سه شنبه ۷ اسفند ۱۴۰۳ - ۲۳:۰۵

سه شنبه ۷ اسفند ۱۴۰۳ - ۲۳:۰۵

هردم از این باغ، بری می رسد!
امروزه ، زنان ایران نه توبه کار، که بیدارند. آن‌ها زنجیرهای تحمیل را یکی پس از دیگری گسسته اند و خوب می‌ دانند که بازی های روانی حکومتیان، تنها نشانه...
۷ اسفند, ۱۴۰۳
نویسنده: زری
نویسنده: زری
به بهانه هفتاد و دومین سالروز استقلال کانون وکلای دادگستری و روز وکیل
انتشار بیانیه اعتراضی بیش از ۲۰۰ وکیل دادگستری خطاب به رئیس قوه قضائیه، در اعتراض به صدور احکام اعدام برای پخشان عزیزی، وریشه مرادی و شریفه محمدی و درخواست توقف...
۷ اسفند, ۱۴۰۳
نویسنده: مناف عماری
نویسنده: مناف عماری
بررسی پیش‌زمینه‌های انقلاب ۱۳۵۷و تحقق جمهوری اسلامی در ایران
دیدیم که با آغاز تصویب لایحه «انجمن‌های ایالتی و ولایتی» روحانیت مبارزه علیه رژیم شاه را آغاز کرد، زیرا آن مصوبات برخلاف اصول قانون اساسی مشروطه بود که در آن...
۶ اسفند, ۱۴۰۳
نویسنده: منوچهر صالحی لاهیجی
نویسنده: منوچهر صالحی لاهیجی
مثل یک باد
مثل یک باد وزان شد بر من، همچون رنگین کمان، پس از باران ...
۶ اسفند, ۱۴۰۳
نویسنده: کاوه داد
نویسنده: کاوه داد
تایید حکم مصادره اموال مرضیه محبی، وکیل دادگستری، توسط دادگاه تجدیدنظر تهران
استناد این دادگاه به «قاعده استیمان» در حالی است که نه تنها اساسا این قاعده فقهی ناظر به وضعیت این وکیل دادگستری نیست، بلکه سلب حقوق شهروندی حتی در قالب...
۶ اسفند, ۱۴۰۳
نویسنده: دادبان
نویسنده: دادبان
ولودیمیر ایشچنکو: بار جنگ در اوکراین بر دوش فقرا است!
بسیج جمعیت روستایی و کارگران فقیرتر به خدمت نظامی آسان‌تر است، زیرا پنهان‌شدن آنها دشوارتر و بیشتر در دسترس مقامات هستند. آنها حتی فرصت های کمتری برای اجتناب از استخدام...
۶ اسفند, ۱۴۰۳
نویسنده: جرکو باکوتین
نویسنده: جرکو باکوتین
سلطنت‌طلبان در گذر تاریخ "تاریخ در حال نگارش است؛ امروز و همین حالا!"
تاریخی که با خون دل نوشتیم، اکنون در معرض تهدید جدی قرار دارد. آیا باز هم شاهد تکرار فجایع گذشته خواهیم بود؟ یا اینکه این بار، با آگاهی و مسئولیت‌پذیری...
۶ اسفند, ۱۴۰۳
نویسنده: بهروز ورزنده
نویسنده: بهروز ورزنده

آنچه باید از مجذوبعلی‌شاه بیاموزیم!

در حقیقت نزاع سیاسی وقتی در سطح مطالبات بورژوا دموکراتیک است و معترضین مربوط به طبقه‌ی متوسط شهری و بروژوازی، حاکمیت میتواند با بده بستان و «معامله» اعترضات را در جایی که لازم بود بخواباند. اما وقتی مطالبات یک جنبش اجتماعی خاستگاه طبقاتی دارد و اتفاقاً طبقه ی کارگر با مطالبه‌ی نان در صف اول اعتراضات است، هیچ سطحی از سرکوب قادر نخواهد بود اعترضات را از بین ببرد

تمام آنهایی که سال‌های پنجاه و شش و پنجاه و هفت را به چشم دیده‌اند، تصدیق خواهند کرد که وضعیت متلاطم جامعه در روزها و ماه‌های اخیر، تکرار همان روزها و همان رویدادهاست. حتی مواضع و بحث‌های آقای خامنه‌ای در روزهای اخیر، بسیار شبیه مواضع شاه در روزهای آخر سلطنت است. این تطابق البته به معنی پیشگویی «انقلاب اجتماعی» در ایران نیست. بلکه تلنگری است که فراموش نکنیم انقلاب پیش از وقوع کسی را خبر نمی‌کند و این درک دیالکتکی است که ما را ملزم به بازخوانی وقایع تاریخی و استنباط از وضعیت موجود برای تحلیل آینده می‌کند.

