چهارشنبه ۱۳ تیر ۱۴۰۳ - ۱۳:۵۷

چهارشنبه ۱۳ تیر ۱۴۰۳ - ۱۳:۵۷

جلیلی نمایندۀ جبهۀ پایداری و هستۀ سخت قدرت است!
سعید جلیلی، نامزد مورد حمایت جبههٔ پایداری، با پیشینۀ وابستگی فکری و تشکیلاتی به انجمن حجتیه، از چهره‌های متحجر و تاریک‌اندیش جمهوری اسلامی‌ و نماد ایستایی در برابر مطالبات بر...
۱۳ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: هیئت سیاسی - اجرایی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
نویسنده: هیئت سیاسی - اجرایی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
رأی معترضان و عدم افزایش مشروعیت!
یادمان باشد که هرچه جامعه ضعیف‌تر شود، از فرصت‌ها و شانس‌هایی که در مسیر بهبود، تغییروتحول  پیش خواهد آمد، کمتر می‌توانیم استفاده کنیم و شانس‌های آینده ایران را از دست...
۱۳ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: کیوان صمیمی
نویسنده: کیوان صمیمی
انتخاب ایران آزادی و تجدد و دموکراسی است!
نیروی تجدد و دموکراسی یک قرن است که ایران مال همه‌ی ایرانیان است شعار اوست. اکنون نیروهای وسیعی از جنبش اسلامی نیز به همین نگاه پیوسته اند. در پهنه‌ی سیاست...
۱۳ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: امیر ممبینی
نویسنده: امیر ممبینی
جزئیات کشته شدن راضيهٔ رحمانی دختر ۲۴ سالهٔ لر با شلیک مأمور نیروی انتظامی!
سوم تیر ماه جاری رسانه‌ها نوشتند که دختری جوان به نام «راضیهٔ رحمانی» اهل روستای گویژه در شهرستان نورآباد استان لرستان با شلیک یکی از مأموران نیروی انتظامی جان باخت....
۱۳ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: بهاره شبانکارئیان
نویسنده: بهاره شبانکارئیان
بیانیه نهضت آزادی ایران: رأی اعتراضی در گام دوم برای دکتر پزشکیان!
نهضت آزادی ایران در ادامه راهبردی که در مرحله اول در پیش گرفت، اتحاد ملت و تجمیع همه معترضان در مرحله دوم انتخابات را برای مقابله با مخالفان آزادی و...
۱۳ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: نهضت آزادی ایران
نویسنده: نهضت آزادی ایران
انتخابات مهندسی شده، راه يا بی‌راهه؟
    خانم وسمقی در ارتباط با انتخابات ریاست حمهوری در ایران تحلیلی داشته است. خانم وسمقی، زین میان؛ بر این باور است که اصلاح‌طلبان، اگر گمان می‌کنند که حکومت...
۱۲ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: صدیقه وسمقی
نویسنده: صدیقه وسمقی
جرون
جرون، ای سیلی خورده ی زمان، ای معامله های پشت پرده ی آن زمان، ای تاریخ دیروز و امروز من، از رنگ و شرنگ، تا کیسه های زر ...
۱۲ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: کاوه داد
نویسنده: کاوه داد

با تبریک سال نوبه همه آزادیخواهان وآرزوی سالی بهتربرای همه کوشندگان راه آزادی وبرابری

سالی که گذشت وسالی که درپیش رواست!

آرزوکنیم که سال 89 سال حضورمستقل گفتمان سوم- گفتمان معطوف به آزادی وبرابری اجتماعی- درهمه عرصه ها وازجمله درعرصه ادبیات سیاسی باشد. سال بالیدن وحضورفعال برای تصرف حوزه های گوناگون اجتماعی توسط خود مردم و قدرت اجتماعی برآمده ازهمبستگی آن ها، متکی برخودگردانی واعمال خود حکومتی اشان، در هرحوزه خرد و کلانی که ممکن باشد. تقی روزبه

سال ۸۹ سال استمرار وتعمیق مبارزه وسال تقویت همبستگی اجتماعی!

سال گذشته را باید به حق سال بیداری بزرگ ونافرمانی پرشکوه مردم علیه استبداد بی امان مذهبی دانست.برآمدی که رژیم برخلاف موارد مشابه سال های گذشته نتوانست آن را بسرعت خاموش سازد. ابعاد و چگونگی برگزاری مراسم چهارشنبه سوری که علیرغم تهدید ها وبرقراری حکومت نظامی اعلام نشده وصدور فتوای غیرشرعی وفساد آمیزبودن آن صورت گرفت، آن را به یک اعتراض سراسری درپایانه سال تبدیل کرد.

