(نامه ای خیالی به کانون نویستدگان زنان در خارج)
بعد از بازگشت تان نسیم تازه ای در ادبیات فلک زده میهن خواهد وزید. در کنار شما سراغ اتوپی انقلاب فرهنگی جدیدی خواهیم رفت. برایتان مراسم استقبال برقرار خواهیم کرد مانند جشن بازگشت گورکی از ایتالیا و نه آمدن سولژنینسین از امریکا. خانه آتش گرفته را دیگر نمیشود با آب خاموش کرد بلکه باید با اشک شما بازگشتگان از غربت و مهاجریت. در اینجا عده ای خود را فروختند، عده ای سازش کردند و عده ای هم خودکشی نمودند. آنهایی را که انگشت بالا گرفتند فراموش نخواهیم کرد، آثارشان را بخشی از کتابهای درسی خواهیم نمود .دیگر برج عاج تان از عاج فیل نخواهد بود بلکه از استخوان خرد شده اهل ادب. زندانیان آزاد خواهند شد، از قربانیان برنامه کذایی هویت؛ که به خراب کردن مشاهیر فرهنگی میهن میپرداخت، اعاده حیثیت خواهد شد. جنگ داخلی ادبیات به پایان خواهد رسید و اعلان آتش بس خواهد گردید. اتهامات ادبی فراماسیونی افشا خواهند شد. بوروکراتهای ادبی به اردوگاههای پناهندگان در غرب فرستاده خواهند شد . سازمانهای ادبی فرهنگی دولتی منحل خواهند گردید. کتابهایی که مانند آثار فوتوریستی با سرمایه شخصی وتیراژ پایین در درون و بیرون منتشر شده بودند جبران هزینه و غرامت خواهند شد. ادبیات آوانگارد جوانان را کسی ناشی از ایدز فرهنگی غرب معرفی نخواهد نمود .ادبیات زنان بیش از این تشویق خواهند شد چون بقول صاحبنظران آنها دارای زبان، سبک و موضوعات خاص خود هستند. ساختن دشمنان فرهنگی جعلی مانند زنان، جوانان، و خارجی را باید فریبی برای انحراف اذهان عمومی دانست.
ادبیات فارسی و ایرانی را باید با هم آشتی داد و با آغوش باز به پیشتاز فرهنگ جهانی و خارجی رفت. اشعار شیکاگو و هارلم تان را ترجمه خواهیم کرد. برای نوشتن رمانی از نوع شکوفە های خشم اجازه تعیین خواهد شد چون رمان باید نه تنها جاده صاف کن اندیشه بلکه یخ شکن تابوها باشد. .
ادبیاتی که با مشتهای گره کرده در جیب شعار دهد اندیشیدن را فراموش خواهد کرد و همچون چنگیز آیتماتوف اسطوره های ایل و دیار و وطن را وارد داستان و نوول باید نمود. باید باز هم به بحث فرم و محتوا، زیبایی شناسی و اخلاق گرایی پرداخت. کانون نویسندگان را نباید وادار کرد که نقش حزب سیاسی یا سازمان انقلابی را بازی کند چون فعالیت اجتماعی نه تنها سرکوب نخواهد شد بلکه تشویق خواهد گردید. با اینهمه نویسنده میتواند نقشهایی مانند معلم اخلاق، منتقد و شاکی، جامعه شناس، مفسر عشق و طلاق، عارف و اقتصاد دان را بعهده بگیرد .
در دیکتاتوری مردم بجای کتاب و فرهنگ دنبال ماشین و لباس مد و عطر هستند. کتاب باید در مقابل سایررسانه ها مانند مطبوعات و فیلم و رادیو و تلویزیون و اینترنت و ویدئو و غیره پشتیبانی شود. باید به جستجوی سرزمین خیالی و فرضی رفت. نویسنده میتواند در باره تابوها نیز بنویسد از جمله در باره ناسیونالیسم و اعتیاد و مخالفت سیاسی و رواج هیپی گری و رشد فمنیسم و غیره . در عصر پست اتوپی حال باید دوباره بفکر ادبیات شورانگیز افتاد. در زندگی فرهنگی آینده هر جنبش و مکتب و حرکتی حتی پاپ و راک نیز امکان فعالیت خواهند داشت .ادبیات را دیگر نباید به شاخه های رسمی و زیرزمیتی و لیبرال و روستایی و غیره تقسیم کرد . پرچمداران انترناسیونالیستی ادبیات نباید ادبیات ملی و روستایی خودرا فراموش کنند. باید به نقش مهم ادبیات برای بازسازی از جمله نقش روانشناسی و اخلاقی و اجتماعی و اقتصادی آن آگاه بود. ادبیات پورنو و سکسی و نژادی و خرافاتی و ضد کمونیستی باید افشا شوند. نویسندگان خارجی مانند کافکا و جویس و پاسترناک و سولژنینسین را باید زیر ذره بین نقد مجدد قرار داد .
رئالیسم می تواند با سمبولیسم رقابت کند. یک متن ادبی میتواند اجتماعی یا سیاسی یا مذهبی یا استتیک یا اخلاقی باشد. رئالیسم بدلیل توانایی هنری دوام آورد و رئالیسم سوسیالیستی به سبب امید به آینده و نه حمایت دولتی. مکاتب ادبی دیگر مانند پسامدرن و ابزورد و ساختارگرایی ممکن است به سبب نیهلیسم ارزشی موقتی باشند، ما مهمانی آنان را تحمل خواهیم کرد. ادبیات کلاسیک و رئالیسم بدلیل ایده آل اتحاد یعنی وحدت اخلاقی و زیبایی گرایی دوام آوردند. شهامت نویسنده نباید جای اهمیت هنری او را بگیرد. مردم همیشه باشرف و حاکمین نامردمی بوده اند. مردها نیز میتوانند به موضوعاتی مانند آشپزی و خانواده و خانه داری و روابط احساساتی در آثارشان بپردازند. از شاعری حمایت کمتری خواهد شد چون شعر بیمار نشانه جامعه بیمار است .