گذشت هر روز از تحریم های جدید علیه جمهوری اسلامی ایران، تأثیر ویرانگر آنها بر اقتصاد ایران و محدودیت امکانات جمهوری اسلامی برای مقابله با آنها را آشکارتر می کند. وضعیت فعلی تهدیدهای بسیاری را در خود نهفته دارد. اما آیا فرصتی نیز هست؟
این وضعیت نشریه کار- آنلاین را بر آن داشت تا، در جستجوی راه حلهای ممکنه برای برونرفت مسالمت آمیز از بحران، باب گفتگو در این باره را با تعداد هر چه وسیعتری از صاحبنظران و فعالان سیاسی بگشاید. در زیر پاسخ آقای رسول آذرنوش به پرسش های نشریه کار- آنلاین را می خوانید.
———————————
نظرتان در مورد تحریمها چیست؟ آیا با آنها موافقید یا مخالف؟
تحریم ها از سوی نیرو های مختلف و با اهداف متفاوت صورت میگیرد. از یکسو تحریم های سازمان ملل وجود دارد و از سوی دیگر تحریم های جدا گانه کشور هائی نظیر آمریکا اتحادیه اروپا و ژاپن که تحت عنوان تحریم های مضاعف اعمال می شوند. من با هر تحریمی موافق نیستم اما با تحریم های سازمان ملل متحد که هدفش تحریم سپاه پاسدا ران و شرکت های تحت پوشش ان به عنوان پیش برنده برنامه هسته ای ایران است موافقم. جزئیات این تحریم ها در قطعنامه ۱۹۲۹ شورای امنیت سازمان ملل ضمن تاکید بر حق ایران بر فناوری صلح امیز هسته ای تشریح شده است.
فکر می کنید تحریم ها این بار نتیجه مورد انتظار کشورهای اعمال کننده را به بار آورند؟
واقعیت این است که تحریم ها این بار ابعاد وسیعی به خود گرفته و وارد مرحله جدیدی شده است و این پیش از هر چیز نشان دهنده و علامت نزدیک شدن ایران به خط قرمزی است که با عبور از ان جلو گیری از دستیابی جمهوری اسلامی به سلاح اتمی از طرق غیر نظامی نا ممکن خواهد شد. طبعا رژیم سعی میکند با هزینه کردن بی حساب ثروت های ملی کشور این بار هم تحریم ها را دور بزند محافل جنگ طلب و میلیتاریستی و دولت ناتانیا هو در اسرائیل هم سعی میکنند نشان دهند که تحریم ها بی نتیجه است و بحران هسته ای ایران راه حلی جز راه حل نظامی در پیش ندارد. علاوه بر این شرکت های بزرگ صادر کننده تکنو لوژی هسته ای به ایران هم منافع عظیمی در دورزدن این تحریم ها دارند و چندان پای بند تصمیمات سازمان ملل و یا حتی دول متبوع خود نیستند.
بنابر این همه چیز بر می گردد به این که سازمان ملل تا چه حد در تصمیات خود جد یست وجدی عمل میکند. اگر سازمان ملل نظارت دقیقی بر اجرای واقعی فطعنامه ۱۹۲۹داشته باشد به نظر من رژیم وادار به عقب نشینی شده و بحران میتواند از طرق مسالمت امیز حل شود.
اگر جمهوری اسلامی “سرپیچی” کند، در این صورت فکر می کنید گامهای بعدی چه خواهند بود: توسل به “راه حل” نظامی یا مثلاً تشدید باز هم بیشتر تحریم ها؟
طبعا اگر تحریم ها این بار نتیجه مورد انتظار را ببار اورند توسل براه حل نظامی و یا تشدید بازهم بیشتر تحریم ها بی معناست. مساله اصلی سازمان ملل متحد جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هسته ای است و نه چیزی جز آن. اما مساله اینجاست که هدف رژیم هم از اتلاف این همه سرمایه و ثروت ملی، درست دستیابی به جنگ افزار های هسته ای است وگر نه پیشنهاد های ۵+۱ بویژه پیشنهادهای اجلاس وین امتیازات قابل توجهی برای فن آوری صلح آمیز اتمی به ایران ارائه کرده بود که مورد قبول جموری اسلامی واقع نشد . و این خود، سازمان ملل را بیش از پیش به این نتیجه رسانید که هدف جمهوری اسلامی از غنی سازی چیزی جز دستیابی به جنگ افزار های اتمی نیست.
