در باره حوادث تروریستی فرانسه
در منطقه پر حادثه و خشونت بار خاورمیانه، اوضاع رفته رفته از کنترل خارج شده است. البته تبعات ویرانگر هرج و مرجی که از سوریه و عراق و یمن گرفته تا لیبی، بتدریج شاهد شعله ورشدن آتش خشونت در سایر قسمتهای جهان هستیم. انفجارهای پاریس و حادثه نیس در فرانسه، کشتار در کلوب شبانه در امریکا و بمب گذاریها در فرودگاه آتاتورک ترکیه، از نمونەهای افزایش خشونت سیاسی در جهان معاصر ماست. سر منشا تروریسم در جهان، خاورمیانه است. یعنی جاییست که در آن تروریسم ارتجاعی بدنیا می آید، رشد می کند و قدم در جهان بیرون می گذارد.
ممکنست در نگاه اول بین منطقه خاورمیانه، بطور مثال سوریه با مثلا فرانسه هیچگونه رابطه نزدیکی نتوان پیدا کرد. برای رسیدن به چنین رابطەای ابتدا باید به بعضی فاکتها توجه شود.۱- تروریستهای معاصر مسلمان هستند (یا ادعای مسلمان بودن را دارند) ۲- این افراد سنی مذهب هستند ۳- همه این تروریستها وابسته به یکی از سرشاخەهای مذهب چهارگانه سنت و جماعت یعنی، حنبلی هستند. البته وهابیت بخشی از مذهب حنبلیست. نکته دیگر، همه وهابیون تروریست نیستند، اما همه تروریستها، وهابی هستند ۴- پایگاه طبقاتی رهبران این تروریستها از میان ثروتمندترین لایه های حاکم بر جهان عرب و پیاده نظام این تروریستها، از لایه های پایینی جامعه است. یعنی معمولا آدمهای فقیر و بدبخت جذب این فرقه های تندرو می شوند. کسانی که هر روز در معرض تحقیر قرار دارند. حتا افرادی که در غرب، این اعمال وحشیانه را انجام می دهند، معمولا برخاسته از محلات فقیرنشین جنوب شهری هستند.
این فaکتها را ذکر کردم تا با کنارهم گذاشتن آنها بتوان پاسخی برای این همه خشونت پیدا کرد. واقعیت اینست که این مناسبات سرمایەداریست که اکثریتی را از مالکیت بر محصول کارشان خلع کرده است. این مناسبات بیرحمانه است که حسرت یک زندگی انسانی را بر دل همه گذاشته است. اگر در گذشته بعضی از افراد برای مبارزه با شکاف عظیم طبقاتی که دست پخت سرمایه داری است، یعنی برای برقراری عدالت اجتماعی، جذب گروههای چپ و مارکسیست می شدند، بطوریکه جوانان عدالت طلب و برابری خواه در سرتاسر جهان با الهام از مبارزانی مانند لنین، لوکزامبورک، فیدل و چه گوارا مبارزه در جهت رهایی از دست عمال سرمایه را به پیش می بردند، متاسفانه با تضعیف جنبش سوسیالیستی طبقه کارگر در جهان که توسط سرمایه داری صورت گرفت افرادی که بدنبال عدالت و برابری بودند با فقدان اندیشه های انسانی سوسیالیسم، بسمت این گروههای جهادی غلتیدند که خود سرمایه داران آنها را برای مبارزه با جنبشهای عدالتخواه ایجاد کرده بودند. چرا که تمامی هم و غم سرمایه داری جهانی در راستای به زانو کشانیدن سوسیالیسم، بجهت گسترش هژمونی کاپیتالیسم در جهان صورت گرفت، اما با خلأ بوجود آمده بعد از تضعیف جنبشهای سوسیالیستی، سرمایه داری چاره دیگری برای آنها نگذاشته بود.
البته به هیچ عنوان قصدی برای توجیه اعمال تروریستی این افراد ندارم. ولی واقعیت اینست که رشد ونمو تروریسم ارتجاعی در خلأ سوسیالیسم و چرخش به راست چپ بوجود آمده است. مطمئن باشید با وجود یک جنبش سوسیالیستی قدرتمند، هیچ آدم عاقلی به این سمت نمی رود. اما این جهان سرمایه داری و غرب بود که زمینه بوجود آمدن تروریسم را فراهم کرد، و خواسته و ناخواسته حضور افراد در بسیج نیرو برای این گروهها را شکل وسمت داد. گروههای جهادی هم با تبلیغات فراوان و با برخورداری از سرمایه های زیادی که از مافیای نفت در خاورمیانه به آن سمت می رود خود را تنها راه رهایی از این همه سختی و رنج و عذاب می خوانند و بشارت عدالت آسایش و رفاه می دهند. جلوه وجودی این عدالت را صدر اسلام و خلفای راشدین معرفی می کنند. بمانند گذشته کنیز و برده در خدمت افراد خود قرار می دهند. با اینکار اندیشه های خود را نزد پیروانشان را شیرین نشان می دهند، همچنین بشما می گویند در صورت کشته شدن به بهشت می روی. برای همین هم از افزایش قدرت گروههای جهادی مثل داعش نباید تعجب کرد. واقعیت اینست که در صورت برپایی مناسبات انسانی در جهان، تروریسم هم خواهد مرد. با مرگ سرمایه داری، تروریسم هم به انتها خواهد رسید. چرا که سرمایه داری همیشه برای حفظ خویش تروریسم ارتجاعی را در دل خود پرورش داده است.