“ایران آزاد باید گردد، دیکتاتوری نابود باید گردد. همزیستی خودداری است، خودداری تسلیم است!”
پس نکند چرچیل ما، نیوت گینگریچ، در ارتباط با ایران سیاست “همزیستی” را که توسط جرج کنان تدبیر شد و ۹ رئیس جمهور امریکا آن را در دوران جنگ سرد تا نیل به پیروزی بدون خونریزی پیش بردند، رد می کند.
چرا همزیستی به معنای تسلیم است؟ گینگریچ جواب می دهد: “زیرا مادامی که این رژیم دیکتاتور برپاست آزادی در همه جا تهدید می شود.”
اما چه طور ممکن است آزادی ما توسط رژیمی با ۳ درصد درآمد ناخالص داخلی ما، که از زمان ریاست جمهوری جیمی کارتر تا حالا در قدرت است، تهدید شود؟
خوشبختانه گینگریچ رهبری را کشف کرده است تا رژیم ایران را به زیر بکشد و آزادی نوع بشر را تضمین کند. او می گوید: “چنین رهبری در کشور ما جرج واشینگتن بود و … مارکی دولافایت. در ایتالیا گاریبالدی.”
بسیار خوب، و او اکنون چه کسی را همتای واشینگتن و گاریبالدی یافته است؟ گینگریچ می گوید: “مریم رجوی.”
مریم رجوی کیست؟ رهبر شورای ملی مقاومت ایران، یا سازمان مجاهدین خلق، که مخالف شاه بود، با آیت الله خمینی به هم زد، با صدام حسن همکاری کرد، و تا سال ۲۰۱۲ توسط وزارت امور خارجۀ امریکا به عنوان سازمانی تروریستی محسوب می شد.
در کنفرانس شورای ملی مقاومت ایران، که در اوایل همین ماه در پاریس برگزار شد، گینگریچ سخنرانی کرد. جان بولتون و رودی جیولیانی هم در آن شرکت داشتند. بنا به گزارش، حق الزحمه برای سخنرانی در این کنفرانس عالی بوده است.
جیولیانی حسن روحانی، رئیس جمهور ایران را که برای دومین بار انتخاب شده، “قاتل شرور و خشونت پیشه” خواند و اعلام کرد که “زمان برای تغییر رژیم فرارسیده است.”
بولتون دادخواست را ادامه داد. او گفت: “تهران فقط یک تهدید هسته ای نیست، تهران فقط یک تهدید تروریستی نیست، تهران یک تهدید جاافتاده برای همه در منطقه است. سیاست علنی ایالات متحده امریکا باید به زیرکشیدن ملاها باشد.”
بولتون به شورای ملی مقاومت اطمینان راسخ داد که “ما همگی در سال ۲۰۱۹ در تهران جشن خواهیم گرفت.”
موفق باشید. اما چنان که نیویورک تایمز در شمارۀ دیروز خود اعلام کرد، این سخنان ما را مستقیماً به سوی جنگ هدایت می کنند. این نشریه می نویسد: “طبلی از کلمات تحریک کننده، تهدیدات و اقدامات آشکار – از زبان ترامپ و بعضی از مشاوران عالی او تا برخی از رهبران عرب و فعالان امریکائی – بر تنشها افزوده و می تواند به مواجهۀ مسلحانه با ایران بیانجامد.”
آیا این چیزی است که امریکا می خواهد – یک جنگ جدید در خاورمیانه با کشوری که حدود چهاربرابر عراق وسعت دارد؟
آیا امریکا و دنیا می خواهند که به دنبال افغانستان، عراق، لیبی، سوریه و یمن، در جنگی با ایران درگیر شوند که می تواند به انفجار جنگی بین اهالی تسنن و تشیع در سراسر خاورمیانه تبدیل گردد؟
بولتون ایران را “یک تهدید هسته ای” م نامد.
