سه شنبه ۲ مرداد ۱۴۰۳ - ۰۱:۴۰

سه شنبه ۲ مرداد ۱۴۰۳ - ۰۱:۴۰

آن‌ها نمی‌توانند همهٔ ما را بکشند و ما نمی‌توانیم همهٔ آن‌ها را بکشیم...
نتانیاهو کاخ سفید را نادیده می‌گیرد، زیرا انجام این کار هیچ هزینه‌ای ندارد. در سال ۱۹۸۲ رونالد ریگان، مناخیم بگین، نخست‌وزیر اسرائیل را پس و کشتار فسطینیان در پی تهاجم...
۱ مرداد, ۱۴۰۳
نویسنده: نیکلاس کریستوف - برگردان: گودرز اقتداری
نویسنده: نیکلاس کریستوف - برگردان: گودرز اقتداری
غم دیگر
شنیدستم غمم را میخوری، این هم غم دیگر، دلت بر ماتمم می‌سوزد، این هم ماتم دیگر
۳۱ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: ابوالقاسم لاهوتی
نویسنده: ابوالقاسم لاهوتی
پایان تلخ یک ریاست جمهوری
بایدن می‌داند که باید برود، اما این بدان معنا نیست که از این موضوع خوشحال است. ننسی پلوسی کسی بود که با هوش و ذکاوت سیاسی به رئیس‌جمهور گفت که...
۳۱ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: سیمور هرش - برگردان : گودرز اقتداری
نویسنده: سیمور هرش - برگردان : گودرز اقتداری
کاش میشد
کاش میشد چهره ها رنگ پریشانی نداشت، برق تیز خنجر و کینه نداشت. مثل دریا بود شفاف و زلال، مثل ابریشم نرم لطیف
۳۱ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: کاوه داد
نویسنده: کاوه داد
نهادهای مدنی و نقش آنها در تحولات آینده کشور
ایجاد، تقویت و توسعه و حفظ نهادهای مدنی و تشکل‌های صنفی و سیاسی باید در کانون برنامه های افراد، شخصیت ها و احزاب و سازمان ها قرار داشته باشد، چه...
۳۱ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: گروە خرداد، هواداران سازمان فداییان خلق ایران اکثریت ـ داخل کشور
نویسنده: گروە خرداد، هواداران سازمان فداییان خلق ایران اکثریت ـ داخل کشور
بیانیه دادگاه بین المللی دادگستری- ۱۹ جولای ۲۰۲۴
بر اساس بیانیۀ دادگاه بین‌المللی دادگستری، سیاست‌های شهرک‌سازی و بهره‌برداری اسرائیل از منابع طبیعی در سرزمین‌های فلسطینی نقض قوانین بین‌المللی است. دادگاه، گسترش قوانین اسرائیل به کرانۀ باختری و بیت‌المقدس...
۳۰ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: محسن نجات حسینی
نویسنده: محسن نجات حسینی
سیاست‌گریزی زنان یا سیاستِ گریزِ دولت از زنان
قوانین نابرابر، عدم حمایت‌های لازم و محیط‌های مردسالارانه، زنان را از مشارکت فعال در سیاست بازمی‌دارد. حضور کم‌رنگ زنان در سیاست به معنای نبود صدای نیمی از جمعیت در تصمیم‌گیری‌های...
۳۰ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: زری
نویسنده: زری

تجربه های خشونت (۷): دردم از یار است و درمان نیز هم

هیچ یادم نمی آید کی بود و چگونه شد، اما روزی بود که دیدم دیگر نمی دانم قرص هایم کجا هستند، تاریخ مصرف مسکن های سردردم گذشتند بی آنکه به آنها دست بزنم، قرص های اعصابم را در جیب کاپشن زمستانی ام پیدا کردم، قرص های جویدنی معده در اثر رطوبت نم کشیده بود. نمی دانم چقدر گذشت اما می دانم که یک روزی، چند ماه بعد از اینکه درمان رفت، دردها هم ناپدید شدند. چندی بعد همه شیشه ها و قوطی های قرص و دوا را دور انداختم و امروز... من، شادی خانه، بهار خندان، دختر خورشید...

