شنبه ۲۴ آبان ۱۴۰۴ - ۲۲:۳۲

شنبه ۲۴ آبان ۱۴۰۴ - ۲۲:۳۲

طعنه حسین راغفر به فعالیتهای بابک زنجانی
خبرآنلاین: آنچه به عنوان بخش خصوصی می‌بینید که فردی ۲.۷ میلیارد یورو از وزارت نفت وام دریافت می‌کند که کاری انجام بدهد و بعد دستگیر و به اعدام محکوم می‌شود....
۲۴ آبان, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: خبرآنلاین
نویسنده: خبرآنلاین
انقلاب آمریکایی: پیروزی دموکرات‌های سوسیالیست از نیویورک تا سیاتل...
گودرز اقتداری: با توجه به اینکه خانم ویلسون، شهردار سابق را ابزاری در دست تشکیلات حاکم بر حزب معرفی می‌کرد، به نظر می‌رسد کمک‌های مالی از طرف مولتی میلیونرهای سرمایه‌داری...
۲۴ آبان, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: گودرز اقتداری
نویسنده: گودرز اقتداری
شانزدهمین تحلیل،گفتگوی ویژه| عباس عبدی، فرخ نگهدار |«معنای یورش به پژوهشگران» |«چگونه اجماع‌سازی کنیم؟ برای تغییر سیاست خارجی یا حول مسایل داخلی؟»
شانزدهمین برنامه‌ی «تحلیل هفته – پرسش و پاسخ» در گفت‌وگویی ویژه با حضور عباس عبدی و فرخ نگهدار به دو موضوع اصلی می‌پردازد: ۱) معنای یورش به پژوهشگران و پیامدهای...
۲۴ آبان, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: تحلیل هفته، پرسش و پاسخ
نویسنده: تحلیل هفته، پرسش و پاسخ
ققنوسِ اهوازِ ما
احمد… احمد بالدی… برادرم! سرِ راهت رو به باران که می‌روی به حضرتِ فردوسی بگو برگرد سرنوشتِ سیاوش را دوباره برای ما بنویس، ما دارد تاریخ از یادمان می‌رود. احمد…...
۲۳ آبان, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: سید علی صالحی
نویسنده: سید علی صالحی
مهریه کوچک شد، نابرابری بزرگ‌تر
شهناز قراگزلو: مسئله این نیست که مهریه زیاد است یا کم؛ مسئله این است که چرا زن هنوز برای حفظ کرامت و استقلال خود ناگزیر به اتکای مهریه است. در...
۲۳ آبان, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: شهناز قراگزلو
نویسنده: شهناز قراگزلو
سرکوب چپ؛ آغازی بر یورش به فرودستان
دفاع از آزادی اندیشه‌های چپ و منتقد، نه فقط موضوعی روشنفکرانه، بلکه ضرورتی اجتماعی است؛ دفاع از حق زحمتکشان است برای گفتن، دانستن و سازمان‌یافتن.
۲۳ آبان, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: جابر حسینی
نویسنده: جابر حسینی
دیوار برلینی که فروریخت و دیوارهای سلطه‌ای که باقی ماندند
دیوار برلین نماد دو جهان متخاصم بود؛ اما دیوارهای امروز نامرئی‌اند؛ دیوارهایی میان ثروتمندان و فقرا، میان سرمایه و خیل بی‌شمار مردم، میان صاحبان قدرت و بی‌قدرتان.
۲۳ آبان, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: گروه کار امور بین‌الملل سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
نویسنده: گروه کار امور بین‌الملل سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)

هویت ایرانی به روایت دکتر عطاالله مهاجران

دیشب دو تن از جدایی طلبان (یا بعبارتی تجزیه طلبان) آشنا که یکی از آنها بلوچ و دیگری عرب ایرانی می باشد با من تماس گرفته و با تائید و استناد به ادعای جناب دکتر مهاجرانی مبنی بر اینکه "ایرانی باید فارس زبان و شیعه باشد" یا وگرنه ایرانی نیست، از من خواستند که موضع خود را که نه "فارس زبانم و نه شیعه" روشن کنم. به آنها جواب دادم که با کمال احترام به آقای دکتر مهاجرانی، قرائت ایشان از "هویت ایرانی" را ناقص دانسته و همانند میلیون ها ایرانی که نه شیعه هستند و نه فارس زبان نمی پذیرم. حتی اگر منظور آقای دکتر مهاجرانی این بوده است که زبان فارسی را باید بلد باشند و نه اینکه الزاما زبان مادری آنها فارسی باشد؛ و یا درک از تشیع داشته باشند و نه الزاما شیعه باشند. زیرا در ایران میلیون ها نفر در شهر و روستاها مثلا در کردستان یا بلوچستان هستند که درکی از شیعه ندارند و فارسی را هم نمی توانند صحبت کنند. آیا آنها بر اساس قرائت جدید ایرانی محسوب نمی شوند؟