بسوی نوع دیگری ازسیاست وقدرت

درسالهای گذشته یعنی درزمانی که اصلاح طلبان حکومتی سهمی درقدرت داشتند؛ازدوگانگی قدرت- آن گونه که سعید حجاریان فرموله می کرد- بارها سخن به میان آورده می شد. آن چه که آن ها قدرت دوگانه در ساختارقدرت موجود می نامیدند،گرچه بدون فشارازپائین و “حماسه دوم خرداد۷۶” نا ممکن بود؛اما ازآن جا که توسط بخشی ازنظام نمایندگی می شد، درواقع بیشتربه شکاف درمیان بالائی ها می مانست تا قدرت دوگانه وواقعی ،که باین شکل رازآمیزومبهم بیان می شد. مردم دراین دوگانه قدرت اساسا نقش فرعی وحمایت کننده ازیکی ازطرفین منازعه را داشتند وصرفا به مثابه نیروی فشارعمل می کردند. البته حناح حاکم توانست پس ازیک دورتردید وغافلگیری وپس ازجمع بندی وتشخیص نقاط ضعف وقوت حریف، ازطریق بحران آفرینی واختلال، نهایتا رقبای خود را ازحوزه قدرت برکنارکند. اما آن چه که درتجربه ۲۲ خرداد سال گذشته صورت گرفت، دیگر تکرارساده سناریوی پیشین نبود. درواقع باتوجه به شناختی که مردم ازظرفیت وها و ماهیت ادعاهای اصلاح طلبان وبطورکلی جمهوری اسلامی و جناح حاکم بدست آورده بودند،این بار دامنه ابتکارعملشان چیزی بیش ازتکیه صرف براصلاح طلبان و جلوراندن آن ها بود. برعکس مردم با حضور مستقیم درمیدان مبارزه و با مداخله هائی فراترازصندوق رأی، که این باربطورآشکارتری مورد دستبردقرارگرفته بود،خود رأسا به عنوان آکتور وکنشگراصلی وارد صحنه شدند.آن ها این بارازاصلاح طلبان به مثابه اسب تروا برای گشودن درب قلعه استبداد ولایت،وبرای پیشبرد مبارزات خود سود جستند. وبهمن دلیل گرچه حاکمیت ابن باربا سیاست سرکوب قاطع تر و همه جانبه تری وارد میدان شد،اما همان نفس حضورواقدام مستقل توده ای درذات خود، حاوی کشمکشی بود برای اعمال قدرت ازپائین دربرابر قدرت مستقروعقب راندن تعرض آن، و برای ایجاد نوعی قدرت دوگانه (والبته هنوزبه شکل نطفه ای وابتدائی). تلاش برای تسخیرفضای خیابان ها وفریاد مرگ برخامنه ای و ولایت فقیه وسوزاندن عکس این مدعیان نمایندگی خدا برروی زمین، ویا تسخیربرخی مناسبت های رسمی رژیم ازجمله آن ها بود. اوج این فرایند درسال گذشته در تظاهرات حماسی روزعاشورا نمایان شد که موجب کنترل صحنه عمل در بسیاری ازخیابان ها ومیادین توسط مردم بود. واقعیتی که حتی توسط فرمانده نیروی انتظامی ایران – مقدم مراغه ای- تحت عنوان “گسست امنیتی”، مورد اذعان و اعتراف قرارگرفت.گرچه چنین برآمدی موجب خشم فوق العاده ودرعین حال ترس و وحشت سران وارگان های سرکوب گردید وآنها را مصمم کردتا شمشیرخود را ازروبه بندند وتاخاموش کردن بقول خودشان فتنه آرام نگیرند. “محارب” اعلام کردن شرکت کنندگان درتظاهرات ودادن شعارو پرتاب سنگ و … همه وهمه درحد جنگ تمام عیاربا نظام تلقی شد ومشمول بیشترین حکم قضائی گردید. دستگیری ها و بگیروبه بندهای بی پروا دردستورکارتبه کاران حاکم قرارگرفت. بااین وجود، اشاعه سیستماتیک رعب وبکارگیری حربه اعدام هم نتوانست خشم ونارضائی عمومی علیه رژیم رامقهور خود کند. نمونه برگزاری گسترده چهارشنبه سوری ، بخوبی میزان کارآئی و سترون بودن این حربه در خاموش کردن اعتراضات مردم را به نمایش گذاشت. مردم ، بویژه جوانان باعملکرد خود فریاد برآوردند؛ که اگرمحارب این است، چه باک! ماهمه محاربیم! اگرمعنای براندازی این است ، آری! ماهمه براندازیم! وباین ترتیب روند کلی پیشرفت جنبش علیرغم افت وخیزهای مقطعی نشان دهنده آن است که تنها با مشارکت هرچه وسیعترتوده ای درآن چه که رژیم آن را غیرشرعی وفساد آور اعلام می دارد (مثل چهارشنبه سوری) و با دادن شعارهائی که رژیم آن را مصداق محاربه عنوان کرده است، وبااقدام به آن چه که براندازانه تلقی می شود، فتاوی ودستورالعمل های رژیم را می توان به تفی سربالا تبدیل کرد که برصورت خودشان می نشیند. وبراستی اگراین هنجارشکنی ها ونافرمانی ها، گسترش توده ای بیشتری پیداکند، معلوم می شود که این رژیم است که علیرغم ژست تعرضی گرفتن و فراربه جلو،بیش ازپیش درحال ازدست دادن میدان مانورو و گرفتارِحلقه درحال تنگ شدن است. این که رژیم هنوزنتوانسته ویا بهتراست بگوئیم جرأت نکرده افرادی مانند کروبی وموسوی را دستگیر کند، – وعده ای که بارها به طرفداران خود برای خاموش کردن نهائی آتش فتنه داده است- نشان ازهمین تداوم جنبش وترس ازواکنش آن دارد.

