دوشنبه ۱ مرداد ۱۴۰۳ - ۰۸:۳۴

دوشنبه ۱ مرداد ۱۴۰۳ - ۰۸:۳۴

غم دیگر
شنیدستم غمم را میخوری، این هم غم دیگر، دلت بر ماتمم می‌سوزد، این هم ماتم دیگر
۳۱ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: ابوالقاسم لاهوتی
نویسنده: ابوالقاسم لاهوتی
پایان تلخ یک ریاست جمهوری
بایدن می‌داند که باید برود، اما این بدان معنا نیست که از این موضوع خوشحال است. ننسی پلوسی کسی بود که با هوش و ذکاوت سیاسی به رئیس‌جمهور گفت که...
۳۱ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: سیمور هرش - برگردان : گودرز اقتداری
نویسنده: سیمور هرش - برگردان : گودرز اقتداری
کاش میشد
کاش میشد چهره ها رنگ پریشانی نداشت، برق تیز خنجر و کینه نداشت. مثل دریا بود شفاف و زلال، مثل ابریشم نرم لطیف
۳۱ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: کاوه داد
نویسنده: کاوه داد
نهادهای مدنی و نقش آنها در تحولات آینده کشور
ایجاد، تقویت و توسعه و حفظ نهادهای مدنی و تشکل‌های صنفی و سیاسی باید در کانون برنامه های افراد، شخصیت ها و احزاب و سازمان ها قرار داشته باشد، چه...
۳۱ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: گروە خرداد، هواداران سازمان فداییان خلق ایران اکثریت ـ داخل کشور
نویسنده: گروە خرداد، هواداران سازمان فداییان خلق ایران اکثریت ـ داخل کشور
بیانیه دادگاه بین المللی دادگستری- ۱۹ جولای ۲۰۲۴
بر اساس بیانیۀ دادگاه بین‌المللی دادگستری، سیاست‌های شهرک‌سازی و بهره‌برداری اسرائیل از منابع طبیعی در سرزمین‌های فلسطینی نقض قوانین بین‌المللی است. دادگاه، گسترش قوانین اسرائیل به کرانۀ باختری و بیت‌المقدس...
۳۰ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: محسن نجات حسینی
نویسنده: محسن نجات حسینی
سیاست‌گریزی زنان یا سیاستِ گریزِ دولت از زنان
قوانین نابرابر، عدم حمایت‌های لازم و محیط‌های مردسالارانه، زنان را از مشارکت فعال در سیاست بازمی‌دارد. حضور کم‌رنگ زنان در سیاست به معنای نبود صدای نیمی از جمعیت در تصمیم‌گیری‌های...
۳۰ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: زری
نویسنده: زری
نگاره‌ها
نسل‌ها می‌آیند ومی‌روند؛ گاه مبارزه می‌کنند برای زندگی. گروهی کوچ می‌کنند با دل در گرو خاک آبا و اجدادی ... و شاید اندکی تاریخ و سرنوشت بسازند. حاکمان هم گاه...
۳۰ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: پهلوان
نویسنده: پهلوان

جنگ و گلهای یاس مادر (٢٢)

و پدر، بیشتر، رادیوهای خارجی را دوست داشت. و گاهی وقتها من فکر می کردم کە ما اساسا خانوادە میهن پرستی نبودیم. اما راستی چرا پدرم دوست داشت جنگ را از رادیوهای خارجی بشنود؟ تا اینکە بعدها فهمیدم کە اتفاقا پدر میهن پرست ترین شخص ممکنی بود کە حداقل من می شناختم. آخر اگر کە نبود کە در شهرش باقی نمی ماند! و پدر بشدت بر این نگاە خودش پای می فشرد کە شروع جنگ، با وجود آغاز حملە از طرف یکی، اما امری دو جانبە است و بنابراین همە بنوعی مقصراند. و او وطن پرستی را در ماندن در خانە و کاشانە می دید تا اثبات کند کە نوع دیگری هم از دفاع از میهن وجود دارد.

