سه شنبه ۲ مرداد ۱۴۰۳ - ۰۲:۱۸

سه شنبه ۲ مرداد ۱۴۰۳ - ۰۲:۱۸

آن‌ها نمی‌توانند همهٔ ما را بکشند و ما نمی‌توانیم همهٔ آن‌ها را بکشیم...
نتانیاهو کاخ سفید را نادیده می‌گیرد، زیرا انجام این کار هیچ هزینه‌ای ندارد. در سال ۱۹۸۲ رونالد ریگان، مناخیم بگین، نخست‌وزیر اسرائیل را پس و کشتار فسطینیان در پی تهاجم...
۱ مرداد, ۱۴۰۳
نویسنده: نیکلاس کریستوف - برگردان: گودرز اقتداری
نویسنده: نیکلاس کریستوف - برگردان: گودرز اقتداری
غم دیگر
شنیدستم غمم را میخوری، این هم غم دیگر، دلت بر ماتمم می‌سوزد، این هم ماتم دیگر
۳۱ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: ابوالقاسم لاهوتی
نویسنده: ابوالقاسم لاهوتی
پایان تلخ یک ریاست جمهوری
بایدن می‌داند که باید برود، اما این بدان معنا نیست که از این موضوع خوشحال است. ننسی پلوسی کسی بود که با هوش و ذکاوت سیاسی به رئیس‌جمهور گفت که...
۳۱ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: سیمور هرش - برگردان : گودرز اقتداری
نویسنده: سیمور هرش - برگردان : گودرز اقتداری
کاش میشد
کاش میشد چهره ها رنگ پریشانی نداشت، برق تیز خنجر و کینه نداشت. مثل دریا بود شفاف و زلال، مثل ابریشم نرم لطیف
۳۱ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: کاوه داد
نویسنده: کاوه داد
نهادهای مدنی و نقش آنها در تحولات آینده کشور
ایجاد، تقویت و توسعه و حفظ نهادهای مدنی و تشکل‌های صنفی و سیاسی باید در کانون برنامه های افراد، شخصیت ها و احزاب و سازمان ها قرار داشته باشد، چه...
۳۱ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: گروە خرداد، هواداران سازمان فداییان خلق ایران اکثریت ـ داخل کشور
نویسنده: گروە خرداد، هواداران سازمان فداییان خلق ایران اکثریت ـ داخل کشور
بیانیه دادگاه بین المللی دادگستری- ۱۹ جولای ۲۰۲۴
بر اساس بیانیۀ دادگاه بین‌المللی دادگستری، سیاست‌های شهرک‌سازی و بهره‌برداری اسرائیل از منابع طبیعی در سرزمین‌های فلسطینی نقض قوانین بین‌المللی است. دادگاه، گسترش قوانین اسرائیل به کرانۀ باختری و بیت‌المقدس...
۳۰ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: محسن نجات حسینی
نویسنده: محسن نجات حسینی
سیاست‌گریزی زنان یا سیاستِ گریزِ دولت از زنان
قوانین نابرابر، عدم حمایت‌های لازم و محیط‌های مردسالارانه، زنان را از مشارکت فعال در سیاست بازمی‌دارد. حضور کم‌رنگ زنان در سیاست به معنای نبود صدای نیمی از جمعیت در تصمیم‌گیری‌های...
۳۰ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: زری
نویسنده: زری

جنبش با کدام گفتمان؟

سازمان یابی فرومی هم شکل است و هم محتوا. وبرهمین اساسی آن گونه شکلی است که ریشه درمتن تجربه پراتیک زنده توده ها ودنیامیزم مطالبات وشعارهای فرارونده آنان دارد و هم چون درختی تناور ازآن تغذیه می کند. ازهمین رو می توان ازفروم اجتماعی با گفتمانی دینامیک وپیش رونده سخن گفت

