سه شنبه ۷ آذر ۱۴۰۲ - ۲۳:۰۲

كار، ارگان سازمان فداييان خلق ايران (اكثريت)

سه شنبه ۷ آذر ۱۴۰۲ - ۲۳:۰۲

یاد حمید ارض پیما گرامی باد!

دو سه روز پیش از دادگاه مرا از آن اطاق عمومی به سلولی بردند که فریبرز سنجری، اصغر ایزدی و رحیم اسکوئی بودند. برای اولین بار بود که این رفقا را می دیدم. در نیمه دوم دی ماه 50 ما را به دادگاه بردند و در آن جا بود که حیرت بقیه را و از جمله حمید ارض پیما هم دیدم. دادگاه جمعی ما یک روز و نیم بیشتر ادامه نیافت. در روز دوم با سرود خوانی جمعی (به جز ما چهار نفر)، دادگاه به هم خورد. همه ی ما را با عصبانیت به سلول های انفرادی نموری بردند که تازه در قسمت بالاتر سلول های قدیمی ساخته بودند. صبح روز بعد، دوتا دوتا یا چهارتا چهارتا، جدا و بی خبر از هم، به اصطلاح محاکمه مان کردند.

مطلع شدیم حمید ارض پیما؛ یکی از یاران و مبارزان آن نسل شوریده، زندگی را ترک گفت!
حمید ارض پیما را برای اولین بار در روز محاکمه ی دادگاه نظامی تهران در دیماه ۱۳۵۰ دیدم دادگاهی که برای محاکمه دسته جمعی عده ای از بینان گزاران و رهبران و کادرهای چریک های فدائی خلق ایران تشکیل داده بودند. همه به ترتیب در سه ردیف نشسته بودیم که عبارت بودند از رفقا: مسعود احمدزاده، مجید احمدزاده، عباس مفتاحی، اسداله مفتاحی، حمید توکلی، سعید آرین؛ و در ردیف دوم و سوم رفقا:مهدی سوالونی، بهمن آژنگ،غلام رضا گلوی، کریم حاجیان سه پله، اصغر ایزدی، فریبرز سنجری، جواد اسکوئی. در آخرین صندلی ها ما چهار نفر رحیم کریمیان، احمد تقدیمی، بهمن رادمریخی (که توسط جمهوری اسلامی اعدام شد) و من نشسته بودیم که اتهام سبک عضویت در گروه با مرام و مسلک اشتراکی داشتیم و حد اکثر محکومیت ما ده سال بود. ما را برای جور کردن ترکیب دادگاه و نشان دادن به اصطلاح محکومیت های سبک، در این دادگاه گنجانده بودند.
من در یکی از اطاق های جمعی اوین با بازداشتی های مختلف بودم و در همان جا شنیدم که عده زیادی از رهبران و کادرهای چریکی را در اطاق بزرگی در طبقه دوم یکی از ساختمان های اوین جمع کرده اند. یک روز مرا از اطاق بردند و بعد از بازکردن چشم بند دیدم سرهنگی پشت میز نشسته، فهمیدم که بازجوئی من توسط ساواک تمام شده و مقدمات تشکیل دادگاه نظامی را فراهم می آورند. ولی من گمان نمی کردم که مرا هم به دادگاه رهبران محاکمه کنند.
دو سه روز پیش از دادگاه مرا از آن اطاق عمومی به سلولی بردند که فریبرز سنجری، اصغر ایزدی و رحیم اسکوئی بودند. برای اولین بار بود که این رفقا را می دیدم. در نیمه دوم دی ماه ۵۰ ما را به دادگاه بردند و در آن جا بود که حیرت بقیه را و از جمله حمید ارض پیما هم دیدم. دادگاه جمعی ما یک روز و نیم بیشتر ادامه نیافت. در روز دوم با سرود خوانی جمعی (به جز ما چهار نفر)، دادگاه به هم خورد. همه ی ما را با عصبانیت به سلول های انفرادی نموری بردند که تازه در قسمت بالاتر سلول های قدیمی ساخته بودند. صبح روز بعد، دوتا دوتا یا چهارتا چهارتا، جدا و بی خبر از هم، به اصطلاح محاکمه مان کردند. دو هفته بعد دادگاه دوم ما هم به همین ترتیب برگزار و محکومیت ها قطعی شد.
از این دادگاه ۲۳ نفره، ۱۸ نفر محکوم به مرگ شدند. حکم ده نفر را به اجراء گذاشتند و بقیه را به شمول حمید ارض پیما با یک درجه تخفیف به حبس ابد و علی مظهر سرمدی را به ۱۵ سال حبس محکوم کردند. ما چهار نفر هم به ده سال حبس محکوم شدیم.
حمید از سال ۴۸ در رابطه با عباس مفتاحی و عضو گروه “مفتاحی- پویان- احمدزاده” بود. در سال ۵۰، در رابطه با جشن های دو هزار و پانصد ساله شاهنشاهی، زیر نظر عباس مفتاحی، حمید و حسن گلشاهی و علی مظهرسرمدی، بمبی دست ساخت را در رشت منفجر کردند. چندی بعد هر سه نفر دستگیر شدند و فرصت نکردند به مبارزه چریکی بپیوندند.
پس از قطعی شدن محکومیت ها، مدت کوتاهی، ما: بهمن رادمریخی، رحیم کریمیان، من، احمد تقدیمی، علی مظهر سرمدی و حمید ارض پیما را در یکی از اطاق های خالی اوین با هم گذاشتند؛ من از جزئیات پرونده ی دوستان، چیز زیادی نمی دانستم. در اوین به جز رهبران و کادرهای اصلی که مواضع شان علنی بود، بقیه کوشش می کردند چیزی بیشتر از محتویات پرونده شان نگویند و کسی هم نمی پرسید مگر این که روابط نزدیکی داشتند و یا از بیرون هم دیگر را می شناختند.
چند روز بعد؛ ما چهار نفر را به سلول قدیم اوین بردند. چند روز بیشتر نگذشت که در روز یازدهم اسفند ۵۰ ما را به فلکه شهربانی منتقل کردند. در همان روز شش تن از رفقا و دو روز بعد چهار تن دیگر را به جوخه اعدام سپردند.
 نقی