بتدریج متوجە می شوم کە خبرها و تفاسیری کە در رادیوها پخش می شوند، بشدت با هم متفاوت اند. البتە این مسئلە بە نوعی در ناخودآگاە من هم موجود بود، تنها اینکە زیاد ذهنم درگیر آن نبود. اما کم کم با گذشت زمان، فکر و حواسم بیشتر روی اخبار رفت، و بسیاری مواقع آنها را پیش خودم بنوعی حلاجی می کردم. و شاید بە این دلیل چنین تغییری در من بوجود آمدەبود کە هفتەها و ماهها از جنگ می گذشت و از پایان آن نە تنها هیچ خبری نبود، بلکە حتی همە چیز دال بر آن بود کە سرسختانە ادامە خواهدداشت و بە این زودی ها تمام نمی شود. پس من نمی بایست از کنار آن عبور می کردم، و درست مانند زندگی روزانەام می بایست کاملا با آن در اخبار هم درگیر می شدم. و عجیب اینکە با وجودی کە خودم در جنگ زندگی می کردم، اما انگار از آن خبری نداشتم. و بە نظر من حتی سربازان بدتر از من بودند. کسی کە تمام روز توی سنگرش نشستە و در فکر جان بدربردن و کنترل روبروی خودش است، جنگ در همین محدودە برایش وجود دارد. و بسیاری از سربازان هنگامیکە کشتە می شوند، اساسا خبر ندارند کە کلا روند جنگی کە در آن درگیراند، در چە مسیری داشتە پیش می رفتە. و شاید هم اگر این جوری نباشد، نتوانند ادامە دهند. و این عین وضعیت ما هم بود.

و وضعیت در رادیوها جوری بود کە در رادیوهای داخل تنها خبر پیروزی را می شنیدی، حال این پیروزی یا پیشروی نیروهای خودی بود و یا شکست حملە دشمن. اما در رادیوهای خارجی وضع طور دیگری بود. آنجا شکست و پیروزی هر دو در کنار هم بودند، حال گاهی بە نفع این یکی و گاە بە نفع آن یکی. و تنها فرقی کە وجود داشت نوع تفسیری بود کە از درگیری ها و نوع جنگ می شد. در رادیوهای داخلی همیشە حق با ما بود و در رادیوهای خارجی معلوم نبود حق کجاست. حق موجودی سیار بود کە خودش هم با خودش مشکل داشت! آنها تنها اخبار را انعکاس می دادند و بعد بنابر منطقی کە معلوم نبود جنگ را بالاخرە تائید می کنند یا رد، دست بە تفسیر آن می زدند. و همیشە مفسرین تفاوت نگاە داشتند. من خیلی وقتها احساس می کردم کە آنجا در خارج کشور نوعی بازی وجود دارد. اینکە کسانی توی این دنیا بودند کە بە حوادث آن، حتی بە سویە فاجعەبار آن بعنوان مجالی برای بازی خود می نگریستند. و همین مرا بنوعی آشفتە می کرد. نمی گویم نگران زیرا کە اساسا وضعیت طوری بود کە پایان یا ادامە جنگ بە موضوع جدی ذهن من تبدیل نشدەبود. در واقع قبل از اینکە من خواهان پایان جنگ باشم، داشتم آن را بعنوان حادثە مافوق عادی تجربە می کردم کە در زندگی هر کسی اتفاق نمی افتاد. من فیلمهای جنگی را دیدەبودم. فیلمهائی کە حوادث درون آنها را همیشە بسیار دور از زندگی واقعی خودم تصور کردەبودم، غافل از اینکە دورترین و دست نیافتنی ترین چیزها هم می توانند خیلی سریع بە بخشی از زندگی تو، و حتی مهمترین قسمت آن تبدیل شوند.

و پدر، بیشتر، رادیوهای خارجی را دوست داشت. و گاهی وقتها من فکر می کردم کە ما اساسا خانوادە میهن پرستی نبودیم. اما راستی چرا پدرم دوست داشت جنگ را از رادیوهای خارجی بشنود؟ تا اینکە بعدها فهمیدم کە اتفاقا پدر میهن پرست ترین شخص ممکنی بود کە حداقل من می شناختم. آخر اگر کە نبود کە در شهرش باقی نمی ماند! و پدر بشدت بر این نگاە خودش پای می فشرد کە شروع جنگ، با وجود آغاز حملە از طرف یکی، اما امری دو جانبە است و بنابراین همە بنوعی مقصراند. و او وطن پرستی را در ماندن در خانە و کاشانە می دید تا اثبات کند کە نوع دیگری هم از دفاع از میهن وجود دارد. و من بە این نتیجە رسیدم کە بدون تعلق بە خانە و کاشانەای، اساسا خود میهن هم معنائی ندارد. باید چند متری از وطن مال تو باشد تا بدانی میهن مال توست و تو مال میهن. و بە نظر من غیر از این آدم تنها ادای وطن پرستها را در می آورد، و آنچە می ماند زور و اجباریست کە تو را ناچار می کنند برای میهن بمیری بدون اینکە بخواهی بمیری.

