پنجشنبه ۳۰ اسفند ۱۴۰۳ - ۰۲:۲۹

پنجشنبه ۳۰ اسفند ۱۴۰۳ - ۰۲:۲۹

شادباش نوروزی کانون نویسندگان ایران
از این روست که در آستانه‌ی نوروز نگاهی به روزهای رفته داریم و چشم امید به روزهای نیامده بسته‌ایم. همچون هر بهار، میان بیم‌های بیشمار و امیدهای اندک، امید و...
۳۰ اسفند, ۱۴۰۳
نویسنده: کانون نویسندگان ایران
نویسنده: کانون نویسندگان ایران
ملی شدن صنعت نفت ایران، نبردی برای استقلال و تقابل با استعمار و سرمایه‌داری وابسته
ایران امروز در بزنگاهی تاریخی جدیدی قرار دارد، عبور از بحران‌های کنونی و دستیابی به استقلال، عدالت اجتماعی و آزادی، تنها با تلاش آگاهانه، همبستگی و مشارکت همه نیروهای ملی...
۲۹ اسفند, ۱۴۰۳
نویسنده: شهناز قراگزلو
نویسنده: شهناز قراگزلو
سالروز ملی کردن نفت و جشن نوروز را به ملت بزرگ ایران تبریک می گوییم
جبهه ملی ایران، روز تاریخی ملی شدن نفت و جشن باستانی نوروز را به هموطنان عزیز تبریک گفته و امید دارد که در سال جدید، ملت بزرگ ایران بتواند بحران...
۲۹ اسفند, ۱۴۰۳
نویسنده: جبهه ملی ایران
نویسنده: جبهه ملی ایران
نگاه
در پایان این سکانس مفهوم واقعی فیلم را دقیق‌تر به نمایش می‌گذارد. آنجا که مرد راننده که خود مصمم به خودکشی بوده است، از راوی می‌پرسد: "تو، توت خوردی و...
۲۹ اسفند, ۱۴۰۳
نویسنده: بهروز شوقی
نویسنده: بهروز شوقی
٢٩ اسفند، ملی شدن صنعت نفت؛ فراز و فرودهای یک مبارزه عدالت‌خواهانه
دکتر محمد مصدق، به‌عنوان چهره‌ی برجسته‌ی این نهضت، توانست با جلب حمایت مجلس و توده‌های مردم، صنعت نفت را ملی کند. در این میان، نیروهای چپ، از جمله حزب توده...
۲۹ اسفند, ۱۴۰۳
نویسنده: سینا کیومرث پور
نویسنده: سینا کیومرث پور
نوروز
نوروز که از راه می رسد, جوانه های شادی دوباره می رویند, جنگلها آواز می خوانند, و پرندگان می رقصند
۲۹ اسفند, ۱۴۰۳
نویسنده: علی برنوشیان
نویسنده: علی برنوشیان
چهارشنبه‌سوری، جشن آتش و نور؛ پرشی از میان شعله‌های بیداد!
نه‌فقط بازنشستگان، که همهٔ مردم ایران پریدن از آتش را بلدند. سال‌هاست که هر روز از آتش فقر و بیداد، سانسور و نابرابری، شلاق و زندان گذشته‌اند؛ از میان هزاران...
۲۸ اسفند, ۱۴۰۳
نویسنده: زری
نویسنده: زری

بحثی پیرامون ایدئولوژی

ایدهها زمانی عمدتا فرم ایدئولوژی می پوشند که در فرم برنامه سیاسی احزاب ظاهر می شوند. زیرا برنامه احزاب ناظر بر آینده است، و با توجه به اینکه آینده هنوز موردی عینی و ملموس نیست، پس عمدتا در دایره آرزوها و نیات قرار می گیرد، و از این زاویه بعد ایدئولوژیکی در احزاب برجسته می شود.