نسبت سازمان یابی فرومی و پلاتفرم واحد
اخیرا هیئت سیاسی-اجرائی سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) بیانیه ای منتشرکرده است با عنوان فروم شکل مناسب سازمان یابی جنبش اعتراضی* . این بیانیه شامل پلاتفرمی است با موادزیر:
١. عدم مشروعیت دولت کودتا، منزوی کردن و طرد آن
٢. تامین آزادی بیان، مطبوعات، اطلاعرسانی، اجتماعات، تظاهرات و فعالیت احزاب و آزادیهای اجتماعی برپایه حقوق بشر
٣. برگزاری انتخابات آزاد زیر نظر سازمانهای بین المللی
۴. مجازات عاملین سرکوب و کشتار
این بیانیه هم چنین اضافه می کند پلاتفرم اگر بخواهد مطالبات به مراتب فراتر از آنچه گفته شد را دربر گیرد و یا خیلی محدودتر از این برنامه باشد، موجب حذف این و یا آن گرایش فکری ـ سیاسی خواهد شد و به تضعیف جنبش اعتراضی خواهد انجامید.
نوشته حاضرنقدی است برتناقضات و محدودیت های این نوع رویکرد:
اگرقرارباشد هرفردو جریانی پلاتفرمی را روی میزبگذارد وبهردلیل آن را تنها پلاتفرمی بداند که برازنده قامت جنبش است وکمتریابیشترازآن را موجب ضعف وناکامی جنبش ازهردوسوبداند، وازسوی دیگر اگرواقعیت تکثروپلورالیستی بودن جنبش را که دربرگیرنده گرایشات وهویت های متنوع است ولاجرم بالقوه وبالفعل حاوی بی شمارازاین نوع پلاتفرم ها درنظربگیریم؛ آنگاه به بیگانگی این شیوه برخورد با طبیعت این نوع جنبش ها پی خواهیم برد.درواقع شیوه بکارگرفته شده دربیانیه همان شیوه های سنتی و امتحان پس داده ای است که درسودای مقیدساختن یک جنبش خودجوش وتازه نفس به گرایشات پیشینی است.گرچه پلاتفرم ارائه شده ازمنظرمیانگین گرفتن وتنزل محتوا نیزمورد نقداست، اما نقداصلی دراینجا نه ازموضع فوق و قراردادن یک پلاتفرمِ هم خوان بانبض جنبش دربرابرآن، بلکه ناظر به نفس ارائه پلاتفرم واحد برای کل جنبش-ونه الزاما برای یک گرایش ویک دسته معین -است.چرا که نقد نخست راه به جائی نبرده وموجب گشودن دورباطل ارائه پلاتفرم دربرابرپلاتفرم می گرددکه درتحلیل نهائی حاصلی جزپراکندگی جنبش وتکه تکه کردن آن ویا درشق دیگرتحکیم فرادستی یک گرایش برجنبش ولاجرم تبدیل آن به یک جنبش تک صدائی و غیردموکراتیک نخواهد داشت. درهرحال هردو شق مانع موفقیت جنبش درنیل به اهداف رهائی بخش خود می گردد.بنابراین آیا بهترنیست برخلاف عادت دیرینه و روال سنتی،به جای میانگین گرفتن ازمطالبات ومات وغیرشفاف کردن آنها وبا به عبارت دیگرپرهیزازتلاش برای وحدت کلمه و اختلاط منافع گوناگون طبقات وطیف هائی که موقتا با جنبش همراه هستند،قبل ازهرچیز وجود تنوع گرایشات ورویکردهای گوناگون را چه ازنوع تنوعات درون طبقاتی وچه ازنوع تنوع بین طبقاتی برسمیت بشناسیم؟ تنوعاتی که نمی توان با میانگین گرفتن ازآنها وتبدیل کردنشان به یک پلاتفرم واحد واقعیت وجودیشان را نفی کرد. بدیهی است که پذیرش این شیوه، رویکرد بالکل متفاوتی را دربرابرماقرارمی دهد:دراین صورت اولا هرکدام ازجنبش های اجتماعی وطبقاتی با مطالبات خود درصحنه حاضرمیشوند وثانیا ازمنشوراین منافع ومطالبات اخص دربرابرمانع عمده ومشترک -استبدادمذهبی- به همکاری وهمراهی با یکدیگرمی پردازند. درچنین صورتی دیگرآرایش علیه آماج مشترک درحال حاضر موجب انجماد سایرمطالبات و منافع متفاوت نمی گردد و هرکس وهرطیف وگرایشی می داند تا کجا درکنارآن دیگری قراردارد. هرگزنباید فراموش کنیم که تنوع و تکثروداشتن هویت های اجتماعی متفاوت حتی دردرک از استبداد و یا نحوه برخورد با آن وجود دارندکه درنظرگرفتن آن برای اجتناب از بازتولید استبدادجدید دارای اهمیت است.