مبارزه برای تصرف حوزه های اجتماعی وعمومی جامعه، فقط منحصر به موارد وعرصه های فوق نیست و اگردقت شود امری جاری وروزه مره است ولو آنکه بصورت نارس ونطفه ای باشد وهنوز به چشم نیاید ویا مورد توجه قرارنگیرد. یک نمونه جالبی که جا دارد به عنوان نمونه ای از این گونه اقدام ها مورد توجه قرارگیرد ابتکاراخیردانشجویان علم وصنعت بود،که نه فقط بیست وهفتمین سالگردتولد کیانوش آسا را که درتظاهرات میلیونی ۲۵ خرداد مورد مورد اصابت گلوله مزدوران رژیم قرارگرفته بود، گرامی داشتند بلکه دریک اقدام جالب با نصب تابلوئی درپارک این دانشگاه، آن را باسم او نام گذاری کردند.بی شک چنین اقداماتی درماهیت خود فقط نافرمانی وسرپیچی صرف نیست بلکه علاوه برآن واجد عنصری است اثباتی ومعطوف به تصرف فضایهای موجود در محل درس وزندگی دانشجوئی، فضاهائی که تاکنون بطوریک جانبه تحت کنترل حاکمیت قرارداشته است. این تابلو را می توانید درسایت زیرمشاهده کنید*

تفاوت کیفی بین قدرت اجتماعی مردم وقدرت جداشده ازآن ها

وقتی ازبرقراری قدرت دوگانه سخن به میان می آید دونکته را باید برجسته کرد:نخست آن که قدرت اجتماعی مردم یعنی قدرتی که متعلق به خود آن ها وتحت کنترل آن هاست، ماهیتا ازقدرتی که ازآن ها جداشده وتصاحب گردیده است، ولاجرم به صورت نیروی سرکوب و بیگانه دربرابرآن ها ظاهر می شود، تقاوت ماهوی دارد. قدرت اجتماعی درکنه وماهیت خود درکنش ها واختیارات فردفرد مردم و البته قبل ازهمه دراقدام های جمعی و هماهنگ شده آن ها متبلور است وازاین نظر درمقایسه با قدرت جداشده و ذاتا متمرکزوسرکوبگر،”ضدقدرت” محسوب می شود. چرا که اساسا یک قدرت جمعی است و قرارنیست ازحاملان ودارندگان وتولیدکنندگان اصلی اش جدا بشود. وحال آنکه آن دیگری قدرتی جداشده والزاما سرکوب کننده است و اصلا خود این جدائی وتداوم آن معنائی جزاعمال قهروسلطه وسرکوب ندارد. به همین دلیل آلترناتیوهای برخاسته از نوع اول ماهیتا ازنوع قدرت های جمعی مثل خودگردانی وخودحکومتی – یعنی قدرتی ازنوع دیگر- است، ونه ازنوع قدرت جداشده وتفویض شده ولاجرم قابل دوام درسیستم های سلسه مراتبی. این بسیاراهمیت دارد که بدانیم قدرت جداشده ،برخلاف مناسبات افقی،تنها می تواند دراشکال سلسه مراتبی وفرماندهی وفرمانبری به حیات خود ادامه دهد.وتنها دراین رابطه معنای این سخن نغز روشن می شود که هرجا رهبری وجود داشته باشد،بدانید که آنجا انسانی زانوزاده است. یا بهتراست به زبان مارکس بگوئیم که اززانوزدن انسان است که رهبران وجود پیدامی کنند!(نقل به معنا).

