اشاره:
علی خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی، در آخرین دیدار خود با هیات دولت محمود احمدینژاد از «تلاشهای» هشت ساله دولت های نهم و دهم تقدیر کرد و گفت: “همه متوجه شدند که حجم کاری رییس جمهور و اعضای دولت طی این دو دوره نسبت به دولت های دیگر پرشتابتر بوده و از جمله کارهای بزرگ دولت را «احساس شرم نکردن در بیان اهداف، انگیزهها و شیوه های انقلابی در مجامع جهانی»، بر شمرد.
رهبرجمهوری اسلامی در حالی این سخنان را در جمع رسانه های عمومی کشور بیان می کند که در دو دوره دولت احمدی نژاد رشد اقتصادی کشور منفی بوده و سرکوب روزنامه نگاران، فعالان سیاسی و اجتماعی در ایران با شدت بیشتری همچنان ادامه داشته است .
در همین رابطه سایت کار آن لاین این پرسش را که “در روزهای پایانی دورۀ دوم ریاست جهموری احمدی نژاد، شاهد تقدیر و تجلیل خاصی از او و سیاست هایش توسط شخص خامنه ای و نیز ارگان های زیر نظارت ایشان هستیم. شما چه توضیحی در این باره دارید؟” با جمعی از فعالان و تحلیلگران سیاسی در میان گذاشت. در این سری،
پاسخهای آقایان حسن فرشتیان، علی مزروعی، علی هنری و محمد جواد اکبرین به شرح زیر تقدیم خوانندگان می شود.
حسن فرشتیان: فرود احمدی نژاد با شیبی ملایم
حسن فرشتیان پژوهشگر دینی و حقوقدان که تحصیلات علوم دینی خود را از ۱۳۵۲ بمدت بیست سال ادامه داده ودارای لیسانس و فوق لیسانس حقوق از دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران و دکترای حقوق از فرانسه است در پاسخ به پرسش بالا چنین عنوان می کند:
ریاست جمهوری احمدی نژاد (بویژه در دوره دوم) پدیده ای شگفت انگیز در تاریخ ایران بود، هم فراز او ویژه بود و هم فرود او. هنگامیکه در سال ۱۳۸۸ مجددا بر قدرت رسید، در کمال ناباوری، حاکمیت و نهادهای قدرت، در برابر میلیون ها معترض وی را ترجیح داد. او که قدرت خویش را جدی پنداشته بود سهم خویش را از اختیارات ریاست جمهوری می طلبید (که در برخی موارد از جهت حقوقی، حق با او بود) و از همین جا منافع وی با منافع حاکمیت تعارض پیدا می کرد.
این نویسند با تاکید برتمایل رهبر جمهوری اسلامی برای حفظ موقعیت خود و ظاهرآرایی غیر معمول برای دولت احمدی نژاد در بین افکار عمومی افزود:حاکمیت تلاش کرد تا فرود وی با شیب ملایمی باشد، حاکمیت که خودش وی را بالا آورده بود در برابر وی سیاست دوگانه ای در پیش گرفت، از یکسو نمی توانست خودش او را به زیر آورد (که خود کرده را تدبیری نیست) زیرا منتقدان وی و مخالفانش بی بصیرت خطاب شده بودند، تجربه ریاست وی گویای آن شد که چه کسانی بصیرت داشتند و چه کسانی بی بصیرت بودند. از سوی دیگر، حاکمیت نمی خواست او (که به زعم حکومت نمک خورده و نمکدان شکسته بود) را رها کند تا ساز دیگری به جز ساز رسمی کوک کند.
این حقوق دان در ادامه گفت و گوی خود انتخابات را همه پرسی غیر مستقیمی از وضع موجود دانست و ابراز داشت: چیدمان کاندیداهای مدافع وضعیت موجود (مدافع سیاست های حاکمیت) در انتخابات اخیر و پیروزی نامزدی که نوید به تغییر می داد، نتیجه یک همه پرسی غیر مستقیم را در برداشت. این روزها، برخی نهادهای حاکم تلاش می کنند تا نتیجه این همه پرسی را به روی خویش نیاورند و با دفاع از عملکرد رییس دولت سالهای اخیر، از یکسو، گفتمان تهاجمی کنونی را شکست خورده کامل جلوه ندهند بلکه توجهات را به نقطه ای جلب کنند که دستاورد مثبت وی می دانند، و از سویی دیگر در آخرین روزهای ریاست وی، او را به عنوان یک شکست خورده کامل بدرقه نکنند، تا موجبات تحریک و گستاخی وی فراهم نشود و وی فرودی آرام داشته باشد.
