بهارِ جاریِ شادی به ارمغانِ وطن (نوروزانهٔ ۱۴۰۲)
چه ساده میدمد آتش ز جنس فروردین
به جسم و جان چمن، دشت و کوه و راغ و دمن
چه بیبهانه، چه ساده، چه خوشنفس، چو نسیم
به ارمغان بزند گل نصیب میهن من
در این بهار خجسته، به دور حسن چمن
ولی تبار وطن بیکرانه غمگین است
ز فرط گل که بیافکند دست ظلم عدو
به هر کرانه وطن، داغدار، سنگین است
تو ای ترانهٔ آتش، تو ای ترانهٔ رود
تو ای نسیمِ وشِ رود، آفتاب سرود
هزار نغمه بزن تا پرنده پروازد
و جان مرغ سحر عزم خانه آغازد
که از قدوم تو و مرغ جاودان سحر
فروغ جاریِ نوروزِ خوشنشانِ عزیز
به ساحت نفسِ میهنم فراخیزد
و سهم جاری دائم به کام اهل وطن
نوید پیک بهاری به بخت آمیزد
بیژن اقدسی
سهشنبه، ۱ فروردین ۱۴۰۲
طرح از پیت لینفورث (Pete Linforth) از تارنمای (Pixabay)