مدرسه فمینیستی: مطلب زیر، هفدمین متن از مجموعه «تجربه های خشونت» است که توسط آهو شکرایی به نگارش درآمده و به تدریج آن را در مدرسه فمینیستی منتشر کرده ایم. مجموعه «تجربه های خشونت»، حاصل گفتگوهای طولانی آهو شکرایی با برخی از زنانی است که به علت خشونت خانگی درخواست طلاق کرده بودند. پنج متن از این مجموعه تحت عنوان «زنان کتک خورده را تحقیر نکنید»[۱]، «کنترل، اولین نشانه خشونت»[۲]، «سانسور تا تصویر کامل»[۳]، «مردان منطقی»[۴]، «به خاطر بچه ها»[۵] و «مجازات بدون تفهیم اتمام»[۶] پیشتر در مدرسه فمینیستی منتشر شده و هفدمین متن با نام «دردم از یار است و درمان نیز هم» را در زیر می خوانید:

وقتی یادم به دوران زناشویی می افتد چند تصویر برایم پر رنگ و واضح هست. یکی از مهم ترین آنها ترس است، ترسی که پایانی نداشت، ترسی که از رختخواب تا مهمانی های خانوادگی، از رستوران تا سالن سینما، از تلفنی که ساعت ۸ شب زنگ می زد تا کافی شاپی که با دخترها می رفتم، همه جا حضور داشت.

اما خاطره ای از آن دوران هست، از ترس هم ترسناک تر، و آن درد است. زندگی من در آن چند سال پر بود از درد، درد جسم، درد تن. پر بود از بیماری.

تا یادم هست دوستان و آشنایان و فامیل، مرا به عنوان دختری قوی و سالم می شناختند. دختر شادی که همیشه می خندید و بیماری و ویروس و واگیر برایش معنی نداشت. دختری که با بیماری می جنگید و اگرهم گاهی گلو درد امانش را می برید هرگز تسلیم رختخواب نمی شد. من، شادی خانه، بهار خندان، دختر خورشید، من.

نمی دانم بیماری و درد از کجا آغاز شد. نمی دانم اولین بار چگونه بود که دانستم بیماری و ضعف ام، تسکین روح او می شود. شاید بارهای اول وقتی دعواهای سختی می کردیم، و من سر درد می گرفتم حس می کردم که کمی نرم می شود. شاید همین باعث شد که بیشتر سردرد بگیرم، و شاید هم واقعا از شدت فشار و تنش بود که هر روز تحلیل می رفتم، ضعف می کردم، و بعد از هر دعوا سر گیجه می گرفتم و گوشه ای می افتادم.

و وقتی از ضعف، گوشه ای بی حال می افتادم یا اگر از درد به خودم می پیچیدم چشمان نگرانش را می دیدم که دنبالم می کرد. چهره اش را می دیدم که غمگین می شد، دوستم داشت. آه دوستم داشت… بعد کمی آب، یک مسکن، دستش را که به موهایم می کشید غم دنیا از دلم می رفت. دوستم داشت…

اینطور بود که هر روز نحیف تر و رنجور تر می شدم. بحث و جدل های طولانی باعث سر گیجه ام می شد و خشونت های فیزیکی حس ضعف و تحقیر به من می داد و در کنار همه این دلایل انگیزه های قوی برای بیمار شدن و بیمار ماندن داشتم. گاهی وقتی بعد از چند روز بیماری و ضعف جدل می کردیم می گفت باز بهتر شدی و خوی وحشی ات بازگشت، می گفت ای کاش همیشه مریض باشی. اما واقعیت این بود که او با دیدن بیماری من آرام می شد و حس ترحم و برتری باعث می شد که پرخاش نکند و البته ضعف و ناتوانی من هم از بروز بحث و جدل پیش گیری می کرد.