حسن فرشتیان در جمع بندی نهایی خود در رابطه با چرایی حمایت نمایشی از احمدی نژاد بر این نظر است که “اکنون که هنگام رفتن وی فرارسیده است، با توجه به پیروزی شعار اعتدال، حتی سبزهای منتقد وی، چندان تمایلی به حمله به وی را ندارند. البته حامیان دولت آینده با برجسته نمایی ضعف ها و خساراتی که وی بر مملکت وارد آورده است تلاش داشتند سطح توقعات رای دهندگان را پایین آورده و نقطه عزیمت را روشن کنند. اما برخی نهادهای قدرت (با تعبیر این حرکت، به سیاه نمایی) تلاش می کنند مانع از این بشوند که با بدرقه خصمانه از این نورچشمی سابق، سبب زیر پرسش قرار گرفتن بصیرت خویش شوند. بدرقه منتقدانه و یا خصمانه وی، اذهان را منعطف به حامیان این سالهای اخیر وی می کند که او برآمده آنان بود، ولی تقدیر از عملکرد وی (در شرایطی که وی نه قدرتی دارد و نه خطری) و برجسته نمایی کارکرد مثبت وی، پرده پوشی بر بی بصیرتی نهادهایی هست که همه تخم مرغهایشان را چهار سال پیش وی در سبد وی گذاشتند.
علی مزروعی: فرار به جلو، سنگین کردن فضا برای دولت جدید
پاسخ علی مزروعی عضو موسس حزب جبهه مشارکت ایران اسلامی،رییس انجمن صنفی روزنامه نگاران ایران،مشاوراقتصادی دولت خاتمی ، نماینده مجلس در دوره ششم و سخن گوی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی به پرسش ما چنین است:
دلائل چندگانه ای را می توان برای این رفتار گمانه زد:
۱- طبق سنتی که آقای خامنه ای در برخورد با دولت های دوران رهبری اش داشته با این دولت نیز همانند آنها رفتار کرده است و می خواهد این دولت را هم بگونه ای مشابه مشایعت نماید، و البته اگر انتقاداتی هم نسبت به عملکرد این دولت داشته باشد همانند دولت های قبل پس از پایان کار دولت خواهد گفت.
۲– همان گونه که بارها از زبان راه یافتگان به مجلس گفته شده پس از ماجرای عزل وزیر اطلاعات و قهر یازده روزه احمدی نژاد پس از نصب دوباره وزیر اطلاعات توسط رهبری، بنای رهبری بر تحمل دولت احمدی نژاد به رغم برخی چموشی ها و بدقلقی های وی بوده است، و طبعا حال که دولت احمدی نژاد درحال رفتن است برخورد رهبری بگونه ای است که او را با کمترین دردسر و با خاطره ای خوش مشایعت نماید و تصویری معمول از دولت او برجای گذارد.
۳– با توجه به اینکه رهبری و اقتدارگرایان هزینه سنگینی برای روی کار آوردن دولت احمدی نژاد به ویژه در انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ پرداختند و مسئولیت عملکرد ناکارآمد و ضعیف دولت احمدی نژاد پای آنها هم نوشته می شود، و نتیجه این عملکرد عامل شکست سخت اقتدارگرایان در انتخابات ریاست جمهوری اخیر شد، اینان در یک فرار به جلو و به رغم انتقاداتی که بخشی از آنها قبلا نسبت به عملکرد این دولت داشتند، در یک اقدام جمعی شروع به تعریف و تمجید و تقدیر از دولت احمدی نژاد کردند تا فضای عمومی را تا حدودی تغییر دهند و خود را از مسئولیت پاسخگویی در باره عملکرد دولت برهانند و حمایت خود را از دولت به گونه ای موجه جلوه دهند.
۴– هدف دیگر سنگین کردن فضا برای دولت جدید است و اینکه اینگونه نیست که دولت جدید وضعیت اسف باری را به ویژه در زمینه اقتصادی تحویل می گیرد بلکه دارد دولتی با وضعیت خوب را تحویل می گیرد، و در واقع از هم اکنون می خواهند عملکرد دولت آینده را در جهت بهبود اوضاع زیر سئوال ببرند، ضمن اینکه شرایط را برای تعیین اعضای کابینه هم دشوار نمایند و توجیهی برای ورود وزرای تغییرخواه و اصلاح طلب در کابینه نگذارند.
