با پیروزی روحانی و شرکت مردم در انتخابات ریاست جمهوری در ایران، نظر بخشی از صاحب نظران بر این است کە انتخابات و نفس شرکت مردم در آن، بمنزلە شکست اپوزیسیون جمهوری اسلامی است، زیرا کە مردم با مشارکت گستردە خود، بە اپوزیسیون نە گفتند و در حقیقت آب بە آسیاب جمهوری اسلامی ریختند.
اما بحث بسیار پیچیدەتر از چنین ادعائی است. آن هم بە چند دلیل: اولا اینکە بخشی از همین اپوزیسیون فراخوان شرکت بە مردم در این انتخابات دادند و در جریان آن از مردم خواستند کە بە روحانی رای بدهند، بخشی دیگر علیرغم اعلام عدم شرکت خود اما مردم را بە عدم شرکت تبلیغ نکردند، بلکە حتی بطور مشخصتر گفتند کە با رای ندادن بە رئیسی (بعنوان نامزد جناح مسلط درون نظام، یعنی بیت رهبری و سپاە و تندروها)، بە تندروی، نظامی گری، جنگ طلبی و بازگشت بە دوران سیاە احمدی نژاد ‘نە’ بگویند. این علاوە بر آن کە خود مردم با توجە بە درگیرشدنشان در زندگی روزانە با جناحهای درون رژیم، بە آن بخشی از نیروهای درون نظام رای دادند کە جامعە را می خواهد با برنامە بمراتب جداگانەتری نسبت بە تندروها می خواهد ادارە کند.
بنابراین پیروزی روحانی و یا مشارکت مردم در روند انتخاباتی برای همە طیفهای اپوزیسیون شکست مفتضح بحساب نمی آید، و اگر بحث بر سر شکست باشد تنها می تواند طیف تحریمی ها را دربربگیرد. یعنی آنانی کە مردم را بە عدم شرکت فراخواندند. و بنابراین اگر بحث بر سر بازخوانی راە رفتە باشد، همانا طیف تحریمی ها هستند کە باید در این مورد بخود بیایند و چارەای بیاندیشند.
در واقع مشارکت مردم، پیروزی بزرگ جریان ‘نە’ بە تندروی در کشور بود، و طرد تندروی می تواند بخش مهم از پیشروی جنبش تحول خواهی و اصلاحات در کشور باشد. بە بیانی دیگر، مشارکت مردم و پیروزی روحانی، پیروزی اپوزیسیون هم بود.