دریا با همه زیبایی هایش برای ما جنوبی ها پر از رمز و راز است و یکی از رمز هایش همین اهل هوا ست.
“اهل هوا” مردان و زنانی از همین رازهای دریای جنوب هستند که بخشی از مردم شناسی این ناحیه از ایران را شکل می دهند.
داستان زندگی آن ها داستان شگفت انگیزی است و گفته می شود آن ها به باد دریا که به آن “باد جن” یا “هوا” می گویند گرفتار می شوند، یا شده اند.
سنت ها و باورهای هر منطقه، بخشی از فرهنگ و مردم شناسی آن منطقه محسوب می شود. تاریخ هم بر این باورست گرچه هنوز علم بر پایه مردم شناسی کامل استوار نشده و پاسخ نداده است،اما خیلی ناممکن ها را ممکن کرده است. مثل مراسم و آیین های کهن ایرانی. مراسمی که هرسال، بنا به سنت و یا اعتقادات خاص برگزار می شود. اما هنوز حرف ها و پرسش های زیادی مطرح هست و می باشد.
این نگاه گر چه حقیتی در بطن خود را دارد، ولی کل حقیت نیست. حقیقت با واقعیت های زمان خودش قابل تدقیق می تواند باشد اما زمان به جلو حرکت می کند. این اصل است و
نگاه ها، منظر های متفاوتی بیان می کنند. آنچه مهم است، ما هستیم که این منظر ها را چگونه می بینیم و بینیم برای خودمان آنرا چگونه هضم و پرورش می دهیم و یا تجزیه و تحلیل می کنیم.
به نوشته و نمونه زیر نگاه کنیم و ارزیابی خودمان را داشته باشیم .
نقد و قضاوت پایه اصل است.
اهل هوا به آنهائی می گویند که باد زار دارند و چگونگی آن که به این بیماری و یا اعتقاد رسیده اند و یا باور دارند، ریشه اش در باورهای آنهاست.
اهل هوا که در مراسمی تحت عنوان زار گفته می شود، یکی از مهمترین باورهای مردمان بومی جنوب است. ساکنین این نواحی معتقدند که اهل هوا کسانی هستند که گرفتار بادهای مرموز شده اند.
زنده یاد غلامحسین ساعدی در کتاب اهل هوا،این مردمان را این گونه تعریف می کند: «اهل هوا کسانی هستند که گرفتار یکی از بادها شده اند و بادها قوای مرموز و اثیری و جادویی را گویند که همه جا هستند و مسلط بر نوع بشر. هیچ کس را یارای مقابله با آن ها نیست و آدمیزاد در مقابلشان راهی جز قربانی دادن و تسلیم شدن ندارد. بادها همچون آدمیان مهربان یا بیرحم،کور یا بینا،کافر یا مسلمانند. وقتی که باد سراغ کسی رفت و او را مرکب خود ساخت دیر یا زود مریض و هواییش می کند.»
مردم ساحل نشین جنوب ایران ارواح و جن ها را به صورت باد می پندارند و معتقدند که هر بادی جنی دارد که با آن به درون جسم مردم می رود و آنها را تسخیر و هوائی می کند. آن ها معتقدند که اهل هوا در تمام طول عمر، مرکب (فرس) بادهای رام شده در درون خود هستند و مادام که از این بادها فرمان می برند و خواسته ها و نیازهایشان را برآورده می کنند، از گزند و آزار آن ها در امانند.
نمونه ها بسیار هست نه تنها در سلامت و شفا بخشیدن، حتی در رابطه با مسائل اجتماعی یا دزدی و سرقت برای پیداکردن دزد، از باد زار کمک می گرفتند.
روح پنداری یا اعتقاد به روح باد، یا جن باد و تسخیر روح یا جن از زمان های بسیار قدیم در جامعه های ابتدائی وجود داشته و هنوز هم در میان بسیاری از اقوام سرزمین های آسیائی، آفریقائی، اروپائی و مردم سرخ پوست آمریکا باز مانده است. اهل هوا می گویند بیشتر بادها، از جمله بادهای زار، از سواحل یا همان آفریقا، هند و شماری از آنها از عربستان و جزایر دیگر به ایران آمده اند.
