بنا به گزارش ماهانۀ آژانس بین المللی انرژی از بازار نفت “بازگشت ایران به بازار جهانی نفت خام کندتر از آن چیزی است که تصور میشده و تولید و صادرات نفت ایران اثر چندانی بر قیمت نفت نداشته است”.
این گزارش می نویسد: “به نظر می رسد که قیمت نفت خام دیگر به قهقهرای پیشین بازنگردد، زیرا اولاً بازگشت ایران به بازار نفت خام با اثرات حاد بر قیمتها همراه نبوده، ثانیاً تولیدکنندگان اصلی نفت در خارج از اوپک، از تولید خود کاسته اند.
گزارش می افزاید: “همچنین به نظر می رسد در آینده نیز حضور ایران تدریجاً صورت گیرد”.
مقامات ایران در دوران برجام و پسابرجام مکرراً تأکید می کرده اند که “بازگشت ما به بازار نفت به مجوز کسی نیاز ندارد”. نیز می کوشیده اند این بازگشت را در اسرع وقت سرانجام دهند. اما به نظر می رسد نیاز به مجوزی از یک “دست ناپیدا” برای بازگشت ایران به بازار واقعاً وجود دارد و به هر دلیل مقامات ایران به این نتیجه رسیده اند که کوشش شان برای بازگشت سریع به بازار نفت را تخفیف دهند.
به واقع نیز دست ناپیدائی، یعنی همان دست ناپیدای بازار، ورود ایران به بازار نفت را به مجوز نیازمند می کند. سیاست و اقتصاد ایران دیر یا زود باید این نکته را دریابند که پایان اهمیت استراتژیک نفت در تعادل جهانی دیری است آغاز شده است. تاریخاً نفت دارد از سکوی “طلای سیاه” به سکوی “نقرۀ سیاه” سقوط می کند و تقاضا برای آن سیری نزولی یافته است. به زبان کریس کوک، رئیس پیشین بورس لندن و کارشناس انرژی، “قیمتی بالاتر از بشکه ای ۵۰ دلار به معنای قبضۀ بازار توسط انرژیهای تجدیدپذیر خواهد بود”. از گزارش پیشگفته نیز پیداست که صادرات نفت، چه در اوپک چه در بیرون از آن، سیر نزولی داشته و در سال ۲۰۱۶ نیز به میزانی بیش از تخمینهای قبلی کاهش خواهد داشت.
تحت چنین شرایطی معقول است که بیژن زنگنه دیگر در تلاش بازگشت شتابناک به دوران پیشاتحریم نباشد، بلکه برخلاف قبل “از توافق برای ثابت نگهداشتن سقف تولید نفت و از هر اقدامی برای تثبیت بازار و بهبود قیمتها” ابراز خوشحالی و حمایت کند.
گزارش مذکور همچنین هشدار می دهد که از ترمیم قیمت نفت در ماه های گذشته نباید نتیجه گرفت که گویا دورۀ بحران قیمت بشکه ای زیر ۳۰ دلار گذشته است. گزارش توضیح مستقیمی در مورد این هشدار نمی دهد. اما رفتار غیراستراتژیک برخی از تولیدکنندگان نفت را می توان توضیح مستتر آن اعلام کرد.