سامانه اینترنتی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)

GOL-768x768-1

۲۹ آبان, ۱۴۰۴ ۰۷:۱۷

پنجشنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۴ - ۰۷:۱۷

«نه به اعدام»؛ تبدیل خواست نخبگانی به مطالبه ملی- گفتگوی نسرین ستوده با شهناز قراگزلو
نسرین ستوده در گفت‌وگویی ویژه با شهناز قراگزلو به یکی از مبرم‌ترین مسائل جامعه‌ی ایران می‌پردازد: لغو مجازات اعدام و مسیر تبدیل «نه به اعدام» به یک مطالبه‌ ملی. در...
۲۹ آبان, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: نسرین ستوده
نویسنده: نسرین ستوده
پاییز پدرسالار
قدرت، معشوقه‌ای‌ست که هر آن ممکن است رقیب یا رقیبان دیگر بتوانند دل او را بربایند و به همین سبب شش‌دانگ باید حواسشان جمع باشد... غافل از این که عجوزه‌ی...
۲۹ آبان, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: پهلوان
نویسنده: پهلوان
تداوم کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام» در هفته نودوپنجم در ۵۴ زندان مختلف
کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام»: در شرایطی وارد هفته نودوپنجم این کارزار می‌شویم که خبر تأیید مجدد حکم اعدام سه زندانی سیاسی در زندان شیبان اهواز (علیرضا مرداسی، فرشاد اعتمادی‌فر...
۲۹ آبان, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: کارزار "سه‌شنبه‌های نه به اعدام"
نویسنده: کارزار "سه‌شنبه‌های نه به اعدام"
یادداشتی درباره‌ی اعتراضات اخیر به اعدام در ایران
آوش گودرزی: آنچه داستایفسکی در مقایسه‌ی وحشت یک مقتول و یک محکوم به اعدام می‌نویسد، البته قابل اندازه‌گیری و اثبات نیست، اما تأثیر نوشته‌های چنین هنرمندانی بود که به تدریج...
۲۹ آبان, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: آوش گودرزی
نویسنده: آوش گودرزی
نقش چپ فراتر از بر هم زدن تعادل موجود است
وظیفهٔ چپ، چه در عرصهٔ ملی و چه در سطح جهانی، پیش از هر چیز دفاع از آزادی، عدالت و کرامت انسان است؛ و این دفاع، به تحلیل دقیق، واقع‌بینانه...
۲۸ آبان, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: مرتضی صادقی
نویسنده: مرتضی صادقی
ایران در آستانۀ انتخاب مسیر اصلاح تدریجی و مدنی در جهانی پرچالش
از نظر اجتماعی و فرهنگی، ایران دارای ظرفیت عظیمی برای همبستگی، همکاری و مشارکت است. جنبش‌های مدنی آرام و گفتگوهای عمومی نشان می‌دهند که جامعه آمادگی تغییر تدریجی و اصلاحات...
۲۸ آبان, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: مهرزاد وطن‌آبادی
نویسنده: مهرزاد وطن‌آبادی
تحرکات نظامی و اقدامات تدارکاتی ایالات متحدۀ آمریکا علیه ونزوئلا و پیامدهای منطقه‌ای آن
هدف واقعی ایالات متحده نه مقابله با قاچاق مواد مخدّر، بلکه تحت فشار قرار دادن دولت ونزوئلا، تغییر مسیر سیاسی آن و سرنگونی دولت مادورو و استقرار یک حکومت دست‌نشانده...
۲۸ آبان, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: گروه کار امور بین‌الملل سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
نویسنده: گروه کار امور بین‌الملل سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)

بیست و دوم خرداد، طبقه متوسط جدید

خواست مشارکت در حیات سیاسی و رفع تبعیض بگونه های مختلف راه خود را برای تغییر باز میکند. جامعه ایران پس از بیست ودوم خرداد را دیگر نمیتوان به شرایط قبل از بیست و دوم خرداد بازگرداند.