آخرین  نمونه از نشانه‌های این تلاطم اجتماعی، اعترضات اخیر دراویش گنابادی است. اعتراضاتی که با سرکوب قهرآمیز و مقاومت دراویش همراه شد و موجب کشته و زخمی شدن چندین نفر در دو سوی منازعه گشت. البته سرکوب این اعتراضات به خیابان محدود نشد. صدها نفر از دراویش دستگیر شده‌اند و با اتهام محاربه و احتمال اعدام روبرو هستند. مضاف بر این، رئیس پلیس تهران در سخنانی تهدیدآمیز گفته است که اگر می‌خواست می‌توانست با آر پی جی دراویش را نابود کند!

 

نورعلی تابنده معروف به مجذبعلی‌شاه، قطب دراویش گنابادی و عضو سابق جمعیت دفاع از آزادی و حاکمیت ملت ایران، در واکنش به این اعترضات که شروع آن، به دلیل دفاع دراویش از خانه‌ی او صورت گرفته بود، پس از فروکش کردن اعترضات دو بیانیه صادر کرد. در بیانیه‌ی اول نوشته شده بود«به هر تقدیر در چند روز اخیر ظاهرا مثل اینکه تصادمی شده که دقیقا نمی‌دانم بین چه کسانی و چه طوری است، گویا چند نفر هم کشته شده‌اند که به هر جهت من متأثر شدم و از صمیم قلب رفتن آنها را به سوی خدا از جانب خود و فقرا به بازماندگان محترمشان تسلیت می‌گویم.» تابنده با لحن کسی که انگار تازه از خواب بیدار شده است و چیزهایی از یک واقعه در دوردست شنیده است، چیزهایی را محکوم و تقبیح کرد. اما دقیقا معلوم نبود چه چیزی را! در نتیجه چند روز بعد تابنده بیانیه‌ی دوم را داد و نوشت «اخیراً حوادثی تلخ و بر خلاف اصول شرعی و عرفانی به بهانه‌های واهی از جمله صدور حکم دستگیری در اطراف منزل اینجانب رخ داد که موجب تأثر و تأسف شدید همه ما گردید. محرک این غائله عمدتاً غلبه احساسات، قضاوت اشتباه، نادانی و عدم رعایت دستورات مؤکد اینجانب توسط چند تن از دراویش، علیرغم میل و اراده من، و تذکراتی که چند بار داده و نصیحت کرده بودم، صورت گرفت که به هیچ وجه مورد تایید نیست و این قبیل رفتارها را محکوم می‌کنم… همچنین رفتار نادرست این منسوبان به درویشی، اسباب زحمت همسایگان و مسئولان ذیربط را فراهم آورد که از این بابت نیز معذورم.» او در بیانیه‌ی دوم رسماً هر شکل از انتساب دراویش معترض به خود را رد کرد و حرفی از کشته و زخمی شدن تعداد زیادی از درویشان نزد.

 

اتفاقاً بهترین قسمت اعتراضات دراویش گنابادی همین دو بیانیه‌ی آقای نور علی تابنده است. بهترین قسمت از این جهت که می‌توان از همین اتفاق چند روزه، استنباط سیاسی کرد و رهیافت‌هایی به مسیر اعتراضات سراسری و امکان‌های ادامه ی این اعتراضات یافت.

اول

اساساً رهبری یک جنبش یک چیز است و مطالبات جنبش یک امر دیگر. در هر جنبش اجتماعی این امر موضوعیت دارد. مطالبات یک جنبش اجتماعی در نتیجه‌ی تصادمات مادیِ واقعاً موجود در جامعه شکل می‌گیرد و خود را به صورت انواع تاکتیک‌های اعتراضی نشان می‌دهد. اما رهبری جنبش را فرد یا گروهی عهده‌دار می‌شود که در پیش برد تاکتیک‌های جنبش نقش سازمانده و هدایتگر را ایفا کرده است. گاهی آنچه که جنبش می‌خواهد، با خواسته‌های رهبران مطابقت تام دارد. مانند رابطه‌ی انقلاب اکتبر و لنین. اما این یک گزینه‌ی اجتناب‌ناپذیر نیست. اهداف جنبش در انقلاب پنجاه و هفت یک چیز بود و درک سیاسی و مطالبات رهبر جنبش یک چیز دیگر! هر چند که رهبر انقلاب پنجاه و هفت، پیش از انقلاب و در اثنای انقلاب، مواضعی نزدیک به مطالبات عمومی می‌گرفت. اما به هر جهت خوانش او و تیم نزدیک به وی از انقلاب هیچ مشابهتی به آنچه در حال رخ دادن بود نداشت. در نتیجه انقلاب پنجاه و هفت تنها در حد یک شوک لحظه‌ای در تاریخ ماند و تمام شد و چند سال بعد عملاً به ضد خود تبدیل شد.


