مهلتى که قطعنامه ١۶۹۶ شوراى امنیت سازمان ملل متحد به جمهورى اسلامى ایران داده بود تا غنیسازى اورانیوم را متوقف کند، به سر رسید و حکومت ایران به این اتمام حجت بیاعتنا ماند. درست در فاصله ارائه پاسخ ایران به بسته تشویقى پنج عضو دائم شوراى امنیت به اضافه آلمان (موسوم به گروه ۵ + ١) و پایان مهلت تعیین شده از سوى شوراى امنیت، یعنى در فاصله پایان مردادماه تا ۹ شهریورماه، محمود احمدینژاد رئیس جمهورى اسلامى مجتمع تولید آب سنگین اراک را افتتاح کرد. این مجتمع پس از تکمیل و راهاندازی نیروگاه آب سنگین ۴۰ مگاواتی در نظر گرفته شده، میتواند علاوه بر آب سنگین، پلوتونیم نیز تولید کند که به کار تولید یک نوع سلاح هستهاى میآید. به نظر میرسد جمهورى اسلامى از همان هنگام دریافت پیشنهاد ۵ + ١، پاسخ بدان را موکول به پایان مرداد ماه کرد تا کار احداث مجتمع اراک به پایان رسد و پیش از بررسى مجدد هستهاى پرونده هستهاى ایران در شوراى امنیت، یک دهنکجى آشکار دیگر به جامعه بینالمللى صورت گیرد.
رفتار تهران را چیزى جز به مبارزه طلبیدن جامعه بینالمللى نمیتوان نامید. ظاهراً جمهورى اسلامى مصمم است در برابر مصوبات شوراى امنیت سازمان ملل متحد بایستد. این مشى رویاروییطلبانه، نمیتواند واکنش جامعه بینالمللى یا لااقل غرب (آمریکا و اروپا) را برنیانگیزد. اگر هم رأى منفى روسیه یا چین یا هر دو، مانع اعمال تحریمهایى از سوى شوراى امنیت علیه ایران شود، همه چیز حاکى از آن است که آمریکا و اروپا اقدام به مجازات ایران خواهند کرد. این مجازات در هر حد که باشد، تأثیراتى منفى بر اقتصاد ایران و توانایى مانور کشور در عرصه سیاست خارجى و بازرگانى خارجى خواهد داشت. ناظران بدبینتر حتى پیشبینى میکنند آمریکا در جهت اقدام نظامى علیه جمهورى اسلامى پیش خواهد رفت.
این چشمانداز نگرانکننده، در تناقضى غریب با فضاى حاکم بر ایران قرار دارد. به نظر مىرسد در ایران کمتر کسى نگران سرانجام بحران هستهاى است. حتى میشنویم «خبرهاى خوش هستهای» دولت احمدینژاد مانند تولید کیک زرد و آب سنگین، در میان برخى کسانى که طرفدار حکومت نیستند یا حتى مخالف حکومتند، به عنوان اخبار خوب و شواهدى بر پیشرفت کشور تلقى میشود. آرامش خاطر خطرناکى بر جامعه ایران حکمفرماست. گویى کسى نگران این نیست که آمریکا به ایران حمله نظامى کند یا تحریمهاى خارجى ضربات مهمى به اقتصاد کشور بزند. در نتیجه این آرامش خطرناک نگرانکننده، حکومت دست خود را در پیشبرد سیاست مقابلهجویانه خود باز میبیند.
ناظرانى، این تعبیر را به کار بردهاند که همه جهانیان، نگران ایرانند مگر خود ایرانیان. متأسفانه این تعبیر چندان دور از واقعیت نیست.
اگر اکثریت مردم ایران دچار آرامش خاطرى مبتنى بر ارزیابى بیش از حد خوشبینانه از چشمانداز بحران است، حکومت به خوبى به راهى که میرود واقف است و آگاهانه و با چشمان باز این راه را برگزیده است. جمهورى اسلامى دست به قمارى بسیار خطرناک زده است و امیدوار است از این قمار برنده بیرون آید. حساب حکومت جمهورى اسلامى این است که اگر به مبارزه طلبیدن آمریکا و متحدانش را به سلامت از سر بگذراند، دیگر تا سالها بقاى خود را تضمین کرده است و به عنوان قدرت منطقهاى به رسمیت شناخته خواهد شد. حکومت فقها میخواهد جمهورى اسلامى به چین خاورمیانه تبدیل شود. پایان شبیه به «پات» جنگ لبنان، رهبرى ایران را در تداوم این نقشه جریتر و مصممتر کرده است. حتى این فرضیه منتفى نیست که جنگ لبنان از نظر جمهورى اسلامى حکم لابراتوارى را داشت که در آن امکانات خود را براى مقابله با آمریکا و متحدانش بسنجد.
چه خواهد شد اگر جمهورى اسلامى در این قمار به زمین بخورد؟ چه خواهد شد اگر تحولات در شوراى امنیت در مسیرى بیافتد که در سالهاى ١۹۹٠ و ١۹۹١ در مورد عراق طى کرد، یعنى آمریکا موفق شود مابقى شوراى امنیت را همراه با پروژهاى کند که سرانجام آن یا حمله نظامى به ایران یا ضربات مهلک به اقتصاد کشور است؟ از هماکنون مسلم است که در صورت وقوع چنین سناریویى، از این پس شرایط جامعه بینالمللى براى تسلیم جمهورى اسلامى هفته به هفته و ماه به ماه سختتر خواهد شد. بسته تشویقى ۵ + ١، حکم فرصتى طلایى را داشت که اکنون از دست میرود و بسیار بعید است که دیگر تکرار شود. از امروز به بعد، یکى پس از دیگرى از امتیازاتى که آمریکا حاضر است به جمهورى اسلامى در ازاى دست کشیدن تهران از برنامه هستهاى مخاطرهآمیزش بدهد، کاسته خواهد شد. در این مسیر، هر چه جمهورى اسلامى دیرتر تسلیم اراده جامعه جهانى شود براى مردم ایران بدتر است.
اگر آمریکا در شکل دادن به ائتلاف جهانى علیه جمهورى اسلامى با موانع و ناکامى مواجه شود نیز سرانجام خوشى در انتظار کشور ما نیست. ایران با هزاران رشته به اقتصاد جهانى و به ویژه اقتصاد غرب وابسته است. شرایط مشارکت ایران در اقتصاد جهانى در هر حال بدتر خواهد شد و کشور براى تبدیل جمهورى اسلامى به قدرت منطقه اى بهایى سنگین خواهد پرداخت.
سهراب مبشرى
١٠ شهریور ١٣٨۵