جمهوری اسلامی از روز دوشنبه فعالیتهای تحقیقات هسته ای را از سر گرفت. بنا به اظهار معاون بین الملل سازمان انرژی اتمی، همه مراکز تحقیقاتی که مدنظر ایران بود، کار خود را آغاز کرده اند. بگفته وی این اقدام صرفا در زمینه تحقیقات بوده و تولید سوخت هسته ای همچنان در تعلیق است.
از سرگیری تحقیقات هسته ای توسط جمهوری اسلامی به معنای آن است که همه فعالیتهای هسته ای ایران، به جز غنی سازی اورانیوم از تعلیق درآمده و احیا شده اند.
اقدام جدید ایران نگرانی جامعه بین المللی را برانگیخته و با واکنش دولت بوش و اتحادیه اروپا مواجه شده است. پنج کشور عضو دایم شورای امنیـت با ارسال پیامی از جمهوری اسلامی خواسته اند تصمیم به از سرگیری تحقیقات در زمینه سوخت هسته ای را مورد بازنگری قرار دهد. آغاز فعالیت تحقیقات هسته ای، البرادعی را هم به صف مخالفان علنی سیاست های هسته ای جمهوری اسلامی کشانده است. او از تمام شدن کاسه صبرش خبر می دهد و میگوید:” من صبرم رو به پایان است، صبر جامعه بین المللی هم رو به پایان است”.
راه اندازی فعالیت پردازش اورانیوم در اصفهان در چند ماه قبل، موجب شد که مذاکرات ایران با سه کشور اروپا متوقف گردد. طبعا اقدام جدید جمهوری اسلامی با واکنش تندتر جامعه جهانی روبرو خواهد شد. دولت بوش در تدارک ارجاع پرونده هسته ای ایران به شورای امنیت سازمان ملل است تا در آنجا تصمیات جدی علیه ایران اتخاذ گردد. دولت بوش امیدوار است با اجماعی که در سطح جهان علیه جمهوری اسلامی شکل گرفته است، بتواند نظر مساعد روسیه و چین را برای تحریم اقتصادی ایران جلب نماید.
جمهوری اسلامی با آگاهی از اقدامات دولت بوش و اتحادیه اروپا، در صدد برآمده است با روسیه پیرامون طرح پیشنهادی این کشور بمذاکره به نشیند و مقامات کشور چین را قانع سازد که به تحریم ایران در شورای امنیت رای منفی دهد. معاون وزیر امور خارجه ایران به همین منظور به چین سفر کرده است. چین طی ماههای گذشته در مورد پروژه هسته ای ایران سکوت اختیار نموده است.
تجربه نشان داده است که دو کشور روسیه و چین با وجود روابط نزدیک با جمهوری اسلامی، آنجا که پای منافعشان در میان باشد و دولت بوش به آنها امتیازهای کلانی را واگذار نماید، بنفع امریکا و علیه جمهوری اسلامی اتخاذ سیاست خواهند کرد. همچنانکه چین در سال ١٣٧۶ پروژه UCF یعنی کارخانه فرآوری اورانیوم اصفهان را رها کرد و عملا از ادامه قرارداد سرباز زد و علیرغم تلاشهای جمهوری اسلامی، به همکاری مجدد با ایران تن نداد و حاضر شد غرامت ایران را پرداخت نماید. این اقدام موجب شد که دولت کلینتون با استناد به کناره گیری چین از همکاری هسته ای با ایران، تحریمهای اقتصادی چین را لغو و با موافقت کنگره بازار چند صد میلیارد دلاری امریکا را به روی چین باز کند. بازاری که در سال ٢٠٠۴ بیش از ١۴٠ میلیارد مازاد تجاری چین را به ارمغان آورد.
وضعیت جدید
راه اندازی کارخانه فرآوری اورانیوم اصفهان و آغاز فعالیتهای تحقیقات هسته ای از یکسو و از سوی دیگر موضع گیریهای احمدی نژاد علیه اسرائیل وضعیت جدیدی را در مناسبات جمهوری اسلامی با جهانیان بوجود آورده و موضوع تحریم اقتصادی و اقدامات نظامی را بمیان آورده است.
دولت اسرائیل میکوشد که به جهانیان بقبولاند که با تداوم حیات جمهوری اسلامی، موجودیت اسرائیل در خطر است. وزرای این کشور بطور روزمره از خطر تجهیز جمهوری اسلامی به بمب اتمی سخن میگویند و اروپائیان را بمسامحه در قبال ایران متهم میسازند.
