از مطالبات زحمتکشان ایران پشتیبانی می کنیم
هیئت تحریریه بولتن کارگری
پس از سال ها ممارست هشیارانه، ایران شاهد تحولات ویژه ای در مبارزات صنفی تشکلات کارگران، معلمان، بازنشستگان و دیگر زحمتکشان و حقوق بگیران است. همزمان، دولت ابراهیم رئیسی، همانند دولت های گذشته، با ارائه سیاست های اقتصادی دلال محور و خانمان برانداز که با شعار جراحی اقتصادی معرفی میشوند، دست به اجحاف حقوق زحمتکشان میزند. در شرایطی که دولت رئیسی خط مشی مشخصی برای مهار کردن تورم در دست ندارد، با سیاست های ورشکسته نئولیبرالی که شامل شناور کردن ارز و برداشتن یارانه ها است، به موجی از نارضایتی های عمومی و اعتراض های اجتماعی دامن زده و نفت بر آتش جامعه بحران زده ما پاشیده است. این درحالی است که روشن است که بدون اصلاحات ساختاری در عرصه های سیاسی، اجرایی، قضائی، بانکى واقتصادی، لغو نظارت استصوابی و بازسازی مناسبات منطقه اى و بین المللی نمی توان بر بحران هاى کنونى کشور غالب آمد.
بحرانی که امروزه در کشور ما جاری است، با آنچه که موجب اعتراض های دی ماه ۱۳۹۶ و آبان ماه خونین ۱۳۹۸ شد متفاوت است. آن روز ها نظام جمهوری اسلامی از قدرت بیشتری برخوردار بود و درجه توهم بخش هایی از جامعه، از جمله اقشار میانی، نسبت به حکومت بیشتر بود. اما امروز، نظام توان خود را از دست داده و از موقعیت ضعیفی برخوردار است. ریزش گسترده ای نیز در میان حامیان حکومت صورت گرفته است! پس نباید از خشونت و سرکوب نظام غافل ماند. جنبش مطالبه محور زحمتکشان جامعه در کوچه و خیابان جاری شده است.
جنبش خیابان برای دست یابی به مطالبات خود جدی است. آمده است تا خواست های خود را با نظام جمهوری اسلامی حل و فصل کند. پیش از اینکه مبارزه به خیابان ها کشیده شود، نمایندگان کارگران و تشکل های صنفی همه تلاش خود را برای رسیدگی به مطالبات خود از طریق نامه نگاری، مراجعه به اداره کار، نشست های مکرر با کار فرمایان و نماینده های دولتی انجام داده اند. این تلاش ها هیچ نتیجه ای در جهت احقاق حقوق آنها نداشته است. اکنون مدتی است که راهی جز مطالبه گری در خیابان نمانده است! موضوع محوری بحران جامعه ایران، بیکاری و مشکل تهیه نان برای ادامه یک زندگی کاملا فقیرانه است. مشکل معیشت، کوچ یا مهاجرت های داخلی را هم همراه داشته است. فقر به خشونت های جنسیتی هم دامن زده و آسیب های جدیدی به موقعیت شغلی و سطح دستمزد زنان وارد کرده است. کارگران و متخصصین را به مهاجرت وا داشته و صدمه سنگینی به درجه آمادگی و تعداد نیروهای کار متخصص کشور وارد کرده است. خواست های صنفی و طبقاتی مردم تا حد زیادی با مسائل روزمره معیشتی گره خورده اند، و این خود سبب نزدیکی و همدلی اقشار مختلف شده. در نتیجه نارضایتی های اقتصادی و اجتماعی به سوی یک جنبش همبستگی ملی گرویده است. در شرایط بسیار بغرنج کنونی، اعتصابات کارگرانی که امروز برای مطالبات خود از کارخانه ها به خیابان آمده اند، باید با دقت بیشتری رصد شود و صد البته مورد حمایت قرارگیرد. دستگاه ضد کارگر جمهوری اسلامی تا توانسته است، با تصویب قوانین مخالف منافع کارگران، سفره کارگران را کوچک تر کرده و با تضعیف حقوق زحمتکشان و گشاده دستی در حمایت قانونی از منافع سرمایه داران و باند های رانت خوار و قدرتمند، کارگران و حقوق بگیران را در مقابل " قانون کار" قرار داده است. به نظر میرسد که امید دولت این است که نمایندگان کارگران را در جلسات فرسایشی و با گذشت زمان، از پی گیری خواسته های مطالباتی خود مایوس نمایند. همزمان، نیروهای امنیتی، با چوب و چماق با معترضینی که برای احقاق حقوق خود به خیابان ها آمده اند برخورد می کنند و با دستگیری نمایندگان تشکل های صنفی کارگران و دیگر اقشار سعی در ایجاد فاصله بین آنها و جامعه دارند. سالهاست که مطالبات زحمتکشان و حقوق بگیران بر زمین مانده و از طرف حکومت مورد بی توجهی قرار گرفته است. در بعضی موارد کارگران و دیگر حقوق بگیران جامعه ما، حتی موفق به تشکیل و ثبت نهاد های مستقل صنفی خود نشده اند! حکومت به انحاء مختلف سعی بر جلوگیری از فعالیت های متشکل آنها کرده ولی تا امروز به موفقیت نرسیده است. در همین ارتباط، با تعطیلی کارخانه ها و مراکز تولیدی کشور، هزاران کارگر بیکار شده و عملا از هر گونه پشتیبانی مالی محروم مانده اند. زحمتکشان خانه و زندگی خود را از دست می دهند و کانون خانواده های برخی از آنان به دلیل مستقیم فقر، از هم میپاشد و میانگین سنی کارگران جنسی مرتب پایین میرود. امروز مردم جامعه ما به طور جدی درگیر معیشت حد اقلی می باشند. عدم امنیت شغلی از یک طرف، و دریافتی های نازل به عنوان بازنشستگی که حتی هزینه درمانی بازنشستگان را تامین نمی کند، آنها را در سنین پیری به اعتراض های خیابانی کشانده است. چنین شرایط بحرانی میتواند به شورش گرسنگان بیانجامد. موقعیتی که همیشه با مداخلات نیرو های امنیتی به خشونت کشیده شده و خونین گشته است.