نکته دوم آن که وقتی ازقدرت جمعی وبدیل سخن به میان می آید، نباید فراموش کنیم که بدیل های کلان ومعطوف به رهائی اجتماعی تنها می تواند برشالوده بدیل های بی شماروباصطلاح ذره ای وخُرد، و اشغال فضاهای بی شمار خرد، دربسترمبارزه هم اکنون جاری شکل بگیرد: اشغال فضاهای مدارس، دانشگاه ها، محلات، کارخانه ها، نافرمانی روزافزون علیه حجاب تحمیلی – آنگونه که دربرخی نقاط شهردرچهارشنبه سوری امسال با برداشتن کامل حجاب درمراسم دررقص وپایکوبی برخی کوچه ها و محلات و خیابان هامشاهده شد- ونیزسایردستورالعمل های فرهنگی و مذهبی واقتصادی.هیچ فضاوگستره ای مصون ازرخنه این قدرت اجتماعی همه جاحاضر وعرض اندام کردن آن نیست. حتی درقلمروهائی چون زندان که صددرصد تحت کنترل رژیم است؛شاهد حضور ومقاومت تحسین برانگیز آن هستیم. اصولا دربرابر یک رژیم تمامیت گرا که برایش حوزه خصوصی وعمومی،وفردی وجمعی وجود ندارد و مدعی کنترل همه عرصه های زندگی است، همه جا وهمه عرصه ها -بی شمار وبیکران عرصه ها؛ بالقوه وبالفعل – فضای مستعدی هستند که می توانند وباید تسخیرشوند. وقتی ازگسترش کمی و کیفی جنبش سخن به میان می آید، دقیقا تصرف این فضاهابدست خود کارگران وزحمتکشان، مزدوحقوق بگیران وتک تک مردم مبارز درمدنظراست. تلاش ها وکنش هائی که می توان آن را تاکتیک واستراتژی معطوف به سوژه شدن فردفرداستثمارشدگان و تحت سلطه قرارگرفتگان نامید.

درسالی که به پایان خود رسیده است،جنبش فقط با سرکوب مستقیم،عریان وهمه جانبه حاکمیت روبرونبوده است،بلکه علاوه برآن با چالش ها وفشارهای درونی وموجود صفوف خود نیز همراه بوده است:

روند دوقطبی شدن مبارزه حول کلیت نظام و مردم، با ناکامی وشکست راه های میانه مانند پیشنهادات رفسنجانی وامثال مطهری، شتاب بیشتری گرفته است. آخرین نمونه ازاین دست تلاشها، طرح اخیرمجمع تشخیص مصلحت نظام برای کنترل اختیارات شورای نگهبان وحذف ضمنی حق نظارت استصوابی آن است که پیشاپیش توسط خامنه ای دردیداربا نمایندگان مجلس خبرگان ردشده است. وی ضمن دفاع ازنقش وجایگاه شورای نگهبان، تأکید کرد که نباید برحقوق قانونی واختیارات این شورا تعرض شود وخاطرنشان ساخت که تصمیم نهائی را خود وی اتخاذخواهد کرد.هم چنان که شاهدیم حمله های تبلیغاتی وعملی به اطرافیان رفسنجانی ویا فرزندان وی دامنه بیشتری یافته و بخصوص بیانیه تند اخیر مجلس خبرگان و حضوروسخنرانی فرمانده سپاه درآن بروشنی دست اندازی به حیط های تحت مسؤلیت رفسنجانی را نشان می دهد. بهرحال بنظرمی رسد که این خود ضدانقلاب است که نقش قابلگی انقلاب برای تولد جامعه نوین را، رأسا به عهده گرفته است.

به موارات دوقطبی شدن جنبش حول حاکمیت و سرنگونی آن ، رهبران “نمادین”واصلاح طلبان، تلاش های روزافزونی را برای مرزبندی با ساختارشکنان به عمل می آورند و هیچ فرصتی را برای مرزبندی با آن ها واعلام وفاداری به کلیت نظام ازدست نمی دهند. تکاپو برای “اعمال رهبری” و تحمیل راهبردهای سیاسی درون سیستمی برجنبش، باهمین هدف صورت می گیرد. که البته عده ای هم دانسته وندانسته با دلخوش کردن خود به این رهبری آب به آسیاب سترون سازی جنبش می ریزند.وبیهوده نیست که به موازات آن تأکید بر”خود رهبری” جنبش وساختار شبکه ای آن کمتروکمترمورد تأکید قرارمی گیرد.

