پنجشنبه ۲۷ شهریور ۱۴۰۴ - ۱۶:۳۶

پنجشنبه ۲۷ شهریور ۱۴۰۴ - ۱۶:۳۶

بیانیه‌ی کانون نویسندگان ایران
مروری بر اخبار منتشر شده نشان می‌دهد که اکنون بیش از پنجاه زندانی سیاسی شب‌های زندان را زیر حکم اعدام به صبح می‌رسانند؛ زندانیانی که پرونده‌هاشان یا متکی به اعترافی...
۲۶ شهریور, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: کانون نویسندگان ایران
نویسنده: کانون نویسندگان ایران
بابک شهبازی اعدام شد؛ ۱۰ اعدام به اتهام جاسوسی در پنج ماه
این دهمین اعدام از ابتدای سال جاری میلادی با اتهام جاسوسی برای اسراییل بوده است. محسن لنگرنشین، پدرام مدنی، اسماعیل فکری، مجید مسیبی، محمدامین مهدوی‌شایسته، ادریس آلی، آزاد شجاعی، رسول احمد رسول، روزبه وادی و بابک شهبازی از...
۲۶ شهریور, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: سازمان حقوق بشر ایران
نویسنده: سازمان حقوق بشر ایران
کورش، اسطوره‌ای در خدمت نوستالژی قدرت
کورش، در این ساختار ذهنی نماد مشروعیت‌ سلطنت، قوم‌محوری آریایی و حذف تنوع تاریخی است؛ پروژه‌ای که به‌جای گشودن راه به‌سوی آینده، تلاش می‌کند همه چیز را در قالب یک...
۲۵ شهریور, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: بهروز ورزنده
نویسنده: بهروز ورزنده
شوراها ، روزنه‌ای برای شکوفایی مدنی در دل محدودیت‌ها
انتخابات شوراهای شهر و روستا در ایران هرچند ممکن است در نگاه نخست رویدادی کم‌اهمیت به نظر برسد، اما در واقع فرصتی است برای یادآوری این حقیقت که جامعه نیازمند...
۲۵ شهریور, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: مهرزاد وطن‌آبادی
نویسنده: مهرزاد وطن‌آبادی
افشای ماهیت ضد انسانی فرقه رجوی: شادی برای فاجعه یازده سپتامبر
برای مشخص شدن دو ذهنیت متضاد و آشکار شدن تمایز بین تفکر دُگم و منحط فرقۀ رجوی با اندیشه و احساس آدمی باید نگاهی تطبیقی به موضع‌گیری و واکنش بازماندگان...
۲۵ شهریور, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: آرش رضایی
نویسنده: آرش رضایی
سه سال پس‌از قتل حکومتی ژینا مهسا امینی؛ نزدیک به سه هزار اعدام
در سال جاری میلادی (۲۰۲۵) تا لحظه انتشار این گزارش دست‌کم ۹۳۸ تن در ایران اعدام شده‌اند. با توجه به این‌که هنوز سه‌ماه‌ونیم از سال جاری باقی مانده است، به...
۲۵ شهریور, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: سازمان حقوق بشر ایران
نویسنده: سازمان حقوق بشر ایران
آقای خامنه ای! از کدام راه می روید؟ راه مائو یا برژنف؟
سه گامی که برای عبور سالم کشور از این ورطه‌ی بحرانی توصیه می‌کنم چنین است: ۱. انتقال مهم‌ترین عرصه‌های تصمیم‌گیری راهبردی کشور به شورای عالی امنیت ملی. ۲. گسترش ترکیب...
۲۵ شهریور, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: فرخ نگهدار
نویسنده: فرخ نگهدار

اعتقاد و مدح

علت گسستن مدح در این نحلە فلسفی از هدف (یعنی انسان) این است کە بنابر تعبیر آن، وجود قبل از ذات می آید، و وجود چیزیست کە بشر خود آن را می سازد، با انتخاب یا انتخابهای خود. پس مادام کە بشر خود سازندە و خالق پدیدەهاست و پدیدەها هر دم متولد می شوند و می میرند پس مدح را جائی نیست. بشری کە متولد می کند و می میراند، نمی تواند قابل مدح باشد.


معمولا اعتقاد با مدح می آید. انسان مدح می کند آنچە را کە بدان اعتقاد دارد. نمونەها در این مورد بسیارند. یک انسان مذهبی، مثلا یک مسلمان کە بە خدا، محمد و قرآن معتقد است آنها را معمولا تا حد والا و بیکرانی مدح می کند، ستایش می کند و می پرستد. یا یک انسان معتقد سیاسی کە بە هدف مورد نظر خود پایبند است دوست دارد بە مدح آن نیز بپردازد.