جملاتی چند

“ایدئولوژی” عبارت است از یک ساختمان فکری که هم درصدد توضیح جهان و هم در پی ارائه دستورالعملی برای چگونه تغییر دادن آن است. (ایدههای کومپراتیفی یا تطبیقی که ناظر بر چگونگی اداره جامعه در آینده است، حال این آینده دور باشد یا نزیک. چنین گرایشی ایده طرح شده خودش را بهترین ارزیابی می کند – نویسنده)

ایدئولوژی مجموعهای از ایدهها در رابطه با سیاست و تئوریهای فلسفی می باشد که راه چگونه تغییردادن جامعه را نشان می دهند. در مورد اینکه جامعه چگونه اداره شود، ایدهئولوژی یک سری ایدههای اساسی مطرح می کند که میان آنها یک پیوند منطقی حاکم است. بیشتر ایدئولوگها سعی می کنند به این سئوالها جواب دهند که جامعه چگونه است و چگونه می شود آنرا بهتر اداره کرد، و سعی می کنند در مورد ابزارهای تغییر آن نیز ایده ارائه دهند.

کلمه ایدئولوژی از کلمه یونانی ایده و لوگوس می آید. یک ایدئولوژی شامل نقطه نظرات اساسی متعلق به یک گروه سیاسی و یا یک حزب سیاسی می باشد. ایدهئولوژی یک بینش شمولی و با اجزای مکمل هم می باشد، بینش و دیدی که از زاویه آن به جهان نگریسته می شود (کومپراتیف). ایدئولوژی یک درک مشترک است. یا مجموعهای از ایدهها که توسط یک طبقه مسلط در جامعه برای اعضای جامعه تولید می شود. ایدئولوژیها سیستم های مجردی از افکار و ایدهها می باشند در مورد مسائل عمومی، و همچنین مفاهیم مرکزی برای امر سیاست.

مفهوم ایدئولوژی توسط “دستوت د. تراسی” که یک فیلسوف دوران روشنگری بود، ساخته شد. منظور او از این کلمه ارجاع دادن به علم ایدهها بود. ارجاع به مطالعه خود ایدهها و نه موضوعاتشان. بعدها ناپلئون از این اصطلاح برای کوچک نشان دادن مخالفان خود بهره گرفت (یک مفهوم مدرن از این اصطلاح).

“هیپولیته تاینس” ایدئولوژی را اینگونه توصیف می کند: یک فلسفه آموزشی که خصلت متد سقراط بود.

آنالیزه کردن ایدئولوژی

متا ایدئولوژی: متا ایدئولوژی معتقد است که ایدئولوژی یک سیستم از ایدههای بهم پیوسته می باشد که بر تعداد کمی از تصورات پایهای در رابطه با واقعیات بنا نهاده شدهاست، که هم می توانند درست باشند و هم می توانند درست نباشند. این تصورات، ایدههائی هستند با پایههای ذهنی (سوبژکتیفی). این تفسیر از ایدئولوژی معتقد است که ایدئولوژیها نه غلطند و نه درست، بلکه تنها استراتژیهای نسبی فکری برای مقوله بندی جهان می باشند.

جورج والفورد و هارولد والسبی در کتابی تحت عنوان “ایدئولوژی سیستماتیک” تلاش کردند که رابطه میان سیستمهای اجتماعی و ایدئولوژی را مورد تحقیق قرار دهند.

“دیوید و. مینار” شش شیوه مختلف مورد استفاده ایدئولوژی را مطرح می کند:

۱ـ مجموعهای از عقاید مشخص که حاوی فرم و محتوای مشخص و خاصی می باشند، که بطور معمول نورماتیف هستند. (منظور از نورماتیف این هست که این ایدهها هنجارهائی را پیشنهاد می کنند که به نظرشان جامعه را به مسیر بهتری رهنمون می شود.)

۲ـ به عنوان یک فرم یا چیزی که ایدهها را در درون یک ساختار منطقی که دارای هماهنگی درونی است قرار می دهد.

۳ـ ایدهها در چنین شکلی، در پیوند میان انسان و جامعه نقش بازی می کنند.

۴ـ ایدهها در چنین حالتی، در ساختارهای مربوط به یک ارگان نقش بازی می کنند.

در شرایطی چنین، به احتمال ایدهئولوژی روی کونتکست و متن اجتماعی متمرکز می شود.

برای “ویلارد آ. مولینس” ایدهئولوژی دارای چهار خصلت اساسیست:

۱ـ در رابطه با شناخت باید دارای قدرت بود.