– درسال ۸۸ هم چنین شاهد شکل گیری طیف بندی گرایشات ورویکردهادر آن چه که بنام جنبش سبزخوانده می شود بودیم.درهمان حال گفتمان سومی که درعمق تحولات بطورضمنی وجود داشت،باروند عبورازنظام و ازاصلاح طلبان به تدریج حضورخود را بیشترنشان داده وهم چنان درحال شکل گیری ورادیکالیزه تر شدن است:هم درفراگیرترشدن شعارهای ساختارشکن وضدنظام ، هم با حضور وشکل گیری تدریجی جنبش های مطالباتی-اجتماعی درمیان کارگران و زنان ودانشجویان و جوانان . بازتاب چنین روندی حتی درپیام ها و واکنش های رهبران نمادین سبز، نظیرتأکید براهمیت و مطالبات کارگران و معلمان و … و مخالفت ولوتاکتیکی با حذف یارانه ها وتوجه بیشتربه جنبش زنان و… خود را نشان می دهد. گرچه این تلاش ها دراساس برای کنترل فرایند تعمیق و رادیکالیسم درحال گسترش جنبش صورت می گیرد و تقویت موقعیت چانه زنی خود با حاکمیت، اما بهرحال نشان دهنده واقعیت شکل گیری گفتمان سوم و اهمیت حضورجنبش های اجتماعی درمتن مبارزه ضداسبتدادی است. بی شک جنبش ضداستبدادی اگربخواهد تضمین کننده برای دست یابی به دموکراسی و مطالبات اجتماعی و اقتصادی وسیع ترین لایه های مردمی باشد، باید منتجه ای ازجنبش های اجتماعی متعلق به لایه ها وبخش های گوناگون باشد که حول فصل مشترک های خود بایکدیگرمتحدشده باشند. یعنی جنبشی ازجنبش های مختلف و با اشتراکات و تکثرهای خود. بی تردید زمینه تکوین جنبش مطالباتی بویژه با توجه به دامنه فلاکت و بحران اقتصادی درحال گسترش است. درواقع آنچه درسال ۸۸ دراین رابطه وجود داشت هنوزدرحد پیش زلزله هائی برای یک تکانه اصلی وبزرگ درسال ۸۹ بشمارمی رود:امری که با حذف یارانه وآزادسازی قیمتها ونرح رشدنزدیک به صفراقتصادی وتشدید منازعات درونی حاکمیت چهره عبوس وفلاکت آفرین خود را نشان داده است و البته با پی آمدهای اجتماعی وسیاسی آن درعرصه داخلی وتشدید تنش ها و فشارهای بین المللی. دراین رابطه بویزه باید به اهمیت مطالبات صنفی-سیاسی برای تداوم جنبش وقابلیت های آن درمقابله با تهاجمات درشرایط سنگین ترشدن فضای سرکوب وخفقان توجه لازم را به عمل آورد. چراکه هیچ جنبشی نمی تواند بی توجه به شدت وضعف سرکوب، بطورتصاعدی وخطی رشد کند. بلکه برعکس آمیزه ای خواهد بود ازپیشروی ها و عقب نشنی ها،فرازها وفرودها واینکه تداوم پیشروی، مستلزم درنظرگرفتن نقش این گونه مطالبات است.

واقعیت آن است که به موازات گسترش بحران،وسوسه مداخله وتلاش برای تأثیرگذاری برروند وجهت گیری جنبش توسط قدرت های بزرگ بیشتر می شود. وهمه اینها درحالی است که تجربه های متعددنشان داده اند که هرچه مداخله خارجی بیشترشود، بررشد وتوسعه جنبش تأثیرمنفی می گذارد وبرعکس موقعیت شکننده رژیم را تقویت می کند. هم چنان که بهنگام لحظه سازش وگفتگو بین طرفین، عملا این جنبش خواهد بودکه قربانی این گونه معاملات خواهد شد. البته نفی دخالت این قدرت ها به معنی نفی اهمیت فشار نهادهای حقوق بشری و فشارافکارعمومی وجنبش های جهانی علیه کشتاروبی حقوقی نیست. برعکس مداخله هرچه کمتردولتهای بزرگ که جزبدنبال تأمین منافع خویش نستند، زمینه را برای مداخله وتأثیرهرچه بیشترآن گونه فشارهای مردمی و معطوف به دموکراسی ودرتقویت همبستگی جهانی فراهم می سازد.