در جنوب این باور وجود دارد «کسانی که وضع اقتصادی و اجتماعی بدتری دارند همانند فقرا، سیاهان، ماهیگیران، جاشوان و غواصان تیره بخت دچار باد می شوند. اما تجار و ناخداهای کشتی های بزرگ هیچ گاه دچار باد نمی شوند».
من این برداشت را ندارم گرچه تمام باورهای آن زمان اینگونه بود، من خود شاهد زنده هستم، پدرم پاسبان بود و مادرم مرفه از آن قشر در زمان خودشان، اما هر دو زار داشتند و هر دو اهل هوا بودند و خیلی های دیگر که بیگانه بودند، با دریا و از نظر اقتصادی و اجتماعی وضع شان خوب بود در آن زمان به باد زار مبتلا بودند، ولی کلا همان افراد شامل می بودند.
در همین رابطه داستانی دارم که در کار هم چاپ شده، به اسم زار و یا اهل هوا.
بادها از مبتلایان می خواهند که به آنها هدیه های گرانبها بدهند (ازجمله طلا وزیورآلات، مثل انگشتر و اشرفی و… این چیزی است که معمولا طبقات تنگدست از پس آن بر نمی آمدند، اما برای سلامتی خودشان مجبور بودند این خواسته ها را عملی کنند.
بادها بنابر حوزه های جغرافیائی و شکل و ویژگی و شیوه عمل به چند گروه تقسیم می شوند. ساعدی بادهای پراکنده در سواحل و جزایر خلیج فارس را به هفت گروه تقسیم کرده و ریاحی بادهای پراکنده در بلوچستان را به پنج گروه تقسیم می کند. مردم بنابر شناخت و تجربه ی خود در هر گروه چند باد با نام های خاص می شناسند. مثلا بلوچ ها با پانزده نوع باد زار و پنج نوع جن و بیست دو نوع باد مشایخ و دو نوع دیو سپید و سیاه آشنا هستند. مردم سواحل خلیج فارس بیش از هفتاد و دو نوع باد زار می شناسند، اما آنهائی که معروف بودند و اکثر بیماران به آنها مبتلا بودند از جمله شیخ شنگر، شمی طرو، دینگو مرو،… که اینها بادهای صالح بودند.
بادها را به دو دسته تقسیم کرده اند. بادهای صالح و باد های کافر و یا غیر صالح .
صالح بینا می پندارند. این باد با چشم باز راه می رود و از همه چیز آگاه است. اگر بتوانند آن را از مرکبش پایین بیاورند و تسخیرش کنند، از تمام دنیا خبر می دهد. این بادها را اهل هوا باد راحت و آرام و بی زیان می دانند و بادهای کافر را کور و ناصالح می انگارند.
باد کافر همه چیز را در سر راه خود ویران می کند. اهل هوا این بادها را خش و نا آرام و زیانکار می انگارند و معتقدند که بادهای خشن یا ناصالح به مرکب های خود آزار می رسانند و گاهی …
بادهای کور و نا صالح را در مجالس مخصوصی جن زدائی می کنند که اکثر مواقع نتیجه ی مثبت می دهد و بیمار شفا می یابد و تبدیل به باد بینا می شود.
بنابر پنداشت اهل هوا، همه ی نیروهای خیالی و وهمی که به چشم نمی آیند از پری ها و دیوها گرفته تا ارواح نیک و بد، همه باد یا هوا هستند که فضای درون و بیرون زمین را پر کرده اند.
بادها انواع مختلفی دارند که عبارتند از: باد مشایخ، باد زار، باد نوبان، باد جن، باد لیوا. اهل هوا بادهای مشایخ را ارواح شیوخ و پیران عابد و زاهد می دانند که میان قوم و مردم خود منزلت و اعتبار قدسیانه ای دارند و داشته اند، اما بادهای دگر سرکش ترند.