۲ـ باید در موقعیتی باشد که بتواند ملاحظات و اندیشههای موجود را راهنمائی کند.

۳ـ باید در موقعیتی باشد که بتواند اعمال کسی را راهنمائی کند.

۴ـ نهایتا اینکه باید دارای یک ارتباط درونی منطقی باشد.

“کریستیان دانکر” فیلسوف آلمانی معتقد است که ایدهئولوژی یک سیستم ارایه است که صریحا یا تلویحا ادعای حقیقت مطلق را دارد.

اگرچه اصطلاح ایدهئولوژی بیشتر در دیسکورس سیاست خود را بازیافته است، اما فرمهای متفاوتی دارد: ایدئولوژی خود را در فرم اجتماعی، شناخت، اتیک و غیره نیز باز می یابد.” ۱

در کتاب تاریخ عقاید سیاسی۲ که به زبان نروژی است، آمده است: “ایدئولوژی عبارت است از تئوریهای سیاسی ای که در مورد چگونگی اداره جامعه ارائه می شوند. این ایدهها بر “باید” (نورماتیف) قرار گرفتهاند.” یا می گوید: “برای اینکه بتوان یک تئوری را ایدئولوژی خواند، می طلبد که به عنوان یک سیستم ایده در فرم کل مطرح شود.” یا “در چنین سیستمی یک ارتباط منطقی میان عناصر و اجزا وجود دارد. ما هنگامی چنین ارتباطی را بازمی یابیم که همه سئوالهای مورد نظر در رابطه با تعداد کمی ایدههای اساسی مورد بحث قرار می گیرند. به عنوان نمونه یک لیبرالیست از زاویه آزادی فرد به مسائل نگاه می کند، و بنابراین تمام آن چیزهائی را که نافی این امر می شوند، نفی می کند.” همین کتاب در ادامه می گوید که: “اصطلاح ایدئولوژی در قرن نوزدهم وارد ادبیات شد. اما بشر همیشه دارای سیستمهای فکری بوده است.”

اینکه چرا ایدئولوژیهای متفاوتی وجود دارند، کتاب چنین جواب می دهد: “… زیرا انسانها معناهای متفاوتی تولید کردهاند… به علت لحظههای زمانی متفاوت، حضور طبقات مختلف اجتماعی و نیز فرمهای متفاوت اجتماعی.”

یک نمونه، روایتهای گوناگون

تقی رحمانی در مقالهای به اسم “دولت دینی، سکولار یا دولت قانونمند؟”۳ در تحلیل سکولاریسم می نویسد: “مدتها ذهنم را با درک سکولاریسم و روایتهای گوناگون درگیر کردهام. خروجی عمده این است که سکولاریسم عنوان نظریههای گوناگونی را حمل می کند. اما سکولاریسم دارای تعاریف متفاوت است که این برداشهای متفاوت عبارتند از:۱ـ محصول یک روند تاریخی در جوامع غربی است به خصوص در شکل معرفتی و بعد ایدهئولوژی آن. ۳ـ سکولاریسم یک ایدهئولوژی تمام عیار در برابر حکومت دینی یا ایدهئولوژیک چپ است. ۸ـ سکولاریسم بر قانونمندی و قوانین قابل تغییر بشری تکیه می کند به عبارتی قوانینی که انسان پایهگذاری می کند.

چنانکه می بینیم در یکی از تعاریف، سکولاریسم به عنوان ایدهئولوژی تعریف می شود. اما در تعریفی دیگر در همین متن میگوید که “سکولاریسم بر قوانین قابل تغییر بشری تکیه می کند.”

