ایران، کشورى با آب و هواى تقریبا گرم است. ایرانیان در بهار و تابستان از آفتاب سوزان و گرماى آن به کنجى خنک و سایهاى پناه میبرند. سوزش آفتاب درایران در برخی مناطق به حدی است که میتواند پوست را سوزانده و تاولهایى دردناک ایجاد کند.در مناطق کویری بافت ساختمانها به گونهای طراحی شده که داخل آن خنک نگه داشته شود. گرما و آزار آن، چنان در زندگی مردم تاثیر گذاشته که حتی در ادبیات ایران به گونهای خود را نمایان ساخته است. شاید بیدلیل نیست که در برخی آثار ادبی از خنکاى روح و جان و جسم سخن مىرود و در تمثیلها از سردى و آرامش گفته مىشود.
این شرایط جوى انسانها را وادار کرده است که در پوشاک و مسکن خود قواعدى را رعایت کنند تا زندگی برایشان قابل تحمل شود، به همین دلیل منازل را به نوعی میسازند که دربرابر گرماى هوا مقاوم باشند. پوشاک هم میتواند همین کارکرد را البته به نحو دیگری داشته باشد. لباس براى آن است که آدم را در برابر گرما و سرما محافظت کند. انسان به طور طبیعى با شروع سرما بر میزان لباسهایش مىافزاید و در فصل گرما ازمیزان آنها مىکاهد و در محیط کار وزندگى هم که با استفاده از وسایل خنککننده شدت هوای گرم را کاهش مىدهد و بالعکس.
انسانها همیشه سعی میکنند که به هر شکلی که شده خود را با شرایط جوی تطبیق دهند.
کمتر کسى را مىتوان مشاهد ه کرد که در گرماى ٣٠ درجه پالتو پشمى بپوشد و یا در سرماى زیر صفردرجه لخت از خانه بیرون رود.
در جهان متمدن امروزى پوشاک و مسکن علاوه بر جنبه حفاظتی دارای ابعاد دیگری از جمله تزیینی و تفریحى هم هستند. انسان به هر وسیله مىخواهد تا محیط اطرافش را قابل قبول و زیبا تر کند. با تزیین خانهها آنها را ازشیوه ابتدایى که تنها محدود به حفاظت دربرابر گرما و سرما بوده ، خارج کرده و بعد دیگرى هم به آن داده است. جنبه زیبایى، که براى ذائقه و آرامش روانى بشر لازم است. انسان با دیدن و مشاهده اشیای موزون خودبخود بدانها دلبستگى و نوعى آرامش پیدا مى کند. براى همین هم طراحان و معماران کوشش مىکنند تا با پرداختن به ظواهر و تغییر بخشى ازآنها، محیطى دلچسپ را به انسانها هدیه کنند. این همان چیزی است که درمیان ما غذاى روح خوانده میشود. زیبایى و نظم به انسان حسى آرام مىدهد که خود به خود به سوى آن جذب مىشود و امید به زندگى و برخوردارى از زیباییها را در انسان تقویت مىکند.
همه، از این زیباییها خشنود نیستند. تعدادى ازانسانها به دلایلى نمىخواهند که مردم از زیبایى طبیعت لذت ببرند . آنها مىخواهند به اجبار در برابر هر امرى قرار بگیرند.
زمامداران جمهورى اسلامى نمىخواهند که انسانها به این دنیا دل ببندند. آنها مىخواهند این دنیا منظرهاى وحشتناک و جهنمى سوزان باشد تا مردم دل به آن دنیاى خیالى ببندند. سخنان آنها بیشتر از سیاهى و مرگ و قیامت است تا زندگى وزیبایى دنیوى. آنها خود رابه حق دشمن این دنیا مىدانند و مرد م را هم وادار مىکنند تا مثل آنها به زندگى بنگرند. آنها تا آن حد پیش مىروند که مىخواهند در گرماى تابستان ایران، به مردان ریش را تحمیل و زنان و دختران را در مانتوها و چادرهاى مشکى پنهان میکنند تا زیبایى آنها را کتمان کنند.
جمهورى اسلامى حتى نمىخواهد مردم از رنگها و معماری مدرن استفاده کنند. دیوارهاى بلند و شیشههاى مات مدارس از آنها محیطى خفقانآور ساخته است. مردم نمىتوانند به راحتى در سایه درختى درپارکى بیآسایند، بدون آنکه مامورى به نحوى مزاحم آنها شود. پوشاک مردم که با شرایط زندگى مشقت بار ایران با هزاربدبختى تهیه مى شود، بهانه تعدى به مردم مىگردد. همین جمهورى اسلامى کراوات و لباسهاى رسمى رایج در جهان را تقبیح مىکند. رهبران جمهوری اسلامی در انظارعمومی از پوشیدن این گونه لباسها خودداری کرده و مردم را نیز از پوشیدن آنها منع میکنند. آنها چشم دیدن لباسهای غیر اسلامی را ندارند . کلى انرژى و بودجه کشور را صرف پاسداری از پوشاک اسلامی میکنند. براستى که جمهورى اسلامى مىخواهد مردم را در گرماى تابستان خفه کند. آنها حتی قادر به درک شرایط جوى و گرماى شدید در ایران نیستند. آنها متوجه نیستند که در زیر چندین متر پارچه سیاه و تیره قرارگرفتن، سلامت انسانها را به خطر مى افکند. جمهوری اسلامی و مردم ایران با هم در تضاد همیشگی هستند.