چهارشنبه ۱۲ شهریور ۱۴۰۴ - ۰۷:۵۶

چهارشنبه ۱۲ شهریور ۱۴۰۴ - ۰۷:۵۶

خاوران خاک عزیزان ماست؛ درهای خاوران باید گشوده شود!
سازمان فداييان خلق ايران (اكثريت) برگزار می‌کند: در کلاب هاوس، با حضور: 🔘 زهره تنکابنی: - دادخواهی و آرمان‌های یاران شهیدمان 🔘 فاطمه گوارایی: - علیه فراموشی و زدودن حافظه‌ی...
۱۲ شهریور, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
نویسنده: سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
پادکست تصویری: سمینار دهم چپ سبز، با حضور کمال اطهاری
اتاق فکر چپ سبز، سمینار دهم “چپ، توسعه دانش بنیان و دولت توسعه بخش” | کمال اطهاری راه برون‌رفت را در «دولت رفاه توسعه‌بخش» می‌بیند؛ دولتی که امنیت فکری، حمایت از دانش...
۱۲ شهریور, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: اتاق فکر چپ سبز
نویسنده: اتاق فکر چپ سبز
عدالت و برابری آموزشی؛ اصل فراموش شده نظام آموزشی ایران
میترا شجاعی: مدارس دولتی به دلایل و بهانه‌های گوناگون از ثبت نام کودکان بدون دریافت پول خودداری می‌کنند. نداشتن جا، دوری محل زندگی از مدرسه، مشارکت در هزینه‌ها از جمله...
۱۱ شهریور, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: میترا شجاعی
نویسنده: میترا شجاعی
تداوم کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام» در ۵۱ زندان مختلف در هفته هشتادوچهار
کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام»: اعدام‌های گسترده و بی‌رحمانه‌ای که هر هفته در کشور ما رقم می‌خورد، با آمار نگران‌کننده‌ی ۳۹ اعدام، شامل ۲ زن زندانی در هفته گذشته و...
۱۱ شهریور, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: کارزار "سه‌شنبه‌های نه به اعدام"
نویسنده: کارزار "سه‌شنبه‌های نه به اعدام"
شهرزاد، شاعر «با تشنگی پیر میشویم» و عضو قدیمی کانون نویسندگان ایران درگذشت
شهرزاد پس از بازگشت  تلاش کرد با نگارش فیلمنامه امرار معاش کند اما همه فیلمنامههای او پشت سد سانسور ماند و هرگز نتوانست به پرده سینما راه پیدا کند. او...
۱۱ شهریور, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: کانون نویسندگان ایران
نویسنده: کانون نویسندگان ایران
جوانان والیبال ایران دوباره تاریخ‌ساز شدند!
شهناز قراگزلو: این سومین قهرمانی جهان پس از افتخارات در سال‌های ۲۰۱۹ و ۲۰۲۳ است؛ افتخاری که با درخشش ستاره‌هایی چون متین حسینی (۱۸ امتیاز) به دست آمد و آینده‌ای...
۱۱ شهریور, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: شهناز قراگزلو
نویسنده: شهناز قراگزلو
سه کشور اروپایی و مکانیسم ماشه: انگیزه‌ها، پیامدها و راه‌های پیش رو
می‌توان گفت که مکانیسم ماشه از همان ابتدا ابزاری نامتوازن و سیاسی بود و اقدام اخیر سه کشور اروپایی بیش از آنکه از دغدغه‌های واقعی ناشی شود، بازتاب فشارهای ژئوپلیتیک...
۱۱ شهریور, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: مهرزاد وطن‌آبادی
نویسنده: مهرزاد وطن‌آبادی

به مناسبت روز طبیعت: قلمرو از دست رفته

هر سال که به بهانه¬ی روز طبیعت دورهم جمع می¬شویم، هرکس به فراخور مقام وموقعیتش حرف می¬زند، سازمی¬زند و آواز می¬خواند، بهانه فراموش می¬شود ومثل هر سال، سعید است که با خواندن چند سطری ازداستانش به نام «اشتها» بهانه¬گیری می¬کند

هر سال که به بهانه­ی روز طبیعت دور هم جمع می­شویم، هر کس به فراخور مقام و موقعیتش حرف می­زند، ساز می­زند و آواز می­خواند، بهانه فراموش می­شود و مثل هر سال، سعید است که با خواندن چند سطری از داستانش به نام «اشتها» بهانه­گیری می­کند.

