چهارشنبه ۱۳ تیر ۱۴۰۳ - ۰۲:۴۱

چهارشنبه ۱۳ تیر ۱۴۰۳ - ۰۲:۴۱

انتخاب ایران آزادی و تجدد و دموکراسی است!
نیروی تجدد و دموکراسی یک قرن است که ایران مال همه‌ی ایرانیان است شعار اوست. اکنون نیروهای وسیعی از جنبش اسلامی نیز به همین نگاه پیوسته اند. در پهنه‌ی سیاست...
۱۳ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: امیر ممبینی
نویسنده: امیر ممبینی
جزئیات کشته شدن راضيهٔ رحمانی دختر ۲۴ سالهٔ لر با شلیک مأمور نیروی انتظامی!
سوم تیر ماه جاری رسانه‌ها نوشتند که دختری جوان به نام «راضیهٔ رحمانی» اهل روستای گویژه در شهرستان نورآباد استان لرستان با شلیک یکی از مأموران نیروی انتظامی جان باخت....
۱۳ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: بهاره شبانکارئیان
نویسنده: بهاره شبانکارئیان
بیانیه نهضت آزادی ایران: رأی اعتراضی در گام دوم برای دکتر پزشکیان!
نهضت آزادی ایران در ادامه راهبردی که در مرحله اول در پیش گرفت، اتحاد ملت و تجمیع همه معترضان در مرحله دوم انتخابات را برای مقابله با مخالفان آزادی و...
۱۳ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: نهضت آزادی ایران
نویسنده: نهضت آزادی ایران
انتخابات مهندسی شده، راه يا بی‌راهه؟
    خانم وسمقی در ارتباط با انتخابات ریاست حمهوری در ایران تحلیلی داشته است. خانم وسمقی، زین میان؛ بر این باور است که اصلاح‌طلبان، اگر گمان می‌کنند که حکومت...
۱۲ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: صدیقه وسمقی
نویسنده: صدیقه وسمقی
جرون
جرون، ای سیلی خورده ی زمان، ای معامله های پشت پرده ی آن زمان، ای تاریخ دیروز و امروز من، از رنگ و شرنگ، تا کیسه های زر ...
۱۲ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: کاوه داد
نویسنده: کاوه داد
تحلیل مشارکت در انتخابات ریاست جمهوری ایران...
در این مقاله، میزان مشارکت در انتخابات ریاست جمهوری ایران در سال‌های 1400 و 1403 را مقایسه کرده و همچنین به تحلیل اختلاف بین نتایج نظرسنجی‌ها و نتایج واقعی انتخابات...
۱۲ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: م. آذری
نویسنده: م. آذری
رای نمی دهیم اما اجازه نخواهیم داد در اعلام نتیجه نهایی به پزشکیان اجحاف شود! 
نتیجه جمعه آینده می تواند این جنبش سیاسی مردمی را از متانت و آرامش در آورده و به خیابان بکشد. کافی است که به مانند سال ۸۸ به مردم ثابت...
۱۲ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: سعید مقیسه ای
نویسنده: سعید مقیسه ای

جنگ و گلهای یاس مادر (٢٧)

در همان سالها برادر بزرگتر بختیار، کە اسمش عمر بود و برای خودش مردی شدە بود، برای کار بە پایتخت رفت. او آنجا اسم خودش را برای دوری از دردسر و بدبیاری گذاشتە بود عمران! و عمران پاییز کە شد و بە خانە کە برگشت با خود سوغاتی آورد. برای پدر و مادرش پارچە، برای خواهراش زیورآلات و برای بختیار هم یک جفت کفش کتانی.