اما چرا انسان مدح کردن را دوست دارد؟ و اصولا چرا باید مدح کند؟

مدح را می توان یک خصلت طبیعی فرض کرد، اینکە انسان دوست دارد مدح کند و از این کار لذت می برد. اما مدح می تواند هم چنین دارای خصلتی غیر طبیعی باشد، بدین ترتیب کە این انسان است که آن را تولید می کند و بنابراین می تواند تولید هم نکند.

مدح می تواند نتیجە شدت اعتقاد باشد، یعنی جائیست کە در آن احساس با عقیدە درهم می آمیزد. یا مدح می تواند نتیجە توقف پروسە انتقاد بە عقیدە باشد. بدان معنا کە فرد معتقد چنان عقیدە خود را مسلم می شمارد کە اصولا هیچ نقد و یا بازنگری را لااقل در مورد بعضی جوانب آن روا نمی دارد، و بدین ترتیب بە نقطە مدح می رسد. او یک اندیشە یا یک هدف را چنان واقعی قلمداد می کند کە دیگر در ورای آن چیزی دیگر بە اسم حقیقتی دیگر و یا هدف دیگری را باز نمی یابد، و بدین ترتیب بە یک احساس مطلق می رسد بە اسم مدح.

مدح، بویژە در جوامع سنتی و غیر مدرن بسیار رایج است (رایجتر نسبت بە جوامع مدرن). در جوامعی کە اندیشیدن و یا دوبارە اندیشیدن حول دانستەها اصولا گناە محسوب می شود و یا خطرناک بە حال روندهای پذیرفتە شدە زندگی، مدح یک فضیلت بە شمار می آید. و گاە این حالت احساسی آنقدر برجستە می شود کە می تواند بە شعر، ترانە، قصە و یا رمان تبدیل بشود. در این حالت عقیدە یا هدف آن “دیگری” است کە همە چیز در پناە آن معنا می یابد. “آن” ی کە همە بدنبال آن هستند. نیمە گمشدە (بی همگان بسر شود بی تو بسر نمی شود). متاکوگنیتیسم (علم  بر علم) کاملا غائب است.

اما آیا مدح، جزء و یا همراە اجتناب ناپذیر اعتقاد است؟ ژان پل سارتر در کتاب خودش “اکزیستانسیالیسم همان انسانگرائی است” در صفحە سی و هشت (ترجمە بە زبان نروژی) می نویسد: “انسان همیشە هدف وجودیها بودە است،…. اما بهتر است بە انسانیتی اعتقاد نداشتە باشیم کە می توان مدحش کرد.”۱

در اینجا سارتر سنت دیگری را پایەریزی می کند: سنت از هم گسستن اعتقاد و مدح. او بر خلاف معتقدان بە مذهب، بە جای خدا یا هر موجود ماوراء طبیعی دیگر، انسان را هدف قرار می دهد، اما انسانی کە قابل مدح نیست و نمی تواند باشد. زیرا کە او انسان را می شناسد! یک خدای ناخوشبخت! این شاید هستە اصلی تراژدی انسان است. وجودی کە می تواند هدف باشد، زیرا کە هیچ معنائی بیرون از او وجود ندارد و اوست کە سازندە همە معناهاست، اما در همان حال با همە بزرگیش، موجودی غیرقابل ستایش.

علت گسستن “مدح” در این نحلە فلسفی از هدف (یعنی انسان) این است کە بنابر تعبیر آن، وجود قبل از ذات (چیزی از قبل تعیین شدە) می آید، و وجود چیزیست کە بشر خود آن را می سازد، با انتخاب یا انتخابهای خود. پس مادام کە بشر خود سازندە و خالق پدیدەهاست و پدیدەها نیز هر دم متولد می شوند و می میرند، پس مدح را جائی نیست. بشری کە متولد می کند و می میراند، نمی تواند قابل مدح باشد. چنین خدائی نمی تواند مشابە همان خدای قبل از خود باشد.

و همین درک وجودی یا اکسیستیانسیالیستی است کە در غرب پایەهای دوری مدح از اعتقاد را فراهم می آورند، و بدین ترتیب امکان یک ارتباط غیر مدح آمیز با اعتقاد یا هدف برقرار می شود.