جنبش سبز جنبشی است که اقشار و نیروهای اجتماعی مختلف بدرجات گوناگون درآن مشارکت داشته و یا از آن حمایت نمودند. این مطلب نگاهی است کوتاه به نقش طبقه متوسط جدید در این جنبش و خواسته ها و انگیزه های آنان. بررسی نقش سایر اقشار و طبقات نیازمند بحثی جداگانه است.

دو سال پیش در چنین روزهایی جنبشی شکل گرفت که چهره جامعه ایران را دگرگون ساخت. جنبشی که محصول تغییرات عمیق اجتماعی است که در طی دهه های اخیر در ایران شکل گرفته است و این تغییرات را در شعارها و اشکال مبارزاتی خود منعکس نمود.

در طی دهه های اخیر تغییراتی عمیق در کشورما رخ داده است. اگر در سالهای قبل از انقلاب ما با جامعه ای مواجه بودیم که علیرغم رشد سریع در سالهای پس از رفرم، روابط سرمایه داری در آن جوان و جمعیت تازه شهرنشین شده اکثریت داشت امروز کشور ما جامعهای است با تقسیم کار پیچیده، با نزدیک به سه ملیون دانشجو. جامعه ای که در آن هر سال چند صد هزار نفر به کسانیکه تحصیلات عالی دارند افزوده میشود، بیش از شصت در صد دانشجویان زن هستند و طبقه متوسط جید درصد بزرگی از جمعیت کشور را تشکیل میدهد و …

در جریان انقلاب بهمن و پس از آن این طبقه و تحصیل کردگان جامعه در رقابت با روحانیت و نمایندگان اقشار سنتی جامعه شکست خوردند. آنان از حیات سیاسی جامعه عقب رانده شده نمایندگان سیاسی آنان سرکوب شدند، نقش آنان در حیات اجتماعی تضعیف شده و تلاش شد فرهنگی که آنان با آن بیگانه بودند در جامعه تسلط یابد.

دهه اول انقلاب اوج اعمال فشار به این اقشار است. هزاران کارمند اخراج شدند. صدها زن دارای موقعیت های شغلی مناسب موقعیت خود را از دست داده و یا بیکار شدند. برجسته ترین نمود تضاد نیروهای حاکم با این اقشار در جریان بستن دانشگاهها نمود پیدا کرد. نیروهای حاکم قادر نگردیدند دانشگاه ها را تسخیر کنند و تنها راه را بستن دانشگاه و تصفیه وسیع آنانی که بگونهای جز آنان می اندیشیدند و فعال بودند دانستند.

در سالهای بعد مسئولان رژیم کوشیدند نیروهای متخصص و تحصیل کرده ای که با چارچوب فکری و فرهنگی آنان نزدیکی داشته باشند تربیت نماییند. آنان تصور میکردند پس از سرکوب سازمانهای سیاسی مخالف و قبضه تمام قدرت قادر خواهند بود که همین روند را در همه عرصه های حیات اجتماعی و فرهنگی کشور تعقیب نمایند

سی وسه سال پس از انقلاب بهمن، تلاش نیروهای حاکم برای مسلط کردن فرهنگ مورد نظر در میان این اقشار، و تضعیف نقش اجتماعی آنانی که بگونه دیگری میاندیشند با شکست مواجه شده است. هیچگاه در دوران رژیم گذشته جوانان وابسته به این اقشار در حد امروز با فرهنگ مورد نظر نیروهای حاکم بیگانه نبودند. هر چند آنان میکوشند با نسبت دادن فرهنگ و رفتار اجتماعی مغایر خواست خود به بیگانگان با عنوان تهاجم فرهنگی شکست خود را پرده پوشی نمایند ولی حتی این بیان نیز اعترافی است به ناتوانی در مقابله با آنچه فرهنگ بیگانگان میخوانند.

