کانون مدافعان حقوق کارگر – در جنگل انبوه سرمایه، هزاران هزار درخت تنومند با ماشینهای قطع روبرو هستند تا در مراکز صنعتی به در و پنجره، مبل و میز و صندلی و یا اشیاء تزئینی تبدیل شده و جایگاهی به جز آن چه هست پیدا کنند. با این که درخت تبدیل میشود اما در لابه لای پوستههای خود «لاروی» پر هیاهو همراه دارد که آماده تغذیه و بارور شدن است و تبدیل هم نمیتواند او را نابود کند که زندگی جاوید دارد تا روزی که زمین نابود شود.
پس از انقلاب صنعتی و ایجاد طبقه جدیدی از انسان به نام کارگر فرمول مقابله کار با سرمایه توسط اندیشمندان قرن صنعت تدوین و تفسیر شد. این علم مقابله یا مبارزه از اروپا به آمریکا و از آمریکا به آمریکای لاتین و نهایت به آسیا رسید. اما سرمایه که ضربات پی در پی را تاب تحمل نداشت به سرکوب و کشتار بی رحمانه مبارزان مبادرت کرد و در همین راستا فرمولهای جدید را برای سرکوب ابداع کرده و به جهان ابلاغ کرد. گسترده کردن این مقوله لازم نیست، که بسیاری از دانشجویان خود آموخته و حتی تعلیمدهنده تاریخ این جنبشها هستند .
اما در کشور ما ایران از کودتای ۱۲۹۹ تا چند سال پس از کودتای ۱۳۳۲ آزادگان در راه آرمانهای کارگری جان بر سرِ دار گذاشتند و اشارات کوتاه برای جنبش دانشجوئی یادآوری ست. افسران خراسان کلنل پسیان، میرزا کوچک خان جنگلی، محمد خیابانی، ۵۳نفر، حزب توده، سازمان نظامی این حزب و انبوه جان باختگان طبقه کارگر. در پی کودتای آمریکایی و انگلیسی ۲۸ مرداد۳۲، بزرگ سرمایه جهان با فرمولهای جدید مقابله به قصد غارت منابع طبیعی و فسیلی مثل نفت و منابع کانی و نیروی کار ارزان قیمت ،مبادرت کرد به:
۱ – ایجاد الیگارشی مالی، با تاسیس بانکهای ایران و آمریکا، ایران و انگلیس و بانک صنعت و معدن و……. منابع مالی که از کشور به خصوص آمریکا به ایران سرازیر شد باید موارد خرج آنها نیز تدوین گردد که ره آورد تهاجم دلار تنها به مرفهتر شدن طبقه بالا دست پایان نداشته باشد بلکه این دلارها در راستای ایجاد مراکز علمی برای تهاجم بعدی هزینه گردد. ایجاد مراکز درسی از دبستان، دبیرستان تا دانشگاه و تحصیل تقریبا اجباری تدوین شده در انقلاب سیاه شاه رویکرد جدیدی بود، هم برای طبقهی پاییندست کشور و هم طبقه بالادست. اما این نبود که دلارها خرج شود و برای ارسالکنندهاش مازادی را همراه نداشته باشد. هیچ عقل سالمی نمیپذیرد که هزینه کند و سودی نبرد. پس سرمایه دومین فرمول مقابله را اعزام کرد.
۲ – صدور کالا و از این پس ما شاهد تهاجم و دستاوردهای این فرمول هستیم، از کالاهای اساسی مثل اتومبیل، قطار، اتوبوس، هواپیمای مسافرتی، کشتی و … و تسلیحات مختلف جنگی … و کالاهای غیرضروری انواع نوشابههای الکلی و غیرالکلی (کوکاکولا و مشابه آن) آدامس، لوازم آرایشی و…. اما صدور این فرمول مستلزم هزینه حمل و حقوق و مزایای قانونی به کارگران سازندهی کشور صادرکننده میباشد که چون در مرحله الیگارشی مالی نیاز به فرمول دوم هست، سرمایه نه تنها ضرر نمیدهد بلکه سودهای کلان هم میبرد. اما اگر برای یک شیشه (کوکا) ۱ واحد پول سود میبرد با تولید و امتیاز تولید در کشور مستعمره چند واحد سود خواهد برد. پس فرمول بعدی
۳ – صدور سرمایه یعنی ایجاد مراکز تولید با وابستگی علمی به کشور صادر کننده در مستعمره جدید؛ در ایران هم. و چنین شد صنعت ذوب فلز. صنایع کالای اساسی مثل یخچال، تلویزیون، چرخ گوشت، کفش و… صنایع مصرفی مثل لوازم آرایشی و غیره.