«شهر با این تپه­ها و درخت­ها، انگار روستا بود، یا در آستانه­ی روستا شدن. انگار تمدن داشت برعکس می­رفت و طبیعت، قلمرو از دست رفته­اش را پس می­گرفت.»

هر سال با شنیدن این کلمه­ها به خیال این­که امسال دیگر قلمرویش را پس می­گیرد، حکم صادر می­کنم: تمدن برعکس نرود، اما طبیعت قلمرویش را پس بگیرد.

با خستگی ناشی از شنیدن همان حرف­ها و دیدن همان جاها، و با خوش­حالی از حرف­های سعید سرم را بر بالش می­گذارم. با چشم­های بسته می­خواهم در ذهنم قلمروی طبیعت را محاسبه کنم. با حساب سرانگشتی که اصلا نمی­شود، کیلومتر هم به درد نمی­خورد. ببینم با این وضع به کجا می­رسم. از تبریز خارج نشده، تکان­های شدید تختخواب، محاسبه­ام را به هم می­ریزد. چشم­هایم را سریع باز کرده، به لامپ­ها نگاه می­کنم. کوچک­ترین لرزشی ندارند. چشم­هایم را دوباره می­بندم. از زلزله­ی ورزقان- اهر به این ور همین جوری شده­ام. نشسته هم سرم گیج می­رود. دروغ نباشد روزی هزار دفعه به لامپ­ها نگاه می­کنم. آخرش هم می­ترسم حکایت چوپان دروغ­گو تکرار بشود. زلزله بشود، زیر آوار بمانم و فکر کنم سرم گیج می­رود.

شدیدتر از قبل تکان می­خورم. باز خبری نیست. خیالاتی شده­ام. چند نفس عمیق می­کشم. شروع به شمردن می­کنم. در فاصله­ی نه و ده، چیز نوک­تیزی پشتم را بالا می­کشد. سریع بلند می­شوم و نگاه می­کنم. باورم نمی­شود، ملافه جر می­خورد و شاخه­ی درختی سرش را بیرون می­آورد. سریع بالاتر می­آید و طولی نمی­کشد، درختی درست و حسابی می­شود. صدای ترق – شرق- جرق خانه را پر کرده است. از هر طرف شاخه­ای بالا می­آید و در عرض چند ثانیه درخت کاملی می­شود. انگار طبیعت از تختخواب من شروع کرده تا قلمروی از دست رفته­اش را پس بگیرد. شاید هم می­خواهد توانایی­اش را برای انجام این کار نشان بدهد. سریع از اتاق خواب بیرون می­آیم. بعید هم نیست، شبکه­ای کار کند. امروزه همه شبکه­ای کار می­کنند. پذیرایی تاریکِ تاریک است. با احتیاط کلید برق را می­زنم. چراغ روشن نمی­شود. چه خوب شد باغ نخریدیم. پذیرایی یک باغ شده است. از پنجره­های روبرویی شاخ و برگ بیرون زده است. بچه­ها با سر و صدا از شاخه­ها گرفته خودشان را بالا می­کشند.

پنجره را باز می­کنم. بلافاصله وارد می­شوند. نمی­دانم از کی منتظر بوده­اند. وارد که می­شوند تمامی بدنم را با نرمی و نمی­شان در آغوش می­گیرند. از من می­گذرند و بالای درختان جا خوش می­کنند ودر هم فرو می­روند. به دنبال آن­ها پرنده­ها با جیک- جیک، چه- چه و بق- بقویشان وارد می­شوند و مابین ابرها و درخت­ها پرواز می­کنند، روی شاخه­ها می­نشینند و آواز می­خوانند.

