«ولفرام وایمر»، روزنامهنگار آلمانی در اظهاراتی گفتە که روسیه عملا در جنگ اوکراین پیروز شده است. او در ادامە گفتە کە نکته حساس این است که این نتایج در سطح سیاسی چه تاثیری خواهد داشت، چرا که روسیه عملا دونباس را تصرف کرده و مساحت این مناطق به تنهایی به اندازه گستره سە کشور اروپائی از جملە کشورهای بلژیک و هلند است. وایمر تاکید کردە که روسیه در بازی تحریم های بین المللی نیز برنده است، زیرا چین به تازگی در کنار روسیه قرار گرفته، هند بیش از هر زمان دیگری با روسیه تعامل دارد و کشورهای در حال توسعه مهمی مانند برزیل و آفریقای جنوبی اردوگاه غرب را ترک کرده اند، و تحقیر صدراعظم آلمان هم در جریان سفرش به آفریقای جنوبی دلیل دیگری بر این واقعیت است.
بعد از حملە عراق بە کویت در مرداد ١٣۶٩ و اشغال این کشور در ظرف ١٣ ساعت، ارتش ایالات متحدە آمریکا با همکاری ائتلاف بزرگی از کشورهای جهان، بعد از هفت ماە در بهمن ماە همان سال در حملەای برق آسا ارتش متجاوز عراق را از این کشور عقب راندند. طبق اخبار، این جنگ بودجەای معادل ٢٨ میلیارد دلار داشت. ۱۰ میلیارد متعلق بە کشورهای عربی، و ۱۸ میلیارد دلار سهم آمریکا.
حال بعد از گذشت بیشتر از یک سال از تجاوز روسیە بە اوکراین، و کمکهای میلیاردی غرب بە اوکراین کە تا لحظە کنونی دو برابر هزینە جنگ اول خلیج فارس است، نە تنها افقی از پایان جنگ مشاهدە نمی شود، بلکە روسیە کماکان با تسخیر و در دست نگەداشتن حدود بیست درصد از خاک اوکراین غرب را زیر فشار نظامی خود نگە داشتەاست.
درست است کە جنگ طبق برنامە روسیە کە شکست قطعی اوکراین و تسخیر خاک این کشور و بە قدرت رسانیدن رژیمی دست نشاندە بود، پیش نرفتەاست؛ اما عدم شکست روسیە و عقب راندن ارتش تجاوزگر تا لحظە کنونی خودبخود می تواند پیروزی برای روسیە محسوب شود.
زمانی این ادعا مطرح می شد کە حملە عراق بە کویت با چراغ سبز ایالات متحدە صورت گرفتەبود، تنها برای اینکە آمریکا بهانەای برای اجرائی طرحهای نوین خود بعد از فروپاشی شوروی در خاورمیانە فراهم کند، کە متعاقب آن صدام هم بە آسانی، البتە بە علت بدهیهای بالای خود در دام آن افتاد. و البتە مشابە همین مسئلە هم در مورد جنگ اوکراین گفتە می شود. اینکە ایالات متحدە با تحریک روسیە در صدد تکرار همان پلان جنگ خلیج، اما این بار در مقطع تاریخی دیگری است. ولی باید گفت کە بر خلاف مورد جنگ کویت، جنگ اوکراین نە تنها هزینەهای سرسام آوری را بە غرب تحمیل و آن را با بحران انرژی و امنیتی مواجە کردە، نە تنها غرب جرات اقدام مستقیم را علیە روسیە ندارد بلکە اساسا نشانی از پایان سریع آن و یا جرات اقدام مستقیم دیدە نمی شود.
پس در یک معنا می توان بە نوعی موافق «ولفرام وایمر» بود کە معتقد است روسیە برندە جنگ اوکراین است. وایمر کە خواهان یافتن راەحل دیپلماتیک برای پایان جنگ است، در اساس بە توافقی می اندیشد کە نتیجە منطقی آن برد ـ برد است.
اما آیا غرب نهایتا بە چنین امری تن خواهدداد؟ آیا بە فرض اعتقاد بە توطئە آمریکا، می توان از برآوردهای نادرست استراتژیستهای این کشور گفت؟