موضع نورعلی تابنده در مورد اعتراضات دراویش هم از همین جنس است. ظاهراً فقرا و درویشان در عالم دیگری زندگی می‌کنند و تابنده در جهانی دیگر. درویشان برای حراست از او جانفشانی می‌کنند و او با قلمی که ظاهراً خسته و بی‌حوصله است به تقبیح حرکت آنها می‌پردازد.


در اعتراضات سراسری نیز همین امر موضوعیت دارد. اعترضات سراسری بدون سر و تنها با تکیه بر وضعیت مادی موجود شکل گرفت و نیروی اجتماعی عظیمی را به دنبال خود کشید. دقت کنید که تمام نیروی بالقوه‌ی این جنبش در خیابان نبود و به اعتراف خوش‌بینانه‌ی دولت، هفتاد و پنج درصد مردم با این اعترضات همدل بوده‌اند. اما بحران رهبری اعتراضات، پس از فروکش کردن خشم اجتماعی به رسمیت شناخته شد. پس از شعله‌ور شدن و سپس فروکش کردن اعترضات بود که جریانات مختلف سیاسی با طرح مطالبات مختلف برای رهبری اعترضات تلاش کردند. اما بخش‌های عمده‌ای از این جریانات یا فرسنگ‌ها از مطالبات طرح شده در خیابان عقب مانده بودند و بحث بازگشت به خاتمی و تداوم اصلاحات را مطرح می‌کردند و یا کیلومترها از مطالبات پیش افتاده بودند و تصویر و تحلیلی از اعترضات می‌دادند که گویی کمون پاریس در تهران جان گرفته است و منتظر روسپیر است! این جدا افتادگی، نقداً امکان هر شکل از دخالت‌گری سیاسی در پیش برد اعترضات را از این جریانات سلب می‌کند.

 

دوم

خاستگاه طبقاتی افراد، نسبت مستقیمی با اکت سیاسی آنها دارد. فقرا و دراویش فرقه‌ی گنابادی، عموماً از طبقات اجتماعی پایین بودند. در نتیجه وقتی کار به تصادم خیابانی با حاکمیت رسید، با تمام وجود ایستادند. آنها چیزی جز زنجیرهایشان برای از دست دادن نداشتند. اما رهبر همین گروه، متعلق به طبقه‌ی متمول است. می‌تواند عافیت‌اندیشی کند. منطقی باشد. و در موقع لزوم زیر مقاومت بزند.

در حقیقت نزاع سیاسی وقتی در سطح مطالبات بورژوا دموکراتیک است و معترضین مربوط به طبقه‌ی متوسط شهری و بروژوازی، حاکمیت میتواند با بده بستان و «معامله» اعترضات را در جایی که لازم بود بخواباند. اما وقتی مطالبات یک جنبش اجتماعی خاستگاه طبقاتی دارد و اتفاقاً طبقه ی کارگر با مطالبه‌ی نان در صف اول اعتراضات است، هیچ سطحی از سرکوب قادر نخواهد بود اعترضات را از بین ببرد. تنها ممکن است در مقاطعی، از شدت جنبش کاسته شود.
این امر در مورد اعترضات سراسری هم موضوعیت دارد. محرک اصلی اعترضات دی ماه، فقر و نابرابری اقتصادی بود. در نتیجه پرچمدار اول جنبش، طبقه‌ی کارگر و همچنین کارگران بیکار بودند. همین خاستگاه طبقاتی امکان مذاکره و معامله برای کنترل اعتراضات را از حکومت سلب می‌کند و حکومت را در استیصال سیاسی قرار می‌دهد.

 

سوم

سرمایه داری متعارف، تمام توان خود را به کار میبندد تا از جامعه سیاست زدایی کند و مردم را به جای مقاومت سیاسی، به هر چیزی غیر از سیاست مشغول کند. صنعت فرهنگ از یک سو و تولید فرقه‌های مذهبی جدید از سوی دیگر در غرب چنین وظیفه‌ای را بر عهده دارند. اما جمهوری اسلامی حتی تحمل صوفیان معتکف را ندارد! یک حکومت سرمایه‌داری متعارف باید ملیاردها دلار پول خرج کند تا مردم را به جایی برساند که صوفیان گنابادی نقداً هستند. در حال ذکر و اعتکاف. اما سرمایه‌داری علیل ایران،  این تصوف و تعکف را هم تحمل نمی‌کند و آن را به خاک و خون می‌کشد. همین برخورد حکومت، ضرورت روزافزون تغییر فوری وضعیت موجود را نشان می‌دهد.

 

در نهایت، باید اشاره کنم، موافقت یا مخالفت ما با یک اندیشه یک چیز است و حق دموکراتیک افراد برای داشتن این اندیشه یک امر دیگر. صدها تن از دراویش اکنون در زندان‌های جمهوری اسلامی هستند. آزادی فوری و بی قید و شرط آنها و تمام زندانیان عقیدتی، یک مطالبه‌ی دموکراتیک فوری و جدی است.