علی هنری: تلاش خامنه ای برای نقش آفرینی در سیاست و نظم جدید
علی هنری فعال سیاسی جمهوریخواه، از هواداران جنبش سبز و کارشناس ارشد جامعهشناسی، که در حال گذراندن دوره دکترا در دانشگاهِ آمستردام است. حوزه تحقیق او مشارکت سیاسی و جنبشهای اجتماعی است و بر روی ایران و جنبش سبز مطالعه میکند. او سابقه فعالیت سیاسی از آغاز دوران اصلاحات در همراهی با فعالان جبهه ملی ایران دارد و تا پیش از خروجش از کشور در شهریور ۱۳۸۸ از اعضای هیئت تحریریه فصلنامه گفتگو بودهاست.وی در رابطه با پرسسش ما تحلیل خود رااز چرایی تقدیر و تجلیل خامنه ای از دولت ورشکسته احمدی نژاد چنین ارائه می دهد:
با اشاره به دو سخنرانی اخیر آقای علی خامنه ای در جمع هیات دولت و در جمع مسئولان نظام در ماه رمضان می توان گفت:
لبّ بحث آقای خامنه ای در سخنرانی اول در جمع هیات دولت این است که دولت به جهت بازگرداندن ارزشها، شعارها و اهداف انقلاب که درحال محو و کمرنگ شدن بودند موفق عمل کرده و شایسته تقدیر است. آقای خامنه ای می گوید این که “دولت شعارهای [انقلاب] را مطرح کرد، برجسته کرد، سر دست گرفت، به آنها افتخار کرد؛ در مجامع جهانى، احساس شرم از انگیزههاى انقلابى و از اهداف انقلابى و از شیوههاى انقلابى نکرد” یک کار بزرگ است. یعنی ارزیابی و به تبع آن تقدیر و تجلیل ایشان از عملکرد دولت در چهارسال گذشته یا رییس آن در هشت سال گذشته از منظر بازگرداندن ارزشهای انقلابی است نه از منظر کارآمدی دولت، پیشرفت کشور، بهبود وضعیت جامعه و غیره. کلیدواژه گفتار ایشان «انقلاب» و مشتقات آن مانند انقلابی، ضدانقلاب و … است که بیش از هر کلمه کلیدی دیگری در این سخنرانی تکرار شده اند (۱).
اما برخلاف سخنان پنجم ماه رمضان به فاصله یک هفته بعد آقای علی خامنه ای در سخنان خود در میان جمعی از مسئولان نظام از بحث شعارهای انقلاب و به اصطلاح بحث ارزشی یا ایدئولوژیک فاصله می گیرد و به موضوع کشورداری و سیاست عملی در جمهوری اسلامی می پردازد. کلیدواژه سخنان ایشان این بار «کشور» است (۲).
در این سخنان اگر از دولت فعلی تعریف و تمجیدی به عمل می آید در چارچوب یک نگاه کلانتر به سیاست و ساختار سیاسی جمهوری اسلامی است. آقای خامنه ای تاکید دارد که قدرت بین جناحهای جمهوری اسلامی باید در انتخابات “با آسایش، با خوشى و با شادکامى” دستبهدست شود. بنظر این نکته کلیدیای است که رویکرد مورد توافق ایشان را روشن می کند و باید به آن توجه کرد و گفته های آقای خامنه ای را در نقشی که در تثبیت این رویکرد دارد ارزیابی کرد. بنظر میرسد پس از تجربه ناموفق هشت ساله یکدست سازی حکومت و قدرت گرفتن اقتدارگرایان و غالب شدن سیاستهای تندروانه، مجموعه ی نظام بر اثر عواملی چون فشارهای جامعه، تداومِ جنبش سبز و عملکرد مثبت اصلاح طلبان در آستانه انتخابات با بن بست مواجه شده و به این دلیل تغییر رویکردی می دهد که مورد نظر آقای علی خامنه ای نیز است و آن بازگشت به سیاستِ جمهوری اسلامیِ پس از جنگ که اوجِ آن را در نیمه دهه هفتاد و خرداد هفتاد و شش شاهد بودیم؛ یعنی جابه جایی آرامِ قدرت مابین جناحهای درون نظام در انتخابات.
