نویسندگان: غاده الکورد Ghada Alkurd و موریل کالیش Muriel Kalisch، غزه و هامبورگ
در خیابان های غزه، شادی مقدم بر هر گونه تصمیمی است. این واقعیت که حماس و اسرائیل با آتش بس موافقت کرده اند هنوز به طور رسمی اعلام نشده است، اما مردم در نوار غزه از هم اکنون فریاد می زنند: “الله اکبر“، “الله اکبر“. مردان جوان از روی موتورسیکلت به هوا شلیک می کنند. آنها همدیگر را بر روی شانه های خود حمل می کنند و پرچم فلسطین را به اهتزاز در می آورند. تعداد بیشماری از این قبیل ویدئوها در آن شب در شبکههای اجتماعی پخش شد. شادی در غزه بی اندازه و خارج از توصیف است.
جنگ پس از ۱۵ ماه به زودی تمام خواهد شد، نوار غزه به ویرانه ای تبدیل شده است. بیش از ۴۵ هزار فلسطینی از جمله بسیاری از غیرنظامیان، زنان و کودکان قربانی این جنگ شدند. اکنون طرف های متخاصم بر سر آتش بس به توافق رسیده اند. و انتظار می رود از روز یکشنبه اجرایی شود.
با این حال، پس از اعلام خبر توافق توسط میانجیگران در بعدازظهر پنجشنبه، همچنان اختلافاتی بر سر برخی از نکات این معامله وجود داشت. بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل و شرکای ائتلاف راست افراطی او مشغول بحث در مورد اینکه آیا اسرائیل می تواند در مقطعی از توافق خارج شود یا خیر می باشند. در همان زمان اسرائیلی ها در حال مذاکره با حماس برای آزادی برخی از اسرای فلسطینی بودند. در اواخر بعد از ظهر، میانجی ها گفتند که می توان بر اختلافات غلبه کرد.
به امید بازگشت به خانه
اولین کاری که فاطمه عبدالمطلب العطار می خواهد در زمان اعلام آتش بس انجام دهد: فریاد زدن. او خدا را شکر خواهد کرد که فرزندانش هنوز با او هستند و او را می بوسند و در آغوش می گیرند. سپس می خواهد چادرش راجمه کند و در نهایت به خانه بازگردد. خانواده فاطمه عبدالمطلب العطار ماه ها در چادری از پلاستیک و نایلون زندگی می کردند. هنگامی که جنگ آغاز شد، این زن ۴۳ ساله به همراه همسر و هفت فرزندش از زادگاهش جبلیه در شمال نوار غزه گریخت. آنها تا ماه می سال گذشته در مدرسه ای در رفح که توسط اسرائیلی ها منطقه امن اعلام شده بود، می خوابیدند. هنگامی که ارتش اسرائیل اعلام کرد که در رفح نیز علیه حماس خواهد جنگید، خانواده به دیرالبلاح در مرکز نوار غزه گریختند. از آن زمان آنها در یک چادر زندگی می کنند. وقتی جنگ تمام می شود، می خواهند به شمال برگردند. عبدالمطلب العطار می گوید: «خانه ما ویران شد، ما همچنان در جبلیه در چادر می خوابیم». اما حداقل آنها خانه هستند.
عبدالمطلب العطار می گوید: «این روز شادی است، اما شادی با هر آنچه که از دست داده اند پوشیده شده است. چندین ماه جنگ و کشتار,از خاطر ما نمی رود. آنها فقط سه تشک در چادر داشتند و بچه ها روی پتوهای روی زمین می خوابیدند. خانواده به کمک های بشردوستانه وابسته بود، اما هنوز برای داشتن یک زندگی مناسب کافی نبود. اخیراً، عبدالمطلب العطار نان پخت می کند و به سایر خانواده های پناهنده می فروشد. وقتی دخترانش بیمار شدند، پول کافی برای خرید دارو برای آنها نداشت. چادر آن ها آنقدر نازک است که می توان از بیرون داخل آن را دید. شب ها سرد است و روزها گرم. و موش ها همیشه در رفت و آمد هستند. برای آنها آتش بس به معنای بازگرداندن زندگی آنهاست.
سه مرحله تا پایان جنگ
توافق آتش بس شامل سه مرحله است که هر مرحله ۴۲ روز طول می کشد. در مرحله اول، حماس می خواهد۳۳ گروگان زنده را آزاد کند: زنان، کودکان و افراد مسن. در مقابل، اسرائیل صدها اسیر فلسطینی را آزاد می کند. قرار است روزانه ۶۰۰ کامیون حامل کالاهای بشردوستانه به نوار غزه وارد شود. اخیراً میانگین آن فقط ۱۰۰ بوده است. ارتش اسرائیل شروع به عقب نشینی کرده است. از روز شانزدهم، مذاکرات در مورد مرحله دوم آغاز می شود که طی آن سربازان مرد و مردان مسن نظامی اسراییلی نیز توسط حماس آزاد می شوند. سپس ارتش به طور کامل از غزه عقب نشینی خواهد کرد. در مرحله سوم، اجساد گروگان های کشته شده تحویل داده می شود. سپس بازسازی نوار غزه آغاز خواهد شد. که البته تا سالها طول خواهد کشید.
جنگ هنوز تمام نشده است. مردم غزه می دانند که فاصله بین توافق بر سر یک توافق و اجرای آن بسیار حساس و خطرناک است. قبل از آتش بس بین اسرائیل و حزب الله، درگیری ها به طرز چشمگیری افزایش یافت. در دیرالبلاح، آنها حملات هوایی به اردوگاه آوارگان مجاور، هواپیماهای بدون سرنشین و توپخانه را در روز پنجشنبه شنیدند. به گفته وزارت بهداشت فلسطین تحت کنترل حماس، ۸۱ نفر در حملات ۲۴ ساعت گذشته در غزه کشته شدند. فروشندگان دوباره قیمت ها را افزایش داده اند. در حالی که قبلا یک کیلو آرد یک دلار قیمت داشت، اکنون دو دلار است. خیابان ها پر از آوارگان است، بیمارستان ها مملو از مجروحان شده است.
هیچ چیز متفاوت نیست، و با این حال به نوعی همه چیز است. امید بازگشته است
مردم در این فکر هستند که چه زمانی می توانند به خانه های خود بازگردند. زمانی که می توانند بهبود یابند و برای مردگان خود عزاداری کنند. خیلی ها می گویند: “وقتی جنگ تمام شد، بالاخره می توانیم گریه کنیم.” تا به حال جایی برای این در مبارزه روزانه برای بقا وجود نداشت.
عبدالمطلب العطار می گوید: «این یک پیروزی برای ما نیست. ما همه چیزمان را از دست دادهایم، حیثیتمان، خانههایمان، شادیهایمان، عزیزانمان.» در حالی که مردم در خیابانها جشن میگرفتند، او در چادرش ماند و به این فکر کرد که چه چیزی میتواند با خود به زندگی جدید و قدیمیاش ببرد.
منبع: اشپیگل” Spiegel”