سال گذشته به حق مساله زندانیان سیاسی وجنایت های رژیم ازمهمترین موضوعاتی بودکه حساسیت افکارعمومی را برمی انگیخت.دستگیری چندین هزارنفرموجب تجمعات ادامه دار شبانه خانواده ها و ماداران عزادار و… درمقابل زندان اوین گشت که موجب آزادی شماری ازدستگیرشدگان اعتراضات عاشورا و … نیزگشت. اما آزادی هزاران زندانیان سیاسی هم چنان ازمهمترین مطالبات جنبش بشمارمی رود.این فشارهای داخلی، وازجمله مقاومت ستایش برانگیزخود زندانیان وخانواده هایشان، باضافه فشارهای بین المللی درباب حقوق بشردست بدست هم داده ورژیم را تحت فشارهای طاقت فرسا قرارداده است. درهرحال خواست قاطع ونیرومند آزادی زندانیان وگشودن درب زندانها به همت مردم وفشارآنها، مساله ای است که رژیم نمی تواند باهمه قلدری های خود نسبت به آن بی اعتناباشد. وقوع جنایات عظیمی نظیر ده ها کشته، هزاران زخمی وهزاران زندانی، درکنارجنایات تکان دهنده ای هم چون کهریزک وحمله به کوی دانشگاه و…درسال گذشته مسائلی نیستند که رژیم بتواند آن ها را بروی مبارک نیاورد ویا دچار فراموشی بسپارد. این ها زخم ها وجراحاتی هستند هولناک ونشسته براندام مردمی که با گذشت زمان نه فقط آرام نمی گیرند که درترکیب با زخمها وجنایت های دهه های گذشته دهان بازمی کنند وچنان رژیم را رسوا وانگشت نمای جهانی می کنند که راه نجاتی برایش متصورنیست.

*****

سال آینده با کدام آرزوها و باکدام مشخصه ها:

میرحسین موسوی درپیام چندروزپیش خود سال آینده را سال “صبرواستقامت” نامید. این اقدام ابتکاری او البته ازجانب عده ای ازاصلاح طلبان وحامیانش به معنی سبقت گرفتن ازخامنه ای و باین عنوان که برای اولین بار کشوردرسال آینده فقط یک رهبرنخواهداشت، مورد استقبال وتحسین قرارگرفت.

بااین وجود می توان پرسید چرا سال صبروتحمل؟ واساسا صبردربرابرچه چیزی؟ آیا محتوای این عبارت آغشته به آموزه های مذهبی وسخت دفاعی، برگرفته ازتجربه سال گذشته و بررسی نقاط ضعف قوت آن است و بیانگر ترمیم ضعف ها و تقویت این مبارزات؟ آیا قراراست که فتیله مبارزات سال آینده برای حفظ مرزها دربرابر ساختارشکنی وخاموش کردن اخگرسوزان فرارروندگی، پایئن کشیده شود؟ درهرحال پیش ازآن که این سوالات مجال طرح بیابند، میرحسین موسوی درپیامش به مناسبت سال نو، با تأکید برفقدان عقب نشینی و براستقامت، ظاهرا سعی کرد که ازتکرار آن واژه دفاعی و القاء کننده انفعال، درییام نوروزیش اجتناب نماید؛ بدون آن که ازمحتوای آن صرفنظرکرده باشد. چنان که او درهمین پیام معنا ومحتوای “استقامت ” مورد نظرخود را که ناظربرمحدوده آن بود- درون سیستمی بودن اصلاحات مورد نظرش- صراحت بیشتری داد. چنین رویکردی نشان دهنده آن است که وجه مهمی ازآن چه که برخی آن را نوعی رهبری دوگانه ولابد نشانه ای ازحاکمیت دوگانه می پندارند،ناشی ازهمان تکاپوئی است که برای مهار جنبش به عمل می آید. اگرقرارباشد، نام گذاری سال جدید نه ازمنشورها وتمایلات شخصی، بلکه ازمنشور مطالبات جنبش وظرفیت های آن بگذرد؛چرا نباید به تأسی ازفرایند مبارزات مردم سال آینده را سال” استمرار و تعمیق مبارزه و سال تقویت همبستگی اجتماعی” ننامیم؟. البته استمرارمبارزه درشرایطی که مردم هنوزبه هیچ یک ازخواست های خود نرسیده اند،امری است طبیعی وبسیارضروری.تعمیق آن بدلیل رشد ناموزون جنبش و برخی نقاط آسیب پذیرآن درعرصه های تاکتیکی،مطالباتی و دامنه پایگاه اجتماعی اش … براساس جمع بندی آزمون سال گذشته ، نیزامری است ضروری . همچنین درشرایط تشدید بحران اقتصادی و فلاکت و گسترش سرکوب وتفرقه افکنی رژیم؛ تقویت همبستگی اجتماعی درعرصه های مختلف ،یک عامل اساسی برای خنثی کردن تبعات وعواقب مخرب سیاست ها و طرفندهای رژیم است. والبته نمی توان اصل تقویت همبستگی را به تأسی ازبیان میرحسین موسوی به “اصل بسیارمهم تکافل اجتماعی” که خواسته وناخواسته بیان دیگری خواهد بود ازنوعی صدقه پروری ، کاهش داد.ضرورت صراحت یافتن مطالبات اجتماعی، وعبورازآن چه که بحران بلوغ می نامیم، ایجاب می کند که گفتمان جنبش ازطرح مطالبات رازآمیزومبهم فراتررفته وبا سیمای شفاف تری حضورخود را به نمایش بگذارد.