سالها پیش پسری بود در محلە ما بە اسم بختیار کە خیلی بە فوتبال علاقە داشت. و تا اینجای ماجرا هیچ اشکالی وجود نداشت، اما مشکل از آنجا شروع می شد کە بختیار هیچوقت کفش مناسب نداشت. تابستانها هم یک جفت کفش پلاستیکی می پوشید کە همیشە بزرگتر از پاهایش بودند. کسی نمی داند چرا، شاید بە این علت کە پدر مادرش می خواستند موقعیکە بزرگتر می شد همچنان کفش مناسبش باشد. و با کفش بزرگتر از پاها فوتبال بازی کردن بلای بزرگی بود. بختیار جزو بهترین بازیکنان کوچە بود و سنش دو سە سالی از من کوچکتر بود. با وجود کفشهای بزرگش، اما سرعت عمل فوق العادەای داشت. فرز و چست و چالاک بود. با قد کوتاهی کە داشت عین فشفشە توی میدان می چرخید. و چقدر بە گل کردن علاقمند بود. و تا اینجای کار باز اشکالی وجود نداشت، و اشکال دوبارە از آنجا شروع می شد کە موقعیکە بە جلو دروازە حریف می رسید و می خواست توپ پلاستیکی را وارد گل کند، چنان با هیجان و انرژی شوت می کرد کە بە همراە توپ کفش پلاستیکی پای راستش هم بە پرواز در می آمد. و این باعث خندە همە می شد. بە شوخی می گفتند کە بختیار همزمان دو تا گل می زند، یکی هوائی و دیگری زمینی!
و بختیار بعد از هر گل زدنی می بایست دنبال کفشش بدود.

در همان سالها برادر بزرگتر بختیار، کە اسمش عمر بود و برای خودش مردی شدە بود، برای کار بە پایتخت رفت. او آنجا اسم خودش را برای دوری از دردسر و بدبیاری گذاشتە بود عمران! و عمران پاییز کە شد و بە خانە کە برگشت با خود سوغاتی آورد. برای پدر و مادرش پارچە، برای خواهراش زیورآلات و برای بختیار هم یک جفت کفش کتانی.
و بختیار ابتدا مردد بود کە با کفشهای جدیدش فوتبال بازی بکند یا نە. و سرانجام روزی دل بە دریا زد و با کفش کتانی سفید رنگش کە با بستن قیطانها محکم توی پاهایش می نشست، بازی خود را شروع کرد. و آن روز بهترین روز زندگی بختیار بود. و شب، بعد از بازی،  کفشهایش را قشنگ شستەبود، اما برادر ندایش دادەبود کە شستن زیاد کفشها را خراب می کند و برای همین بختیار دوبارە با کفشهای پلاستیکی قدیمی بە بازی فوتبال ادامە دادەبود.

نمی دانم چرا، اما یکی از تصاویری کە خیلی واضح هنوز جلو چشمانم ماندە است، کفشهای کتانی بختیاراند. کفشهای اهل پایتخت کە فرسنگها راە را برای رسیدن بە بختیار طی کردەبودند.
موقعیکە جنگ شروع شد، عمران بلافاصلە از تهران برگشت، تمام خانوادە پدری را سوار ماشین باری بزرگی کرد و از شهر رفتند. همان اوائل بعضی از هم محلی هائی کە هنوز ماندەبودند گفتند کە بە پایتخت کوچیدەاند. گفتند گویا آنجا عمر آلونکی دارد و از اینکە خانوادە بختیار دارای چنین پسر گلی بودند کە تا این حد مواظب خانوادە پدری بود، بە او آفرین فرستادند.

و من روزی کە در میان خرابەها می گشتم در زیر پلکانی کە بخشی از آن خراب نشدەبود بە شیوە معجزەآسائی بە همان کفشهای کتانی بختیار برخوردم! کفشها بعد از سالها بشدت کهنە و قدیمی شدەبودند. لایەای ضخیم از گردوخاک بر آنها نشستەبود. آنها را برداشتم و با خودم بە خانە آوردم. روزهای زیادی را در مقابلشان چمباتمە زدم و بهشان خیرە شدم. کفشها مال قبل از دوران انقلاب هم بودند، و با خود بشدت بو و حال و هوای گذشتە را داشتند. اما همزمان کفشها همان نبودند. انگار چیز دیگری را با خودشان داشتند. کفشها بنوعی از آن سالها می بریدند و گوئی فرسنگها فاصلە می گرفتند. و بدون قیطان انگار دهنی بودند گشادەتر برای بیان داستانی دیگر. و تلاش کردم روزها و شبهائی را در طول ماهها تصور کنم با بودنی در زیر ویرانەهای پلکانی کە بە جز سکوت و تنهائی چیزی دیگر نداشتند. و ناگهان احساس کردم کە کفشها بە من خیلی شبیەاند و یا من بە کفشها. و شاید هر دو بە همدیگر. و بە این ترتیب چیزی را کە برای من تنها حادثەای بود در حد هدیەای از شهری دور تا بە پابودن همسایەای کە عاشق فوتبال بود، هویتی دیگر یافت. و آیا ما کفشهای بە جا ماندە از جنگ نبودیم؟ و آیا جنگ هیولائی نیست کە آدمها کفشهایش اند؟

