جمهوری اسلامی با رشته درهم پیچیده ای از بحران ها دست و پنجه نرم می کند. بحران هائی که طی دهه ها استمرار یافته و با هم گره خورده اند. حکومتگران سال ها این بحران ها را انکار و از مدیریت انقلابی صحبت می کردند و جمهوری اسلامی را به عنوان الگوی مطلوب جا می زدند. رویدادهای یک سال گذشته و به ویژه خیزش اعتراضی مردم در دیماه سال گذشته بخشی از حکومتگران را وادار کرد که به واقعیت بحران ها اعتراف کنند، به ناتوانی حکومت برای حل مشکلات کلان کشور پی ببرند، و به این دریافت برسند که ادامه وضع موجود کشور را به فروپاشی و تجزیه می کشاند. آن ها بدنبال آلترناتیو برای وضع موجود هستند.
جمهوری اسلامی واجد آلترناتیوهای درونی بود که در دهه های گذشته از آن بهره گرفت و به حیات خود ادامه داد. اما اکنون فاقد آلترناتیوی برای وضع موجود است که بتواند نظر گروه های وسیعی از جامعه را جلب کند. این امر را ابراهیم فیاض جامعهشناس و استاد دانشگاه که جزو اصولگرایان است، درک کرده است. او می گوید: “اقتداری دیگر در حوزه سیاسی وجود ندارد و ادامه یافتن این وضعیت کشور را به فروپاشی و تجزیه میکشاند”.
مدتی است که زمزمههای یک “رئیس جمهور نظامی” در فضای سیاسی ایران مطرح میشود. گروهی از اصول گرایان آلترناتیو وضع موجود را نه در حوزه سیاسی، بلکه در حوزه نظامی می جویند. آن ها براین نظرند که در شرایط بحرانی حفظ امنیت داخلی از “اوجب واجبات” است و این اوجب فقط با روی کارآمدن یک چهره نظامی ممکن خواهد شد. طراحان ایده رئیسجمهوری نظامی کسانیاند که یا پیشینه نظامی دارند و یا آبشخور سیاسی، فکری و اجتماعی شان با حوزه نظامی یا امنیتی و شبهامنیتی گره خورده است.
محمدعلی پورمختار نماینده فعلی مجلس که سابقه طولانی حضور در سپاه و ناجا با سمتهای فرمانده و مدیریتهای ارشد دارد، اولین فردی بود که بعد از خیزش دیماه ایده رئیسجمهوری نظامی را پیش کشید. او به خبرآنلاین گفته بود: “رسانهها این را تشدید میکنند و گسترش میدهند که نظامیها نباید رئیسجمهور شوند، من اعتقاد دارم که اگر یک نظامی رئیسجمهور شود، حتما میتواند کشور را از مشکلات نجات بدهد”. او در پاسخ به این سئوال که یعنی باید منتظر باشیم یک نظامی رئیسجمهور شود؟ گفته بود: “انشاءالله”.
حسین اللهکرم از پایه گذاران انصار حزبالله که سابقه سالها حضور در جنگ را دارد، می گوید: “اینکه یک نفر با سابقه نظامی میتواند کشور را نجات دهد، به مقطع زمانی و وضعیت کشور بستگی دارد. معتقدم امروز ایران یک قدرت منطقهای است و اگر وظایف خود را انجام ندهد تجزیه میشود… یک فرد نظامی استراتژیک برای این کار شایستهتر است…” ابراهیم فیاض هم به نامهنیوز گفته است: “… من می خواهم بگویم الان چیزی که در جهان دارد رخ میدهد، در ایران هم رخ میدهد و آن این است که مردم دیکتاتوری میپسندند؛ چون شرایط ایجاب میکند… اقتداری دیگر در حوزه سیاسی وجود ندارد و ادامهیافتن این وضعیت کشور را به فروپاشی و تجزیه میکشاند برای همین جامعه به سمت دیکتاتوری با ادبیات نظامی میرود”. او می گوید در دیکتاتوری برنامه منسجم برای نوسازی جامعه وجود دارد، مثل ناپلئون، هیتلر، رضاشاه و احمدینژاد.
نیروهائی که پیشنیه و ریشه نظامی و امنیتی دارند بدنبال “رضاخان حزب الهی”، “رضاخان مصلح” و یا رئیس جمهور نظامی هستند. آن ها بر این تصور باطل هستند که گویا دیکتاتور نظامی می تواند جمهوری اسلامی را از فروپاشی نجات دهد. این امر هم نشانه بن بست جمهوری اسلامی است و هم علائمی از خیز برداشتن نظامی ـ امنیتی ها برای قبضه تمام قدرت. پیش کشیدن ایده رئیس جمهور نظامی و “رضاخان حزب الهی” توسط کسانی که سابقه نظامی ـ امنیتی دارند، نشان دهنده طرح این ایده در میان فرماندهان سپاه و ارگان های امنیتی است. حامیان این ایده نجات جمهوری اسلامی را در چنگ انداختن فرماندهان سپاه به قوه مجریه و کسب تمام قدرت می دانند.
اما معلوم نیست که رئیس جمهور نظامی چگونه می تواند بربحران های موجود غلبه کند. با کدام برنامه و با کدام ابزار و امکان؟ سپاه و ارگان های امنیتی خود در ایجاد بحران ها، تشدید و تداوم آن ها نقش دارند و بخشی مهمی از قدرت دست آن هاست. چگونه ان ها می توانند بحران را حل کنند و جمهوری اسلامی را نجات دهند.
برون رفت از وضعیت بحرانی کشور و خروج از بن بست، مستلزم تغییرات اساسی در ساختارهای سیاسی و تغییر قانون اساسی است. آلترناتیو وضع موجود گذار از جمهوری اسلامی به دموکراسی است. برای گذار به دموکراسی همکاری و اتحاد نیروهای جمهوری خواه، دموکرات و سکولار و پیوند یافتن آن با خیزش اعتراضی مردم امری است ضرور.