و ناگهان شبی پدر، هنگامیکە داشت سیگار می کشید و بە سقف نیمە تاریک خیرە شدەبود، با صدائی بلند کە شادی کودکانەای از آن متصاعد می شد ندا درداد کە “ما نخواهیم مرد!… شنیدید ما نمی میریم!” این را گفت، رویش را برگرداند و بە من و مادر خیرەشد… “می شنوی کە… ما زندە خواهیم ماند!” و لبخند کاملی سیمای مردانەاش را درنوردید.
ـ اونائی می میرن کە خونەشون برای اولین بار بمباران میشە، ما کە منزل و محلەمون اینقدر بمباران شدە کە دیگر توپ و تانک دشمن نظرشون روش نمی رە. ما رو فراموش کردن، آرە درست می شنوی… ما رو یادشون نیست،… و این هم یعنی ادامە زندگی…!”
بعد دوبارە بە سقف خیرەشد، و این بار باصدائی آرام ادامە داد:
ـ “تازە یە دلیل دیگە هم هست، خونەای کە توش گل یاس باشە آدماش مردنی نیستن!… ابدا نیستن!”
و دیدم مادر لبخندی زد.
ـ “ما بە زندگی ادامە می دیم… آرە ادامە می دیم و روزهای آیندە منتظرمونن، می بینی صدامون می زنن!”
و اینها حرفهای خوبی بودند کە می بایستی از دهن کسی بیرون می آمدند، و زدە می شدند. نمی شود زندگی تنها اخبار و سکوت و انتظار باشد، و روزهائی کە می دانستم با صدای وحشتناک انفجارهایش بر می گشتند. خواستم بگویم پدر ممنون! اما نگفتم. و کار پدرها از جملە آفریدن امید و زندگیست. پس او کار عجیبی انجام ندادەبود، تنها اینکە یک دفعە وظیفەاش یادش آمدەبود.

و اخبار هیچ وقت این گونە خبرها را پخش نمی کند. یعنی هیچ خبرنگاری تحت هیچ عنوانی در چنین جاههائی وجود ندارد تا ببیند و تعریف کند، و شاید هم اگر باشد و تعریف کند، احتمالا می گوید “متاسفانە بە علت جنگ یک هموطن در اثر جراحات واردە بر روح و روانش دیوانە شدەاست!”
و من پدر دیوانەام را دوست دارم. و شاید اگر دیوانە نباشی نمی توانی دوران جنگ را تحمل کنی، آن هم در خانە و کاشانە خود. و مادر هی لبخند می زند. از اینکە پدر بالاخرە چشهایش گلهای یاس را دیدە و تازە از آن هم تمجید کردە، بشدت خوشحال و سپاسگزار است. و من می فهمم کە می توانیم ادامە بدهیم. حال علیرغم هر حادثە و یا فاجعەای کە می توانست بر سر راهمان کمین کردەباشد. و زندگی همیشە همان ادامەدادن است و بس.
ادامە دارد

تاریخ انتشار : ۱۳ مرداد, ۱۴۰۱ ۱۰:۱۵ ق٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

حکم اعدام شریفهٔ محمدی را لغو کنید! شریفهٔ محمدی را آزاد کنید!

ما بر این باوریم که با مبارزهٔ هم‌سوی همهٔ نیروهای مترقّی باورمند به آزادی، برابری، مردم‌سالاری (دموکراسی) و عدالت اجتماعی در زمینهٔ حکم منفور اعدام نیز می‌توان ارادهٔ حقوق بشری قاطبهٔ مردم را به این نظام جنایت‌کار تحمیل کرد. ما هم‌صدا با همهٔ این مبارزان لغو حکم اعدام شریفهٔ محمدی را خواهانیم و هم‌نوا با همهٔ نیروهای مترقّی ایران اعلام می‌کنیم جای مبارزان راه بهروزی مردم زندان نیست.

ادامه »
سرمقاله

روز جهانی کارگر بر همۀ کارگران، مزد‌بگیران و زحمتکشان مبارک باد!