تاریخ انتشار : ۲۹ دی, ۱۳۹۸ ۷:۴۵ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سخن روز

چگونه رسانه های بریتانیا و ایالات متحده فلسطینیان را انسان زدایی می کنند؟

رسانه‌های بریتانیایی-آمریکایی مرگ فلسطینی‌ها را منفعلانه گزارش می‌کنند، گویی از طریق سوانح طبیعی مرده اند، اغلب مرگ‌ها را به زبانی بیان می‌کنند که نشان می‌دهد آنها عمدتاً حماس یا در مجاورت حماس هستند، یا حداقل به‌طور نامناسبی در مقابل موشک‌ها قرار گرفته اند.

مطالعه »
یادداشت

گسترش دامنه جنگ ویرانگر بین اسراییل و فلسطین خطر بزرگی‌ست براى منطقه و جهان!

ریشهٔ این جنگ، نتیجه دو دهه سیاست تهاجمی اسراییل در قبال فلسطین و حمایت قدرت‌های غربی از آن است. امیدواریم جامعهٔ جهانی قادر باشد با درک این موضوع، برای برقراری آتش بس و بازگشت به دیپلماسی صلح از راه‌های مسالمت‌آمیز و متکی بر توافق اسلو برای حل مسئلهٔ فلسطین و جلوگیری از گسترش یک جنگ ویرانگر دیگر اقدام کند.

مطالعه »
آخرین مطالب

وداع با اسلحه

آفتاب کم رمق پاییزی غروب کرده… از میانِ سوی کم‌ چراغ‌برق کوچه، سایه‌ای خودش را می‌خیزاند… صدای موسیقی‌اش، مرا به گذشته‌های دور می‌برد و ‌آهنگی حزین، فضای تاریک را فرا می‌گیرد.

افزایش سن بازنشستگی، نتیجه «سال‌ها غارت صندوق‌های بازنشستگی»!