پس از انقلاب فرهنگی و تصفیه گسترده دانشجویان و استادانی که بگونه دیگری می اندیشیدند و رفتار میکردند، مسئولان رژیم تصور نمودند موفق گردیده اند دانشگاهها راتسخیر نمایند. آنان تصور مینمودند که با حاکم کردن ایده های خود در رشته های علوم انسانی، علوم اجتماعی و علوم تربیتی قادرند قشری از تحصیل کردگان و متخصصین وابسته به سیستم تربیت نمایند. دانشگاه ها گسترش یافت ولی تصور آنان در عمل تحقق نیافت. امروز بسیاری از مسئولان عالی رتبه رژیم در صحبتها و نوشته هایشان به این شکست معترفند و از درصد بالای فارغ التخصیلانی که به ارزشهای مورد قبول آنان بی اعتقادند شکوه دارند.

مسئولان رژیم از همان فردای انقلاب کوشیدند امکان حضور موثر زنان را در عرصه حیات اجتماعی و تولید دشوار سازند. شرکت در بسیاری از عرصه ها برای زنانی که حاضر نبودند به تفکر و نحوه رفتار محافظه کاران تسلیم شوند مشکل شد ولی در کنار این دشواری روندی معکوس طی شد. دختران محروم از حرکت مستقل و مشارکت در بسیاری ازعرصه های حیات اجتماعی بیشتر تحصیل کردند تا جاییکه تعداد زنان دانشجو و کسانی که هر سال تحصیلات عالی خود را بپایان میرسانند از مردان فزونی یافت. هیچ تدبیر سیاسی و قانونی نمیتواند چند ملیون زن دارای تحصیلات عالی و متخصص را از عرصه فعالیت های تولیدی و اجتماعی بیرون براند.

تحولات عمیق اقتصادی اجتماعی که در چند دهه اخیر در کشور رخ داد هم کمیت و تنوع این اقشار و هم نقش آنان را در حیات اجتماعی کشور کیفیتا گسترش داد. روندی که از بیست سال پیش آغاز شد و اولین انعکاس آن در شکل علنی و سیاسی مباحثی بود که در درون حاکمیت تحت عنوان “تخصص یا تعهد” در دوران ریاست جمهور ی آقای رفسنجانی مطرح شد. با پایان یافتن جنگ و دوران پرآشوب پس از انقلاب، جمهوری اسلامی مستقر شده بود و مسئولین آن میخواستند حکومت کنند. برای آنان که به بقای رژیم اسلامی میاندیشیدند آشکار بود که باتکا مدیران حزب الهی که در دهه ۶۰ جایگزین مدیران کارآیی شده بودند که با رژیم اسلامی پیوند نزدیک نداشتند، امکان اداره جامعه وجود ندارد. آنها میفهمیدند که مجبورند به متخصصین و کاردانها حداقل در پستهای از نظر سیاسی و امنیتی غیر کلیدی اتکا کنند و این بحث که به نظر من یکی از مهمترین مباحث درونی رژیم بود با شکست طرفداران باصطلاح آنروز آنان تعهد پایان یافت و جز این هم نمیتوانست باشد.

در بیست سال اخیر اقشاری که در دهه شصت به حاشیه رانده شده و سرکوب شده بودند بتدریج موقعیت های برتر را در عرصه حیات اجتماعی بدست آوردند. دهها هزار مدیر، استاد، متخصص، نویسنده و هنرمند و … درموقعیتهای کلیدی حیات جامعه قرار گرفتند. موقعیتهایی که به آنان اعتماد به نفس میداد. یاس و سرخوردگی دوران انقلاب و تاثیرات شکست آنان از نیرویی که به بسیج توده ها متکی بود، به گذشته های دور تعلق گرفت. نسلی پا بعرصه حیات اجتماعی نهاد که آنروزها را مستقیم تجربه نکرده و روحیات ناشی از شکست و ضعف را تجربه نکرده بود.

در شرایطی که تحولاتی عمیق در درون جامعه و درروابطه اجتماعی رخ میداد، کوشش گردید هر آنچه که با سیاست و حکومت در رابطه قرار میگیرد در همان چارچوب قابل قبول حاکمین محبوس بماند. در شرایطی که نقش اجتماعی تحصیل کردگان و زنان جامعه روز بروز افزایش مییافت، راه برای مشارکت آنان در حیات سیاسی کشور سد گردید. این تضاد قابل دوام نبود و نیست.