 

گفتمان مناقشه برانگیز “هویت شیعی ایرانی” که توسط بیانیه آقای عبدالعلی ادیب برومند رئیس شورای مرکزی و هیئت رهبری جبهه ملی ایران، و مسعود بهنود آغاز شده بود، با قرائت جدیدی از هویت ایرانی توسط جناب آقای دکتر عطاالله مهاجرانی وزیر سابق فرهنگ و ارشاد اسلامی، که برای وی احترام بسیاری قائلم، وارد پیج نامانوس و ناگنجیده ای شد. ایشان در مقاله ای  بنام “روشنفکر ایرانی و فرهنگ شیعی” در دفاع از مواضع ” اندیشیده و سنجیده” آقای بهنود، عکس العمل معترضین به اصطلاح “بددهن” (به تعبیر آقای بهنود) را بمثابه ریختن آب زلال در لانه مورچه گان خـُـرد و کلان تعبیر کرده است که اندکی دریغ آور و غیر منتظره از شخصیت بسیار متین و برجسته ای نظیر ایشان می باشد. 

ایشان در دفاع از بیانیه فرزانه گرانقدر دکتر ادیب برومند (آنگونه که ایشان توصیف می کنند)، و موضع آقای بهنود مدعی می شود که تفسیر شتابزده از سوی معترضین به سخنان آقای بهنود باعث آمیختگی و موجب آشفتگی شده است. ایشان مدعی هستند که منظور بهنود فهم فرهنگ شیعی توسط “روشنفکر ایرانی” می باشد و نه الزاما شیعه بودن. اما ویدئوی مصاحبه بهنود موجود است که با تفسیر ارائه شده توسط دکتر مهاجرانی متفاوت می باشد. ایشان سپس با استناد به دکتر امیر حسین آریان پور و محمدعلی سپانلو دعوی جدید و جدل برانگیزتری را طرح می کند و آن اینکه هویت ایرانی دو رکن دارد: زبان فارسی و فرهنگ شیعی. و این قرائت بحث آفرین دلیل تحریر این نوشتار می باشد زیرا: 

دیشب دو تن از جدایی طلبان (یا بعبارتی تجزیه طلبان) آشنا که یکی از آنها بلوچ و دیگری عرب ایرانی می باشد با من تماس گرفته و با تائید و استناد به ادعای جناب دکتر مهاجرانی مبنی بر اینکه “ایرانی باید فارس زبان و شیعه باشد” یا وگرنه ایرانی نیست، از من خواستند که موضع خود را که نه “فارس زبانم و نه شیعه” روشن کنم. به آنها جواب دادم که با کمال احترام به آقای دکتر مهاجرانی، قرائت ایشان از “هویت ایرانی” را ناقص دانسته و همانند میلیون ها ایرانی که نه شیعه هستند و نه فارس زبان نمی پذیرم. حتی اگر منظور آقای دکتر مهاجرانی این بوده است که زبان فارسی را باید بلد باشند و نه اینکه الزاما زبان مادری آنها فارسی باشد؛ و یا درک از تشیع داشته باشند و نه الزاما  شیعه باشند. زیرا در ایران میلیون ها نفر در شهر و روستاها مثلا در کردستان یا بلوچستان هستند که درکی از شیعه ندارند و فارسی را هم نمی توانند صحبت کنند. آیا آنها بر اساس قرائت جدید ایرانی محسوب نمی شوند؟ وانگهی میلیونها افغان و تاجیک و غیره نیز شیعه و فارس زبان هستند و با فرهنگ و تاریخ ایران نیز آشنا می باشند.

