هم اکنون مسلم شدەاست کە ترامپ بعد از بە قدرت رسیدن، از طریق مجاری دیپلماتیک از جمهوری اسلامی تقاضای مذاکرە و گفتگو کردەبود١کە با جواب رد ایران روبرو شدەبود. این در حالیست کە ترامپ در زمان رقابت های انتخاباتی بارها و علنا از پارەکردن برجام گفتە بود، و اینکە برجام را در مسیر منافع کشورش ارزیابی نمی کرد.
با این حساب باید گفت کە بە احتمال زیاد دیپلماسی جمهوری اسلامی، با کنار هم نهادن سخنان ترامپ در رد برجام (در زمان انتخابات)، و تقاضای او برای مذاکرە (بعد از واردشدن بە کاخ سفید) بە این نتیجە رسیدە باشد کە اساسا سیاست ترامپ نە بر تعارض با نظام، بلکە با نیت نزدیکی بە ایران قرار دارد و تقاضای او برای مذاکرە در عین تهدید بە پارە کردن برجام، نشان از این دارد. بە بیانی دیگر آنان موئلفە دوم را مبنا قراردادند. در واقع می توان گفت کە سران حکومت با ارسال علائم مذاکرە از طرف ترامپ، بە این ارزیابی رسیدە باشند کە آنان تا حدود زیادی در موضع قدرت قرار دارند، وگرنە کسی کە تهدید بە لغو برجام می کند منطقا نه تنها پیام مذاکره ارسال نمی کند، بلکە باید خود را برای یک رویاروئی جدی هم آمادە کردەباشد، کە در این مورد ترامپ اکیدا بە چنین کاری مبادرت نورزیدە است!
البتە می توان یک احتمال دیگر هم داد؛ و آن اینکە سران حکومت بە این نتیجە رسیدە باشند کە به فرض خروج ترامپ از برجام، با توجە بە امکان منزوی شدن آمریکا و اعتراض جهانیان و بهویژە اروپا بە این امر، می توان بە امکان ادامە تعارض با آمریکا و حفظ نسبی اقتصاد کشور امید داشت و ایالات متحدە را در یک نبرد سیاسی ـ دیپلماتیک بە زمین زد. اما تجربە تا کنونی نشان می دهد کە علیرغم مخالفتهای جهانی با سیاست ترامپ، اما کشورهای مهم جهان، از جملە اتحادیە اروپا، چین و روسیە در پی تقابل صددرصدی با آمریکا بر سر برجام نیستند و آنچە آنها در پی اش هستند، حفظ برجام است بر اساس منطق خودشان و نە بر اساس منطق جمهوری اسلامی. این کشورها تلاش می کنند با حفظ یک سری امکانات مراودە ای در زمینە اقتصادی و پولی، هم ایران را برای عدم خروج از برجام راضی نگەدارند و هم بە منافع خود در رابطە با آمریکا آنقدر ضرر نرسانند کە بە ایجاد دردسرهای بزرگ برایشان منجر شود. بە بیان دیگر، حضور محدود در سطح شرکتهای کوچک و متوسط، ارتباط مالی و بانکی بر اساس یورو، یوآن، روبل و حتی معاملات پایاپای (به فرض اینکە اروپا نهایتا قادر بە ایجاد چنین موسسات مالی و بانکی در حوزە قدرت خود شود)، آن اقداماتی هستند کە می توانند چرخە اقتصادی ایران را بنوعی بر سر پا نگە دارند. و البتە تنها بر سر پا نگەدارند، نە اینکە امکانات گستردەای جهت رشد و پیشرفت آن مهیا کنند. بە این ترتیب ایران، بفرض پیشبرد چنین اقداماتی، دارای اقتصادی خواهد بود کە باید برای تولید و ابقای حداقلها تلاش کند و نە بیشتر.
اما آیا می توان بە این شیوە مملکت داری کرد، و امور کشور را بە پیش برد؟ حتی به فرض موفقیت طرفین در ایجاد چنین شرایطی، تا کی می توان بە آن ادامە داد؟ ترامپ دو سال و نیم تا پایان دورە ریاست جمهوری اش بر مسند قدرت خواهد بود و هیچ ضمانتی هم وجود ندارد کە در انتخابات بعدی حتما در مقابل رقیب خود ببازد.
علاوە بر این، شرایط خطیر کشور بویژە در بعد اقتصادی کە بە گرانی لجام گسیختە، بیکاری بیشتر و بحران در زمینە ارزی کە بە گسترش نارضایت های عمومی و آغاز موجی دیگر از آن انجامیدە است، نشان از تنگتر شدن قافیە بر حاکمان دارد. حاکمانی کە در تفسیر وضع موجود، یکی از تاثیر روانی می گوید، دومی از تعدد عوامل و دیگری از مرگ و اعدام و زندان برای کنترل وضعیت!
قدرت مانور حاکمان در سطح بسیار پایینی قرار دارد.
زیرنویس:
١ـ خبری کە در روزنامە جهان صنعت، سەشنبە ۵ تیر ١٣٩٧، درج شدە بود.