اما در سال ۲۰۰۷ تمام آزانسهای اطلاعاتی امریکا با اطمینان بالا اعلام کردند که ایران برنامه ای برای تولید سلاح هسته ای ندارد. آنها در سال ۲۰۱ دوباره همین را گفتند. ایران، در چارچوب توافق هسته ای، تقریباً تمام اورانیوم خود را به خارج صادر و غنی سازی ۲۰ درصدی را متوقف کرده است. هزاران سانتریفیوژ را بسته، قلب رآکتور آب سنگین خود را با بتون پر کرده و امکان سرکشی به تمام تأسیسات مربوطه را برای بازرسان سازمان ملل فراهم آورده است.
آیا ایران علیرغم تمام این اقدامات، مخفیانه برنامه ای را برای تولید سلاح اتمی پیش می برد؟ یا اینها تبلیغاتی جنگ طلبانه اند که قصد دارند پای ما را به جنگ دیگری در خاورمیانه بکشند؟
برای اطمینان از حقیقت ماجرا، کمیتۀ روابط خارجی سنای امریکا باید رؤسای سیا و دیا (آژانس اطلاعات دفاعی (Defense Intelligence Agency) و نیز رئیس اطلاعات ملی را فرابخواند تا در نشستی علنی شهادت دهند.
به ما گفته می شود که یک هلال شیعی هم ما را تهدید می کند؛ هلالی که از بیروت به دمشق، سپس بغداد و تا تهران کشیده می شود.
اما چه کسانی این هلال شیعی را خلق کردند؟
این جرج بوش [پسر] بود که دستور سرنگونی صدام را داد . عراق را به اکثریت شیعی آن سپرد. این اسرائیل بود که تجاوز او به لبنان و اشغالگری اش، از سال ۹۸۲۱ تا ۲۰۰۰، مقاومت شیعی در قامت حزب الله را موجب شد.
همچون بشار اسد در سوریه، پدر او هم به عراق نیرو فرستاد تا همراه امریکائیا در جنگ خلیج بجنگند.
رژیم آیت الله ها، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و میلیشیای بسیج عمیقاً با کشور ما دشمن اند. اما ایران، به دلایل بسیار خوبی، خواهان جنگ با امریکا نیست. ممکن است بتوان ایران را، همچون عراق، در هم کوبید و صعود اجتناب ناپذیر آن را، به عنوان بزرگترین و پیشرفته ترین کشور خلیج فارس، سقط کرد.
علاوه بر این، ما و ایران منافع مشترکی داریم: صلح در خلیج. از این طریق است که نفت ایران، که این کشور برای پیشرفت خود به آن نیاز دارد، می تواند جریان یابد. مقصود روحانی از “تعمیق روابط با اروپا و جهان پیشرفته” هم همین است.
ما و ایران دشمنان مشترکی هم داریم: داعش، القاعده و تمام تروریستهای سنی که وحشیانه ترین رؤیاشان این است که شاهد جنگ دشمنان امریکائی شان با دشمنان شیعی شان باشند.
چه کس دیگری جز داعش خواهان جنگ امریکا با ایران است؟
متأسفانه، شمار آنان یک لشگر است: سعودیها، اسرائیلیها، نومحافظه کاران با اندیشکده ها، وبسایتها و نشریات شان، عقابهای درون هر دو حزب در کنگره، “صلیبیون دموکراسی خواه”، و بسیاری کسان در وزارت دفاع که می خواهند بابت آنچه شیعیان مورد حمایت ایران با ما در عراق کردند، اکنون با ایران تلافی کنند.
کلید در دست ترامپ است. اگر او به مطالبات جنگ خواهانه لبیک گوید، جنگ میراث او خواهد شد؛ همچنان که جنگ عراق به میراث جرج بوش تبدیل شده است.
* اهمیت این مقاله بسیار بیشتر از محتوای آن به خاطر نویسندۀ آن است. پاتریک بیوکانان صاحبنظر سیاسی، سیاستمدار و نویسندۀ محافظه کار آمریکایی است. او مشاور ارشد رؤسای جمهور آمریکا ریچارد نیکسون، جرالد فورد و رونالد ریگان بود. در انتخابات ریاستجمهوری ۱۹۹۲ نامزد حزب جمهوریخواه و در انتخابات ۱۹۹۶ نامزد حزب رفرم بود.