیل نقض سیستماتیک حقوق بشر، از جمله اعمال شکنجه، محدودیتهای حاد حقوقی برای رسیدگی عادلانه به اتهامات و سرکوبهای سازمانیافته مورد انتقاد سخت قرار داده است. در برابر لاریجانی هم احمد شهید را مورد تعرضات لفظی سنگینی، خارج از عرف دیپلماتیک، قرار داده و از جمله او را به غرض ورزی، نادانی و همکاری نزدیک با شرورترین گروه های تروریستی متهم کرده است. شورای حقوق بشر سازمان ملل که دارای ۴۷ عضو است، در اجلاس پنجشنبه گذشته با ۲۲ رأی موافق، ۵ رأی مخالف و ۲۰ رأی ممتنع قطعنامۀ تمدید مأموریت احمد شهید را تصویب کرد. این در حالی است که قطعنامۀ ناظر بر استقرار گزارشگر ویژه ای در وضع حقوق بشر در ایران، که درست یک سال پیشتر از آن به رأی شورا گذاشته شده بود، با ۲۲ رأی موافق و ۷ رأی مخالف به تصویب رسیده بود. در این فاصله موریتانی از مخالفت با تعیین گزارشگر ویژه به موافقت و اکوادور از مخالفت به امتناع تغییر رأی داده اند. رسانه های داخل ایران در خبری متحدالشکل و تک منبع واکنش ایران نسبت به قطعنامه شورای حقوق بشر را منعکس کردند. بنا به اطلاع این رسانه ها مدعای این واکنش “ماهیت سیاسی و گزینشی تعیین گزارشگر ویژه، تلاش امریکا و اتحادیه اروپا برای انحراف افکار عمومی از نقض حقوق بشر در داخل خود آنها و …” بوده است. ۲- همان شورای حقوق بشر سازمان ملل در همان روز پنجشنبه سوم فروردین، قطعنامه ای را به تصویب رساند که در آن استقرار یک هیئت حقیقت یاب برای بررسی سیاست شهرک سازی اسرائیل در کرانه غربی رود اردن و اورشلیم شرقی، پیش بینی شده است. این قطعنامه که به درخواست فلسطینیان مطرح شد و با ۳۶ رأی موافق، تنها یک رأی مخالف متعلق به امریکا و ۱۰ رأی ممتنع به تصویب شورا رسید، مورد اعتراض شدید اسرائیل قرار گرفت؛ چنان که مقامات این کشور روز دوشنبه گذشته اعلام کردند که به تمام ارتباطات شان با شورای حقوق بشر پایان خواهند داد و دیگر به هیچ شکل وبا هیچ فردی از این شورا همکاری نخواهند کرد. مقامات اسرائیل نیز، در آنالوگی بینظیری با مقامات جمهوری اسلامی، شورای حقوق بشر را به یکجانبه نگری، پیشداوریهای بی بروبرگرد ضداسرائیلی، تأکید نامتناسب بر سیاستها و اقدامات اسرائیل نسبت به فلسطینیان، و شگفت انگیزتر از همه، به غفلت و چشم پوشی از نقض حقوق بشر در کشورهائی چون ایران متهم کردند. ۳- فقط چند روزی پیشتر از همان پنجشنبه سوم فروردین، دو تن از شهروندان اسرائیل، به اسامی ران ادری و میخائیل تامیر، دست به ابتکار صلحخواهانۀ فوق العاده ارزشمندی زدند. آنان با بهره وری سنجیده از امکانات ارتباطی امروزی کارزاری را، مقدمتاً متوجه شهروندان اسرائیل اما نه محدود به آنان، بر روی اینترنت سازمان دادند که شعار مرکزی آن “ایرانیان! ما شما را دوست داریم” است و هدف آن تقویت فضای دوستی میان شهروند ایرانی و اسرائیلی و غلبه بر فضای ترس و نفرتی که سیاستمداران دو کشور و دیگران تاکنون شکل داده و در کار شکل دادن به آن اند. این ابتکار، که تنها پس از چند روز به خبر برخی مطبوعات اسرائیل و فارسی زبان خارج کشور تبدیل شد، در هفته جاری توجه شایانی را