خواست مشارکت در حیات سیاسی کشور و مقابله با قوانین تبعیض آمیز به خواست عمومی همه این اقشار بدل گردید. برای نحبگان و تحصیلکردگان کشور دشوار بود که بپذیرند که در درون جامعه نقشی تعیین کننده داشته باشند ولی از هرگونه مشارکت در تصمیم گیری نسبت به سرنوشت کشور محروم باشند. برای آنان قابل قبول نیست که بپذیرند کسانی که هیچ صلاحیتی ندارند در درون سپاه یا ارگانهای حکومتی به اتکاء وابستگی هایشان به نیروی حاکم قدرت را در قبضه خود داشته و بر آنان حکومت کنند. برای آنان قابل قیول نیست که نتوانند آزادانه آنگونه که تشخیص میدهند رفتار کنند و مجبور باشند تحمیل و در مواردی دشنام و اعمال فشار کسانی را، که از نظر آنان فاقد صلاحیت اند، تحمل کنند و … این خواست نمیتوانست به عرصه عمومی جامعه راه نیابد.

دوم خرداد اولین نمود این خواست بود. کسانی در دوم خرداد پای صندوق رای رفته و به آقای خاتمی رای دادند که در هیچیک از انتخاباتهای پیشین رژیم اسلامی شرکت نداشتند. مسدود شدن راه پیشرفت حرکت دوم خرداد و انتخاب آقای احمدی نژاد به ریاست جمهور تضادهای ذکر شده را در ابعادی گسترده تر عمق بخشید. آنچه در خردادماه دو سال قبل رخ داد دیریا زود در این یا آن شکل خود را نمایان می ساخت.

این خطاست که تصور کنیم جنبش سبز پس از انتخابات بیست و دوم خرداد شکل گرفت. این جنبش قبل از انتخابات و در متینگها و تظاهرات چند ده هزار نفری روزهای قبل از انتخابات شکل گیری خود را اعلام نمود. شعار “رای من کو” پس از انتخابات روشن ترین بیان خواست این جنبش است. “رای من کو” شعار کسانی است که خواهان مشارکت در حیات سیاسی اند، خواهان برچیده شدن بساط تبعیض در جامعه اند و تا آنجا که به بحث این مطلب یعنی خواسته های طبقه متوسط جدید و تحصیل کردگان جامعه بر میگردد روشن ترین بیان خواسته این نیروهاست. در این دوسال همواره از عمق یافتن شعارهای جنبش و گذر از شعار “رای من کو” در ماه های بعد از خرداد سخن بمیان آمده. این طبیعی است که برخورد خشن با اعتراضات آرام خواستها وشعارهای جنبش را رادیکال تر سازد ولی در این بیان واقعی در عین حال بی توجهی به عمق و وزن شعاراولیه جنیش سبز نیز وجود دارد. مشارکت در حیات سیاسی و مقابله با تبعیض که در شعارهای سیاسی جنبش خود را نشان داد، کماکان بیان عمیق ترین تناقض جامعه ما و خواسته وسیعترین اقشار جامعه و در چارچوب بحث این مقاله طبقه متوسط جدید و تحصیل کردگان جامعه ماست