درهرحال پذیرش واقعیت یک جنبش پلورالیستی و متکثر وفعال بودن این مطالبات درکنارهمکاری حول اشتراکات مستلزم نوع دیگری ازبرخورداست:این فصل مشترک ها هستند که قائم به مطالبات متنوع وبرخا متضاد شرکت کنندگان دریک جنبش توده ای هستند و نه برعکس.درهرحال نهادن هرم بر قاعده اصلی خود آن گونه تلاشی است که هرمدافع واقعی دموکراسی ونگران ازتولد مجدد یک جنبش همه باهم بایستی قاعدتا آن را درمدنظرداشته باشد.
می توان تناقض شیوه برخورد اعلامیه را با منطق حرکت های شبکه ای-جنبشی ازمنظردیگری هم مشاهده کرد:
اعلامیه درجائی ظاهرا خصلت خود فرمان وخودرهائی جنبش را مورد تصدیق قرارمی دهد. ازاینرو بلافاصله این سؤال را دربرابرخود قرارمیدهد: خب! این جنبش اگرواقعا خود فرمان باشد ونخواهد تبدیل به شیربی یال ودم اشکن شود،واگر خدای ناکرده بخواهد شعارها و مطالباتی فراترازآن چه که این بیانیه ویا آنچه که متولیان سبزجنبش مطرح می کنند مطرح کند، با آن چه باید کرد؟مثلا اگربگوید مرگ بردیکتاتور ومرگ برخامنه ای ویا آنگونه که اخیرامطرح کرده است بگوید استقلال، آزادی وجمهوری ایرانی، یعنی شروع کند به اندیشیدن درمورد بدیل نظام حاکم ویا بخواهد بریکی ازمختصات نظام جایگزین، مثلا سکولاریزم تأکید ورزد،درآن صورت بازهم به بهانه حفظ گستره جنبش وتداوم همراهی اصلاح طلبان حکومتی وغیرحکومتی باید جلوی آن ایستاد؟واگربفرض چنین کنیم، دیگر چه چیزی ازخود فرمانی جنبش باقی خواهد ماند؟ ویا آنکه درکنشی ازنوع دیگر بایداز روند تعمیق خودرهائی و رادیکالیزه شدن جنبش توده ای دفاع کرد وآن را تقویت نمود ؟ کدامیک؟. واقعیت آن است که این گونه تناقضات و سؤالات قبل ازهرچیز در نگاه از بیرون به جنبش ریشه دارد. وحال آنکه اگرنگاهمان ازدرون وبه مثابه بخشی ازجنبش هم اکنون موجود باشد،آنگاه طرح سؤالات مزبور دیگربلاموضوع خواهندشد.چرا که درچنین صورتی جنبش را به مثابه یک فرایند درحال شدن درنظرخواهیم گرفت و معلوم خواهد شد که اگرجنبش درتناسب باظرفیت وتوان تجربه کردنش و با تکیه برخود آموزی اش به سوی خواست های پایه ای تر حرکت نکندوبخواهد درنقطه ای درجا بزنددیگر قادرنخواهد شد که بیشترین نیرورا حول مطالبات گسترده ورزمنده اش بسیج کند .هم چون وصف حال آن موج خرامانی که می سرود:هستم اگرمی روم گرنروم نیستم .بی تردید دراینجا بحث مشخص ما نه تازاندن جنبش براساس میل وپلاتفرم این یا آن جریان بلکه روندتعمیق خودجنبش است.چنین تعمیقی باتوجه به انباشت مطالبات برآورده نشده چندین دهه اخیروماهیت صلب و رفرم ناپذیرحاکمیت والبته تجربه وآگاهی برآمده ازآنها اجتناب ناپذیراست و نگاهی به سیرتکوین مطالبات خود جنبش درطی دوماه اخیرنیزاین ادعا را موردتأیید قرارمی دهد. بااین وجود کسانی وجود دارند که تمایل دارند جنبش را ایستا به بینند و براین اساس باآن برخورد کنند. مثلا فردی مثل محسن سازگارا با عقبه و اتاق فکرش هرشب درکسوت راهبرِخود خوانده رهنمودهایش را به جنبش وفعالان آن ارائه می دهد وسخت براین نکته پای می فشارد که مبادا جنبش تا نشاندن رئیس جمهور منتخب -موسوی- به جای دولت کودتا،حتی یک قدم جلوتربرود.