ترم خشونت بر علیه زنان, ترمی است بسیار گسترده که ناظر است بر انواع و اقسام خشونت . متاسفانه برخی تصور می کنند که ترم “خشونت علیه زنان” فقط از خشونت فیزیکی صحبت می کند. در حالیکه از این ترم برای این استفاده می شود که هرگونه خشونت, اعم از فیزیکی, روانی, لفظی و جنسی که در ابعاد خانگی و اجتماعی بر زنان اعمال می شود را نشان بدهد.
در جوامع نسبتا پیشرفته, این ترم حتی تهدید زنان را هم شامل می شود. به این معنی که اگر مردی زنی را تهدید کند که ” اگر به میل من رفتار نکنی و یا از من اطاعت نکنی, فلان و فلان می کنم”, این تهدید را در همین چهارچوب مقوله خشونت بر علیه زنان می گنجانند. بنابر این ترم “خشونت بر علیه زنان” فقط یک ترم برای بیان یک عمل فیزیکی نیست و ابعاد وسیع تری را در بر می گیرد.
خشونت هم در خانه اتفاق می افتد و هم در جامعه. خشونت بر علیه زنان هم در کشورهای پیشرفته و هم در کشورهای در حال پیشرفت شایع است. خشونت خانگی یکی از ملاحظات جدی سلامت زنان است. آزار فیزیکی متداول ترین آن در سرتاسر دنیا است. صرف نظر از اینکه چقدر سخت بکوشیم که زنان را در مقابل آزار فیزیکی محافظت کنیم, هنوز هم اولیه ترین دلیل زخمی شدن زنان, کتک خوردن آنهاست. آمارها نشان می دهند که زخمی شدن زنان بیشتر از اینکه بر اثر بیماری, تصادف و یا ناشی از حادثه در محل کار باشد, بر اثر آزار فیزیکی آنهاست. در هر ۹ ثانیه یک زن زخمی می شود. و دو سوم آن هم در روابط زناشویی و از سوی شوهران اتفاق می افتد. بسیاری از زنان به سختی می توانند از این گونه رابطه خشونت آمیز خود را خلاص سازند, مهم ترین دلیل آن هم عدم امنیت اقتصادی اجتماعی آنهاست و اینکه می ترسند شوهرشان را تحریک کرده و مورد خشونت بیشتری قرار بگیرند. این امر صرف نظر از وقوع آن در یک رابطه زناشویی, در سطوح دیگر خانواده هم اتفاق می افتد. افراد مذکر خانواده, یعنی پدر, برادر, دایی, عمو و سایرین هم در اعمال خشونت بر زنان نقش بسزایی دارند.
اصلا چرا آزار فیزیکی در خانه اتفاق می افتد. چه عواملی ممکن است کار را به آنجا بکشاند که مردی , پدری, و یا یک برادر زنی را به باد کتک بگیرد, در زیر زمین خانه زندانی کند و یا به قتل برساند؟ مگر زن چه می گوید و چه می خواهد؟ نمودارهای بروز خشونت بر علیه زنان کدامند؟ به محض اینکه این سئوال را از خود بکنیم باید پا را از خانه بیرون بگذاریم. چون در واقع دلایل بروز خشونت نه در خانه, بلکه در اجتماع است. از همینجاست که دیگر خشونت یک امر خصوصی محسوب نمی شود. یک امر اجتماعی است و وقتی هم از وقوع آن صحبت می کنیم, به همه آن موانعی که در راه برابری , پیشرفت و رهایی زنان وجود دارد, نظر داریم.
به عبارت دیگر هرگونه احجاف اجتماعی بر زنان, که آنها را از زندگی نرمال دور کرده و از برخورداری از اولیه ترین حقوق انسانی محروم کند, بیان آشکار خشونت بر علیه زنان است.
زنی که حق تحصیل از وی گرفته می شود, از پیشرفت محروم می شود. عواملی چون فقر خانواده, ازدواج اجباری, طرح سهمیه بندی جنسیتی در سطح آموزش و پرورش و یا هزار و یک عامل دیگر فقدان تحصیل, از جمله احجافاتی هستند که حامل خشونت بر علیه زنان است, زیرا آنان را از زندگی نرمال و پیشرفت دور می سازد.