نتیجهگیری

چنانکه می بینیم تعبیرات مختلفی از ایدهئولوژی وجود دارد. زیرا که ایدهئولوژی به مانند هر مقوله دیگر، بنابر شرایط معرفتی و اجتماعی بشر می تواند تغییر کند. در یک تعریف گفته می شود که: ” ایدئولوژی مجموعهای از ایدهها در رابطه با سیاست و تئوریهای فلسفی می باشد که راه چگونه تغییردادن جامعه را نشان می دهند. در مورد اینکه جامعه چگونه اداره شود، ایدئولوژی یک سری ایدههای اساسی مطرح می کند که میان آنها یک پیوند منطقی حاکم است.” این تعبیر شاید مثبت ترین تعریف از ایدهئولوژی باشد که بناچار هر حزب سیاسی خود را به نوعی در چهارچوب آن باز می یابد. و یا آنگاه که گفته می شود که ” ایدهئولوژی یک بینش شمولی و با اجزای مکمل هم می باشد، بینش و دیدی که از زاویه آن به جهان نگریسته می شود (کومپراتیف). ایدئولوژی یک درک مشترک است.” این درک تطبیقی (کومپراتیف) از جامعه خودبخود لازمه کار و برنامه و بینش هر جریان سیاسی است، پس بناچار این عنصر ایدهئولوژی در احزاب باید وجود داشته باشد.

اما ناخوشبیانهترین درک از ایدهئولوژی شاید همین تعریف کریستیان دانکر” فیلسوف آلمانی باشد که معتقد است “ایدئولوژی یک سیستم ارایه است که صریحا یا تلویحا ادعای حقیقت مطلق را دارد.” این تعریف ما را به یاد استالینیسم و یا فوندامنتالیستهای اسلامی می اندازد. زیرا که آنان از ایدههای خودشان حقیقت مطلق ساخته بودند. در حالیکه می شود با ایدههای خود ارتباطی منعطف برقرار کرد و ضمن تبلیغ آنها برای پذیرش تغییر روحیهای باز داشت. باید متوجه بود که اعتقاد به حقیقت مورد نظر خود در همه انسانها وجود دارد. مثلا در کشورهای دمکراتیک آنگاه که احزاب برنامههای خود را ارائه می کنند، این ارائه به نوعی حاوی اعتقاد راسخشان بر حقیقت خودشان لااقل در آن مرحله انتخاباتی و یا غیره است. به نظر من عیب در آنجائی وجود ندارد که این اعتقاد به حقیقت وجود دارد، بلکه عیب و نقص آنجاست که حامل حقیقت ادعائی، دارای ذهن بازی نیست آنگاه که به مصاف و یا برخورد با حقیقتهای دیگر می رود.

چنانکه در این تعاریف می بینیم ایدئولوژی یک سیتم نظری دارای ارتباط درونی منطقی می باشد که بر اساس یک تعداد کم ایدههای مرکزی سعی در جواب دادن به سئوالهای مطروحه در رابطه با اداره و یا تحول اجتماع دارد. و این ایدهها زمانی عمدتا فرم ایدئولوژی می پوشند که در فرم برنامه سیاسی احزاب ظاهر می شوند. زیرا برنامه احزاب ناظر بر آینده است، و با توجه به اینکه آینده هنوز موردی عینی و ملموس نیست، پس عمدتا در دایره آرزوها و نیات قرار می گیرد، و از این زاویه بعد ایدئولوژیکی در احزاب برجسته می شود.

با این تعریف احزاب را از داشتن ایدهئولوژی گریزی نیست، اما فاجعه آنگاه بروز می کند که احزاب نه از طریق مکانیسمهای دمکراتیک، بلکه از طرق دیگر سعی در پیشبرد برنامههایشان دارند. وجود ایدئولوژیهای گوناگون در فرم احزاب در کشورها می تواند به معنای بازتاب خواستهای گوناگون اجتماعی در فرم برنامههای سیاسی متنوع باشد. و هر حزب و جریانی حق دارد که به محض رسیدن به قدرت از طرق دمکراتیک سعی در عملی کردن برنامه خود باز از طرق دمکراتیک داشته باشد، و با این ملاحظه که ایدئولوژیهای دیگر را از طریق زور و سرکوب از صحنه نراند و همیشه برای تغییر در نیروهای شرکت کننده در دولت ظرفیت دمکراتیک از خود نشان دهد. یعنی پایبند قواعد دمکراتیک اداره کشور باشد که خود را در انتخابات، وجود جامعه مدنی و اعتقاد به تعدد افکار، نهادها و احزاب باز می یابد. در این مفهوم ما با شیوه دیگری و یا تعبیر دیگری از ایدئولوژی روبرو می شویم که بسیار متفاوت از تعبیر استالینیستی و یا فوندامنتالیستهای اسلامی است، و شاید آنرا بتوان “ایدئولوژی باز” نام نهاد. چیزی که هم اکنون در کشورهای اروپائی هم وجود دارد.