و آن روزها تا عمقی عجیب احساس بی هویتی کردم. و ناگهان همە چیز در جلو چشمانم بە موجوداتی تبدیل شدند کە بودند برای اینکە ما را تحقیر کنند. حتی رادیوی پدر، با اخبار احمقانە و لحن مجریانی کە علیرغم جدیت ظاهری کە در بیانشان وجود داشت، اما انگار داشتند بازی کثیفی را با ما بە پیش می بردند. و میل عجیبی در من برای خردکردن رادیوی پدر ایجاد شد. و بە خود قول دادم کە سر یک فرصت حتما این کار را خواهم کرد. و بە پدر زل زدم. آیا او نمی فهمید کە کسانی ما را بازی دادەاند؟ آیا نمی فهمید کە با گوش دادن هر روزە بە رادیو و اخبار احمقانە ما بە جنگ همچون یک فیلم سینمائی می نگریستیم؟ آە پدر ول کن! تو باید بفهمی یک جفت کفش بیشتر نیستی،… آرە بفهم،… این را بفهم! و بە خود می پیچم. و مادر کە تصور می کند مریضم، پتوئی دورم می پیچد و بخاری را هیزم بیشتری می دهد. و من چیزی نمی گویم. شعلەهای آتش اتاق را روشنتر می کنند. و کفشها در تصورم در طبقە بالا بە رنگ سرخ در می آیند. بە خودم می گویم باید کاری کرد. آرە باید کاری کرد! و تنها صدای باد است کە در گوشهایم می پیچد. باد شمالی بە دور خانە می گردد و من می شنوم کە کفشهای بختیار از سرما گلایە می کنند. و احتمالا طبقە بالا از زیر راەپلەها سردتر باشد. و همسایە آتش کە باشی، چنین احساسی را داری.

فردا در فرصتی کفشها را پایین می آورم، و بدون اینکە پدر و مادر متوجە شوند آنرا در بخاری می اندازم. اتاق بوی کتان سوختە و نیز لاستیک سوختە می دهد. بخاری یکدفعە فروزان می شود. شعلەها پر می کشند، اما کسی چیزی نمی گوید. مهم گرم شدن است.
و کفشهای فوتبالی سوختند. و من مطمئنم بختیار، هر کجا کە باشد، مدتهاست کفشهای قدیمی را فراموش کردەاست. احتمالا او خانە را تنها در کلیت خودش بە یاد می آورد. شاید هم نە. اما اگر روزی دوبارە همدیگر را دیدیم برایش ماجرا را تعریف خواهم کرد. و مطمئنم او نمی فهمد. اما نە تنها آن قسمت سوزاندن کفشها را تعریف خواهم کرد. بقیەاش مال خودم. روزهای جنگ را تنها با خودم نگە خواهم داشت،… تنها با خودم.
ادامە دارد

تاریخ انتشار : ۱۷ شهریور, ۱۴۰۱ ۹:۴۵ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

به یاد هماره‌سبز رفیق حمید اشرف و یکایک فداییان جان‌باختهٔ خلق!

در روز جان‌باختگان فدایی، یاد تمامی دیگر جان‌باختگان راه آزادی، برابری و عدالت را نیز گرامی می‌داریم و باور داریم که دادخواهان کشتارهای خونین این چهاردهه راهی را که تاکنون با پایداری خستگی‌ناپذیری رفته‌اند، تا روشن شدن همۀ حقایق و محاکمه آمرین و عاملین قتل عزیزان‌شان ادامه خواهند داد.

