از زمان باراک اوباما، ایالات متحدە آمریکا عملا استراتژی اصلی خود را بر تمرکز بر شرق دور، یعنی چین قرار داد. بە همین خاطر بود کە نوع مراودە این کشور با ایران وارد فازی فراتر از دوران جرج بوش پسر شد. تولد برجام، از جملە، بە این علت بود.
در ایران نیز، با تغییری کە در دولت ایجاد شد، و با عروج میانەروهای جمهوری اسلامی بە قوە مجریە، عملا امکان انعقاد برجام فراهم شد، اما گوئی در داخل نظام جمهوری اسلامی، علیرغم میل و برنامە رهبر بە انعقاد و پیشبرد برجام، مقاومتهای جدی در لایەهایی از نیروهای سپاهی ـ امنیتی و نیز تندروها وجود داشت کە چنین برنامەای را برنتافت و از همان روزهای اول بنا را بر مخالفت گذاشتند. مخالفتهائی کە بتدریج بر خامنەای هم تاثیر گذاشتند و نظر او را بنوعی متحول ساختند. شلیک موشکهای سپاە پاسداران با حک شعار مرگ بر اسرائیل بر بدنە آنها، و بالارفتن از دیوار سفارت عربستان سعودی آغاز خطرناکی برای پروسە عقیم کردن برجام بود کە نهایتا با جواب گرفتن از همان نسل سیاسی ها در آن سوی دنیا، یعنی در آمریکا، و با آمدن ترامپ کاملا متوقف شد.
بە نظر می آید تحلیل تندروها و نیروهای سپاهی ـ امنیتی این بودە کە دنیا در آستانە تغییرات بزرگی از لحاظ آرایش قدرت و مناسبات سیاسی ـ اقتصادی در سطح جهانی روبروست کە در آن ایالات متحدە، در یک پیش بینی نسبتا قریب الوقوع محکوم بە انقراض است، بنابراین اساسا نباید استراتژی مناسبات کشور را در سطح جهانی بە غرب وابستەکرد. جمهوری اسلامی کە در بنیان نظری و هویتی خود ضد آمریکائی عمل می کند، نهایتا تسلیم این منطق شد و همکاری لازم را با تیم دولت دوازدهم در خصوص پیشبرد مذاکرات برجامی بعد از بە قدرت رسیدن بایدن انجام نداد.
اما گذر زمان نشان داد کە قدرت تحمل جمهوری اسلامی در مقابل فشارهای تحریم، قدرتی استراتژیک و بلندمدت نیست، بنابراین با آمدن دولت سیزدهم، بعد از یک وقفە نسبتا طولانی، دوبارە مذاکرات را از سر گرفتند. در سالهائی کە گذشتند، درست است کە موقعیت چین تحکیم یافتە و ایالات متحدە از لحاظ رشد اقتصادی عقب افتادەاست، اما تحول مورد نظر نە تنها اتفاق نیفتاد، بلکە حتی روندها چنان نبودند کە بتوان از تمایلی قدرتمند برای آغاز تغییری جدی در آیندەای نزدیک گفت. بدتر شدن اوضاع کشور و عدم توانائی چین در تغییر وضعیت اقتصادی ایران، سران رژیم را ناچار کرد کە کم کم بشیوە جدی تری وارد مذاکرات شوند و حتی بودجە سال ١۴٠١ کشور را طوری بچینند کە حاکی از امید بە نتیجە بخش بودن برجام باشد.
اما نباید از یاد برد کە نیت و برنامە حاکمان، حتی بعد از احیای برجام، نگاە بە ‘شرق’ی است کە برگزیدەاند، و اخیرا تحرکات قابل توجهی را در خصوص تعمیق و گسترش روابط با آن انجام دادەاند. هنوز نگاە حاکمان ایران معطوف بە آمریکاستیزی است. بنابراین بە جرات می توان گفت کە آمریکا نیز با اشراف بر این امر بشیوە کنترل شدە و محدودی بە برجام بازخواهد گشت، تا جمهوری اسلامی نتواند آن چنان کە مد نظرش است از مواهب برجام بهرەمند شود. آمریکا تحولات اخیر در روابط ایران با چین و روسیە را مورد توجە قرار خواهد داد تا بە این ترتیب جبهە شرق نتواند از طریق تقویت جمهوری اسلامی موقعیت ایالات متحدە را از آنی کە هست بدتر کند.
برجام متاسفانە نە تنها بە نقطە آغاز تفاهم (بعنوان روند) میان ایران و آمریکا تبدیل نخواهد شد، بلکە باز همان زمینە ادامە و تشدید تخاصمات میان دو کشور را، علیرغم احیای احتمالی آن بازی خواهد کرد. برجام هم نقطە تفاهم است وهمە نقطە تخاصم. تفاهم در شروع و تخاصم در ادامە.