 

تاریخ انتشار : ۷ اسفند, ۱۳۹۶ ۹:۱۵ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

انقلاب بهمن؛ آرمان‌های ماندگار و راه‌های ناتمام!

ما بر این باوریم که طیف گستردهٔ نیروهای چپ موجود در میهن ما موظف است با حضور  و تمرکز کنش‌گری خود در این تلاش هم‌گرایانه، در تقویت جایگاه ٔ عدالت‌‌ اجتماعی و حقوق بنیادین بشری در جمهوری آیندۀ ایران کوشا باشد. ما، همراه سایر نیروهای میهن‌دوست و ترقی‌خواه ایران در راه گذار به جمهوری‌ای مبتنی بر صلح، آزادی، دمکراسی برابری، حقوق بشر و عدالت اجتماعی مبارزه می‌کنیم.

ادامه »
سرمقاله

ریاست جمهوری ترامپ یک نتیجهٔ تسلط سرمایه داری دیجیتال

همانگونه که نائومی کلاین در دکترین شُک سالها قبل نوشته بود سیاست ترامپ-ماسک و پیشوای ایشان خاویر مایلی بر شُک درمانی اجتماعی استوار است. این سیاست نیازمند انست که همه چیز بسرعت و در حالیکه هنوز مردم در شُک اولیه دست به‌گریبان‌اند کار را تمام کند. در طی یکسال از حکومت، خاویرمایلی ۲۰٪ از تمام کارمندان دولت را از کار برکنار کرد. بسیاری از ادارات دولتی از جمله آژانس مالیاتی و وزارت دارایی را تعطیل و بسیاری از خدمات دولتی از قبیل برق و آب و تلفن و خدمات شهری را به بخش خصوصی واگذار نمود.

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته

اروپا قربانی کیست؟

به‌عنوان یک اروپایی، من فقط می‌توانم از بی‌کفایتی و ساده‌دلی رهبرانمان گله کنم که این اتفاق را ندیدند و با وجود همه فرصت‌ها و انگیزه‌هایی که برای انجام این کار وجود داشت، ابتدا خود را با آن سازگار نکردند. آنها احمقانه ترجیح دادند به نقش خود به عنوان شریک کوچک آمریکا بچسبند، حتی در شرایطی که این مشارکت به طور فزاینده ای علیه منافع آنها بود!

مطالعه »
یادداشت

قتل خالقی؛ بازتابی از فقر، ناامنی و شکاف طبقاتی

کلان شهرهای ایران ده ها سال از شهرهای مشابه مانند سائو پولو امن تر بود اما با فقیر شدن مردم کلان شهرهای ایران هم ناامن شده است. آن هم در شهرهایی که پر از ماموران امنیتی که وظیفه آنها فقط آزار زنان و دختران است.

مطالعه »
بیانیه ها

انقلاب بهمن؛ آرمان‌های ماندگار و راه‌های ناتمام!

ما بر این باوریم که طیف گستردهٔ نیروهای چپ موجود در میهن ما موظف است با حضور  و تمرکز کنش‌گری خود در این تلاش هم‌گرایانه، در تقویت جایگاه ٔ عدالت‌‌ اجتماعی و حقوق بنیادین بشری در جمهوری آیندۀ ایران کوشا باشد. ما، همراه سایر نیروهای میهن‌دوست و ترقی‌خواه ایران در راه گذار به جمهوری‌ای مبتنی بر صلح، آزادی، دمکراسی برابری، حقوق بشر و عدالت اجتماعی مبارزه می‌کنیم.

مطالعه »
پيام ها

مراسم بزرگ‌داشت پنجاه‌وچهارمین سالگرد جنبش فدایی!

روز جمعه ۱۹ بهمن ۱۴۰۳، به مناسبت پنجاه‌وچهارمین سالگرد بنیان‌گذاری جنبش فدایی، در نشستی در سامانۀ کلاب‌هاوس این روز تاریخی و نمادین جنبش فدایی را پاس می‌داریم و روند شکل‌گیری و تکامل این جنبش را به بحث و بررسی می‌نشینیم

مطالعه »
برنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

هردم از این باغ، بری می رسد!

به بهانه هفتاد و دومین سالروز استقلال کانون وکلای دادگستری و روز وکیل

بررسی پیش‌زمینه‌های انقلاب ۱۳۵۷و تحقق جمهوری اسلامی در ایران

مثل یک باد

تایید حکم مصادره اموال مرضیه محبی، وکیل دادگستری، توسط دادگاه تجدیدنظر تهران

ولودیمیر ایشچنکو: بار جنگ در اوکراین بر دوش فقرا است!