منابع:

۱- http://no.wikipedia.org/wiki/Ideologi

۲- Politisk idehistorie. Cappelen, Sider: 6, 7

۳- http://www.kar-online.com/wp/?p=12904

تاریخ انتشار : ۱۲ خرداد, ۱۳۸۹ ۸:۵۸ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

نوروز باستانی بر همگان خجسته باد!

ما، فدائیان خلق ایران (اکثریت)، امیدواریم که در سال نو، با هم‌اندیشی، هم‌ سویی، هم‌ گرایی، همکاری، همبستگی و اتحاد نیروهای میهن دوست، گام‌های بلندی در مسیر گذار از استبداد ولایت فقیه به سوی آزادی، دموکراسی و عدالت اجتماعی برداشته شود.

ادامه »
سرمقاله

ریاست جمهوری ترامپ یک نتیجهٔ تسلط سرمایه داری دیجیتال

همانگونه که نائومی کلاین در دکترین شُک سالها قبل نوشته بود سیاست ترامپ-ماسک و پیشوای ایشان خاویر مایلی بر شُک درمانی اجتماعی استوار است. این سیاست نیازمند انست که همه چیز بسرعت و در حالیکه هنوز مردم در شُک اولیه دست به‌گریبان‌اند کار را تمام کند. در طی یکسال از حکومت، خاویرمایلی ۲۰٪ از تمام کارمندان دولت را از کار برکنار کرد. بسیاری از ادارات دولتی از جمله آژانس مالیاتی و وزارت دارایی را تعطیل و بسیاری از خدمات دولتی از قبیل برق و آب و تلفن و خدمات شهری را به بخش خصوصی واگذار نمود.

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته
یادداشت

قتل خالقی؛ بازتابی از فقر، ناامنی و شکاف طبقاتی

کلان شهرهای ایران ده ها سال از شهرهای مشابه مانند سائو پولو امن تر بود اما با فقیر شدن مردم کلان شهرهای ایران هم ناامن شده است. آن هم در شهرهایی که پر از ماموران امنیتی که وظیفه آنها فقط آزار زنان و دختران است.

مطالعه »
بیانیه ها

نوروز باستانی بر همگان خجسته باد!

ما، فدائیان خلق ایران (اکثریت)، امیدواریم که در سال نو، با هم‌اندیشی، هم‌ سویی، هم‌ گرایی، همکاری، همبستگی و اتحاد نیروهای میهن دوست، گام‌های بلندی در مسیر گذار از استبداد ولایت فقیه به سوی آزادی، دموکراسی و عدالت اجتماعی برداشته شود.

مطالعه »
پيام ها
٨ مارس گروه کار زنان سازمان فداييان خلق ايران (اكثريت)

روز جهانی زن: مبارزه برای برابری در سایه تحولات سیاسی

زنان ایرانی سال‌هاست که در صف مقدم مبارزات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی برای حقوق برابر ایستاده‌اند. آن‌ها با وجود محدودیت‌های شدید، علیه تبعیض جنسیتی، فقر زنانه ، زن‌کشی، کودک‌همسری و نابرابری‌های ساختاری مبارزه کرده‌اند. تاریخ مبارزات زنان، حکایت گام‌های استوار و دل‌های امیدواری است که در برابر ناملایمات ایستاده‌اند. آنان چراغ فردایی روشن را برافروخته‌اند، جایی که عدالت و برابری طنین‌انداز خواهد شد.

مطالعه »
برنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

شادباش نوروزی کانون نویسندگان ایران

ملی شدن صنعت نفت ایران، نبردی برای استقلال و تقابل با استعمار و سرمایه‌داری وابسته

سالروز ملی کردن نفت و جشن نوروز را به ملت بزرگ ایران تبریک می گوییم

۲۹ اسفند، ملی شدن صنعت نفت؛ فراز و فرودهای یک مبارزه عدالت‌خواهانه