یکی از دلایل اصلی مخالفان تحریم این است که بیشترین آسیب های آن متوجه مردم و خاصه تهیدستان و زحمتکشان خواهد شد. شما چه فکر می کنید؟
جامعه ما در شرایطی که اصولا نیازی به تولید انرژی هسته ای ندارد توسط رژیم به گروگان گرفته شده و مجبور به تحمل نتایج سیاست های اتمی جمهوری اسلامی است، آثار تحریم ها بیش از پیش هم در اقتصاد جامعه ما و هم در برنامه هسته ای رژیم نمایان می شوند. تحریم ها بطور اجتناب نا پذیری بر واردات و صادرت ایران و همچنین برسرمایه گذاری ها تاثیر داشته و این بنوبه خود رکود تورمی و بیکاری را تشدید کرده که نتیجه ای جز سقوط سطح زندگی مردم ازان حاصل نمی شود. این را صرفنظر از لاف های احمدی نژاد، حتی در سخنان پاره ای از عناصر سرشناس رژیم هم می توان مشاهده کرد. برخلاف تبلیغات رژیم ، مردم این فشار های فزاینده را از چشم رژیم و سیاست های ماجراجویانه هسته ای اش می بینند. اما اشتباه است اگر فکر کنیم که تحریم ها فقط بر سطح زند گی مردم اثرگذار خواهد بود این تحریم ها نقدا برنامه هسته ای ایران را کند کرده و درآینده می تواند تاثیرات فلج کننده ای بر آن داشته باشد.
یکی از دلایل اصلی موافقان تحریم این است که اگرچه تحریم بر مردم نیز فشار خواهد آورد، این را به عنوان هزینه باید پذیرفت. مهم این است که تحریم جمهوری اسلامی و به ویژه سپاه پاسداران را زیر فشار می گیرد. شما چه فکر می کنید؟
منهم این را تائید می کنم که تحریم ها حتی تحریم های هدفمند سازمان ملل علیه سپاه پاسداران که ۷۰ الی ۸۰ در صد اقتصاد جامعه را قبضه کرده، تا ثیرات منفی و مخربی بر اقتصاد جامعه بر جا می گذارند. ولی باید دید اگر جامعه چنین بهائی را نپردازد با چه گزینه های دیگری رو بروست. آلتر ناتیو های دیگر چیزی جز جنگ و یا جمهوری اسلامی مسلح به بمب اتمی نیست . آلتر ناتیو هائی که عواقب وخیمی نه فقط در اقتصاد بلکه در تمامی عرصه های حیات اجتماعی ما بر جا خواهند گذاشت. بعلاوه نمی توان خواهان تعلیق غنی سازی بود و در عین حال راه را برای تداوم آن از سوی رژیم باز گذاشت تداوم غنی سازی با توجه به هزینه های نجومی آن نقدا بار اقتصادی سنگینی را سالها ست که بر دوش مردم گذاشته است و برای پایان دادن به آن راهی جز تحریم وجود ندارد. این درست شبیه آنست که گاه کارگران برای دستیابی به خواست هایشان به اعتصاب متوسل می شوند که این خود زندگی شان را برای مدتی زیر فشار قرار می دهد.
آیا در این “کشاکش هسته ای” شانس بردی برای جمهوری اسلامی می بینید؟
من این شانس را ضعیف می بینم؛ اگر چه نمی توان آن را بکلی منتفی دانست. تحولات ممکن است در ایران و بویژه در منطقه به گونه ای پیش برود که چنین امکانی تحقق پیدا کند. اما شواهد بیشتر حاکی از آنست که یا تحریم ها موثر واقع شده و عقب نشینی به رژیم تحمیل می شود و یا جا معه ما با یک جنگ مصیبت با ر بزرگی مواجهه خواهد بود.
آیا وضع به طور اجتناب ناپذیری دارد به سمت افزایش تنشها و احتمالاً خشونت و درگیری کشیده می شود یا راه حل مسالمت آمیزی هست؟
در حال حاضر وضع دارد بسوی تشدید بحران و بالا گرفتن جنگ سرد پیش می رود. نقل و انتقالات نظامی آمریکا و مانور های نظامی جمهوری اسلامی درآبهای خلیج فارس و تهدیدات نظامی طرفین نشان می دهد که خطر جنگ افزایش یافته و باید خطر جنگ را جدی گرفت. هر چند که احتمال رسیدن به یک راه حل مسالمت آمیز بسیار قوی است.