رفتار باد زده مانند رفتار کسی است که اهل عوام به آن جن زده می گویند. باد زده دچار حمله های خفیف هیستریک، رفتارهای پرتنش، تنگی نفس، در قلب و کمر و این قبیل مشکلات می شود. فردی که دچار این حملات روحی و جسمی می شود با درمان های خاصی معالجه می کنند.
درمانگری در میان اهل هوا در تخصص گروهی مرد و زن است که آنها را «بابا» و یا«ماما» زار می خوانند.
هر بادی بابا، یا مامای خاص خود را دارد که به نام آن باد خوانده می شود.
ماماها نیز به چند باد اختصاص دارند، مانند بابای زار.
بابا یا ماما کسی است که ابتدا خودش مرکب چندین زار و چندین باد مختلف بوده و در اثر مرور زمان و ممارست و قدرتی که به دست آورده، توانسته بر باد مسلط و سوار شود. بدین ترتیب، با پدیده «تسخیر دو طرفه» ماما یا بابا قادر می شوند که زار را از وجود شخص مبتلا خارج کنند.
برای هر زار مجلس بخصوص، فدیه، قربانی و مراسم و لوازم خاصی لازم است. تشخیص بابای زار از فرد مبتلا نوع باد مشخص می شود و برای او مراسم گذاشته می شود و این مراسم که بگویش جنوبی «زیر آوردن باد یا زار» نام برده می شود به چند شبانه روز اختصاص دارد. برنامه همراه با موزیک و آواز مخصوص با جمعی از هواداران و یا اعضای آن گروه بر گزار می گردد.
بیماران که زمینه هیستریک یا نوروتیک دارند، با یک یا چند مجلس گوذی (بازی) زارش زیر می آید و به جرگه اهل هوا در می آید. بدین ترتیب عده ای از افراد نوروتیک و با دارای زمینه پیشکسوتی شکل می گیرد و همدیگر را پیدا کرده به صورت گروهی در می آیند که رفته رفته این جمع قلیل تبدیل به جمع کثری می شود که در هر برنامه و مناسک حضور دارند.
جمع اهل هوا دیسیپلین و سیستم خاص خودش را دارد و همه ی اعضا موظف به رعایت آن هستند به خصوص به ماما و بابای آن گروه.
مجالس مربوط به بادهای آرام با صلوات آغاز می کنند. اما برای زیر آوردن باد جن و کافر که به باد آرام تبدیل شود در مجالس، مجلس و یا برنامه متفاوت است، ازجمله از ذکر نام خدا و رسول و ائمه پرهیز می کنند و یاد مقدسان را مانع زیر آمدن بادها می انگارند.
انداختن سفره و چیدن خوراک های گوناگون و گیاهان خوشبو و میوه کُنار و خرما و گوشت و قربانی کردن بز و ریختن خون آن، بخور دادن گیاهان از جمله اعمال بایسته در این مجالس است.
شکل زیر آوردن زار، همان باد های کافر برنامه خود را دارد. قبل از مراسم باید جن زدگی شود.
جن زدگی با برنامه و دستورات بابا ی زار و یا مامای زار انجام میشود. آنچه من دیدم ومی دانم سه شب بود.
مرغ سفیدی را سر می برند، خونش را در یک کاسه و با معجونی قاطی کرده و به تن وصورت بیمار می مالند و گوشت آن مرغ در چهار جهت، شرق و غرب، شمال وجنوب چال می کنند.
مراسم زار با ترتیب به مجالس و دعوت اعضای گروه به آن برنامه و مجالس در محلی مناسب درخانه بیمار به ایفای برنامه می پردازند. بیمار در جایگاه مخصوص خود نشسته و مراقبت های لازم از طریق بابای زار و مامای زار را دارد جنسیت بیمار مطرح نیست ولی رعایت می شود آنچه مهم است تشخیص بابا و یا مامای زارست که این زار را چگونه زیر آورند و نوع زار اصل قضیه است.
