تجاوز جنسی در گستره تاریح همواره از سوی خود کامگان برای اعتراف، تسلیم، تحقیر و درهم شکستن روحیه
و انکار عقاید زندانیان بوسیله مزدورانشان یعنی شکنجه گران بکار رفته است. ازآن میان می توان به عمل شنیع و جنایتکارانه ای که بدستور آغامحمدخان قاجار در مورد شاهزاده شجاع، لطفعلیخان زند انجام گرفت، اشاره کرد که بمثابه یک عمل ننگین و دردناک در تاریخ سیاسی کشورمان ثبت شده است.
در زندانهای رژیم شاه نیز یکی از زندانیان زن در کتاب خاطرات خود بنام “حماسه مقاومت” که بعد از فرار از زندان در سال ۵۲ بطور مخفیانه انتشار یافت، ماجرای تجاوز به خود را توسط شکنجه گرش توضیح داده بود که در میان مخالفین سیاسی آن سالها خیلی تأ ثیر گذاشت.
در شهریور سال ۵۵ در بند شماره ۴ زندان قصر یکی از زندانیان هوادار مجاهدین بنام مرتضی احمدی که در حین ملاقات با مادرش بزبان گرجی گفتگو کرده بود و چون گفتگو بزبانی دیگر غیر از زبان فارسی ممنوع بود، پس از ملاقات، مرتضی احمدی به “زیرهشت” فراخوانده شد و توسط سروان ژیان پناه رئیس بند شماره ۴، مورد ضرب و شتم و با دست مورد اهانت جنسی قرار گرفت. پس از این اهانت، زندانیان درون راهرو بحالت اعتراض نشستند و هنگامی که سرگرد زمانی رئیس زندانهای سیاسی وارد بند شد زندانیان جلو حرکت او را سد کردند و زنده یاد سعید سلطانپور با صدای رسا اعلام کرد که ما این حرکت غیر انسانی را تحمل نخواهیم کرد. پس از این اقدام تعدادی از زندانیان را به “زیرهشت” فراخواندند وپس از شلاق زدن به سلولهای انفرادی منتقل کردند.
در محاکمات سال ۵۸ خلخالی به جرم این اهانت ژیان پناه را به اعدام محکوم کرد و مرتضی احمدی که از اعضای مجاهدین بود نیز در سال ۶۰ به جو خه اعدام سپرده شد.
در آغاز انقلاب، رژیم بر طبق دیدگاه های مذهبی، نسبت به ارزشهای اخلاقی بطور عام و مسائل جنسی بطور خاص حساسیت نشان می داد و برای اجرای مقررات و محدودیت در ارتباطات جنسی، قوانین اسلامی را جاری کرد و بدیهی بود که عمل تجاور از نظر این قوانین بمراتب نابخشودنی تر از ارتباط جنسی خارج از مناسبات زناشوئی بود.
در شب ۲۴ بهمن ۵۷ خلخالی حاکم شرع وقت، هفت نفر را بجرم تجاوز به یک پسر بچه به اعدام محکوم کرد. حتی چاپ تصاویر زنان جانباخته یا اعدام شده در قبل از انقلاب بعلت بی حجابی مورد اعتراض مقامات رژیم قرار گرفت.
اما پس از گذشت زمان، عملکرد رژیم نشانگر این واقعیت است که مقامات رژیم نه پایبند ارزشهای اخلاقی هستند ونه حتی متعهد به اجرای مقررات و قوانین خودساخته می باشند.
در سال ۶۰ که مبارزات سازمانهای سیاسی علیه رژیم شدت گرفت، رژیم چهره واقعی خود را آشکار کرد و سرکوب شدید تمام سازمانهای سیاسی را آغاز کرد وشکنجه ها و اعدامها ابعاد گسترده ای یافت و تجاوز نیز بعنوان یکی از ابزارهای شکنجه مورد استفاده قرار گرفت.