درست بالای سرم برق می­زند، گوش­هایم را می­گیرم، صدا از دست­هایم می­گذرد. رگبار شروع می­شود. دست­هایم را روی سرم می­گذارم. زیر درخت پربرگی پناه می­گیرم. طوفان به پا می­شود. زیر پایم سست می­شود. سقوط می­کنم. دست دراز می­کنم و از شاخه­ای می­گیرم. شاخه می­شکند. ساکت و بی­صدا به پیشواز مرگ می­روم. فقط صدای تاپ- تاپ قلبم را با آن سرعت سقوط می­شنوم. ناراحتم از شاخه­ی شکسته­ای که مدرک جرمم است. الان دست کس دیگری بود یک کتاب از ضرورت درخت سخن می­گفتم. با این سرعت که چیزی معلوم نمی­شود. شاخه را می­اندازم. یک دفعه با فشار به طرف بالا برمی­گردم. به بیرون پرتاب می­شوم. از آب می­ترسم. دست و پا می­زنم. توی دریاچه­ی بسیار زیبایی هستم. بی­حرکت می­ایستم و نگاه می­کنم. آرتیماها اطرافم را می­گیرند. بدون کوچکترین دست و پا زدنی روی آب شناورم. بوی لجن به مشامم می­رسد. نفس راحتی می­کشم و خودم را روی آب رها می­کنم.

تاریخ انتشار : ۱۲ فروردین, ۱۳۹۲ ۳:۵۸ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

مردم همسایه و هم‌تبار افغانستان، مصیبت و غم شما، مصیبت و غم ماست!

مردم ما خود بارها رنج و مصیبت ناشی از زلزله و دیگر بلایای طبیعی را تجربه کرده و با آن آشنا می‌باشند و قطعاً در این لحظات همسایگان‌مان را تنها نخواهند گذاشت. در این روزهای سخت در کنار شما دوستان و مردم هم‌تبار و همسایهٔ افغانستان خواهیم بود و بار دیگر مراتب هم‌دردی عمیق و صمیمانهٔ خود را با شما مردم و زلزله‌زدگان افغانستان اعلام‌ می‌داریم.

ادامه »

افول قدرت‌های غربی از هولوکاست تا غزه

تصاویر استخوان‌های برجسته و چشمان فرورفته این کودکان، تنها پوسته فاجعه را نشان می‌دهد؛ عمق آن، خاموش‌شدن آهسته یک نسل است. پزشکان و متخصصان تغذیه هشدار داده‌اند: حتی اگر جنگ همین امروز متوقف شود، این کودکان با زخم‌های جبران‌ناپذیر جسمی و ذهنی، تا پایان عمر زندگی خواهند کرد

مطالعه »

قحطی در غزه؛ آیینۀ تمام‌نمای پوچی ادعاهای قدرت‌های غربی

نتانیاهو با چه اطمینانی، علیرغم اعتراض‌های بی‌سابقۀ جهانی به غزه لشکرکشی می‌کند؟ در حالی که جنبش صلح تا تل‌آویو گسترش یافته و اعتراض‌ها به ادامۀ جنگ و اشغال غزه ده‌ها هزار شهروند اسرائیلی را نیز به خیابان‌ها کشانده، وزیر دفاع کابینۀ جنایت‌کار نتانیاهو با تکیه بر کدام قدرت، چشم در چشم دوربین‌ها می‌گوید درهای جهنم را در غزه باز کرده است؟

مطالعه »

مصونیت اسرائیل از مجازات برای جنایات جنگی، قتل روزنامه‌نگاران بیشتری را دامن می‌زند…

گرچه من و سایر هم‌کارانم در شورای سردبیری سامانه کار به هیچ عنوان خود را خبرنگار یا ژورنالیست حرفه ای نمی دانیم ولی نمی‌توانیم درد و نگرانی عمیقمان را از آنچه بر سر راویان تاریخی این دوران منحوس وسیله دولت اسراییل و رژیم نسل کش نتانیاهو آمده است را پنهان کنیم. ما به همه روزنامه نگاران و عکاسان شریفی که در تمامی این دو سال از میدان جنایات غزه گزارش فرستاده اند درود می‌فرستیم و یاد قربانیان این نبرد نابرابر را گرامی می‌داریم.

مطالعه »
پادکست هفتگی
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

خاوران خاک عزیزان ماست؛ درهای خاوران باید گشوده شود!

پادکست تصویری: سمینار دهم چپ سبز، با حضور کمال اطهاری

عدالت و برابری آموزشی؛ اصل فراموش شده نظام آموزشی ایران

تداوم کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام» در ۵۱ زندان مختلف در هفته هشتادوچهار

شهرزاد، شاعر «با تشنگی پیر میشویم» و عضو قدیمی کانون نویسندگان ایران درگذشت

جوانان والیبال ایران دوباره تاریخ‌ساز شدند!