دلیلش هرچه که بود نتیجه یکسان بود. سالها بیماری و سردرد و ضعف را چنان با خودم حمل کردم که بخشی از وجودم شد. تبدیل شدم به زنی نحیف که همیشه بیمار است. قرص های اعصاب، آرام بخش، سرماخوردگی، نفغ شکم، و هر روز به تعداد آنها اضافه می شد. هیچ کدام فایده نمی کردند، هیچ پزشکی تشخیص نمی داد. درمان درد من نزد کس دیگری بود. درمان درد نوازش همان دستهایی بود که به هنگام سلامت با خشونت بر بدنم فرود می آمد. درمان درد من خود درد بود.

در ابتدای دوران طلاق، زمانی که درمان دردهایم نزدیکم نبود تا تن تبدارم را آرام کند، یا برای کمرم حوله گرم کند، یا برای سرم دستمال مرطوب بیاورد، احساس بی کسی و ناامنی می کردم. سالهای سال زندگی پیش رویم بود که باید هر روز آن را با تنهایی سر می کردم و با بیماری می جنگیدم، بی آنکه مهربانی دستی بر سرم بکشد. درمانم را از زندگی رانده بودم و بی امید بهبود شب و روز را در بستر بیماری می گذراندم.

هیچ یادم نمی آید کی بود و چگونه شد، اما روزی بود که دیدم دیگر نمی دانم قرص هایم کجا هستند، تاریخ مصرف مسکن های سردردم گذشتند بی آنکه به آنها دست بزنم، قرص های اعصابم را در جیب کاپشن زمستانی ام پیدا کردم، قرص های جویدنی معده در اثر رطوبت نم کشیده بود. نمی دانم چقدر گذشت اما می دانم که یک روزی، چند ماه بعد از اینکه درمان رفت، دردها هم ناپدید شدند. چندی بعد همه شیشه ها و قوطی های قرص و دوا را دور انداختم و امروز… من، شادی خانه، بهار خندان، دختر خورشید…

پانوشت ها:

بخش یک:

 http://feministschool.com/spip.php?article7228

بخش  دو:

 http://feministschool.com/spip.php?article7236

 بخش سه:

 http://feministschool.com/spip.php?article7253

بخش چهار 

 http://feministschool.com/spip.php?article7287

بخش پنج: 

 http://feministschool.com/spip.php?article7346 

بخش شش: 

http://feministschool.com/spip.php?article7362 

 

بخش : زنان
تاریخ انتشار : ۱۵ شهریور, ۱۳۹۲ ۸:۲۴ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

حکم اعدام شریفهٔ محمدی را لغو کنید! شریفهٔ محمدی را آزاد کنید!

ما بر این باوریم که با مبارزهٔ هم‌سوی همهٔ نیروهای مترقّی باورمند به آزادی، برابری، مردم‌سالاری (دموکراسی) و عدالت اجتماعی در زمینهٔ حکم منفور اعدام نیز می‌توان ارادهٔ حقوق بشری قاطبهٔ مردم را به این نظام جنایت‌کار تحمیل کرد. ما هم‌صدا با همهٔ این مبارزان لغو حکم اعدام شریفهٔ محمدی را خواهانیم و هم‌نوا با همهٔ نیروهای مترقّی ایران اعلام می‌کنیم جای مبارزان راه بهروزی مردم زندان نیست.

ادامه »
سرمقاله

روز جهانی کارگر بر همۀ کارگران، مزد‌بگیران و زحمتکشان مبارک باد!

در یک سالی که گذشت شرایط سخت زندگی کارگران و مزدبگیران ایران سخت‌تر شد. علاوه بر پیامدهای موقتی کردن هر چه بیشتر مشاغل که منجر به فقر هر چه بیشتر طبقۀ کارگر شده، بالا رفتن نرخ تورم ارزش دستمزد کارگران و قدرت خرید آنان را بسیار ناچیز کرده است. در این شرایط، امنیت شغلی و ایمنی کارگران در محل‌های کارشان نیز در معرض خطر دائمی است. بر بستر چنین شرایطی نیروهای کار در سراسر کشور مرتب دست به تظاهرات و تجمع‌های اعتراضی می‌زنند. در چنین شرایطی اتحاد و همبستگی نیروهای کار با جامعۀ مدنی و دیگر زحمتکشان و تقویت تشکل های مستقل کارگری تنها راه رهایی مزدبگیران است …

