در ۱۳ آذر ۱۳۹۷، عفو بین الملل، مهمترین و معتبرترین سازمان بین المللی و غیر دولتی ناظر بر نقض حقوق بشر در جهان، هر چند با تاخیری بسیار طولانی، گزارش جامعی را با عنوان “اسرار به خون آغشته: چرا کشتار ۶۷ جنایت ادامه دار علیه بشریت است؟” در مورد کشتار بزرگ زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷ منتشر کرد. این گزارش، با استناد به شهادت ها و اسناد موجود توانسته است تصویری واقع بینانه از آن جنایت ترسیم و مبانی حقوقی را که تا پیش از آن توسط بسیاری از فعالین حقوق بشر و بستگان کشته شدگان و زندانیان سیاسی جان به در برده از آن کشتار مورد استفاده قرار گرفته بود، گامی مهم به پیش برده و تدقیق نماید.
توصیه های جامع طرح شده در گزارش عفو بین الملل از اهمیت عملی و حقوقی برخوردار و شایسته آن است که مورد توجه فعالین حقوق بشر ایرانی و غیر ایرانی قرار گیرد. این توصیه ها خطاب به سه نهاد نوشته شده است: ۱) مسئولین جمهوری اسلامی ایران؛ ۲) ارگان های سیاسی سازمان ملل متحد؛ و ۳) کشورهای عضو سازمان ملل متحد.
توصیه ها به مسئولین جمهوری اسلامی خود به شش بخش تقسیم شده است:
۱) اقدامات لازم برای کشف حقیقت؛
۲) برقراری عدالت؛
۳) شناسائی و دفن محترمانه قربانیان؛
۴) جبران خسارت؛
۵) اصلاح چهارچوب های حقوقی جمهوری اسلامی به ترتیبی که مطابق با کنوانسیون های سازمان ملل متحد، جنایت علیه بشریت، ناپدید کردن قهری، شکنجه و .. جرم تلقی شده و مسئولین آن با استناد به این قوانین مورد تعقیب قرار گیرند؛
و ۶) با ارگانهای بین المللی برای عملی کردن این توصیه ها همکاری و از کمکهای آنان استفاده نماید.
عفو بین الملل به ارگانهای سیاسی سازمان ملل متحد توصیه کرده است مکانیزمی را تدارک ببینند که به مصونیت از مجازات کسانی که مسئول جنایت بر علیه بشریت هستند، با انجام تحقیقات مستقل، حفظ مدارک و محاکمه در یک دادگاه عادلانه بدون آنکه حکم مرگ در آن صادر شود، خاتمه داده شود.
و در انتها گزارش از کشورهای عضو سازمان ملل متحد درخواست کرده است که از تمام امکانات خود، از جمله ابتکارات دوجانبه و چند جانبه برای تحقق توصیه های این گزارش مساعی لازم را به عمل آورند.
با توجه به گستردگی جغرافیائی عفو بین الملل و چندین میلیون عضو، این نهاد میتواند با بسیج نیروهای خود در کشورهای مختلف، نه تنها توجه جهانیان را به این مسئله جلب نماید، بلکه میتواند حساسیت افکار عمومی ایرانیان را که برای چند دهه، کمابیش بی تفاوت از این جنایت گذشته اند، برانگیزد. امیدوار هستم، به رغم اختلافات جدی میان فعالین حقوق بشر، نیروی متحدی برای پیشبرد خواسته های بستگان قربانیان که در جریان جنایت های گسترده دولتی در دهه شصت ناپدید شده اند، و به اشکال مختلف در این گزارش برجسته شده است، شکل گیرد.
قابل تصور است که اگر منتقدان و مخالفان نقض گسترده و سازمان یافته حقوق بشر در ایران، از جمله و به ویژه سازمان عفو بین الملل، یک صدا در حمایت از خواسته های بستگان قربانیان جنایت های دولتی دهه شصت و کشتار بزرگ زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷ اقدام کنند، امکان قانع کردن ایرانیان برای بذل توجه بیشتر به این جنایت هولناک، که به درستی به عنوان یک فاجعه ملی ارزیابی می شود، و جلب توجه جامعه جهانی و نهادهای سازمان ملل متحد برای انجام برخی اقدامات میسر بوده و هست:
۱) روشن شدن وضعیت قربانیان جنایت های هولناک دهه شصت، به ویژه کشتار بزرگ زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷ و پیگیری خواست های بستگان قربانیان جنایت های دولتی در دهه شصت در فهرست وظایف گزارشگر ویژه در مورد وضعیت حقوق بشر در ایران قرار گیرد؛
۲) برخی مکان ها، از جمله گورستان خاوران، در صورت امکان به عنوان مکان های محافظت شده ثبت گردد. بررسی وضعیت گورستان خاوران، برخی قطعات بهشت زهرا و مکانهای دفن کشته شدگان دهه شصت در شهرستان ها در فهرست وظایف گزارشگر ویژه در مورد وضعیت حقوق بشر در ایران قرار گیرد؛
۳) امکانی فراهم گردد که بانک اطلاعات از نمونه های ژنتیک بستگان درجه اول، شامل مادر، پدر و فرزندان، و در غیر آن صورت از بستگان درجه دو مانند برادر و خواهر قربانیان جنایت های دولتی در دهه شصت و به ویژه تابستان ۶۷ فراهم گردد که در آینده، برای شناسائی بقایای اجساد کشف شده در گورهای جمعی و فردی ناشناس مورد استفاده قرار گیرد (۱).