اما این چه سودی برای کشور صادرکننده دارد:
الف: عدم پرداخت هزینه حمل به کالاهای آماده و….
ب :عدم پرداخت حقوق واقعی
ج :دست یابی به منابع معدنی جدید در کنار مراکز تولید و…
به دارازا نکشد که امروز همه کارگران و طبقه آگاه جامعه میدانند و آمریکا در مستعمره جدیدش ایران به همراه سایر هم فکرانش چنین کرد و به طور نسبی بخش پایین دست جامعه هم از تقریبا گرسنگی (نان بخور نمیر) نجات پیدا کردند.
در پی انقلاب سیاه شاه و ملت زمین داران بزرگ تشویق شدند تا در بخش صنایع سرمایهگذاری کرده و رعیت صاحب زمین شدهی بی ابزار تولید را به شهرهای صنعتی آورده و فرزندان آنها در مراکز علمی مجانی به تحصیل بپردازند.
در این جا دو عنصر اصلی موجب ایجاد جنبشهای دانشجویی گردید. یک تاریخ مبارزات گذشتگان چه داخل کشور چه خارج کشور، انقلاب اکتبر ۱۹۱۷، مبارزات کارگری اروپا، آلبانی، جوهیل و هم رزمانش در اعتصابات کارگری آمریکا و آمریکای لاتین و افریقا و هندوستان، هوشه مین، مائو، آلنده، پاتریس لومبا، و…
در داخل که قبلا ذکر شد جنبش دمکرات آذربایجان، میرزا کوچک خان و به خصوص محاکمه خسرو روزبه، آشکارا آگاهی و تحرک را به نسل جوان بعد از سالهای ۱۳۴۰ منتقل کرد اما عنصر دوم که از تاریخ مبارزات کارگری مهمتر است! همان لاروی درختان جنگل سرمایه است. الیگارشی مالی، صدور کالا، صدور سرمایه موجب گردید تا سیل دلار، پوند، مارک، به ایران سرازیر شود که در لابه لای این پولها (لارو) ما بی آن که با هیچ تلسکوپی قابل شناسایی باشد به ایران آمد. اندیشههای مبارزات طبقاتی و تجربیات کارگران آگاه و مبارز در سرتاسر جهان، همان عنصری بود که در پیوند با مبارزات مردم ما، کارگران و زحمتکشان و دانشجویان، تئوریها و نظرات انقلابی را در میان روشناندیشان ما بارور کرد …
مارکس این اندیشمند یکتا در زمینهای بکر کتابهایش بذر (لارو) نوشته ما را کاشت، تا نسلهای توفنده بعد خودش برداشت آن را به دست توانا گیرند.
ره آورد صنعتی شدن ایران این شد که فرزندان رعیتی و کارگران صنایع سنتی و خرده بورژوازی پای به مراکز علمی بگذارند مراکزی که امروز به خوش یمنی دلارهای وارداتی درهایش بی گزینش طبقاتی به روی همه و همه باز شد حتی در میان تازه واردین آنان که نبوغ بیشتری داشتند بورسیه دولتی هم میشدند و تحصیلات تا مراحل بسیار عالی را طی میکردند.هر چند در نبردی دائم با گزندهای رانت خوران و مدافعان نظم موجود قرار داشتند .