برای محسن سازگارا و امثال او واقعیتی بنام دینامیزم فرارونده جنبش-جنبشی که تجربه می کند و ازتجربه خودمی آموزد واز آموزه هایش برای فراتررفتن سود می جوید وجود ندارد.گوئی عبور ازاصلاح طلبان و تلقیات وشعارهای نقطه عزیمت،مغایر با قواعد آکادمیک “علم مبارزه”ومبانی استراتری وتاکتیک آموخته شده است.اما پرسیدنی است برای بیانیه نویسان اکثریت چی؟ بنظرمی رسد که بیانیه نویسان نیز درداشتن نگاه ایستا به جنبش با بینش فوق شریک باشند.آنها به جنبش نه هم چون رودخانه ای خروشان ودرحال حرکت که امروزش با دیروزمتفاوت است وفردایش نیزمی تواند با امروزمتفاوت باشد بلکه به مثابه آبی راکدوبی حرکت می نگرند. رویکردی که با انگاره های پیشینی وبا بی اعتنائی به ظرفیت ها وفرصت هائی که درمتن حرکت بوجود می آیند شناخته می شود. وهمین مشخصه است که سازمان یابی به شیوه فرومی ومتناظربا جنبش به مثابه یک فرآیند خود بسنده و قائم به خویش را ازیک هدف درخود به هدفی بیرون ازخود تبدیل می کند. ونباید فراموش کنیم که زمینه های تراژدی شکست یعنی واگذاری زمام کنترل جنبش به بیرون ازخود وبه نیروهای بیگانه باخود و حاکم برخود ازهمین جا آغازمی شود. بیهوده نیست که این بیانیه ازجهاتی درشیوه وکنه خود گرته برداری از پلاتفرم اصلاح طلبان و میرحسین موسوی وتبصره ای برآن است و همزمانی صدور آن با تلاش های مشابه حامیان میرحسین موسوی واصلاح طلبان مؤتلف با وی، تدوین تن پوشی برای مهاروهدایت جنبش، نیز نمی تواند تصادفی باشد و بیش ازآن ناشی ازنگاه مشترک به جنبش است.
نگاه ابزاری به فروم وسازمان یابی جنبش توده ای
آیا براستی فروم وسازمان یابی جنبشی-شبکه ای فقط یک شکل است که می توان هم چون لباسی آن را به قامت هرپیکری دوخت؟ و یا آنکه درآن واحد هم شکل است و هم محتوا. ویابهتراست بگوئیم لباسی است برازنده و درانطباق با انسان خود رهان و خودفرمان و با مناسباتی برابرانسانی وبه دورازسلطه انسان برانسان. اما سازمان یابی به شیوه شبکه های موازی اجتماعی ودارای روابط افقی درماهیت خود نوع کیفا متفاوتی ازسازمان یابی است که درانطباق با ابتکارات آزاد وخلاق توده ها قرارداد که با سازه هائی هم چون اقناع وگفتکو وسایر پویه های هم آهنگ کننده شناخته می شود. وبه دلیل همین ویژگی خود بنیاد وخود بسنده بودن نیازی به نیروی غیبی و آمرانه برای هدایت خود ندارد. آنها مردمان- بخوان اتم های سرگردان ومنفردو تن فاقد شعور- نیستند که به سر و هادیانی ازتباردیگرنیازداشته باشند. آنهادرعین حال هم پیکرند و هم سر. آنها عوام وصغیرونیازمند به رهبر و ولی نیستند. آنها خود رهبرخویشند و درشبکه های اجتماعی زنده، زیست وتجربه می کنند وازاین طریق باهمدیگردرتماس و تبادل اند. این شبکه ها را می توان وباید تقویت کرد ولی نمی توان نادیده اشان گرفت. پس برای آنها ظرف ومظروف جدا ازهم نیست ودرصورت جداشدن و جداماندن مسخ و پژمرده می شوند وبه قدرتی بیگانه ومسلط برمردم تبدیل می شوند. جان کلام درسازمان یابی افقی- شبکه ای جداناپذیری قدرت وحق تصمیم گیری برای برداشتن گام های تازه ازخود جنبش وتک تک آحاد آن است. قدرت