در چنین شرایطی، مردمی که امید و اعتماد شان به اقدامات اساسی و مدبّرانه دولت برای بهبود وضعیت معیشتی شان را از دست دادهاند، چارهای جز اعتراض های خیابانی نمیبینند. این اعتراض ها در حالی شکل گرفتهاند که جنبش کارگری ایران در دو سه سال گذشته هر روز ابعاد گستردهتری به خود گرفته و خصلت مطالبه محوری و طبقاتی آن عمیقتر و برجسته تر شده است. حق مسلم بازنشستگان و مستمری بگیران، یک زندگی با عزت و توام با رفاه اجتماعی است! دولت های جمهوری اسلامی با به تملّک درآوردن صندوق بازنشستگان کل کشور و دستبرد به آن، از باز پرداخت حقوق بازنشستگان شانه خالی کرده اند و زندگی هزاران نفر را در سراسر کشور با مشکلات معیشتی مواجه کرده اند.
وظایف ما
اما پرسش این است که نارضایتی هایی که در سطح ملی به وجود آمده است و با صدای بلند در اعتراضات خیابانی اعلام شده است، به کجا خواهد انجامید؟ جمهوری اسلامی با وارد کردن برچسب وابستگی این اعتراضات به خارج، سعی می کند میان معترضان صنفی و سایر شهروندان شکاف بیاندازد. اما امروز تجربه مبارزاتی برگزار کنندگان اعتراضات و درک روشن آنان از موقعیت طبقاتی جنبش های اجتماعی سبب پافشاری آنان بر خواست های مطالباتی خود در کنار ادامه رابطه تنگاتنگ آنان با جوامع مدنی شده. علیرغم دستگیری برخی از مسؤولان و سخنگویان تشکل های صنفی، آنها حاضر به عقب نشینی از حقوق خود نیستند. معترضین کارگری در اکثر مناطق ایران به همراه خانواده هایشان دست به اعتراض میزنند و سطح خیابان ها و میدان های شهر های ایران را با ازدحام خود، و اعلام خواستها شان پر میکنند.
نتیجه این همه تلاش های بی وقفه چه خواهد شد؟
ما بار ها شاهد بوده ایم که دستگاه های امنیتی، در فرصت های مناسب، با یورش به خانه های سازمان دهندگان اعتراض های کارگری و مسؤولان تشکل های صنفی و حمله به اقدام های مطالباتی آن ها، اقدام های رذیلانه ای را انجام داده اند. پس واضح است که باید از درخواست آزادی فعالین صنفی حمایت وسیع کرد و به کمک معترضین رفت. برای پیام آنها باید امکانات تبلیغاتی تدارک شود و در افشاء یورش های امنیتی ها به محل سکونت معترضین به قصد ارعاب آنان، و در حمایت از خانواده و فرزندان شان، باید اقدام شود. افشاء عملیات پلیس امنیتی نظام سرکوب جمهوری اسلامی، باید بیش از پیش در دستور کار همه فعالین تشکل های کارگری و اجتماعات مطالباتی قرار گیرد. فعالان کارگری و صنفی باید از پشتیبانی جوامع مدنی و جامعه محلی خود مطمئن باشند و احساس امنیت بیشتری بکنند. جوامع مدنی ایران، خواست های زحمتکشان و صدای مدافعان حقوق بشر و اعتراض های خیابانی زحمتکشان را شنیده اند و پشتیبانی خود را از مطالبه های صنفی آنان نشان داده اند. توسعه فقر و بی عدالتی، شهروندان کشور را به یکدیگر نزدیک تر کرده و خواست های مطالباتی زحمتکشان را عمومی تر نموده است. ما از خواست های مطالباتی کارگران، زحمتکشان و دیگر اقشار زحمتکش ایران حمایت می کنیم! ما پشتیبان مطالبه گرانی که امروزه به خیابانها آمده اند هستیم و با افشا گری هر چه بیشتر، مانعی بر سر سرکوب معترضین و مداخله نیروی های امنیتی در اعتراضات مردمی خواهیم بود. ما از مبارزات مطالباتی و طبقاتی کارگران، معلمان ، بازنشستگان، و دیگر اقشار زحمتکش کشور پشتیبانی می کنیم!
برگرفته از بولتن کارگری دوره جدید، شماره ۲۴۹
گروه کار کارگری سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)