این فعال سیاسی با تاکید بر تغییر نگرش حکومت در پذیرش آرای مردم گفت: “این که انتخابات به محل حل و فصل دعاوی سیاسی نیروهای سیاسی –هرچند تنها نیروهای درون نظام- بازگردد به هرحال دستاورد مهمی است. چه بسا اگر سال ۸۸ نیز نظام همین رویکرد و قاعده را رعایت می کرد امروز در کارنامه هشت سال گذشته دولت تنها شعار و ارزشهای انقلاب باقی نمی ماند و کشور از نظر اقتصادی، جایگاه بین المللی، اجتماعی و … تا به این حد دچار سقوط و بحران نمی شد و البته این همه هزینه بر خودِ نظام جمهوری اسلامی، مردمِ ایران و جامعه سیاسی کشور نیز وارد نشده بود.
بهرحال نتیجه آنکه آقای خامنه ای به عنوان یکی از مهمترین و متنفذترین مهره ها و بازیگرانِ ساخت سیاسی قدرت در جمهوری اسلامی درصدد نقش آفرینی در تثبیت سیاست و نظم جدید است. نظمی که در آن نیروهای وفادار جمهوری اسلامی حل و فصل دعاوی سیاسی خود را به انتخابات واگذار می کنند و جابجایی قدرت در آن با آرامش صورت می گیرد. در این سیاست و نظم جدید مسلما نیروهایی که مسئولیت می پذیرند درصورتی که قاعده را رعایت کنند تنبیه و به بیرون رانده نمی شوند. در این چارچوب شخص آقای خامنه ای کمتر جانبداری مستقیم از جناحی خواهد کرد، هرچند در خط مشیها و رویکردهای کلی نظام همچنان نظارت خواهد داشت و دخالت خواهد کرد. احمدی نژاد نیز به دلیل آن که این قاعده کلی و سیاست جدید که احتمالا پیش از انتخابات و رد صلاحیت مشایی به او تفهیم شده بود را رعایت کرده است و آرامش و آسایش دست به دست شدن قدرت را به هم نزده است از دایره نظام خارج نمی شود و مورد تفقد و تجلیلِ شخص آقای علی خامنه ای هم قرار می گیرد.”
علی هنری فعال جمهوری خواه مضمون قدرت رادر حاکمیت چنین تعریف می کند: “باید توجه کرد که جمهوری اسلامی یک جسم یکپارچه اقتدارگرا نیست بلکه شامل شبکه ای از بازیگران متنوع از نظر دیدگاهها، منافع، پیشینه و … است. همین طور قدرتِ سیاسی جمهوری اسلامی نه متمرکز در شخص آقای خامنه ای است بلکه برایند شبکه بازیگران است و تحت تاثیر عوامل مختلف چون وضعیتِ جامعه، نیروهای اجتماعی پراکنده در آن و البته عملکردِ نیروهای سیاسی خارج از جمهوری اسلامی رویکردها و رفتارش تعیین می شود.
نکته بااهمیتی که نیروهای خارج از نظام باید درشرایط جدید در نظر داشته باشند این است که در این نظم جدید تلاششان در جهت تقویت جانب اعتدال، میانه روی و عقلگرایی در درون ساختار سیاسی جمهوری اسلامی را تداوم بخشند و همچنان با رفتارشان اجازه ندهند دوباره افراطگرایان، تندروان و بیخردان دستِ بالا را در تعیین و اجرای سیاستهای کلان جمهوری اسلامی در دست بگیرند. در این وضعیت و نظم جدید و در صدادارشدن نیروهای میانه و عقلگرا تلاشهای اصلاحگرایانه نیروهای سیاسی خارج از جمهوری اسلامی به باور من موثرتر خواهد بود.
(۱) سخنان در آخرین دیدار رئیس جمهور و هیئت دولت دهم http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=23094
(۲) سخنان در دیدار مسئولان نظام http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=23175
محمد جواد اکبرین
رهبرى و بازسازىِ آبروى رفته دولت احمدى نژاد
محمد جواد اکبرین، پژوهشگر دینى و روزنامه نگار، پژوهشگر کانون مطالعات خاور میانه (بیروت) و عضو تحریریه تعدادى از روزنامه هاى دوران اصلاحات که همگى توقیف شدند پرسش ما را چنین پاسخ می دهد:
به نظر مى رسد ستایش رهبر جمهورى اسلامى از عملکرد دولت که پس از سکوتى بلند مدت دوباره آغاز شده تا پایان دولت و حتى پس از آن هم به نوعى ادامه یابد. چرایىِ این تحلیل در گروِ مرور یک روند است:
دوره دوم ریاست احمدى نژاد بر دولت، بر خلاف دوره اول، مشمول ستایش هاى ویژه رهبرى نشد. پس از گسترش اختلاف دو طیف “رهبرى- سپاه” از یکسو و “حلقه اصلى دولت” از سوى دیگر که در ماجراى تغییر وزیر اطلاعات و خانه نشینى یازده روزه احمدى نژاد آشکار شد نه تنها دیگر از ستایش هاى ویژه خبرى نبود بلکه هجوم انتقادى و پیوسته اصولگرایان به عملکرد دولت در اقتصاد و سیاست خارجى جایى براى حمایت هم نگذاشته بود.