وقتی ازچنگ توده ها وازتک تک آنها جداشود و بیرون غلطد، به صورت قدرتی قاهرو مسلط برآنها ظاهرمی شود وهیچ تمهیدِ کنترل کننده ای نیزنمی تواند ماهیت آن را دگرگون کند. یک اقتدار اجتماعی باتوزیع قدرت دربدنه جامعه ودرتک تک شهروندان معنا پیدامی کند واین نیزخود رادر سازمان یابی شبکه ای – افقی متجلی می سازد. وبهمین دلیل بانوع سازمان یابی عمودی و مبتنی بر سلسه مراتب که ناظربرجدائی قدرت ازجنبش وازمردم و تمرکزآن درنوک هرم است بطورکیفی متفاوت است. اولی درخدمت تقویت خود فرمانی وخود حکومتی مردم وزحمتکشان است و دومی با جداکردن قدرت از تولیدکنندگان واقعی قدرت آن را به نیروئی بیگانه با او ومسلط براو تبدیل می کند. چگونگی انتقال و جا به جا شدن قدرت ازصاحبان واقعی آن وازشوراها ومجامع توده ای، به نهادها واحزاب ورهبری وپارلمان وبه دیکتاتورها و… همواره بزرگترین نقطه آسیپ پذیری و پاشنه آشیل جنبش های توده ای را تشکیل می داده است. نگاه به جنبش به مثابه پدیده ای که دارای پتانسیل وظرفیت خود رهانی وخود حکومتی است با نگاهی که آن را فی نفسه فاقد شعورونیازمند هدایت گران می بیند، دو نگاه ازاساس متفاوت است. ومتأسفانه درتجربیات تاکنونی ماشاهد اشتراک نظربین نیروهای ارتجاعی با نیروهای رزمنده ومترقی دراین حوزه بوده ایم. تفاوت ودعواها بیشترحول رقابت درعرصه رهبری و پلاتفرم بوده است تا رجوع به مردم زحمتکش هم چون موجوداتی دارای ظرفیت خود رهان. نگاهی که درهرحال حاصلش نه کمک به تکوین یک جنبش خودرهان، بلکه دامن زدن به جنبشی اخته شده، رام وتحت کنترل است. اکنون تجربه بدیع دوماهه و تحت شرایط سرکوب، کارآئی نسبی وخلاقیت این نوع آرایش جنبشی را ولو آنکه هنوزدرگام های اولیه خود ومرحله جوانه زدن قراردارد ومواجه با هزاران مخاطره، درشرایطی که همه تشکل های ازنوع عمودی ومدعیان آوازه گر رهائی، سترونی خود را به نمایش گذاشته اند نشان داده است. جنبشی ازطرازجنبش های نوین که درطی دهه های اخیر درمقیاس جهانی به تدریج حضورو بالندگی خود را به نمایش گذاشته است وبیگانه با نگاه سنتی نسبت به سازمان یابی واصول مقدس حاکم برآن است. اصول جاودانی که با گزاره هائی هم چون تبعیت پائین ازبالا وکلیشه های مشابه تقدیس و ستا یش می شوند. درآزمون هم اکنون جاری، این نوع سازمان یابی به چنان واقعیت انکارنشدنی تبدیل شده است که حتی کسانی مثل میرحسین موسوی، عضو مغضوبی ازطبقه حاکم سیاسی، نیز نمی تواند آن را نادیده بگیرد. به یاد داریم که او و حامیانش ابتدا ازاندیشه ایجاد حزب وجبهه برای سازمان دهی نفوذ و پایگاه اجتماعی خود شروع کردند اما واقعیت های سخت زمینی آنان را وادارساخت که سرانجام از سازمان یابی شبکه ای وجنبشی سخن به میان آورند. با این وجود نگاه آنها باین نوع سازمان یابی نگاهی سخت ابزارگرایانه است و برای بکارگیری آن درخدمت اهداف خود. چرا که هدف، کنترل بر نبض تپنده جنبش، این اخگرسوزان و”خطرناک” نهفته درتاروپود جنش است: به مهمیزکشیدن آن نیروی سرکشی که اگربه حال خود رهاشود، می تواند گام به گام شالوده فراروی ازمقدسات وخط قرمزها را درجهت خود رهائی وخود حکومتی فراهم سازد. غرض عمده ازتدوین منشوروسازمان یابی آن است که محدوده میدان بازی جنبش را باکشیدن خط قرمزها و سیم های خاردار مشخص نمایند: وفاداری به قانون اساسی نظام موجود وبهره برداری ازظرفیت های مغفول آن وبا پلاتفرمی بهمراه یک مرکزرهبری فشرده مرکب ازچند اصلاح طلب نامورومتنفذ(بخوانید رهبران فرهمند وکاریزما)، درکنارتعبیه انواع تسمه نقاله های نفش آفرین بین بدنه و سر وبا نمادی که تضمین کننده یک رنگی “جنبش” خواهد بود.
