سى ام فروردین سال ١٣۶٠، در سالروز شهادت زنده یاد بیژن جزنى و یاران، سازمان میتینگى را در بهشت زهرا ترتیب داده بود. پس از سخنان رفیق جمشید طاهرى پور، ازاجتماعکنندگان دعوت شد تا با رفتن به قطعه شهداى جنگ یاد همه جانباختگان در راه ایرانى آزاد و آباد گرامى داشته شود. در طول مسیر بین ٢ قطعه، شعارهایى نیز دررابطه با آن روز و فضاى آن روز داده مىشد. براى چند دقیقه سکوتى در سراسر صف راهپیمایان برقرارگشت؛ در این حال، شعارى در ذهن من نقش بست که پیش از آن در هیچ جا مطرح نشده بود. تحت تاثیرخیل عظیم شهداى جنگ، با تمام وجود فریاد کردم: “امپریالیسم مرگت باد- صدام حسین ننگت باد” و جمعیت نیز با شنیدن آن با من هم صدا شد و چند بار آن را تکرار کرد.
آرزوى من براى نابودى امپریالیسم، نفرت مرا از هر آن کس و هر آنچه که موجب این جنگ بود، بازتاب مىداد؛ چه انحصارات بزرگ نفتى و چه انحصارات بزرگ اسلحهسازى و تجارت سلاح. ..؛ صدام حسین ننگت باد نیز به صدام و صدام حسینهایى مربوط مىشد که مجریان طرحهاى ضد بشرى و جنگطلبانه این انحصارات بودند. جالب اما مقایسه سرنوشت پینوشه با صدام است که یکى تا آخرعمر خودش از حمایت انحصارات مالى و نظامى برخوردار بود و دیگرى مورد غضب قرار گرفت.
اکنون با نگاهى دوباره به این شعار مىبینم که مرگ نصیب صدام شد و ننگ مرگ او نصیب انحصارات.
تردیدى نیست که صدام جنایتکار بود و شایسته مجازات، اما مجازات اعدام وى آن چیزى نبود که مىتوانست در این برهه از زمان، کمکى باشد به روشنگرى و تقویت دوستى میان انسانها و ایده احترام به انسان و هر آن چه انسانى است. پس از دیدن دوباره عکسهاى اعدام زندهیادان علیاحسن ناهید و شهریار ناهید و همرزمان در فرود گاه سنندج، و دیدن عکسهاى پرخاطره از زندهیاد دکتر نجیب در افغانستان از یک سو و از سوى دیگر دیدن تصاویر اعدام صدام جنایتکار، شعار خود را بدین شکل تغییر دادم:
” حکم اعدام مرگت باد- انحصارات ننگت باد “
٣١ـ١٢ـ٢٠٠۶