به گمان نگارنده، تنها راه ممکن برای آنکه شائبه سودجوئی از میان برداشته شود، تشکیل بانک اطلاعات ژنتیکی زیر نظر مستقیم سازمان ملل متحد و یا ارگان های آن و در همکاری با عفو بین الملل و فدراسیون جهانی نهادهای حقوق بشری است. هر گونه مسیر دیگری نه تنها به تعمیق اختلافات میان فعالین حقوق بشر منجر خواهد شد، بلکه موجب بروز اختلافاتی جبران ناپذیر در میان بستگان قربانیان خواهد شد.
۴) به گمان من امکان پذیر است که یک تلاش جمعی برای ثبت همه قربانیان کشتار بزرگ زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷، به ویژه در تهران و گوهردشت، در نزد کار گروه سازمان ملل متحد در مورد ناپدید شدگی قهری سازمان داده شود. برای پرهیز از درگیر شدن در اختلافات موجود در میان فعالین حقوق بشر ایرانی، این امر مهم لازم است به ابتکار بستگان کشته شدگان و حمایت مادی و حقوقی دو نهاد معتبر غیر دولتی ناظر بر حقوق بشر، یعنی عفو بین الملل و فدراسیون بین المللی نهادهای حقوق بشر، انجام گیرد.
پرسش این است که آیا این فرصت مانند بسیاری فرصت های دیگر، از دست خواهد رفت؟
********************
در این گزارش برای اولین بار، تا آنجا که من اطلاع دارم، یک نهاد مستقل حقوق بشر، عفو بین الملل، امکان دسترسی و مصاحبه با اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران مستقر در اردوگاه های این سازمان را پیدا کرده است. عفو بین الملل توضیح داده است که چگونه با امکانات و اطلاعاتی که در اختیار داشته است، معتبر بودن شهادت های استفاده شده در این گزارش، از جمله شهادت اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران (۲)، را مورد ارزیابی قرار داده است. به گمان من این شهادت ها حائز اهمیت بوده و روزنه جدیدی را بر روی حقیقت باز کرده اند.
اما برای من، مبارزه با نقض حقوق بشر آموزشگاهی است برای آموختن حقوق بشر. از همین رو پس از سالیان متمادی تلاش برای دادخواهی، به این نتیجه رسیدم که مبارزه با جنایت های دولتی نباید سبب شود که چشم بر خطاها و احیانا جنایت های احزاب مخالف و منتقد حکومت ببندیم. از همین رو، به عنوان یکی از افرادی که به نقض حقوق بشر در روابط درونی سازمان های سیاسی مخالف و منتقد جمهوری اسلامی پرداخته ام، نمی توانم بدون گوشزد کردن یک کمبود جدی در گزارش عفو بین الملل این نوشته را به پایان برم.
متاسفانه گزارش های بسیاری از نقض گسترده حقوق بشر در اردوگاه های متعلق به سازمان مجاهدین خلق ایران منتشر شده است. من با برخی از قربانیان این جنایت ها ملاقات و روایت های دردناک آنان را در اینباره شنیده ام. گمان می کنم لازم بود گزارش عفو بین الملل همانگونه که به مسئله ترورهای مجاهدین خلق در دهه شصت و برخی اقدامات احزاب کرد اشاره کرده و به درستی خواستار تحقیق مستقل درباره آنها شده است، به دلیل مصاحبه با تعداد قابل توجهی از اعضای این سازمان، با اشاره و تاکید به وجود گزارش های بسیار در مورد نقض گسترده حقوق بشر در اردوگاه های این سازمان، از جمله اردوگاه های این سازمان در آلبانی، بر ضرورت یک تحقیق مستقل در این باره نیز تاکید نماید.
با احترام
جعفر بهکیش
۳۰ آذر ۱۳۹۷
********************
توضیحات:
۱- قابل ذکر است که قبلا سایت بیداران با انتشار مقاله ای با ترجمه لیلی پناهی با عنوان “تیم انسان شناسی قضائی در آرژانتین” در مهر ۱۳۸۴ به این موضوع پرداخته بود.
۲- سازمان مجاهدین خلق ایران، بر اساس اطلاعات موجود، از جمله تخمین تعداد زندانیان سیاسی در تابستان ۱۳۶۷ در تمام زندان های کشور، به ویژه زندانهای اوین و گوهردشت و شهادت برخی از جان به در بردگان، از جمله مهدی اصلانی و ایرج مصداقی، روایتی بسیار اغراق آمیز از کشتار تابستان ۶۷ و کل کشته شدگان دهه شصت ارائه داده است. از جمله این سازمان مدعی است که در حدود سی هزار نفر در کشتار بزرگ زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷ به قتل رسیده اند. عفو بین الملل در گزارش خود به درستی این گزارش های اغراق آمیز را نادیده گرفته و تنها فهرست اسامی که توسط این سازمان تهیه شده و شامل ۴۹۶۹ نام است، را مورد استفاده و استناد قرار داده است.