نمی توان ازجنبش شبکه ای وموازی صبحت کرد ودرعین حال ازبالا وبرفرازآن محدوده زمین بازی آن را تعیین کرد. بدیهی است که دراین حالت دیگرسخن گفتن ازجنبش خودجوش و خودفرمان تعارفی بیش نخواهد بود وفراترازآن نوعی کمند افکنی خواهدبود برای مهارجنبش. آن سوی دیگر سکه چنین رویکردی را می توان درواکنش خشم آلود نسبت به عبورجنبش ازبرخی خطوط قرمزهای مورد نظرمتولیان جنبش سبز مشاهده کرد:
ممانعت ازرادیکالیزه شدن شعارها وکشیدن خط قرمزهای عبورممنوع ازجمله این تلاش ها است. یک نمونه گویا را می توان دربرخورد با شعاری که مردم این روزها با استقلال، آزادی، جمهوری ایرانی ابرازداشته اند، مشاهده کرد. این شعاربه نوبه خود دو نکته را نشان می دهد: این که اولا مردم دارند به بدیل این نطام می اندیشند وهمین مسأله به خوبی فرایند رادیکالیزه شدن مطالبات جنبش و عبورازنظام موجود را به نمایش می گذارد و ثانیا پیشا پیش مشخصه غیرمذهبی بودن آن را فریاد می زنند. دراینجا کاری به چندوچون این شعارواینکه جمهوری ایرانی قراراست چه نوع جمهوری باشد، ندارم. ولی نکته مهم آن است که این شعاربا توجه به عبورازمحدوده های تنگ کسانی چون میرحسین موسوی و سایر متولیان جنبش سبز، بلافاصله با واکنش مقابله جویانه وی و حامیانش مواجه شد. این سخن موسوی که جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم و نه یک کلمه بیش، وقابل قیاس با سخنان تاریک اندیشانه وارتجاعی خمینی، درهمین رابطه ابرازشدند!
بی شک درنزدبسیاری ازاین سردمداران، هیچ چیزخطرناک ترازیک جنبش خود فرمان وخودبسنده وازجمله خود سازمان یاب نیست. وبهمین دلیل اکنون تمامی تلاش خود را برای کنترل آن، رام وسربزیرکردن وتدوین منشوروتن پوشی برای زین ویراق کردن آن بکارگرفته اند. والبته فهم چنین تلاش هائی بدون درنظرگرفتن نگرانی از دینامیسم فرارونده جنبش دشوارخواهدبود. جنبشی که تجربه امروزآن با دیروزش متفاوت است. بی شک شعارهای مشخص وبسیج کننده وجود دارند وباید هم وجودداشته باشند، اما این نه به معنای نفی مطالبات راهبردی کلان تر که ازقضا برای پیشروی بدان سواست. پراکندن صفوف دشمن وعبورازآن مستلزم ترکیب این دواست. شعارهائی که درعین درنظرگرفتن توازن واقعی قوا اما خواست ها و مطالبات خود را منجمد و مقید به آن نمی کند. این توازن را نه درایستا که درحال دگرگون شدن ازقبلِ مداخله خود می بیند و به موازات آن انتظارات وتوقعات خود را مداوما ارتقاء میدهد. با چنین پویه ای است که می توان مدعی شد هنوزعرصه های مهمی برای پیشروی درپرتوتجربه ها وآزمون های جنبش وجود دارند وهرپلاتفرمی اگرچنین پویشی را نادیده بگیرد، تبدیل به بندی برای آن میشود.
جنبش با کدام گفتمان ؟