در یک سالی که گذشت شرایط سخت زندگی کارگران و مزدبگیران ایران سخت‌تر شد. علاوه بر پیامدهای موقتی کردن هر چه بیشتر مشاغل که منجر به فقر هر چه بیشتر طبقۀ کارگر شده، بالا رفتن نرخ تورم ارزش دستمزد کارگران و قدرت خرید آنان را بسیار ناچیز کرده است. در این شرایط، امنیت شغلی و ایمنی کارگران در محل‌های کارشان نیز در معرض خطر دائمی است. بر بستر چنین شرایطی نیروهای کار در سراسر کشور مرتب دست به تظاهرات و تجمع‌های اعتراضی می‌زنند. در چنین شرایطی اتحاد و همبستگی نیروهای کار با جامعۀ مدنی و دیگر زحمتکشان و تقویت تشکل های مستقل کارگری تنها راه رهایی مزدبگیران است …

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته

مروری بر آن‌چه تا بیست و سوم تیرماه گذشت

نفس چاق نکرده بود آقای پزشکیان که در دفتر شرکت هواپیمایی توسط نیروهای انتظامی بسته شد. گویا عدم رعایت حجاب کارکنان زن این دفتر دلیل این کنش نیروهای انتظامی بود. مساله مهمی نبود! آقای وزیر کشور دولت گفت. فردا باز خواهد شد دفتر.

مطالعه »
یادداشت

حکم اعدام فعال کارگری، شریفه محمدی نمادی است از سرکوب جنبش صنفی نیرو های کار ایران!

میزان توانایی کارگران برای برگزاری اقدامات مشترک، از جمله اعتصابات و عدم شرکت در امر تولید، مرتبط است با میزان دسترسی آنها به تشکل های صنفی مستقل و امکان ایجاد تشکل های جدید در مراکز کار. ولی در جمهوری اسلامی نه تنها حقوق پایه ای کارگران برای سازمان دهی و داشتن تشکل های مستقل رعایت نمیشود، بلکه فعالان کارگری، از جمله شریفه محمدی، مرتبا سرکوب و محکوم به حبس های طولانی مدت، ضربات شلاق و حتی اعدام میشوند.

مطالعه »
بیانیه ها

حکم اعدام شریفهٔ محمدی را لغو کنید! شریفهٔ محمدی را آزاد کنید!

ما بر این باوریم که با مبارزهٔ هم‌سوی همهٔ نیروهای مترقّی باورمند به آزادی، برابری، مردم‌سالاری (دموکراسی) و عدالت اجتماعی در زمینهٔ حکم منفور اعدام نیز می‌توان ارادهٔ حقوق بشری قاطبهٔ مردم را به این نظام جنایت‌کار تحمیل کرد. ما هم‌صدا با همهٔ این مبارزان لغو حکم اعدام شریفهٔ محمدی را خواهانیم و هم‌نوا با همهٔ نیروهای مترقّی ایران اعلام می‌کنیم جای مبارزان راه بهروزی مردم زندان نیست.

مطالعه »
پيام ها

بدرود رفیق البرز!

رفیق البرز شخصیتی آرام، فروتن و کم‌توقع داشت. بی‌ادعایی، رفتار اعتمادآفرین و لبخند ملایم‌اش آرام‌بخش جمع رفقای‌اش بود. فقدان این انسان نازنین، این رفیق باورمند، این رفیق به‌معنای واقعی رفیق، دردناک است و خسران بزرگی است برای سازمان‌مان، سازمان البرز و ما!

مطالعه »
بیانیه ها

حکم اعدام شریفهٔ محمدی را لغو کنید! شریفهٔ محمدی را آزاد کنید!

ما بر این باوریم که با مبارزهٔ هم‌سوی همهٔ نیروهای مترقّی باورمند به آزادی، برابری، مردم‌سالاری (دموکراسی) و عدالت اجتماعی در زمینهٔ حکم منفور اعدام نیز می‌توان ارادهٔ حقوق بشری قاطبهٔ مردم را به این نظام جنایت‌کار تحمیل کرد. ما هم‌صدا با همهٔ این مبارزان لغو حکم اعدام شریفهٔ محمدی را خواهانیم و هم‌نوا با همهٔ نیروهای مترقّی ایران اعلام می‌کنیم جای مبارزان راه بهروزی مردم زندان نیست.

مطالعه »
مطالب ویژه
برنامه و اساسنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

غم دیگر

پایان تلخ یک ریاست جمهوری

کاش میشد

نهادهای مدنی و نقش آنها در تحولات آینده کشور

بیانیه دادگاه بین المللی دادگستری- ۱۹ جولای ۲۰۲۴

سیاست‌گریزی زنان یا سیاستِ گریزِ دولت از زنان