بین مردم اسرائیل و دیگران در گستره فضای مجازی اینترنت جلب کرده است. به یمن این ابتکار بوده است که اولاً اکنون با قوت می توان گفت که اکثریت مردم اسرائیل مخالف جنگی بین این کشور و ایران است و این، واقعیتی امیدبخش و نیرومند در پیشبرد یک سیاست صلحخواهانه است، ثانیاً این مخالفت به بیرون از فضای مجازی اینترنت، یعنی به خیابان شهرهای اسرائیل نیز کشیده است. در فضای امروزی که باز هیاهو، گمانه زنی و دغدغه – هرسه – پیرامون حملۀ احتمالی اسرائیل به ایران و متعاقباً درگرفتن جنگی دیگر در خاورمیانه با ابعاد ناشناخته اوج گرفته اند، گزاردن سه رویداد فوق در پیوند با هم و درک این پیوند می تواند عرصۀ مناسبی را پیشاروی نیروهای صلح و حقوق بشر، چه در ایران و چه در اسرائیل، برای سازماندهی یک تعارض مؤثر بگشاید: – تعارضی علیه رویه حکام ایران و اسرائیل نسبت به حقوق بشر، که مضمون آن در ارتباط با مصوبات اخیر شورای حقوق بشر جز این نفیر بدوی نیست که “نقض حقوق بشر، حق مسلم ماست”؛ – تعارضی علیه سیاست جنگ و جنگجوئی در حاکمیت اسرائیل، امریکا، برخی کشورهای اروپائی و ایران؛ ساستی که دائماً طنین مخوفتری می یابد؛ – و سرانجام این که از این طریق می توان یک تعارض حقوق بشری متوازن را به پیش برد. توازنی که در حال حاضر بر اثر وزن غلوآلود بحران پروندۀ اتمی جمهوری اسلامی، تحت الشعاع این بحران قرار گرفته است. گزارش نخست احمد شهید در مورد نقض سیستماتیک حقوق بشر در ایران نیز درست در زمانی انتشار یافت که هیاهو، گمانه زنی و دغدغه های مشابهی در فضای سیاسی جهان و ایران جاری بودند. گزارش مذکور نه تنها توجه درخور را به عنوان امکانی برای کشاندن تعارض حقوق بشری علیه جمهوری اسلامی به مجرائی متوازنتر جلب نکرد، بلکه هم به عمد و هم به سهو ناشی از آن فضای التهاب زده، حتی در زمان انتشارش به عنوان قرینه ای مضاعف دال بر نقشه حمله به ایران معرفی شد. اما اینک، با تمدید یکسالۀ مأموریت احمد شهید و تصمیم مربوط به سیاست شهرک سازی اسرائیل، باید آشکار شده باشد که: – اولاً شورای حقوق بشر و مصوبات آن را بستر تدارک حمله به ایران تلقی کردن ابداً واقعی نیست و سالها باید تا مأموریت یکسالۀ احمد شهید در مسیری قانونی به این یا آن قطعنامۀ شورای امنیت علیه ایران بیانجامد؛ – ثانیاً این که مخالفان شورای حقوق بشر در پهنه جهانی متنوعتر از آن اند که بتوان این شورا را، حسب مورد دلخواه، به جانبداری از غرب یا پیشداوریهای ضداسرائیلی و یا از هر دست دیگری متهم کرد. واقعیت این است که این شورا نیز دستخوش توازن نیروها در وسیعترین معنا از این تعبیر است. موضع مشترک و توأمان حکام جمهوری اسلامی و اسرائیل علیه شورای حقوق بشر و همزمانی این موضع مشترک با خیزش موجی از دوستی بین شهروندان ایران و اسرائیل موقعیت نادری را فراهم آورده است که، چنان که اشاره رفت، می توان و باید آن را برای غلبه بر سلطۀ “گفتمان جنگ”، که حتی در میان مخالفان آن نیز سلطه سنگینی دارد، و تبدیل موج پیشگفته به جریان نیرومندی از دوستی و همبستگی مردم ایران و اسرائیل علیه نقار و نفرت به کار بست.