نکته شگفت آور دیگر در استدلال ایشان اشاره ای بود به بخشی از مقاله نگارنده بنام “روشنفکر ایرانی بروایت مسعود بهنود” که در آن تاکید کرده بودم هویت ایرانی هزار سال سـُـنی بود (و قبل از آن زرتشتی)، و فقط چهارصد سال شیعه! و اینکه بسیاری از ستارگان فرهنگ و ادب ایران، یعنی روشنفکران ایرانی، اهل سنت بوده اند. ایشان سپس با اشاره به اشعار پرشور شاعران سـُـنی مذهب از جمله مولانا و حافظ و اقبال لاهوری در مدح حضرت علی و امام حسین، نتیجه گیری می کنند که  ادیـبان سـُـنـی مذهب با فرهنگ شیعی آشنا بودند. بنده از این نتیجه گیری شیعه محور و نامانوس توسط اندیشمند فرهیخته و آگاهی نظیر دکتر مهاجرانی در حیرتم. اهل سنت حضرت علی را خلیفه چهارم، پسر عمو و داماد پیامبر خود می دانند و برای وی و نوه های پیامبر عشق و ارزش و احترام فراوانی قائلند. و این موضوع هیچ ربطی به شیعه ندارد. مدح حضرت علی توسط سـُـنی ها مدح خلیفه چهارم است و نه الزاما نشانه احترام به مذهب شیعه. من حقیقتا از این نتیجه گیری در عجبم! در بین سـُـنی ها (حداقل در بلوچستان) از قرن ها پیش گذاشتن اسم علی یا حسین یا حسن بر روی فرزندان خیلی بیشتر از اسامی عمر، ابوبکر و عثمان رایج بوده و است. متاسفانه هموطنان شیعه در مورد این حقیقت بدیهی ناآگاه هستند. 

نکته ژرفتر و تعجب برانگیز دیگر در مقاله ایشان در مورد فرهنگ شیعه است که مدعیست دو ویژگی ممتاز دارد: “عدالت طلبی و اندیشه ورزی”. بعد از خواندن این جمله باید اعتراف کنم:

چون سخن در وصف این حالت رسید / هم قلم بشکست و هم کاغذ درید

عقل در شرحش چو خر در گِل بخفت / شرح عدل و اندیشه همچون وی بگفت؟

سایه خواب آرد تو را همچون سمر / چون بر آید شمس انْـشـَقَّ الـقـمـر؟ 

در دنیا سه حکومت شیعه بوده است. اول حکومت صفویان و خونریزی های توصیف ناپذیر آن بر علیه اجداد شیعیان امروزی بخصوص در قم و یزد که لازم به توضیح نیست. دوم حکومت جمهوری اسلامی که سوگمایش هولناک کشتارهای سالهای ۶۰ و ۶۷ و قتل های زنجیره ای و فتوای ترور دگراندیشان و حتی حذف و حصر دهشتناک خودی و غیرخودی و اعدام های روزمره و اسیدپاشی و تباهی یک مملکت شهره آفاق گشته است که شرح همه آنها بیشتر از مثنوی هفتاد من کاغذ خواهد شد. سوم حکومت شیعه عقرب جراره ای بنام نوری المالکی در عراق که مردم از ترس آن به مار غاشیه هزارسر و اژدهاگونه ای بنام داعش پناه بردند. این مثال را از آن جهت بیان کردم تا خدای ناکرده خواننده این سطور تصور نکند که بنده فقط حکومت مذهبی متعصب شیعه را غیرعادل می دانم؛ بلکه نمونه سـُـنی آن در لباس طالبان در افغانستان و یا داعش در عراق و سوریه و بوکوحرام و الشباب و غیره هزار بار از نوع شیعی آن بدتر هستند. و اما در مورد مقوله اندیشه ورزی! چون بعد از ۳۶ سال تجربه تلخ امتناع تعقل و اندیشه در فرهنگ جمهوری اسلامی از درک این مقوله قاصرم، آن را می گذارم و میگذرم. زیرا، بعنوان مثال، درک نمی کنم چگونه سالانه میلیونها “اندیشه ورز” برای زیارت امام دوازدهم که در چاهی در سامرای عراق ناپدید شده است، به چاه دیگری بنام جمکران، آنهم هزاران کیلومتر آنطرفتر” رجوع می کنند. 