در آن مراسم علاوه بر بابا و ماما ی زار، چند نفر هم هستند بجز گروه موزیک که کارش موزیک و ریتم ها با زبان آن گروه که مراسم را اجرا می کنند،گروه دیگری هستند که با گرداندن یک ظرف سفالی که در آن معجونی از کندور و ترکیبات گیاهی دیگر (به گویش جنوبی ها گورهکو) می گویند،که در زیر بینی اعضا قرار می دهند و مجلس را به فضای لازمی که باید باشد مهیا می کنند.
یکی ازناممکن ها، زبان و تکلم آنها هست با هم.
آنچه امروز می نویسم، تنها جمع آوری و تنظیم نیست، بخشی از زندگی منست در نوجوانی.
من در خانواده اهل هوا بدنیا آمده ام، پدر و مادرم در دو جرگه ی زار در بندرعباس، ازپیش کسوت های آنها هستند.
برای من جالب بود، آن جمع که خیلی ازآنها که می شناختم فارسی هم بلد نبودند به جز گویش محلی، اما در برنامه ها، عربی و آفریقائی صحبت می کردند (بستگی داشت مراسم کدام گروه اجرا می کرد).
در زمان نو جوانی من، در بندر عباس گرو ه ها مشخص بودند. گروه با حبیب که بابای زار سواحل بود و بابا بریم و بابا عرب در سریگ، که بابای زار خلیج بودند (جزایر و شهرهای دیگر از جمله میناب، لنگه و … هر کدام برای خودشان جدا، بابا و مامای زار داشتند).
این سه گروه در تمامی کار، چه از نظر گویش و چه از ابزار با هم متفاوت بودند. گروره بابابریم و عرب با دهل و کسر و ابزار همان زمان در بندر، اما باحبیب با ابزار دگر، لیوا و سازها آفریکا ئی، ابزار کارشان بود.
من چون با مادرم زندگی می کردم، بیشتر تمایلم دراین جهت بود، چون پدرم هیچ وقت با من فضائی باز نکرد در هیچ رابطه ای، فقط توصیه اش این بود درس بخوان مثل من نشوی.
مادرم گرچه تاکیدش، همان گفته ی پدر بود اما خیلی از شب ها برای ما قصه می گفت، از خودش می گفت، از زار و اهل هوا.
می گفت گرفتارم بین این دو جرگه. زارهائی که بابات داده به من و آن زارهائی که خود دارم.
زار ها با نام خودشان نقش پیدا می کنند.
مادرم می گفت، شیخ شنگر راهنمای ماست، او بزرگ همه هست، او پادشاه همه هست، اما چون ازیک طایفه نیستد باهم اختلاف دارند. رقابت در هم جاست.
به گفته ی مادرم ،دینگو مرو، زار گرفتاری بود، اما شیخ شنگر، آزاد زمان و…
مراسم با نواختن سازهای کوبه ای آغاز می شود. سازهای کوبه ای و آوازهای مخصوصی که برای هر زار خوانده می شود باعث خروج باد از کله شخص باد زده می شود. این مراسم امروز به دلیل جذابیت آوایی از اهمیت خاصی برخوردار است.
ساعدی می نویسد: «رکن اصلی این مراسم آیینی که هنوز با تفاوت هائی در همه مناطق سواحلی جنوب ایران رواج دارد، آوازهایی با ترکیبی دلپزیر و زیبا از نغمه های بومی آفریقاییان (به ویژه آواز بومیان تانزانیا) نشیت های عربی، شروندها و دیگر آوازهای مردم سواحل خلیچ فارس و بلوچستان است. ترکیب نغمه های مراسم زار تا بدان حد گسترده است که برخی آوازهای قؤالان پاکستانی را نیز در بر می گیرد. اشعار این آوازها علاوه بر استفاده از ادبیات رسمی ایران، به ویژه اشعار مولوی و حافظ، برخی ترانه های بومی، اشعار مولود خوانی ها و برخی اشعار ترانه های بومیان آفریقا را نیز شامل می شود.»
امروزه همچنان مراسم زار در نقاط مختلف جنوب کشور برگزار می شود. به دلیل ساختار موسیقیابی آن. اما با کدام باور؟