حدود چهارصد هزار نفر در سواحل مـَکّـُران از جاسک گرفته تا گواتر در مرز پاکستان با کمترین امکانات زندگی ازجمله فقدان آب، برق، گاز، مسکن، مدرسه، بیمارستان و بیکاری و فقر گسترده روزگار سپری میکنند. حدود صد هزار کودک در بلوچستانی که بیش از نیمی از آنها در سواحل مکران هستند از مدرسه ابتدایی و آموزش محروم هستند. بنا به گفته نمایندگان مجلس بین ۴۰% تا ۵۰% از مردم استان سیستان و بلوچستان بیکار هستند. جمهوری اسلامی در طی بیش از ۳۸ سال گذشته از ارائه بدیهیترین خدمات اولیه زندگی به مردمان آن سرزمین عاجز مانده است. در چنین شرایطی جمهوری اسلامی قصد دارد بر اساس طرحی بنام “طرح توسعه سواحل مکران” و از طریق مهندسی تغییر بافت جمعیتی یا به عبارتی “آمایش جمعیتی”، بیش از پنج میلیون نفر را از بقیه مناطق کشور به سواحل مکران بفرستد تا در آن سرزمین محروم سکنی گزینند. این طرح که ابعاد مختلف نظامی ـ امنیتی دارد توسط نظامیان ازجمله ارتش، نیروی دریایی و سپاه با اولویت فوقالعادهای دنبال میشود. سؤال اساسی این است که گسیل اجباری بیش از پنج میلیون بیکار از مناطق دیگر کشور و تصرف اراضی و شهرکسازی اجباری چه توجیه عقلانی یا ملی میتواند داشته باشد؟
تاکنون کنفرانسها و جلسات بیشماری برای پیشبرد این طرح برگزارشده است. دهها نهاد حکومتی، شرکتهای خصولتی، وزارتخانهها و ارگانهای نظامی و امنیتی متولی این طرح هستند. اگرچه ریاست طرح بر عهده معاون وزیر دفاع و تولیت آن با نیروی دریایی است، نهتنها در بین اعضای بیشمار ستاد توسعه سواحل مکران، بلکه حتی در بین بیش از صد شرکت و نهادهای متعدد حکومتی حتی یک نهاد مردمی و بومی سهامدار یا بهنوعی دخیل در این طرح نیست. از مجمع نمایندگان استان سیستان و بلوچستان گرفته تا شوراهای شهر و شهرستانهای سواحل مکران، از شهرداریهای محلی گرفته تا معتمدین محلی و نهادهای مردمی شهرها و روستاهای سواحل مکران. همه اینها بهعنوان “غیرخودی” و “نامحرم” از مشارکت یا حتی مشاورت در این طرح بهصورت کامل حذفشدهاند. فقط از حضور برخی از علمای مذهبی در بعضی از مراسم “کلنگ زنی” بهرهبرداری تبلیغاتی میشود. حتی به گفته رئیس هیئتمدیره شرکت توسعه پتروشیمی نگین مکران، از بین دهها شرکت ، سهم کل استان صفر است.
این طرح هشت هدف مشخص را دنبال میکند که عبارتاند از :
۱ ـ گسیل ۵ میلیون نفر به سواحل مکران و تغییر کامل بافت جمعیتی؛
۲ ـ تصاحب یا تصرف زمینهای مکران توسط ارگانهای مختلف نظام؛
۳ ـ نظامی و امنیتی کردن سواحل مکران توسط سپاه و نیروی دریایی؛
۴ ـ سـُـنی زُدایی و فقر زایی و به حاشیه راندن بلوچها و محو آنها؛
۵ ـ ایجاد استان مکران یا استان ساحلی با اکثریت غیر بلوچ و شیعه؛
۶ ـ پایه گزاری یک “تمدن جدید علوی” توسط مهاجران غیربومی؛
۷ ـ تقسیم استان فعلی سیستان و بلوچستان به استانهای کوچکتر؛
۸ ـ حذف نام بلوچستان و رفع خطر تجزیه بلوچستان در درازمدت.
اگر به اسناد و مدارک موجود بنگریم (در ویدئویی که لینک آن در زیر این مقاله آمده است به این مستندات رجوع شده است) میبینیم که اصولاً اینیک طرح نظامی با ملاحظات شدیداً امنیتی است که توسط نظامیان بخصوص سپاه، ولی در ظاهر توسط نیروی دریایی مدیریت میشود و بهعنوان طرح آمایش جمعیتی در آینه اقتدار نیروی دریایی نظام جمهوری اسلامی معرفی میشود که در آن مردم بلوچ هیچگونه جایگاه و یا نقشی ندارند. جالب اینجاست که بر اساس آمار پیشبینیشده در این طرح سهم نیروهای امنیتی و نظامی در اشتغال این مهاجرین بیشتر از سهم حوزههای اقتصادی درزمینهٔ انرژی، کشاورزی، صنعت و معدن و بازرگانی و زیرساختها است. از تسهیلات آموزشی و درمانی و اجتماعی خبری نیست. که این خود بیانگر ماهیت اصلی و نظامی ـ محور این “آمایش جمعیتی” است.