یک باردیگراین سؤال را دربرابرخود قراردهیم که ازکدام جنبش وبا کدام گفتمان صحبت می کنیم؟ اگربراستی ازجنبشی خود فرمان وخود جوش سخن به میان می آوریم، قاعدتا درانطباق با گوهرآن باید ازگفتمانی دارای خصلت فرارونده و بدورازانگاره های پیشینی وایستا ویا ازموضع تعیین تکلیف با آن سخن بگوئیم. مشکل عمده اطلاعیه هیئت اجرائی هم این است که روشن نیست ازمنظرکدام گفتمان به رویدادهای جاری می نگرد ونقش خود را دردفاع ودامن زدن به کدامیک از گفتمان های موجود درمتن جنبش می بیند. نگاهی به صحنه مبارزه نشان دهنده آنست که هم اکنون درمیان صفوف جنبش ودربرابرجریان استبدادی- مذهبی حاکم، صرفنظرازشدت وزن هرکدام، شاهد کشاکش سه گفتمان هستیم: مبارزه درچهارچوب قانون اساسی موجود واصلاح نظام برپایه آن(گفتمانی که دارای خویشاوندی نزدیک با نظام حاکم است وازانحصاروقبضه کامل قدرت توسط باندی ازآن دررنج وتعب)، گفتمان لیبرالی باهدف تبدیل ساختارسیاسی ولایت مطلقه به یک نظام کم وبیش متعارف بورژوائی و بالأخره گفتمان آزادی و برابری اجتماعی (سوسیالیسم). البته غرض گفتمان های اصلی است و نه خرده گفتمان هائی که بهرحال به وفور وجود دارند، ولی درتحلیل نهائی وابسته به هریک ازسه گفتمان فوق اند.
خلاصه کنیم:
سازمان یابی فرومی هم شکل است و هم محتوا. وبرهمین اساسی آن گونه شکلی است که ریشه درمتن تجربه پراتیک زنده توده ها ودنیامیزم مطالبات وشعارهای فرارونده آنان دارد و هم چون درختی تناور ازآن تغذیه می کند. ازهمین رو می توان ازفروم اجتماعی با گفتمانی دینامیک وپیش رونده سخن گفت. وبهمین دلیل با شیوه های سنتی سازمان یابی هرمی وحرکت برمبنای پلاتفرمی واحد وتحت کنترل مرکزی واحد وهدایت کننده تفاوت کیفی دارد. به همین دلیل طرح پلاتفرم واحد با طبیعت جنبش های جدید و خود فرمان همانقدربیگانه است که برای جنبش های تک صدائی چند گونگی وتعدد پلاتفرم ها. آنها برمتن چنین تنوعی و دراشتراکاتشان باهم همراهند و البته درجریان آن تا آنجا که به تنوعات درون طبقاتی مربوط می شود به مفهوم وحدت درکثرت معنای بیشتری می بخشند و دربرابرتضادهای بین طبقاتی نیزدربرابراستثمارکنندگان وسلطه طلبان، به مثابه یک طبقه متکثر وفرارونده ودرحال شدن به خود معنا وموجودیت می دهند.
همانطورکه ازنکات فوق پیداست همسوئی وائتلاف عملی درمیدان مبارزه، تامادامی که این مطالبات مشترک وجود دارند یک چیزاست وارائه یک پلاتفرم واحد برای همه گرایشات، چیزدیگری. اولی توافقاتی موقتی وتابع توازن و روندهای واقعی وعینی مبارزه طبقاتی و ظرفیت های درحال تحول آن است ولاجرم راه را درهرلحظه برای فرارفتن ازشرایط کنونی درانطباق با ظرفیت های درشرف پیدا بازنگه می دارد وحال آنکه دومی ظرفیت ازپیش تعیین شده ومفروضی را برجنبش دیکته می کند وخواسته و ناخواسته درخدمت تأمین فرادستی یک صدا-آنهم صدائی که درانطباق بیشتر با شرایط حاکم است، خواهدبود. بنابراین گفتمان فروم اجتماعی ومبتنی برشبکه های موازی اجتماعی، بیش ازآنکه باپلاتفرم های ازپیش تعیین شده وستادهای برپادارنده آن تعریف شود، با ظرفیت ها و مطالبات درحال انکشاف ودرحال شدن تعریف می شود. باین ترتیب تنوع پلاتفرم ها وجود دارند وخواهند داشت و بدیهی است با آزادی کامل برای تبلیغ وترویج، وبه موازات آن اتحاد عمل وهمراهی حول اشتراکات و دربرابراستبداد مطلقه حاکم. دیالوگ ودست یابی به تفاهم و بیشترین اجماع ممکن ازمهمترین مکانیزم های این نوع سازمان یابی است.

