جاودانه بمان،
جانا!
برای مادر عالمتاج کلانتری ( جزنی )
هان گردزاد دخت تهمتن!
هان ای سترگ مادرمیهن!
هان خواهرخجسته ی سهراب
هان مهرزای مهرپراکن!
هان طرفه زای مادربیژن!
همواره جاودانمانی ،
تا جاودانه روز مردم،
روز بلند خلق!
نام توجاودانه ماند،
مهرتوماندگار
دریاد و دردل همه خورشید باوران!
بادا همیشه
مهر توتابنده ای عزیز!
بادا دل تودرهمه ره جاودان تپان
تا هست تابناک
در آسمان دلها،
رخشنده مهرما،
دراوج آسمان پاک و درخشان خاوران
درآسمان تیره آن شب،
آن اختران درخشان،
بهرام پرفروغ تو در پیش
براوج خاک میهن
تابیدند
برخاک شب زده پرتو افشاندند
و دردلان تهی
شوری افکندند.
وانگه که در خیابان ها
آن اژدر سترگ دگرگونی
با صد زبان خروش بر آورد،
یاد ستارگان آن شب تاریک
پژواک بست باز،
بر صد زبان او
بهرام شد هر آن که به میدان بود
تابا در آسمان،
به وسعت میهن.
و درسراسرایران
ورد زبان اژدرشد
آن تابش شبانه ی اخترها
در آسمان او
هان گرد زاد دخت تهمتن!
هان ای سترگ مادر میهن!
هان خواهر خجسته ی سهراب!
هان مهرزای مهرپراکن!
هان طرفه زای مادر بیژن!
تا جاودانه روزمردم این سامان
با ما بمان تو،
جاودانه بمان،
جانا!
علی رضا جباری ( آذرنگ )
۲۹/۱۱/۹۰ ( ۱۲/۲/۱۸ )