زنی که از حق انتخاب آزادانه همسر محروم می شود,
زنی که حضانت کودک خود را از دست می دهد,
زنی که حق انتخاب آزاد پوشش خود را ندارد,
زنی که در فقر نگهداشته می شود,
زنی که در برابر کار مساوی مزد مساوی نمی گیرد,
زنی که اجازه تصمیم گیری در مورد سلامت جسم خود را ندارد, مثلا از حق سقط جنین محرومش می کنند,
زنی که از امکانات کاری برابر برخوردار نیست,
زنی که خشونت دولتی مسبب تثبیت انسان دست دوم بودن وی می گردد,
زنی که مورد تجاوز جنسی قرار می گیرد,
زنی که قربانی شرایط و اوضاع جنگی می شود,
زنی که همسرش به زور و بدون تمایل وی با او همخوابگی می کند,
زنی که بدون اجازه همسرش حق مسافرت از وی گرفته می شود
زنی که بدون اجازه پدر و یا دیگر افراد ذکور خانواده اجازه برگزیدن همسر ندارد,
زنی که در محل کار و یا محیط تحصیلی مورد آزار جنسی و تبعیض واقع می شود,
زنی که قاچاق و خرید و فروش می شود و به فحشاء اجباری کشانده می شود,
زنی که به دلیل شرایط ناتوانی فیزیکی مورد تبعیض قرار گرفته و از امکانات کاری و تحصیلی محرومش می کنند,
زنی که به دلیل پا به سن گذاشتن استخدامش نمی کنند و فرصت نشان دادن کارآیی ها و توانایی هایش را از دست می دهد,
زنی که قوانین آپارتاید جنسی در همه زمینه های زندگی وی, او را به عقب می راند,
زنی که اطاعت بی چون و چرا از همسرش بر او تحمیل می شود,
زنی که وزن اضافه کردن وی حتی بهانه ای بدست می دهد که وی را از بسیاری از حرفه ها کنار بگذارند,
زنی که مورد آزار لفظی قرار می گیرد,
زنی که به دلیل حاملگی استخدام نمی شود و یا اگر در حین شاغل بودن حامله شود, از کار بیکار می گردد و یا حتی در صورت ادامه کار, از هیچگونه شرایط ایمنی در کار برخوردارنیست,
زنی که به هنگام بحران های اقتصادی, پدیده اخراج و بیکار سازی اول از همه دامن وی را می گیرد,
زنی که قربانی فرهنگ های عقب افتاده و پوسیده سنتی است,
زنی که مهاجر و پناهنده است و در پست ترین موقعیت اجتماعی در یک کشور قرار می گیرد,
زنی که قربانی قتل های ناموسی است,
زنی که به مثابه ماشین جوجه کشی به وی نگریسته می شود,
زنی که ناپدید می شود, کسی از وی خبری ندارد و یا اینکه جسدش را در زباله دانی پیدا می کنند,
زنی که به وی فقط به چشم کدبانوی خانه نگریسته می شود و چهاردیواری خانه تنها محیط امن برایش قلمداد می شود,
زنی که در زیر زمین خانه اش حبس می شود و از دیدار با آشنایان و دوستان واقوام محروم می گردد,
زنی که از حق لذت بردن از یک رابطه جنسی آزادانه و به دلخواه خود محروم است,
زنی که بدلیل رابطه جنسی به چوبه دار آویخته شده و یا سنگسار می شود.,
زنی که به محض اعتراض به اجحافات و نابرابری ها, دستگیر شده و به زندان افکنده می شود,
زنی که ………
بر همه این زنان خشونت اعمال شده است. همه عوامل و موردهایی که در فوق برشمردم, به ضرر پیشرفت زنان عمل می کنند وبعنوان زمینه های اعمال خشونت به آنها, در بسیاری از جوامع مورد استفاده قرار می گیرند.
در واقع خشونت بر علیه زنان خود یک تاریخ است. تاریخی که نمود از قدرت نابرابر در رابطه مرد و زن دارد. این قدرت, در یک جامعه طبقاتی نابرابر فرصت وامکان اظهار وجود می یابد. نابرابری های جامعه طبقاتی بستر اصلی این پدیده است, شرایط و امکانات بوجود آمدن آن و تداومش را مهیا می سازد. به همین جهت است که ما خوب می توانیم شوونیسم مردانه را در یک جامعه مردسالار و تبعیض آمیز طبقاتی بوضوح ببینیم و احساس کنیم.
به دیده من تنها راه مقابله با خشونت بر علیه زنان این است که آن سیستمی را ایجاد کنیم که همه زمینه های فوق را به نفع زنان تغییر بدهد. در سیستمی که نابرابری و تبعیض در آن جایی نداشته باشد, خشونت بر علیه زنان هم که بروز عریان نابرابری و تبعیض است, نه در خانه و نه در اجتماع, جایی نمی
یابد.
در روز جهانی منع خشونت بر علیه زنان, یک لحظه تصور کنید که اگر خشونت بر زنان وجود نداشته باشد, یعنی اگر زمینه هایی را که از آن نام بردم به کل از بین ببریم, و سیستمی خالی از نابرابری ایجاد کنیم, چه دنیای خوبی خواهیم داشت.
۲۵ نوامبر ۲۰۰۴