نیروهای حاکم ممکن است بتوانند باتکا اقلیت معینی از جامعه که از آنان حمایت میکنند و متشکلند و آماده اعمال خشونت در مقابل مخالفینند در برابر تداوم اشکال اعتراضی به شکل تظاهرات خیابانی مشکل بوجود آورند. آنان ممکن است بتوانند نیروهای متشکل را سرکوب کرده و مانع فعالیت تشکلهای مدنی و حقوق بشری گردند؛ ممکن است بتوانند با بوجود آوردن رعب در دانشگاهها و تهدید به اخراج و مانع شدن از ادامه تحصیل دانشجویان جنبش دانشجویی را چند صباحی کنترل کنند ولی قادر نیستتد در شرایطی که اکثریت قریب باتفاق نخبگان و تحصیل کردگان و مدیران جامعه علیه آنانند بر کشور حکومت کنند. این واقعیتی است که بخشی از رهبران رژیم نیز به آن واقفند. سرکوب و اعمال فشار، جلوگیری از فعالیت آزاد احزاب و تشکلهای مدنی و مطبوعات و منحصر کردن نیروهای حاکم به همفکران خویش نمیتواند در برابر آنچه در عمق جامعه ما جریان یافته است کارآ باشد. خواست ملیونی مشارکت در حیات سیاسی و رفع تبعیض بگونه های مختلف راه خود را برای تغییر باز میکند. جامعه ایران پس از بیست ودوم خرداد را دیگر نمیتوان به شرایط قبل از بیست و دوم خرداد بازگرداند.

بخش : سياست
تاریخ انتشار : ۲۸ خرداد, ۱۳۹۰ ۲:۵۹ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

احضار و بازداشت کنشگران و کارشناسان مترقی، آزادی‌خواه، عدالت‌جو و میهن‌دوست کشورمان را به شدت محکوم می‌کنیم

احضار و بازداشت این روشنفکران هراس از گسترش و تعمیق نظرات عدالت‌خواهانۀ چپ و نیرویی میهن‌دوست، آزادی‌خواه و عدالت‌جو را نشان می‌دهد که به عنوان بخشی از جامعۀ مدنی ایران، روز به روز از مقبولیت بیشتری برخوردار می‌شوند.

ادامه »

در حسرت عطر و بوی کتاب تازه؛ روایت نابرابری آموزشی در ایران

روند طبقاتی شدن آموزش در هماهنگی با سیاست‌های خصوصی‌سازی بانک جهانی پیش می‌رود. نابرابری آشکار در زمینۀ آموزش، تنها امروزِ زحمتکشان و محرومان را تباه نمی‌کند؛ بلکه آیندۀ جامعه را از نیروهای مؤثر و مفید محروم م خواهد کرد.

مطالعه »

جامعهٔ مدنی ایران و دفاع از حقوق دگراندیشان

جامعۀ مدنی امروز ایران آگاه‌تر و هوشیارتر از آن است که در برابر چنین یورش‌هایی سکوت اختیار کند. موج بازداشت اندیشمندان چپ‌گرا طیف وسیعی از آزاداندیشان و میهن‌دوستان ایران با افکار و اندیشه‌های متفاوت را به واکنش واداشته است

مطالعه »

انقلاب آمریکایی: پیروزی دموکرات‌های سوسیالیست از نیویورک تا سیاتل…

گودرز اقتداری: با توجه به اینکه خانم ویلسون، شهردار سابق را ابزاری در دست تشکیلات حاکم بر حزب معرفی می‌کرد، به نظر می‌رسد کمک‌های مالی از طرف مولتی میلیونرهای سرمایه‌داری دیجیتالی در شهر که عمده ترین آنها آمازون، گوگل و مایکروسافت هستند و فهرست طولانی حمایت‌های سنتی حزبی در دید توده کارگران و کارکنانی‌که مجبور به زندگی در شهری هستند که عمیقا با مشکل مسکن و گرانی اجاره ها روبرو است، به ضرر او عمل کرده است.

مطالعه »
پادکست هفتگی
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

«نه به اعدام»؛ تبدیل خواست نخبگانی به مطالبه ملی- گفتگوی نسرین ستوده با شهناز قراگزلو

پاییز پدرسالار

تداوم کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام» در هفته نودوپنجم در ۵۴ زندان مختلف

یادداشتی درباره‌ی اعتراضات اخیر به اعدام در ایران

نقش چپ فراتر از بر هم زدن تعادل موجود است

ایران در آستانۀ انتخاب مسیر اصلاح تدریجی و مدنی در جهانی پرچالش