تاریخ انتشار : ۳۱ مرداد, ۱۳۸۸ ۱۱:۵۵ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

حکم اعدام شریفهٔ محمدی را لغو کنید! شریفهٔ محمدی را آزاد کنید!

ما بر این باوریم که با مبارزهٔ هم‌سوی همهٔ نیروهای مترقّی باورمند به آزادی، برابری، مردم‌سالاری (دموکراسی) و عدالت اجتماعی در زمینهٔ حکم منفور اعدام نیز می‌توان ارادهٔ حقوق بشری قاطبهٔ مردم را به این نظام جنایت‌کار تحمیل کرد. ما هم‌صدا با همهٔ این مبارزان لغو حکم اعدام شریفهٔ محمدی را خواهانیم و هم‌نوا با همهٔ نیروهای مترقّی ایران اعلام می‌کنیم جای مبارزان راه بهروزی مردم زندان نیست.

ادامه »
سرمقاله

روز جهانی کارگر بر همۀ کارگران، مزد‌بگیران و زحمتکشان مبارک باد!

در یک سالی که گذشت شرایط سخت زندگی کارگران و مزدبگیران ایران سخت‌تر شد. علاوه بر پیامدهای موقتی کردن هر چه بیشتر مشاغل که منجر به فقر هر چه بیشتر طبقۀ کارگر شده، بالا رفتن نرخ تورم ارزش دستمزد کارگران و قدرت خرید آنان را بسیار ناچیز کرده است. در این شرایط، امنیت شغلی و ایمنی کارگران در محل‌های کارشان نیز در معرض خطر دائمی است. بر بستر چنین شرایطی نیروهای کار در سراسر کشور مرتب دست به تظاهرات و تجمع‌های اعتراضی می‌زنند. در چنین شرایطی اتحاد و همبستگی نیروهای کار با جامعۀ مدنی و دیگر زحمتکشان و تقویت تشکل های مستقل کارگری تنها راه رهایی مزدبگیران است …

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته

مروری بر آن‌چه تا بیست و سوم تیرماه گذشت

نفس چاق نکرده بود آقای پزشکیان که در دفتر شرکت هواپیمایی توسط نیروهای انتظامی بسته شد. گویا عدم رعایت حجاب کارکنان زن این دفتر دلیل این کنش نیروهای انتظامی بود. مساله مهمی نبود! آقای وزیر کشور دولت گفت. فردا باز خواهد شد دفتر.

مطالعه »
یادداشت

حکم اعدام فعال کارگری، شریفه محمدی نمادی است از سرکوب جنبش صنفی نیرو های کار ایران!

میزان توانایی کارگران برای برگزاری اقدامات مشترک، از جمله اعتصابات و عدم شرکت در امر تولید، مرتبط است با میزان دسترسی آنها به تشکل های صنفی مستقل و امکان ایجاد تشکل های جدید در مراکز کار. ولی در جمهوری اسلامی نه تنها حقوق پایه ای کارگران برای سازمان دهی و داشتن تشکل های مستقل رعایت نمیشود، بلکه فعالان کارگری، از جمله شریفه محمدی، مرتبا سرکوب و محکوم به حبس های طولانی مدت، ضربات شلاق و حتی اعدام میشوند.

مطالعه »
بیانیه ها

حکم اعدام شریفهٔ محمدی را لغو کنید! شریفهٔ محمدی را آزاد کنید!

ما بر این باوریم که با مبارزهٔ هم‌سوی همهٔ نیروهای مترقّی باورمند به آزادی، برابری، مردم‌سالاری (دموکراسی) و عدالت اجتماعی در زمینهٔ حکم منفور اعدام نیز می‌توان ارادهٔ حقوق بشری قاطبهٔ مردم را به این نظام جنایت‌کار تحمیل کرد. ما هم‌صدا با همهٔ این مبارزان لغو حکم اعدام شریفهٔ محمدی را خواهانیم و هم‌نوا با همهٔ نیروهای مترقّی ایران اعلام می‌کنیم جای مبارزان راه بهروزی مردم زندان نیست.

مطالعه »
پيام ها

بدرود رفیق البرز!

رفیق البرز شخصیتی آرام، فروتن و کم‌توقع داشت. بی‌ادعایی، رفتار اعتمادآفرین و لبخند ملایم‌اش آرام‌بخش جمع رفقای‌اش بود. فقدان این انسان نازنین، این رفیق باورمند، این رفیق به‌معنای واقعی رفیق، دردناک است و خسران بزرگی است برای سازمان‌مان، سازمان البرز و ما!

مطالعه »
بیانیه ها

حکم اعدام شریفهٔ محمدی را لغو کنید! شریفهٔ محمدی را آزاد کنید!

ما بر این باوریم که با مبارزهٔ هم‌سوی همهٔ نیروهای مترقّی باورمند به آزادی، برابری، مردم‌سالاری (دموکراسی) و عدالت اجتماعی در زمینهٔ حکم منفور اعدام نیز می‌توان ارادهٔ حقوق بشری قاطبهٔ مردم را به این نظام جنایت‌کار تحمیل کرد. ما هم‌صدا با همهٔ این مبارزان لغو حکم اعدام شریفهٔ محمدی را خواهانیم و هم‌نوا با همهٔ نیروهای مترقّی ایران اعلام می‌کنیم جای مبارزان راه بهروزی مردم زندان نیست.

مطالعه »
مطالب ویژه
برنامه و اساسنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

آن‌ها نمی‌توانند همهٔ ما را بکشند و ما نمی‌توانیم همهٔ آن‌ها را بکشیم…

غم دیگر

پایان تلخ یک ریاست جمهوری

کاش میشد

نهادهای مدنی و نقش آنها در تحولات آینده کشور

بیانیه دادگاه بین المللی دادگستری- ۱۹ جولای ۲۰۲۴