تجاوز در زندانها به دو گونه رایج گردید، گونه اول برای اعتراف گیری و درهم شکستن شخصیت فردی و سیاسی و تواب سازی زندانیان. گونه دوم، تجاوز به دختران محکوم به اعدام، در شب قبل از اعدام بود؛ چون در روایات آمده است که دختر باکره بعد از کشته شدن به بهشت می رود وبرای ممانعت از رفتن دختران باکره سیاسی به بهشت، آنان را به صیغه یکی از مزدوران و شکنجه گران در می آوردند و سپیده دم جسم تجاوز شده آنان را به گلوله های جهل وجنایت می بستند وهمان روز بیشرمانه به خانه دختر اعدام شده مراجعه می کردند و با اهداء گل و شیرینی خانواده نگران و بهتزده را در غم و اندوه بی پایان فرو می بردند ودر واقع افزون بر کشتن دخترشان به عواطف آنان نیز تجاوز می کردند.
در کتاب “خاطرات زندان” خانم شهرنوش پارسی پور نقل شده بود که یکی از زندانیان مجاهد گقته بود: “من کاری نکرده ام، بلکه مرا بخاطر چشمهای سبزم اعدام می کنند”. مسلمأ یکی از عوامل زندان بخاطر ازدواج موقت با این
دختر حکم اعدام او را صادر کرده بود.
تجاوز جنسی در تمام فرهنگها و جوامع، اقدامی غیرانسانی و نکوهیده است و رژیمها بندرت از آن برای بقای خود سود می جویند، ولی جمهوری اسلامی از تجاوز بعنوان ابزار بقای حیات ننگین خود در برابر مخالفان استفاده می کند که خود نشانگر دنائت و اوج وحشیگری در برابر دگرباشان است.
نامه کروبی در باره افشای تجاوزات جنسی در زندانها انعکاس فوق العاده ای در جامعه داشت و افکار عمومی مردم را بخشم آورد. افشای اعمال شکنجه گران در زندانها، افزون بر همدردی مردم نسبت به جوانان مورد تجاوز قرار گرفته، کینه ونفرت آنان را نسبت به رژیم بیشتر کرد.
بدیهی است که تجاوز تنها در سوله های کهریزک انجام نشده بلکه در تمام زندانهای ایران روی داده است، زیرا شکنجه گران در یک مکتب آموزش دیده اند واز یک خط مشی پیروی می کنند. همان طوری که عوامفریبی و عدم صداقت در گفتار و کردار مقامات رژیم وجود دارد، در مورد مسائل جنسی نیز این بی صداقتی بچشم می خورد. درسال ۸۶ دو نوجوان پانزده وهفده ساله را در مشهد بجرم همجنسگرائی اعدام کردند، اما زندانبانان که به جوانان مبارز زندانی تجاوز می کنند نه تنها مورد مجازات قرار نمی گیرند بلکه احتمالا تشویق هم خواهند شد.
آقای متکی درسفر مصر در یک مراسم رسمی بعلت حضور یک خانم نوازنده ویولون بدون حجاب، جلسه را ترک کرده بود که مرتکب گناه نشود، اما او هنگام عبور از خیابانهای تهران و مشاهده زنان تن فروش دچار گناه وعذاب وجدان نمی شود؛ این تناقضات وعوامفریبیها در تمام اعمال مقامات رژیم وجود دارند.
هنگامی که مقامات رژیم در ملاء عام و در خیابانها با هموطنانی به عنوان اراذل واوباش، که خود قربانی بیعدالتیهای نظام هستند، آن گونه رفتار می کنند که با قرار دادن لوله آفتابه در دهان آنان و فرو بردن چوب در آستین هاشان آنانرا مورد تحقیر قرار می دهند، مسلمأ با فرزندان آگاه واندیشمند ومبارز رفتاری بمراتب سبعانه تر خواهند داشت.
تجاوزهای اخیر درد مشترک تمام مردم ایران است و باید در افشای این جنایات شرم آور بکوشیم. همان گونه که فرزندان مورد تجاوز قرار گرفته میهنمان همواره مورد احترام مردم خواهند بود، متجاوزین و شکنجه گران، این پست ترین و پلید ترین مزدوران رژیم همواره مورد نفرت خواهند بود. این جنایتکاران باید از سرنوشت ژیان پناه عبرت بگیرند که چگونه در برابر تلویزیون احساس شرم و حقارت، و از اعمالش ابراز ندامت می کرد، هرچند که عمل او به هیچ وجه با مزدوران کنونی قابل مقایسه نیست.