در لا به لای آجرهای چیده شده مراکز تحصیلی سیمان و آهن وارد شده، لارو، جولان میداد تا از عمق تفکر محصل یا دانشجوی نیمه آگاه به مسایل مبارزه طبقاتی تغذیه کرده و خود غذائی برای آنها شود. و این جبر سرمایه بود نه خواست سرمایهدار. باید برای دست یافتن به نیروی کار ارزان اعم از کارگر ساده و فنی، مهندسین، کارشناسان و…. حتی نیروی نظامی از ارزانترین افراد جامعه جدید بهرهبرداری میکردند. ازدیاد مراکز آموزشی جزو جدا ناشدنی سرمایه میباشد.
این جا معادلهی بسیار زیبایی بسته میشود، دستیابی سرمایه به سود فراوان یعنی استفاده از نیروی کار ارزان، معادن نزدیک به مراکز تولید و فراوانی و تزریق بیدریغ پول، سمت دیگر رشد علمی نیروی کار ارزان در مراکز علمی ایجاد شده توسط سرمایه.
اما این مراکز با درجه بسیار بالایی از آلودگی لارو، تهیه و مورد بهرهبرداری قرار گرفتند و لارو، هم مانند ماشین عظیم تولید به تکثیر علم مبارزه طبقاتی در کانون سرمایه یکه تازی میکند.
سوال میکنیم چرا این لارو به مراکز صنعتی و تولیدی که آن هم توسط دلارهای سرمایه ساخته شده حمله نکرده و از کارگران و مهندسان آن جا بهرهبرداری نمیکند تا مبارزه طبقاتی که خواست کارگران و زحمتکشان است به نتیجه نهایی برسد. جواب در خود لارو است. او از انبوه علم و اگاهی دست به سفر زده و در هر کشوری هدف نهاییاش مراکز علمیست. او به تمرکزها سفر میکند. فرض کنیم در کارخانه کفش ملی ِآن روز سیصد نفر از کارگران سنتی کفاش جذب شدهاند که در یک دوره کوتاه آموزش تجربهی کار با ماشینها تولید کفش را آموخته و در کنار مهندسان وارداتی مشغول میشدند. اما فرزندان این سیصد نفر به همراه فرزندان چند سیصد نفر دیگر در کارخانههای مختلف در یک مرکز علمی به تحصیل میپردازند مثل دانشگاه تهران و این دانشگاه به خاطر طرحهای علمی و تدریس اساتید در سایر دانشگاهها ارتباط منسجمی با هم خواهند داشت. ولی سیصد نفر کارخانه کفش ملی با سیصد نفر کارخانه ساخت نوشابه غیرالکلی هیچ ارتباطی به جز مصرف تولیدات دو کارخانه و تهیه آن از بازار فروش ندارند. اما دانشجویان در ارتباط تنگاتنگ علمی مراکز مختلف هستند. شما باشید حاضرید جمع هزار نفره را رها کنید و به یک نفر درس بدهید؟ شاید معلم راحتطلب این چنین باشد! اما لارو، مشتاق است مجنون است و تشنه و گرسنهی یاد دادن.
این بود که جنبش رهایی بخش طبقاتی سرچشمهاش دانشگاه شد که با کاسترو دانشجو، چه گوارا دانشجو، ویتنام هوشیمین تحصیل کردهی اروپا وقتی به میهن بازمیگردد آن جا را در اشغال بیگانه میبیند و جنبش عموهو آغاز میشود، آلنده تحصیل کردهی دانشگاه، گاندی تحصیلاتش در انگلیس و با معلمان انگلیسی بود، لومومبا تحصیل کرده، رهبر جنبش ضد آپارتاید افریقای جنوبی ماندلا که در کانون اشغالگران اروپایی تحصیل کرده بود، دکتر لوترکینگ فارغ التحصیل رشته حقوق و هزاران شخصیت برجسته تاریخ. اندیشهی مارکس هرگز جدا از علم نبود و یقین خود مارکس علم بود پس بذری که مارکس در جهان پاشیده حاصلش محصولات علمی میباشد.
و چه نشاط آور است علم مبارزه طبقاتی را سرمایه همراه خود به کشورهای مورد تهاجم میبرد. در کشور ما آمار بسیار بالایی از زنان و مردان بلند آوازه و جان باخته در راه رهایی طبقه کارگر وجود دارد که تمامی آنها به جز عده کمی تحصیل کرده دانشگاهها بودند و تا کنون هم هستند.