در روزهای گذشته شاهد حرکات اعتراضی و مطالباتی معلمان، همزمان در بسیاری از شهرهای کشور بوده ایم. این حرکات، اگرچه در اشکال گوناگونی بروز یافته اند، اما همگی مطالبات واحدی را تعقیب می کنند و اعتراض شان نیز به موضوع واحدی است.
در توماری با امضای ۶۰۰۰ نفز از معلمان، مطالبۀ مرکزی آنان که در دیگر حرکات گفته شده نیز طرح گردیده، به روشنی اعلام شده است. امضا کنندگان تومار بر این واقعیت دردناک تصریح دارند که امروزه معلمان کشور در تامین نیازهای اولیه زندگی خود درماندهاند و عموماً در زیر خط فقر به سر میبرند. آنان به تأکید از نمایندگان مجلس و دولتمردان جمهوری اسلامی میخواهند که “به دور از هرگونه شعار، رفتار تبلیغی و سیاسی با عزمی قاطع و راسخ، خواسته برحق جامعه فرهنگیان کشور مبنی بر تامین حقوقی که نیازهای یک زندگی شرافتمندانه را پاسخگو باشد، محقق نمایند”. خواست زندگی شرافتمندانه ای که در این تومار آمده است، ابداً زیادت خواهانه نیست، بلکه تنها به معنای نجات از زیستن در زیر خط فقر است.
معلمان به طرح مطالبۀ یک زندگی شرافتمندانه اکتفا نمی کنند، بلکه به اعتراض علیه تبعیض و بیعدالتی ریشه دار در سیستم اداری کشور نیز دست می زنند و بر پایۀ تجربیات طولانی مبارزات شان در جمهوری اسلامی و مواجهه مکرر و مداوم با تبعیض و بیعدالتی، اعلام می کنند که “به باور جامعهٔ فرهنگیان کشور علت امر (حاکمیت تبعیض و بیعدالتی) عدم عزم جدی مسئولان به رفع تبعیض و برقراری عدالت است.” معلمان، با ستوه آشکار از وعده های چند ده سالۀ جمهوری اسلامی در بارۀ تأمین سعادت و عدالت، اعلام می کنند که “از تمجید و تعریف جایگاه علم و معلم خسته اند و از برخوردهای سیاسی با شکل معیشتی ناراضی اند و از مجلس و دولت انتظار عمل دارند.”
مطالبۀ یک زندگی شرافتمندانه، اعتراض به تبعیض و بیعدالتی – خواه تبعیض حقوقی، خواه تبعیض اقتصادی – و به طور کلی حرکاتی که این روزها در میان معلمان مشاهده می کنیم، ویژۀ وضع معلمان نیست. این وضع در میان گروه های وسیعی از مردم کشورمان، و ای بسا در میان اکثریت مردم کشور، جریان دارد. طنین تجمعات وسیع چندی پیش پرستاران، با مطالبات مشابه هنوز فرو ننشسته است. به علاوه حرکاتی با جوهر یکسان و در اعتراض به مسخ کامل قانون کار را هر روزه در میان کارگران و دیگر زحمتکشان کشورمان می بینیم. در این ماه های پایانی سال که تعیین حداقل دستمزد کارگران و حداقل حقوق کارمندان دولت از موضوعات مطرح مربوط به معیشت جاری مردم بوده است، و مقایسه این حداقل ها با تخمینهای موجود از خط فقر، تنگناهای معیشتی این گروه های وسیع جمعیتی کشور را آشکارتر کرده است. در تصویری بسیار کلی می توان گفت که این گروه ها به اتکاء دستمزد یا حقوقی که در جمهوری اسلامی – خواه از طریق دولت، خواه از جانب سرمایه – نصیب می برند، در خوشبینانه ترین تخمینها، تنها قادر به تأمین نیمی از حوایج پایه ای زندگی شان اند. جهش ۳۰درصدی قیمت نان در ماه های اخیر، که رزق روزانۀ مردم است، به دهشت این تصویر می افزاید. گزارشهای حاکی از نسیه بری فزایندۀ نان، که در رسانه های داخل کشور انتشار می یابند، دیگر نادر نیستند.
گروه کار کارگری سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) حمایت قاطع خود را از حرکات مطالباتی و اعتراضی جاری در کشورمان، در میان کارگران، معلمان، پرستاران و عموم زحمتکشان اعلام می کند، و فعالان این حرکات و نیروهای سیاسی عدالتخواه کشورمان را به تلاش در راستای حرکتی گسترده و هماهنگ علیه بیداد و فقر فرا می خواند.
گروه کار کارگری سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
۲۵ ژانویه ۲۰۱۵