انتخابات ریاست جمهوری اسلامی بزودی برگزار میشود. انتخاباتی که به قدمت حیات جمهوری اسلامی هیچگاه نه آزاد و نه دمکراتیک بوده اند. انتخابات در جمهوری اسلامی کاملا گزینشی و انتصاب تعدادی کاندیدا از میان کاندیداهای بیشمار توسط شورای نگهبان میباشد. مردم مجبور به انتخاب از میان تعدادی کاندیدای انتصاب شده و گزینشی توسط ارگان شورای نگهباناند، که حتی برای مردم حق و صلاحیت انتخاب را هم به رسمیت نمیشناسد.
از همین منظر نیروهای چپ و دمکرات، خواهان استقرار یک نظام تماما دمکراتیک، انتخابی و سکولار، که میخواهند امر انتخابات تماما از طریق یک انتخاباتی آزاد و دمکراتیک و بدون هیچ گزینش و نظارتی صورت گیرد. نمیتوانند در چنین بازی “انتخاباتی” شرکت کنند و یا از مردم بخواهند که از میان بد و بدتر یکی را انتخاب کنند.
در طول حیات جمهوری اسلامی “انتخابات” شرایط و امکاناتی را فراهم کرده است، که نیروهای دمکرات و چپ توانسته اند، با شرکت در کارزار انتخاباتی مبتنی بر برنامه محوری و طرح مطالبات خود، در فضای سیاسی کشور تاثیرگذار باشند. در این دور با کاندیداتوری ابراهیم رئیسی یکی از مسئولین اصلی «هیات مرگ» قتل عام زندانیان سیاسی در سال ۱۳۶۷ فرصتی بی نظیر برای اپوزیسیون و قربانیان قتل عام زندانیان سیاسی فراهم شده است، تا بتوانند درابعادی وسیع، این فاجعه ملی را در سطح ملی و بین المللی، بویژه برای نسل جدید بشناسانند و دادخواهی کنند. اپوزیسیون و تمامی نیروهایی که بنوعی در این فاجعه ملی مورد ظلم قرار گرفته بودند، میتوانستند کاندیداتوری رئیسی را به یک کارزار سیاسی و حقوق بشری در سطح وسیعی در عرصه ملی و بین المللی تبدیل کنند. زمانی میتوان این کارزار سیاسی و حقوق بشری را واقعا به کارزار تبدیل کرد، که همه نیروهای مخالف جمهوری اسلامی جدا از اینکه نسبت به شرکت یا عدم شرکت و تحریم انتخابات چه نظری دارند، به این ضرورت برسند، از فرصتهایی که در چهارچوب همین رژیم فراهم میگردد، میتوان و باید در جهت پیشبرد اهداف دمکراتیک و حقوق بشری استفاده بهینه کرد. اما این کارزار سیاسی نباید به حمایت از روحانی یا کاندیدای دیگر نظام معنی و تعبیر شود. هنوز هم زمان برای این کارزار تا روز انتخابات است.
از فراهم شدن امکاناتی برای ایجاد کارزار سیاسی و حقوق بشری در خدمت پیشبرد و طرح مطالبات و شعارهای دمکراتیک، نیروهای اپوزیسیون نباید تن به انتخاب ناگزیر بین بد و بدتر بدهند. “انتخاباتی” که در آن حداقل هایی از معیارهای یک انتخابات سالم، دمکراتیک و رقابتی وجود ندارد. نیروهای دمکرات و معتقد به استقرار نظام دمکراتیک و سکولار نه حق انتخاب کردن و نه حق انتخاب شدن دارند. نه میتوانند و نه باید در چنین انتخاباتی شرکت کنند.
بخشی از اپوزیسیون بدون در نظر داشتن شرایط یک انتخابات دمکراتیک یا حتی توضیح قانع کننده اینکه انتخابات ریاست جمهوری اسلامی کدامین امکانات را در جهت گشایش فضای سیاسی کشور فراهم میکند، با تمامی نیرو در حمایت از روحانی به میدان آمده اند؛ حتی عمل سیاسی خود را فراتر از یک عمل سیاسی صرف توضیح میدهند، کار را به آنجایی رسانده اند، که نیروهای اپوزیسیون جمهوری اسلامی معتقد به عدم شرکت و تحریم کنندگان انتخابات را به انجام عملی “غیر اخلاقی” و “ابتذال” متهم میکنند.
با توجه به مجموعه عملکرد دولت روحانی در چهار سال گذشته و با توجه به اینکه مهمترین و مرکزیترین مسئله نظام جمهوری اسلامی برای کمتر کردن فشار به خود چه در عرصه داخلی و چه منطقه و چه درعرصه اقتصاد، با توجه به شکلگیری اتحادی وسیع در منطقه علیه ایران و مواضع آمریکا بعد از ترامپ است. میدانیم که مسئله برجام هم با نظر مثبت و تحت نظر خامنه ای به سرانجام رسید. بیت رهبری با توجه به تحریمهای بی سابقه ایران توسط کل دنیا، چارهای جز تن دادن به برجام نداشت. بهترین تیمی هم که میتوانست و میتواند این مسئله را پیش برد، تیم روحانی-ظریف است، تا مثلا رئیسی- قالیباف؛ در یک شرایط دیگر، ایدآل برای بیت رهبری و خامنه ای کسی مانند رئیسی می بود. اما در این اوضاع داخلی و خارجی من فکر میکنم که مطلوب خامنهای روحانی و تیمش است. چرا که روحانی در این چهار سال نشان داده است، که در چارچوب منویات خامنهای عمل کرده است و آنچه که خامنه ای از او خواسته را انجام داده است. از همین منظر نیروی چپ، دمکرات دمکراسیخواه کشور باید روی پرنسیپهای برنامهای، سیاسی و حقوق بشری خود ایستادگی کند.
وهاب انصاری
٧ مای ٢٠١٧