آرزوکنیم که سال ۸۹ سال حضورمستقل گفتمان سوم- گفتمان معطوف به آزادی وبرابری اجتماعی- درهمه عرصه ها وازجمله درعرصه ادبیات سیاسی باشد. سال بالیدن وحضورفعال برای تصرف حوزه های گوناگون اجتماعی توسط خود مردم و قدرت اجتماعی برآمده ازهمبستگی آن ها، متکی برخودگردانی واعمال خود حکومتی اشان، در هرحوزه خرد و کلانی که ممکن باشد؛ سال شالوده ریزی این بنا ومفصل بندی جنبش برای پیشروی مطمئن تر وتثیبت دست آوردهای آن. بی شک با توجه به تشدید تلاش های ارتجاع حاکم که برای نجات کشتی طوفان زده اش بکارگرفته وخواهد گرفت؛ تداوم وگسترش مبارزه برای نیل به آزادی وسایراهداف والای بشری، متضمن فداکاری ها و تحمل هزینه های تحمیلی دشمن است. گرچه باید تلاش کرد تا آنجا که ممکن باشد اشکال مبارزاتی کم هزینه ترباشد ودارای قابلیت توده ای شدن بیشتر؛ اما متأسفانه وباهزاران افسوس برای پائین کشیدن نظام مافوق ارتجاعی ولایت فقیه راه آسان وکم هزینه وجود ندارد. امید آن که سال ۸۹ سالی پرثمر برای شکل دادن به قدرت اجتماعی مردم، قدرتی موازی،ازپائین، توسط مردم وبرای مردم باهدف سرنگونی ارتجاع حاکم باشد. و این البته هیچ قرابتی با دخیل بستن به شکاف ها ورقابت دربالا حول تقسیم قدرت ندارد. وچرا سال جدید را به نام واقعی خود ننامیم؟

“سال استمرارمبارزه،سال تعمیق مبارزه وسال همبستگی همه مزدوحقوق بگیران وهمه جنبش های اجتماعی!”

تاریخ انتشار : ۲ فروردین, ۱۳۸۹ ۱۱:۳۹ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

جلیلی نمایندۀ جبهۀ پایداری و هستۀ سخت قدرت است!

سعید جلیلی، نامزد مورد حمایت جبههٔ پایداری، با پیشینۀ وابستگی فکری و تشکیلاتی به انجمن حجتیه، از چهره‌های متحجر و تاریک‌اندیش جمهوری اسلامی‌ و نماد ایستایی در برابر مطالبات بر حق مردم برای تغییر و تحول اساسی است. او با دشمن‌تراشی کورکورانهٔ خود از عوامل مهم عدم حصول توافق بین‌المللی در راستای تأمین منافع مردم و مصالح میهن ما بود. جلیلی فردی از هستهٔ سخت قدرت و ادامه‌دهندۀ حتی افراطی‌تر دولت رئیسی است. راهبرد او در انتخابات تکیه بر تشکیلات پایداری و سوءاستفادۀ آشکار از امکانات دولتی است.

ادامه »
سرمقاله

روز جهانی کارگر بر همۀ کارگران، مزد‌بگیران و زحمتکشان مبارک باد!