هجوم اصولگرایان به دولت از حد نقد عملکرد هم فراتر رفت؛ آنها او را به آمار دروغ و کابینه اش را به بى دانشى و ناتوانى متهم مى کردند و طورى سخن مى گفتند که گویى از آغاز سپردن سرنوشت کشور و دولت به چنین فردى اشتباه بود و این نه فقط دولت بلکه انتخاب رهبرى را نشانه مى رفت؛ زلزله تقلب در انتخابات ٨٨ هم بر بى اعتمادى فراگیر به دولت افزوده بود و این ماجرا را پیچیده تر مى کرد؛ اینجا بود که مسئله “بازسازى آبروى رهبرى” اندک اندک اهمیت و ضرورت مى یافت.
این پژوهشگر با تاکید بر عقب نشینی خامنه ای در ماجرای انتخابات ریاست جمهوری گفت : پیش از انتخابات، رهبر جمهوریاسلامی در دیدار با نمایندگان مجلس هم نکته اى گفت که مى توانست نوعى عقب نشینى از حقّانیتِ حمایت از دولت پیشین بوده باشد؛ وى درباره اینکه به چه کسى باید رأى داد گفت: «مهم این است که با بصیرت عمل کنیم؛ نتیجه اگر غلط باشد اشکال ندارد؛ قطعاً شامل اجر خداوند نیز خواهد شد». شاید او از این طریق به هوادارانش پیام مى داد که از نتیجه انتخاب احمدى نژاد خود را سرزنش نکنند.
وى همچنین در چند سخنرانی پیش از انتخابات تاکید کرده بود که از نامزد خاصی در انتخابات حمایت نمیکند و تکرار کرد که “کسى از رأى او خبر ندارد” تا نقش فراجناحى اش در میان اصولگرایان را ترمیم کند و پس از شنیدنِ انبوه ملامت ها براى حمایت مطلقه اش از محمود احمدى نژاد، این بار مسئولیتِ رفتار هیچ یک از اصولگرایان را به پایش ننویسند.
محمد جواد اکبرین جمع بندی خود را در باره نمایش تمجید از احمدی نژاد توسط رهبر جمهوری اسلامی چنین ارائه می دهد: حالا اما احمدى نژاد آخرین روزهاى حضورش در دولت را مى گذراند و دیگر نیست تا هر بار مسئله اى تازه بیافریند و آبروى خود و حامىِ بزرگش در خردادهاى ٨۴ و ٨٨ را در معرض تهدید قرار دهد. حالا وقت آن است که همان «مسئله بازسازى آبروى رهبرى» در دستور کار قرار گیرد؛ پس باید تصویرى از دستاوردهاى اقتصادى و تکنولوژیک نظام ارائه داد (حتى اگر تا کنون مورد تایید مراکز رسمى نظام هم نبوده و اظهارات ماه هاى اخیر اصولگرایان هم خلاف آن را نشان مى دهد) تا بتوان آبرویى که رهبرى به پاى این دولت هدر داد را بازیافت.
دو احتمال را هم نباید از نظر دور داشت که با نکته محورى فوق یعنى ضرورت “بازسازى آبروى رهبرى” تفاوت دارد اما منافات ندارد. یک این که بیم آن مى رود دولت حسن روحانى، آمارهاى مهیبى از کارنامه دولت هاى نهم و دهم و نقش آن در سقوط کشور به وضعیت کنونى را منتشر کند؛ شاید رهبرى و نزدیکانش پیوسته ستایش مى کنند تا دستِ دولتِ آینده براى انتشار همه ى آن کارنامه باز نباشد و مجبور باشد ملاحظه ى مواضع حمایتىِ رهبرى را هم بکند.
دیگر این که بیم آن هم مى رود که احمدى نژاد در واکنش به هجوم انتقادها، با اطلاعاتى که از نظام دارد از رهبرى چنان فاصله بگیرد که تهدیدى بیش از آنچه که هست به شمار آید؛ پس باید با حمایت و دلجویى بیشتر در این روزهاى پایانى (و چه بسا پس از دولت او) نگذاشت دورتر و به اصطلاحِ اصولگرایان، “منحرف تر” شود.