مقولاتی مانند اشتغال، دستمزد، بیمه بیکاری، بیمه‌های اجتماعی، بیمه بازنشستگی، کیفیت زندگی، امکانات پزشکی، تورم، حقوق کودکان، حقوق زنان، آزادی و حق شهروندی، در نزد مقامات و مسئولان و نهادهای جمهوری اسلامی، کوچک‌ترین جایی ندارند. به همه این دلایل، جمهوری اسلامی ایران یکی از هارترین و وحشی‌ترین حکومت‌های سرمایه‌داری جهان است…..

به بهانه شانزده روز نارنجی

بگذار با هم به جنگ ستم و نابرابری و نا عدالتی برویم. دستت را به من بده! بگذار برای فردا و آینده دنیای بهتری بسازیم. بگذار همصدا خشممان را فریاد کنیم. با من و در کنار من باش!

؟!

میوه‌ها سهم که شد؟

یادداشت

گسترش دامنه جنگ ویرانگر بین اسراییل و فلسطین خطر بزرگی‌ست براى منطقه و جهان!

ریشهٔ این جنگ، نتیجه دو دهه سیاست تهاجمی اسراییل در قبال فلسطین و حمایت قدرت‌های غربی از آن است. امیدواریم جامعهٔ جهانی قادر باشد با درک این موضوع، برای برقراری آتش بس و بازگشت به دیپلماسی صلح از راه‌های مسالمت‌آمیز و متکی بر توافق اسلو برای حل مسئلهٔ فلسطین و جلوگیری از گسترش یک جنگ ویرانگر دیگر اقدام کند.

مطالعه »
بیانیه ها

بیانیه‌ی کانون نویسندگان ایران به مناسبت ۲۵ نوامبر، ‌روز جهانی منع خشونت بر زنان

جنبش مقاومت و آزادی‌خواهی زنان که بی‌درنگ پس از استقرار حاکمیت اسلامی نخستین گام علنی خود را با اعتراض به «حجاب اجباری» در هفدهم اسفندماه ۵۷ برداشته بود، از آن پس بارها به‌ شکل‌های گوناگون قد علم کرد تا سرانجام در پی قتل حکومتی مهسا (ژینا) امینی شعله‌ور شد و در اندک‌زمانی به شکل جنبشی عمومی درآمد…..

مطالعه »
پيام ها

پیام نرگس محمدی در مورد اعدام میلاد زهره وند، هشتمین معترض جنبش زن زندگی آزادی

حکومت دینی استبدادی، فریبکارانه و حیله‌گرانه قواعد کشتار بی‌رحمانه را به جای میدان جنگ در دالانهای دادگاه انقلاب و به جای فرماندهان، با قضات دست‌نشانده نهادهای امنیتی_نظامی پیش می‌برد. صحنه جنایت قتل و کشتار حکومتی هم با تشریفات مبتذل، “سکوی اجرای قانون” نامیده می‌شود.

مطالعه »
بیانیه ها

بیانیه‌ی کانون نویسندگان ایران به مناسبت ۲۵ نوامبر، ‌روز جهانی منع خشونت بر زنان

جنبش مقاومت و آزادی‌خواهی زنان که بی‌درنگ پس از استقرار حاکمیت اسلامی نخستین گام علنی خود را با اعتراض به «حجاب اجباری» در هفدهم اسفندماه ۵۷ برداشته بود، از آن پس بارها به‌ شکل‌های گوناگون قد علم کرد تا سرانجام در پی قتل حکومتی مهسا (ژینا) امینی شعله‌ور شد و در اندک‌زمانی به شکل جنبشی عمومی درآمد…..

مطالعه »
برنامه و اساسنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

وداع با اسلحه

افزایش سن بازنشستگی، نتیجه «سال‌ها غارت صندوق‌های بازنشستگی»!

تاریخ ماتریالیسم،- از الحاد وعلم و انقلاب، تا انسان روشنگر

به بهانه شانزده روز نارنجی

پیمان‌نامه حقوق کودک در حاشیه