در یکی از پژوهش نامههای مستند این طرح تحت عنوان “چرا به توسعه سواحل مکران و بندر چابهار اینقدر اهمیت داده میشود؟” آمده است: “موضوع اصلی که در رسانههای عمومی به دلیل ملاحظات امنیتی مطرح نمیشود، ترس مسئولین کشور برای از دست دادن دسترسی ایران به سواحل اقیانوسی دریای عمان و از دست دادن تنها بندر اقیانوسی کشور در آینده نهچندان دور است. ناامنیهای مکرر مناطق شرقی و ترورها و اقدامات تروریستی متعدد و بمبگذاریهای انتحاری و گروگانگیری سربازان و … در کنار رشد غیرطبیعی جمعیت اهل تسنن نسبت به جمعیت شیعه در این مناطق بهیکباره مسئولین کشور را متوجه این قضیه کرد که اگر دیر بجنبند، مناطق شرق و جنوب شرق آنقدر ناامن خواهند شد که امکان بروز شورشهای مذهبی و بهمرور، استقلال خواهی این مناطق و جدایی آنها از ایران مطرح خواهد شد”. این پژوهش نامه مدعی میشود “امروزه سیستان و بلوچستان دارای بیشترین رشد جمعیت اهل تسنن است که علیرغم فقر و محرومیت، با حمایتهای مالی و تبلیغات مذهبی خارجی (احتمالاً عربستان و امارات) ادامه داشته است، و این کودتای جمعیتی، امنیت کل ایران را تهدید میکند، زیرا امروزه در ازای تولد هر ۳ نوزاد شیعه، ۱۶ نوزاد سنی در کشور متولد میشود. مصاحبههای متعدد دریادار سیاری (فرمانده نیروی دریایی ارتش) و اظهارنظر کمتر فرماندهان سپاه برای توسعه سواحل مکران در همین راستا قابل تفسیر است”.
عملکرد بدبینانه مسئولین این طرح نسبت به مردم بومی بلوچ و نگاه “غیرخودی” آنها به اهل سنت و فرآیند پروژههای در حال اجرا برای عملی نمودن ” طرح آمایش جمعیتی” کاملاً با دکترین مطرحشده در پژوهشنامه فوق سازگاری راهبردی و انطباق درونی و عینی دارد. متأسفانه در فضای امنیتی بسیار شدید در استان سیستان و بلوچستان امکان مخالفت علنی با طرح آمایش جمعیتی وجود ندارد. نهادهای امنیتی و دولتی تلاش میکنند تا تعدادی از علمای مذهبی، معتمدین محلی و برخی از روشنفکران بلوچ را در گروههایی تحت عنوان کنشگران سیاسی و اجتماعی بلوچ گرد هم آورده تا بر طبل تبلیغات توسعه سواحل مکران بکوبند. شوربختانه اجازه طرح سؤالات بدیهی نظیر اینکه “چراغی که به خانه رواست، به مسجد حرام است” در استان به کسی داده نمیشود. زیرا ساکنان فعلی سواحل مکران بیش از هر کس دیگری مستحق توسعه و امکانات هستند. صدها هزار ساکن فعلی بلوچستان بیکار هستند، و بسیاری از آنها برای امرارمعاش ناچار هستند زن و فرزندان خود را رها کرده و بهعنوان کارگر فصلی دورهگرد به شهرهای دیگر کشور بروند، که در آنجاها نیز مورد تبعیض و تحقیر قرار میگیرند. جمهوری اسلامی از ایجاد شغل و فراهم نمودن امکانات اولیه نظیر آب برق گاز مدرسه و بیمارستان برای چهارصد هزار بومی سواحل مکران عاجز مانده است.
اگر بهراستی این نظام هنر و توانایی کارآفرینی دارد چرا نتوانسته در طی ۳۸ سال گذشته برای همین چند صد هزار نفر مردم بومی اشتغال و امکانات فراهم آورد؟ با چه منطق و عقلانیتی میتوان پذیرفت که این طرح میتواند برای بیش از پنج میلیون جمعیت کار ایجاد کند؟ نظام تلاش میکند تا فقر و فقرا را از حاشیه شهرهای بزرگی مثل تهران و مشهد و اصفهان به حاشیههای ساحلی و دوردست کشور منتقل کند تا از مناظر دور بمانند و فقر در حاشیه کشور به دلایل اقلیمی و زیستمحیطی و جغرافیایی و غیره توجیه شود. در گزارش ویدئویی که لینک آن در زیر آمده است با استناد به مدارک و شواهد و اسناد خود جمهوری اسلامی ثابت میشود که هدف طرح نظامی ـ امنیتی بهاصطلاح توسعه سواحل مکران، توسعه نیست بلکه تغییر کامل بافت جمعیتی و به حاشیه راندن و فقیرتر نمودن مردم بومی آن منطقه و انتقال حاشیهنشینی و فقر از شهرهای بزرگ مرکزی به “حاشیه کشور” است و لا غیر! به همین دلیل تا دیر نشده، ملت باید به داد مردم حاشیهنشین و فقیر سواحل مکران برسند.
لینک به ویدئوی اسناد و منابع و مراجع: https://www.youtube.com/watch?v=KH_a2sz28Zo&feature=youtu.be
عبدالستار دوشوکی
۳۰ شهریور ۱۳۹۶
مرکز مطالعات بلوچستان ـ لندن