خانم محمدی، ارزیابی کلی شما از امضای توافقنامهی ژنو چیست؟
آنچه در ژنو اتفاق افتاد، محصول شرایطی بود که در ایران و آمریکا و بطور کلی غرب، ویژهگیهای تاریخی دارد. ایران برای حفظ آرمانهای انقلاب خود که مجموعهای از ایدئولوژی اسلام سیاسی و برتریجویی منطقهای است، تا جایی که گمان میکرد مرز پایداری و تحمل جامعه بود، پیش رفته و امروز به سبب احساس خطر نسبت به از دست رفتن اساس قدرت که هنوز بر حمایت بخشهای وسیعی از مردم نسبت به حکومت و مخالفت اکثریت مردم با تسلط خارجی و جنگ استوار است، تعامل با بخشی از خواستها و حتا زیادهخواهیهای امریکا را ضرورت دیپلماتیک یافته است.
آمریکا پس از تجربه سنگین افغانستان و عراق به لحاظ هزینه سیاسی و اقتصادی و مصر و سوریه و لیبی با چشماندازهای مبهم و ناایمن نمیتواند آیندهی غیرقابل اطمینان دیگری را در سیاست خارجی خود، رقم بزند؛ مضاف بر اینکه همپای ادامهی مخالفت دو قدرت بزرگ جهانی یعنی چین و روسیه با اعمال فشار بیشتر به ایران، مهمترین متحد او یعنی دولت بریتانیا در کسب حمایت پارلمان برای همراهی با او، با شکست فاحش مواجه شد. بر اینها باید افزود مخالفت افکار عمومی جهانی را با راه انداختن جنگی جدید به بهانههای غیرقابل اثبات.
با توجه به مجموعه دلایلی از این دست، توافق ژنو بر بستر انتظارات منطقی در سطح جهانی و در میان جوامع دو سمت درگیری، یعنی ایران و غرب، به مرحلهی ناگزیری رسیده بود.
۲- تاثیرات کوتاهمدت و بلندمدت این توافقنامه را بر شرایط اقتصادی کشور چگونه میبینید؟ آیا این توافق میتواند زمینهای برای بازگشایی فضای سیاسی کشور باشد؟ یا وضع فعلی ادامه خواهد یافت؟
تأثیرات این توافق بر شرایط اقتصادی در کوتاهمدت همین اینک آشکار شده است و در بلندمدت به طریق اولی میتواند منشأ آثار مثبتی باشد؛ اگر دولت روحانی در تدوین برنامههای کلان اقتصادی آنچنان که از تیم اقتصادی او انتظار میرود، موفق باشد و یا حوادث غیرمترقبهای در اقتصاد جهانی روی ندهد. واقعیت این است که گشایش اقتصادی در ایران، بخشی هم در گروی نیاز غرب به گشوده شدن این بازار هشتاد میلیونی برای کالاهای آن است. این نیاز دو سویه، در همین موقعیت اقتصادی جهان میتواند موجب رونق اقتصادی ایران گردد.
امید در زمینهی گشایش فضای سیاسی، بر یک اصل به نظر من شناخته شده استوار است و آن اینکه مبارزه برای دموکراسی که در شیوه و هدف در ایران اصلیترین مبارزهی سیاسی است، جز در امنیت و رفاه نسبی امکانپذیر نیست. مردمی که از کابوسهای اقتصادی و امنیتی رها شده باشند، فرصت و گرایش آن را دارند که به حقوق انسانی خود و همنوعانشان بیاندیشند.
به این ترتیب، در صورتیکه توافق ژنو بتواند سایهی ناامنی اقتصادی را از زندگی و معیشت مردم بردارد و کابوس حملهی نظامی را از اذهان جامعه دور کند، خواستههای دموکراتیک با سرعت و شفافیت و در نتیجه، با قدرت بیشتری در جامعهی ایران طرح خواهد شد و هیچ حکومتی در هیچ کجای جهان قادر نیست که گوش خود را بر صدای اکثریت جامعه ببندد و خواستههایی را که عمومیت یافتهاند، نادیده بگیرد.
۳- توافق ژنو، یک توافق شش ماهه است. به نظر شما، این توافق پایدار خواهد ماند؟ چه عواملی میتوانند در تبدیل این توافقنامه به یک توافقنامهی دائمی نقش داشته باشند و چه عواملی میتوانند این مسیر را با مشکل و یا حتی شکست مواجه کنند؟ نقش افراطیهای دو طرف در این زمینه را چگونه میبینید؟
این توافق یک آتشبس در میدان جنگ نظامی نیست که طرفین در فرصتِ یافتهشده ساز و برگ خود را بازسازی کرده و دوباره آن ر ا از سر بگیرند. این توافقی است که اساساً میخواهد رویدادهای آینده را تغییر بدهد. تعیین شش ماه به عنوان مرحلهی اول این توافق، در فضای سیاسی ایجاد شده، بهویژه از جانب آمریکا و متحدینش، بیشتر یک ضرورت دیپلماتیک است. پس از قریب دهسال بحران رو به رشد، امروز دلیلی وجود ندارد که ایران یا آمریکا پای توافقی با این همه مقدمات و تشریفات و به قیمت مبارزه با نزدیکترین نیروهای داخلی خود بدون چشم انداز جدی برای آینده بروند. از این منظر به گمان من منطقاً، توافق ژنو میتواند پایدار بماند و تکمیل شود. آنچه میتواند این چشمانداز مثبت را تهدید کند، در داخل ایران قدرت سیاسی را از دست داده است و قدرت اقتصادی در کشورهایی نظیر ایران بیش از آن تابع قدرت سیاسی است که بتواند بدون اتکای به آن، نقشآفرینی کند. خطری که بزرگتر و واقعیتر است، در خود آمریکا و توسط لابیگریهای اسرائیلی کمین کرده است. برای کاستن از این خطرها، تنشزدایی در سیاست خارجی ایران نقش با اهمیتی می تواند داشته باشد.