ادامه »
سرمقاله

روز جهانی کارگر بر همۀ کارگران، مزد‌بگیران و زحمتکشان مبارک باد!

در یک سالی که گذشت شرایط سخت زندگی کارگران و مزدبگیران ایران سخت‌تر شد. علاوه بر پیامدهای موقتی کردن هر چه بیشتر مشاغل که منجر به فقر هر چه بیشتر طبقۀ کارگر شده، بالا رفتن نرخ تورم ارزش دستمزد کارگران و قدرت خرید آنان را بسیار ناچیز کرده است. در این شرایط، امنیت شغلی و ایمنی کارگران در محل‌های کارشان نیز در معرض خطر دائمی است. بر بستر چنین شرایطی نیروهای کار در سراسر کشور مرتب دست به تظاهرات و تجمع‌های اعتراضی می‌زنند. در چنین شرایطی اتحاد و همبستگی نیروهای کار با جامعۀ مدنی و دیگر زحمتکشان و تقویت تشکل های مستقل کارگری تنها راه رهایی مزدبگیران است …

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته

هفته‌ای که گذشت، دوم تا هشتم تیرماه

رهبر حکومت تاب نیاورد گاه که کارگزاران خود را نامرغوب دید. خود بر صحنه آمد و خواستار مشارکت حداکثری شد و فتوا داد که نباید با کسانی که “ذره‌ای با انقلاب و امام و نظام اسلامی زاویه دارند” همکاری کرد. به‌زبان دیگر نباید به کسانی که ممکن است نفر دوم حکومت شوند و در سر خیال همکاری با ناانقلابین دارند، رای داد. اشاره‌ای سرراست به آن تنها نامزدی که از تعامل با جهان می‌گوید.

مطالعه »
یادداشت
بیانیه ها

به یاد هماره‌سبز رفیق حمید اشرف و یکایک فداییان جان‌باختهٔ خلق!

در روز جان‌باختگان فدایی، یاد تمامی دیگر جان‌باختگان راه آزادی، برابری و عدالت را نیز گرامی می‌داریم و باور داریم که دادخواهان کشتارهای خونین این چهاردهه راهی را که تاکنون با پایداری خستگی‌ناپذیری رفته‌اند، تا روشن شدن همۀ حقایق و محاکمه آمرین و عاملین قتل عزیزان‌شان ادامه خواهند داد.

مطالعه »
پيام ها

بدرود رفیق البرز!

رفیق البرز شخصیتی آرام، فروتن و کم‌توقع داشت. بی‌ادعایی، رفتار اعتمادآفرین و لبخند ملایم‌اش آرام‌بخش جمع رفقای‌اش بود. فقدان این انسان نازنین، این رفیق باورمند، این رفیق به‌معنای واقعی رفیق، دردناک است و خسران بزرگی است برای سازمان‌مان، سازمان البرز و ما!

مطالعه »
بیانیه ها

به یاد هماره‌سبز رفیق حمید اشرف و یکایک فداییان جان‌باختهٔ خلق!

در روز جان‌باختگان فدایی، یاد تمامی دیگر جان‌باختگان راه آزادی، برابری و عدالت را نیز گرامی می‌داریم و باور داریم که دادخواهان کشتارهای خونین این چهاردهه راهی را که تاکنون با پایداری خستگی‌ناپذیری رفته‌اند، تا روشن شدن همۀ حقایق و محاکمه آمرین و عاملین قتل عزیزان‌شان ادامه خواهند داد.

مطالعه »
برنامه و اساسنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

انتخاب ایران آزادی و تجدد و دموکراسی است!

جزئیات کشته شدن راضیهٔ رحمانی دختر ۲۴ سالهٔ لر با شلیک مأمور نیروی انتظامی!

بیانیه نهضت آزادی ایران: رأی اعتراضی در گام دوم برای دکتر پزشکیان!

انتخابات مهندسی شده، راه یا بی‌راهه؟

تحلیل مشارکت در انتخابات ریاست جمهوری ایران…