مضمون و محتوای یک راه حل مسالمت آمیز و امکانات واقعی برای تحقق آن کدام اند؟
یک راه حل مسالمت آمیز و امکانات واقعی برای آن وجود دارد ولی آنچه که مسلم است این است که رژیم آن را داوطلبانه نمی پذیرد و باید آن را به رژیم تحمیل کرد. این واقعیتی است که طی سالها مذاکره و ارائه پیشنهاد های مختلف از سوی کشور ها و نهاد های بین المللی و نفی آنها از سوی رژیم به اثبات رسیده است. حقیقت اما این است که رژیم فاقد ظرفیت های لازم علمی تکنولوژیک برای دستیابی به سلاح هسته ای است و پیشرفت های تاکنونی اش در زمینه فناوری هسته ای جز از کانال واردات امکان نا پذ یر نبود. طبق گزارش خبر گزاری دانش جویان ایران ( ایسنا) طی چهار ماهه نخست سال جاری واردات رآکتور های هسته ای از ۲۳ کشور به ارزش سه میلیارد و ششصد ملیون دلار بوده که معادل ۲۰% از کل واردات کشور طی این مدت بوده است. طبق همین گزارش این واردات با عنوان راکتور های هسته ای، دیگ بخار و اب گرم کن ماشین آلات و وسائل مکانیکی و اجزا و قطعات انها رتبه اول را در کل واردات ایران داشته اند. از میان کشورهای مبدا، فقط آلمان بوده که از این کشور راکتور هسته ای وارد شده و از تنها دو کشور سویس و روسیه نیز اجزا و قطعات راکتور های هسته ای به ایران وارد شده است. از بقیه کشور ها بیشتر دیگ های بخارآب، دیگ های مولد اب فوق العاده گرم سایر اجزا و قطعات دیگ های اب گرم حرارت مرکزی و مواد اینچنینی بوده است .
به این ترتیب روشن می شود که امکانات یک راه حل مسالمت آمیز وجود دارد و آن اعمال تحریم های بین المللی علیه این نوع واردات و بر قراری یک نظارت همه جانبه در جهت حسن اجرای آنهاست.
سهم و وظیفۀ نیروهای صلح طلب در این میان چه می تواند باشد؟ این نیروها برای ایفای چنین سهمی کدام امکاتات و کدام الزامات را دارند؟
وظیفه نیرو های صلح طلب از یکسو تلاش در جهت جلو گیری از دستیابی ایران به سلاح هسته ای در عین پیشبرد مبارزه برا ی خلع سلاح هسته ای در مقیاس بین المللی و خصوصا در منطقه خاور میانه و از سوی دیگر مبارزه علیه اتش افروزی و جنگ بر سر مساله هسته ای ایران است که می تواند از سوی اسرائیل، آ مریکا و یا هر نیروی دیگری بر افروخته گردد. در این مبارزه بویژه نیرو های جمهوری خواه دموکرات و لا ئیک اپوزیسیون ایران باید با بسیج همه جانبه و متحد کردن نیرو های خود نقش بایسته و سهم شاسته ای داشته باشند.
در این مبارزه البته نقش مردم ایران فوق العاده مهم و شاید بتوان گفت که تعیین کننده است . خوشبختانه جنبش سبز تمام حسابهای استبداد حاکم بر کشور را نقش برآب کرد. واقعیت این است که در رابطه با سیاست هسته ای رژیم، فضا ی سیاسی ایران در قبل و بعد از جنبش ۸۸ بکلی تغییر کرده است. شعارهای مردم علیه این سیاست در جنبش سبز کم نبوده است. جنبه کمیک قضییه اما این است که هدف خامنه ای ازتقلب انتخاباتی ۸۸ پیشبرد بی درد سر این سیاست توسط دولت احمدی نژاد بوده است در حالی که این تقلب به نتایج معکوس منجر گردید. هیچ چیز باندازه این تقلب نمی توانست مردم را اینچنین در برابر کل سیاست های رژیم از جمله سیاست هسته ای اش قرار دهد. متا سفانه موضع آقایان موسوی و کروبی که فاقد مرزبندی با اساس سیاست های اتمی حاکمیت است به تضعیف جنبش سبز در این زمینه منجر شده است. با اینهمه میتوان امیدوار بود که نیروهای رادیکال و انقلابی جنبش سبز با تشدید تلاش های آگاه گرانه خود در میان مردم بیش از پیش بر این نقطه ضعف فایق آیند.