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته

مروری بر آن‌چه تا بیست و سوم تیرماه گذشت

نفس چاق نکرده بود آقای پزشکیان که در دفتر شرکت هواپیمایی توسط نیروهای انتظامی بسته شد. گویا عدم رعایت حجاب کارکنان زن این دفتر دلیل این کنش نیروهای انتظامی بود. مساله مهمی نبود! آقای وزیر کشور دولت گفت. فردا باز خواهد شد دفتر.

مطالعه »
یادداشت

حکم اعدام فعال کارگری، شریفه محمدی نمادی است از سرکوب جنبش صنفی نیرو های کار ایران!

میزان توانایی کارگران برای برگزاری اقدامات مشترک، از جمله اعتصابات و عدم شرکت در امر تولید، مرتبط است با میزان دسترسی آنها به تشکل های صنفی مستقل و امکان ایجاد تشکل های جدید در مراکز کار. ولی در جمهوری اسلامی نه تنها حقوق پایه ای کارگران برای سازمان دهی و داشتن تشکل های مستقل رعایت نمیشود، بلکه فعالان کارگری، از جمله شریفه محمدی، مرتبا سرکوب و محکوم به حبس های طولانی مدت، ضربات شلاق و حتی اعدام میشوند.

مطالعه »
بیانیه ها

حکم اعدام شریفهٔ محمدی را لغو کنید! شریفهٔ محمدی را آزاد کنید!

ما بر این باوریم که با مبارزهٔ هم‌سوی همهٔ نیروهای مترقّی باورمند به آزادی، برابری، مردم‌سالاری (دموکراسی) و عدالت اجتماعی در زمینهٔ حکم منفور اعدام نیز می‌توان ارادهٔ حقوق بشری قاطبهٔ مردم را به این نظام جنایت‌کار تحمیل کرد. ما هم‌صدا با همهٔ این مبارزان لغو حکم اعدام شریفهٔ محمدی را خواهانیم و هم‌نوا با همهٔ نیروهای مترقّی ایران اعلام می‌کنیم جای مبارزان راه بهروزی مردم زندان نیست.

مطالعه »
پيام ها

بدرود رفیق البرز!

رفیق البرز شخصیتی آرام، فروتن و کم‌توقع داشت. بی‌ادعایی، رفتار اعتمادآفرین و لبخند ملایم‌اش آرام‌بخش جمع رفقای‌اش بود. فقدان این انسان نازنین، این رفیق باورمند، این رفیق به‌معنای واقعی رفیق، دردناک است و خسران بزرگی است برای سازمان‌مان، سازمان البرز و ما!

مطالعه »
بیانیه ها

حکم اعدام شریفهٔ محمدی را لغو کنید! شریفهٔ محمدی را آزاد کنید!

ما بر این باوریم که با مبارزهٔ هم‌سوی همهٔ نیروهای مترقّی باورمند به آزادی، برابری، مردم‌سالاری (دموکراسی) و عدالت اجتماعی در زمینهٔ حکم منفور اعدام نیز می‌توان ارادهٔ حقوق بشری قاطبهٔ مردم را به این نظام جنایت‌کار تحمیل کرد. ما هم‌صدا با همهٔ این مبارزان لغو حکم اعدام شریفهٔ محمدی را خواهانیم و هم‌نوا با همهٔ نیروهای مترقّی ایران اعلام می‌کنیم جای مبارزان راه بهروزی مردم زندان نیست.

مطالعه »
مطالب ویژه
برنامه و اساسنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

آن‌ها نمی‌توانند همهٔ ما را بکشند و ما نمی‌توانیم همهٔ آن‌ها را بکشیم…

غم دیگر

پایان تلخ یک ریاست جمهوری

کاش میشد

نهادهای مدنی و نقش آنها در تحولات آینده کشور

بیانیه دادگاه بین المللی دادگستری- ۱۹ جولای ۲۰۲۴