در یک سالی که گذشت شرایط سخت زندگی کارگران و مزدبگیران ایران سخت‌تر شد. علاوه بر پیامدهای موقتی کردن هر چه بیشتر مشاغل که منجر به فقر هر چه بیشتر طبقۀ کارگر شده، بالا رفتن نرخ تورم ارزش دستمزد کارگران و قدرت خرید آنان را بسیار ناچیز کرده است. در این شرایط، امنیت شغلی و ایمنی کارگران در محل‌های کارشان نیز در معرض خطر دائمی است. بر بستر چنین شرایطی نیروهای کار در سراسر کشور مرتب دست به تظاهرات و تجمع‌های اعتراضی می‌زنند. در چنین شرایطی اتحاد و همبستگی نیروهای کار با جامعۀ مدنی و دیگر زحمتکشان و تقویت تشکل های مستقل کارگری تنها راه رهایی مزدبگیران است …

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته

هفته‌ای که گذشت، دوم تا هشتم تیرماه

رهبر حکومت تاب نیاورد گاه که کارگزاران خود را نامرغوب دید. خود بر صحنه آمد و خواستار مشارکت حداکثری شد و فتوا داد که نباید با کسانی که “ذره‌ای با انقلاب و امام و نظام اسلامی زاویه دارند” همکاری کرد. به‌زبان دیگر نباید به کسانی که ممکن است نفر دوم حکومت شوند و در سر خیال همکاری با ناانقلابین دارند، رای داد. اشاره‌ای سرراست به آن تنها نامزدی که از تعامل با جهان می‌گوید.

مطالعه »
یادداشت
بیانیه ها

جلیلی نمایندۀ جبهۀ پایداری و هستۀ سخت قدرت است!

سعید جلیلی، نامزد مورد حمایت جبههٔ پایداری، با پیشینۀ وابستگی فکری و تشکیلاتی به انجمن حجتیه، از چهره‌های متحجر و تاریک‌اندیش جمهوری اسلامی‌ و نماد ایستایی در برابر مطالبات بر حق مردم برای تغییر و تحول اساسی است. او با دشمن‌تراشی کورکورانهٔ خود از عوامل مهم عدم حصول توافق بین‌المللی در راستای تأمین منافع مردم و مصالح میهن ما بود. جلیلی فردی از هستهٔ سخت قدرت و ادامه‌دهندۀ حتی افراطی‌تر دولت رئیسی است. راهبرد او در انتخابات تکیه بر تشکیلات پایداری و سوءاستفادۀ آشکار از امکانات دولتی است.

مطالعه »
پيام ها

بدرود رفیق البرز!

رفیق البرز شخصیتی آرام، فروتن و کم‌توقع داشت. بی‌ادعایی، رفتار اعتمادآفرین و لبخند ملایم‌اش آرام‌بخش جمع رفقای‌اش بود. فقدان این انسان نازنین، این رفیق باورمند، این رفیق به‌معنای واقعی رفیق، دردناک است و خسران بزرگی است برای سازمان‌مان، سازمان البرز و ما!

مطالعه »
بیانیه ها

جلیلی نمایندۀ جبهۀ پایداری و هستۀ سخت قدرت است!

سعید جلیلی، نامزد مورد حمایت جبههٔ پایداری، با پیشینۀ وابستگی فکری و تشکیلاتی به انجمن حجتیه، از چهره‌های متحجر و تاریک‌اندیش جمهوری اسلامی‌ و نماد ایستایی در برابر مطالبات بر حق مردم برای تغییر و تحول اساسی است. او با دشمن‌تراشی کورکورانهٔ خود از عوامل مهم عدم حصول توافق بین‌المللی در راستای تأمین منافع مردم و مصالح میهن ما بود. جلیلی فردی از هستهٔ سخت قدرت و ادامه‌دهندۀ حتی افراطی‌تر دولت رئیسی است. راهبرد او در انتخابات تکیه بر تشکیلات پایداری و سوءاستفادۀ آشکار از امکانات دولتی است.

مطالعه »
برنامه و اساسنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

جلیلی نمایندۀ جبهۀ پایداری و هستۀ سخت قدرت است!

رأی معترضان و عدم افزایش مشروعیت!

انتخاب ایران آزادی و تجدد و دموکراسی است!

جزئیات کشته شدن راضیهٔ رحمانی دختر ۲۴ سالهٔ لر با شلیک مأمور نیروی انتظامی!

بیانیه نهضت آزادی ایران: رأی اعتراضی در گام دوم برای دکتر پزشکیان!

انتخابات مهندسی شده، راه یا بی‌راهه؟