بر طبق تعریف موجود در دانشنامه آزاد (ویکی پیدیا) “روشنفکری (در انگلیسی Intellectualism در فرانسه Intellectuelité و در زبان لاتین Intelligere) به معنی تفکیک دو چیز از همدیگر است. به همین دلیل به عنوان روح انتقادگرا و ممیز شناخته می‌شود. همچنین، از روشنفکری، به فلسفه اصالت هوش و قریحه یاد می‌گردد. این فلسفه، معتقد است که علم ناشی از عقل است یا ساده ‌تر اینکه علم را فقط، به ‌وسیله قریحه یا هوش می‌توان به ‌دست آورد. به ‌طور کلی، اگر بخواهیم که واژه روشنفکر را تفسیر کنیم، گفته می‌شود که روشنفکران، کسانی هستند که اهل قضاوت عقلی و سنجش‌ گرانه  عرفی و علمی در امور هستند که بر اساس سه اصل روش علمی (بیکن و دکارت)، رفاه و خوشبختی (مور) و فایده انگاری (بنتام) تبیین می شود. روشنفکر از طبقه تحصیل کردگانی در جامعه ‌است که با دغدغه‌های انسانی، اجتماعی، ارزشی، فرهنگی و سیاسی اقدام به موضع گیری در مباحث و مسائل حساس و مهم جامعه خویش و جامعه جهانی می‌کنند”. در تعریف بالا هیچگونه اشاره ای به مذهب و یا دین نشده است. 

بر اساس دانشنامه آزاد مهمترین شخصیت های ایرانی موثر بر جریان روشنفکری معاصر نظیر میرزا آقاخان کرمانی (که توسط مظفرالدین شاه قاجار اعدام شد) ، طالبوف تبریزی و سپس شخصیت هایی مانند تقی ارانی، محمدعلی جمالزاده، حسن پیرنیا، محمدعلی فروغی، عبدالحسین تیمورتاش، صادق هدایت، سید احمد کسروی، فرخی یزدی، ملک الشعرای بهار و میرزاده عشقی و احمد شاملو بودند. ویژه گی های بارز اکثریت آنها تفکیک عقاید مذهبی و سنتی از یک سو و افکار مدرن سکولار لیبرال یا خردگرایی انسان مدار (هومانیستی) نشئت گرفته از فرهنگ “روشنگری” و روشنفکری غرب از سوی دیگر است که جامعه را بسوی “آرمانشهر فردا” و نه خرافات و سنت های پوسیده گذشته رهبری و هدایت می کردند. البته بنده نه قصد و نه توان ورود به جزئیات مواضع روشنفکری آن بزرگان را ندارم و اینکه آیا آنها مولد فکر و اندیشه نو بودند و یا صرفا مروج اندیشه های دیگران. زیرا مدعی نیستم که تخصص بخصوصی در مورد مقوله روشنفکری در ایران دارم. و در این نوشتار از پرداختن به بحث های آکادمیک و تفسیرهای آنتولوژیک (وجود شناختی) با تفاسیر اپیستمولوژیک (معرفت‌شناختی) مربوطه پرهیز نموده ام، زیرا سررشته من نیست. فقط سه نکته اساسی و بنیادین و مشخص در مقاله جناب آقای دکتر مهاجرانی گرامی را بدون تعارف و پرخاشگری به نقد کشیده ام. زیرا معتقدم روشنفکر که مفهومی مدرن است با شاخص های مشخص جهانشمول فرا زمانی و نقادانه می اندیشد، و همواره تلاش می کند تا پوسته پوسیده و جامد جامعه و باورهای متحجر و پیش فرض های ذهنی جامعه سنتی را به چالش بکشد و نه اینکه با تقلیل مفاهیم و انطباق آنها با “شرع” ء فقها و بومی گرایی عامیانه پیشرفت جامعه بسوی تجدد و روشنگری را کـُـند کند. در نتیجه سنجشگری و آسیب شناسی در مورد ادعاهای مطروح لازمه پیشبرد بحث و رهایی جامعه از “خوابگه نیمه تاریک” کاشفان ملغمه عرف و شرع می باشد.