در همان کتاب سارتر می نویسد: “انسان محکوم بە آزادیست… انسان مسئول مصائب خویش است… با این وجود انسان تنهاست اگر این فرض را بگیریم کە خودش زندگی خودش را می سازد”.

این جملات بطور واضح دلیل سارتر را برای غیرقابل مدح بودن انسان نشان می دهند “انسان خود مسئول مصائب خویش است”، انسان آزادی کە در آزادی خود (آزادی از قید نیروهای ماوراء طبیعی، زیرا کە چنین نیروهائی اساسا وجود ندارند تا بتوانند سرنوشت انسان را تعیین کنند)، بە تولیدکنندە مصائب تبدیل می شود. و اساسا چنین انسانی را نباید مدح و ستایش کرد، زیرا کە ستایش و مدح از یادش می برد وظیفە سترگش را برای ستردن دردمندیها و مصائب.

 

زیرنویس

۱ـ EKSISTENSIALISME ER HUMANISME, Av Jean Paul Sartre

Oversatt av Carl Hambro, Cappelen Fakt

تاریخ انتشار : ۱۱ مرداد, ۱۳۹۲ ۱۰:۱۶ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

تجاوز اسراییل به خاک قطر، جلوه‌ای دیگر از جنگ‌طلبی، توافق‌ستیری و تروریسم دولتی

حمله‌های مکرر اسراییل به کشورهای منطقه، امنیت و ثبات منطقه و جهان را به‌شدت تهدید کرده و نه تنها نقض آشکار منشور سازمان ملل و اصل حاکمیت ملی کشورهاست، بلکه نشأت گرفته از سیاست راهبردی این حکومت برای «تغییر چهرۀ خاورمیانه» است.

ادامه »

بنای تجارت و سود و ثروت بر خون و استخوان و جان و هستی فلسطینیان

از گرسنگی دادن عمدی گرفته تا آوارگی اجباری و بمباران سیستماتیک، همه نشان می‌دهند که «امنیت اسرائیل» بهانه‌ای است برای پاک‌سازی قومی و جایگزینی جمعیت. انطباق سیاست نظامی اسرائیل با منطق اقتصادی آمریکا چهرۀ خود را در نسل‌کشی در غزه به‌مثابه هم‌راستایی سیاست و تجارت به خوبی نشان می‌دهد.

مطالعه »

قحطی در غزه؛ آیینۀ تمام‌نمای پوچی ادعاهای قدرت‌های غربی

نتانیاهو با چه اطمینانی، علیرغم اعتراض‌های بی‌سابقۀ جهانی به غزه لشکرکشی می‌کند؟ در حالی که جنبش صلح تا تل‌آویو گسترش یافته و اعتراض‌ها به ادامۀ جنگ و اشغال غزه ده‌ها هزار شهروند اسرائیلی را نیز به خیابان‌ها کشانده، وزیر دفاع کابینۀ جنایت‌کار نتانیاهو با تکیه بر کدام قدرت، چشم در چشم دوربین‌ها می‌گوید درهای جهنم را در غزه باز کرده است؟

مطالعه »

مصونیت اسرائیل از مجازات برای جنایات جنگی، قتل روزنامه‌نگاران بیشتری را دامن می‌زند…

گرچه من و سایر هم‌کارانم در شورای سردبیری سامانه کار به هیچ عنوان خود را خبرنگار یا ژورنالیست حرفه ای نمی دانیم ولی نمی‌توانیم درد و نگرانی عمیقمان را از آنچه بر سر راویان تاریخی این دوران منحوس وسیله دولت اسراییل و رژیم نسل کش نتانیاهو آمده است را پنهان کنیم. ما به همه روزنامه نگاران و عکاسان شریفی که در تمامی این دو سال از میدان جنایات غزه گزارش فرستاده اند درود می‌فرستیم و یاد قربانیان این نبرد نابرابر را گرامی می‌داریم.

مطالعه »
پادکست هفتگی
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

بیانیه‌ی کانون نویسندگان ایران

بابک شهبازی اعدام شد؛ ۱۰ اعدام به اتهام جاسوسی در پنج ماه

کورش، اسطوره‌ای در خدمت نوستالژی قدرت

شوراها ، روزنه‌ای برای شکوفایی مدنی در دل محدودیت‌ها

افشای ماهیت ضد انسانی فرقه رجوی: شادی برای فاجعه یازده سپتامبر

سه سال پس‌از قتل حکومتی ژینا مهسا امینی؛ نزدیک به سه هزار اعدام