دولت بوش تا کنون خواهان ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت برای اعمال تحریم اقتصادی بود. اما در وضعیت جدید تز حمله پیشگیرانه جای بیشتری را در دولت امریکا باز کرده است و برخی نمایندگان کنگره و سنا بر فشار خود به دولت بوش برای تصمیم گیری قاطع علیه ایران افزوده اند. تندروهای امریکائی مدعی اند که مذاکرات ایران و تروییکای اروپا در پرونده هسته ای، فرصت ساخت سلاح هسته ای را در اختیار ایران قرار میدهد و کار بجائی میرسد که دیگر حمله پیشگیرانه نیز علیه ایران جواب نخواهد داد.
با این وجود جمهوری اسلامی بدون توجه به خطری که کشور ما با آن روبرو است، بر دستیابی به تکنولوژی غنی سازی اورانیوم پای میفشارد، علیه غرب و اسرائیل موضع میگیرد و به خواست جهانیان مبنی بر اعتماد سازی پیرامون پروژه هسته ای وقعی نمیگذارد. گردانندگان حکومت بر این تصورند که مقاومت و ایستادگی در مقابل غرب موجب خواهد شد که غرب سرانجام کوتاه بیآید و به خواست جمهوری اسلامی برای دسترسی به تکنولوژی هسته ای تن دهد.
سیاست تقابل
دولت احمدی نژاد سیاست تعامل با غرب را کنار گذاشته و به سیاست تقابل و مقاومت روی آورده است. بنظر طراحان سیاست خارجی، دولت خاتمی پس از ١١ سپتامبر و طرح دکترین خاورمیانه بزرگ، مرعوب شد و به خواسته های غرب تن داد. سردار حاجی نجار، جانشین اداره سیاسی ستاد مشترک سپاه پاسداران درهمایش ” فناوری هسته ای؛ چالشها و فرصتها” در نقد دولت خاتمی میگوید: “پس از ١١ سپتامبر، آمریکا دکترین خاورمیانه بزرگ را مطرح کرد. آن روزها تحلیل این بود که ایران به عنوان محور شرارت، پس از افغانستان مورد حمله نظامی قرار خواهد گرفت.
همین باعث شد خیلی ها در ایران از ترس، دستشان را بالا ببرند و مرعوب شوند. ما در این سال ها از دست کسانی که عرضه و شهامت حضور در حاکمیت نظام جمهوری اسلامی را نداشتند بسیار مرارت ها کشیدیم.” و اضافه میکند: “اما رهبری نظام مقتدرانه جلوی اینها ایستاد و یکی از فرماندهان نظامی طی مصاحبه ای اعلام کرد که بلافاصله پس از حمله به ایران تنگه هرمز مسدود خواهد شد. این اقدام به سرعت قیمت نفت را افزایش داد”. او در این سمینار “از آمادگی نظامی و ذخیره سازی در کشور برای مقابله با خطرات احتمالی” خبر داد.
سخنان سردار حاجی نجار و اقدامات دولت بوش و اسرائیل نشان میدهد که هر دو طرف پروسه تدارک را طی و خود را برای رویدادهای آتی آماده میکنند.
افزایش خطر
آنچه مسلم است غرب به جمهوری اسلامی اجازه نخواهد داد به تکنولوژی هسته ای که امکان تهیه سلاح اتمی را فراهم میآورد، دست یابد. جمهوری اسلامی هم مصر است که به تکنولوژی هسته ای مجهز شود. تداوم این روند، خطر رودرروئی بین ایران و غرب را افزایش میدهد. تصمیم غرب برای تحریم اقتصادی ایران و یا حمله نظامی محدود، برای کشور ما فاجعه عظیمی خواهد آفرید. خطر آنچنان جدی است که حتی برخی مقامات جمهوری اسلامی آن را دریافته اند. هاشمی رفسنجانی دردیداربا فرماندهان سپاه گفت: “ایران در وضعیت بسیار خطرناکی به سر می برد. دشمن دندان تیز کرده تا با سوءاستفاده از شرایط داخلی کشور شرارت دیگری را علیه ایران آغاز کند و ما نمی دانیم که این شرارت از کجا آغاز خواهد شد. فقط می دانیم که آن ها بر این تصمیم شان بسیار جدی هستند که نگذارند جمهوری اسلامی با دانش خود به فن آوری روز دست یابد.”
سخنان هاشمی نشان می دهد که حتی برخی از گردانندگان جمهوری اسلامی دریافته اند که اصرار غرب بر جلوگیری از دستیابی تهران به تکنولوژی غنی سازی اورانیوم بسیار جدی است. اما خامنه ای و جریان راست افراطی همچنان بر پیشبرد پروژه هسته ای اصرار دارد. آنها کشور ما را بسوی فاجعه سوق میدهند.