در پایان باید اضافه کنم که تبادل اندیشه نقادانه بین به اصطلاح “روشنفکران مذهبی” و روشنفکران سکولار (که البته بنده خود را در جایگاه روشنفکران نمی دانم) باید در فضایی بی تعارف و متمدانه و مملو از احترام متقابل صورت بگیرد. کمااینکه نگارنده برای شخصیت هایی چون دکتر ادیب برومند، دکتر مهاجرانی و مسعود بهنود احترام فراوانی قائلم و در جواب الطاف منسوبه در مقاله آقای بهنود نیز نوشته بودم که ایشان را شخصیتی شناخته شده، تاثیرگذار، تحصیلکرده، کارشناس، ارزشمند، متین، معتدل و فرهیخته می دانم (یعنی دانسته و هنوز هم می دانم). یا وگرنه هرگز وقت خود را صرف نقد سخن دیگری نمی کردم. و به ایشان اطمینان می دهم که هنوز هم جایگاه بهاور و والا و ارزشمند ایشان در دفترچه ذهنی این حقیرء “معترض بد دهن”، همچنان با تکریم و علاقه و احترام در صفحه “اندیشه ورزان ارزنده” روزگار ما باقی است و خواهد ماند. صد البته این سخنان در مورد جناب دکتر مهاجرانی و دکتر ادیب برومند نیز صدق می کند. 

عبدالستار دوشوکی

آذر ۱۳۹۳

doshoki@gmail.com

تاریخ انتشار : ۱۲ آذر, ۱۳۹۳ ۱:۲۵ ق٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

احضار و بازداشت کنشگران و کارشناسان مترقی، آزادی‌خواه، عدالت‌جو و میهن‌دوست کشورمان را به شدت محکوم می‌کنیم

احضار و بازداشت این روشنفکران هراس از گسترش و تعمیق نظرات عدالت‌خواهانۀ چپ و نیرویی میهن‌دوست، آزادی‌خواه و عدالت‌جو را نشان می‌دهد که به عنوان بخشی از جامعۀ مدنی ایران، روز به روز از مقبولیت بیشتری برخوردار می‌شوند.

ادامه »

در حسرت عطر و بوی کتاب تازه؛ روایت نابرابری آموزشی در ایران

روند طبقاتی شدن آموزش در هماهنگی با سیاست‌های خصوصی‌سازی بانک جهانی پیش می‌رود. نابرابری آشکار در زمینۀ آموزش، تنها امروزِ زحمتکشان و محرومان را تباه نمی‌کند؛ بلکه آیندۀ جامعه را از نیروهای مؤثر و مفید محروم م خواهد کرد.

مطالعه »

جامعهٔ مدنی ایران و دفاع از حقوق دگراندیشان

جامعۀ مدنی امروز ایران آگاه‌تر و هوشیارتر از آن است که در برابر چنین یورش‌هایی سکوت اختیار کند. موج بازداشت اندیشمندان چپ‌گرا طیف وسیعی از آزاداندیشان و میهن‌دوستان ایران با افکار و اندیشه‌های متفاوت را به واکنش واداشته است

مطالعه »

انقلاب آمریکایی: پیروزی دموکرات‌های سوسیالیست از نیویورک تا سیاتل…

گودرز اقتداری: با توجه به اینکه خانم ویلسون، شهردار سابق را ابزاری در دست تشکیلات حاکم بر حزب معرفی می‌کرد، به نظر می‌رسد کمک‌های مالی از طرف مولتی میلیونرهای سرمایه‌داری دیجیتالی در شهر که عمده ترین آنها آمازون، گوگل و مایکروسافت هستند و فهرست طولانی حمایت‌های سنتی حزبی در دید توده کارگران و کارکنانی‌که مجبور به زندگی در شهری هستند که عمیقا با مشکل مسکن و گرانی اجاره ها روبرو است، به ضرر او عمل کرده است.

مطالعه »
پادکست هفتگی
شبکه های اجتماعی سازمان
WP Twitter Auto Publish Powered By : XYZScripts.com
آخرین مطالب

طعنه حسین راغفر به فعالیتهای بابک زنجانی

انقلاب آمریکایی: پیروزی دموکرات‌های سوسیالیست از نیویورک تا سیاتل…

شانزدهمین تحلیل،گفتگوی ویژه| عباس عبدی، فرخ نگهدار |«معنای یورش به پژوهشگران» |«چگونه اجماع‌سازی کنیم؟ برای تغییر سیاست خارجی یا حول مسایل داخلی؟»

ققنوسِ اهوازِ ما

مهریه کوچک شد، نابرابری بزرگ‌تر

سرکوب چپ؛ آغازی بر یورش به فرودستان