طبق اخبار دریافتی روزانه شاید نزدیک به ۱۰ مورد اخبار مربوط به اعتراض های کارگری در رسانه های مختلف منتشر می شود، هر چند این اخبار عموما محدود و سانسور شده است، ولی واقعیت در این است که آمار اعتراض ها به مراتب بیش از این ارقام می باشد، بازی با آمار و انتشار اخبار دست کاری شده و سانسور شدید از ویژگی های جمهوری اسلامی در کنترل افکار عمومی است.
از سویی دیگر روزی نیست که اخبار مربوط به انواع و اشکال مبارزه مدنی در بین اقشار مختلف مردم در رسانه های جمعی و اجتماعی منتشر نشود، از مبارزه دانشجویان، زنان، مال باختگان و …
چنین جنبشی که ریشه در نارضایتی عمیق مردم نسبت به عمل کرد ۴۰ ساله جمهوری اسلامی ایران دارد و مسوولان حکومتی ناتوان از حل معضلات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی کشور هستند، زمینه مناسبی را برای جنبش مردم ایران بوجود آورده است که توجه به آن توسط رهبران تشکل های کارگری می تواند فرصت بسیار ارزنده ای را برای جنبش کارگری ایران رقم زند.
جمعیت کارگران ایران را بیش از ۱۰میلیون تن برآورد می کنند، اگر هر خانوار کارگری ۴ سر عائله دارا باشد، جمعا می شود بیش از ۴۰ میلیون تن از جمعیت ایران را خانوار های کارگران تشکیل می دهند، به عبارتی ۵۰ درصد جامعه، همان جمعیتی که در دانشگاه ها، مابین مال باختگان، در میان زنان و … در جای جای جنبش مدنی ایران حضور دارند، ریشه در طبقه کارگر ایران دارد.
به همان اندازه که مطالبه آزادی های فردی در بستر جامعه مطرح است، به همان اندازه در بین خانوارهای کارگران یا همان ۵۰ درصد جامعه (در کمترین آماری که در نظر بگیریم) چنین مطالباتی وجود دارد.
فرزند کارگری که به دانشگاه می رود یا دختر و همسرش که در دمای بیش از ۴۰ درجه گرمای طاقت فرسا مجبور به حجاب تحمیلی است و خانواده ای که هست و نیستش را در بانک انصار و … گذاشته و حالا زندگی آن ها غارت شده است و … هر چند از خانوارهای کارگری هستند، اما در پیوند با مطالبات مدنی جامعه خود خواسته هایی دارند که توجه رهبران تشکل های کارگری به آن ها می تواند لزوم پیوند جنبش کارگری را با بخش های دیگر جنبش مدنی ایران بیش از گذشته متصور کند.
بارها دیده شده است که بخش هایی از رهبران ارزشمند تشکل های کارگری و سندیکایی ایران و متفکران چپ که صرفا همه مسایل را با نگاه تئوریک چپ قدیم، نه چپ نو بررسی و تحلیل می کنند، به موضوع آزادی های فردی و انواع و اشکال اعتراض هایی که در بستر جامعه در این ارتباط وجود دارد، بسیار خنثی یا بی تفاوت برخورد کرده اند، شاید با نگاهی دیگر بتوان اهمیت پیوند و تاکید بر حمایت از مبارزه برای احقاق حقوق آزادی های فردی را در اتحاد با جنبش کارگری ایران از زاویه ای دیگر مورد تاکید قرار داد.
امروز می توان تاکید که دفاع از آزادی های فردی جدا از مبارزه برای احقاق حقوق اجتماعی نیست، نمی توانیم آزادی های فردی را در نظر نگیریم و خواهان آزادی های اجتماعی شویم، نمی توانیم احقاق حقوق فردی را نادیده بگیریم و بعد مدعی اعتراض به استبداد و سیستم دیکتاتوری شویم، نمی توان جنبش کارگری را به بستر های دیگر مبارزه مدنی پیوند نزد و انتظار قدرتمند شدن این جنبش را داشت.
امروز جنبش های کارگری و سندیکا ها در سراسر جهان نه تنها خود را محدود به مسایل صنفی خود نکرده اند، بلکه با دفاع از عدالت، آزادی و احقاق حقوق همه اقشار آسیب پذیر و انسان ها، حتی در مبارزه برای احقاق حقوق مهاجران و … نقش بارز خود را با پیگیری و مبارزه به انجام می رسانند.
سکوت یا حتی بی تفاوتی در جایی که مبارزه برای حقوق و آزادی های افراد وجود دارد، باعث می شود تا نه تنها در بستر جامعه بلکه حتی در بتن همان ۵۰ درصد جامعه که ریشه در خانوارهای کارگری دارد، عملا پتانسیل جنبش، به آن اندازه که می تواند به موتور محرک در پیوند زدن بخش های دیگر جنبش مدنی با جنبش کارگری تبدیل شود، عملا عقیم و ناکارآمد باقی بماند.
از این رو سندیکاها و تشکل های مستقل کارگری در ایران می توانند و باید از همه ظرفیت های خود برای حمایت از همه بخش های مبارزه مدنی در ایران استفاده کنند و زمینه پیوند مابین جنبش کارگری و جنبش مدنی ایران را بیش از پیش محقق سازند.
گشودن بخشی یا ستونی مخصوص جنبش مدنی در رسانه های این تشکل ها، انتشار اطلاعیه و … مخصوص جنبش زنان، دانشجویان و … حتی در حد چند تصویر یا برگزاری سمینار های مشترک با فعالان حقوق بشر و دیگر فعالان مدنی باعث می شود که زمینه های پیوند جنبش کارگری با جنبش مدنی ایران به مرور زمان محکم تر و نافذ تر گردد.
قدرت جنبش کارگری ایران همچنان که از درون به اتحاد کارگران باز می گردد، از بیرون جامعه نیز در پیوند با با بخش های دیگر جنبش مدنی ایران تحقق خواهد یافت، بنابراین با همه توان، باید در دفاع از آزادی های فردی و در پیوند با بخش های دیگر جنبش مدنی ایران کوشید و این پیوند را مستحکم کرد.