پنجشنبه ۲۷ شهریور ۱۴۰۴ - ۱۲:۵۴

پنجشنبه ۲۷ شهریور ۱۴۰۴ - ۱۲:۵۴

بیانیه‌ی کانون نویسندگان ایران
مروری بر اخبار منتشر شده نشان می‌دهد که اکنون بیش از پنجاه زندانی سیاسی شب‌های زندان را زیر حکم اعدام به صبح می‌رسانند؛ زندانیانی که پرونده‌هاشان یا متکی به اعترافی...
۲۶ شهریور, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: کانون نویسندگان ایران
نویسنده: کانون نویسندگان ایران
بابک شهبازی اعدام شد؛ ۱۰ اعدام به اتهام جاسوسی در پنج ماه
این دهمین اعدام از ابتدای سال جاری میلادی با اتهام جاسوسی برای اسراییل بوده است. محسن لنگرنشین، پدرام مدنی، اسماعیل فکری، مجید مسیبی، محمدامین مهدوی‌شایسته، ادریس آلی، آزاد شجاعی، رسول احمد رسول، روزبه وادی و بابک شهبازی از...
۲۶ شهریور, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: سازمان حقوق بشر ایران
نویسنده: سازمان حقوق بشر ایران
کورش، اسطوره‌ای در خدمت نوستالژی قدرت
کورش، در این ساختار ذهنی نماد مشروعیت‌ سلطنت، قوم‌محوری آریایی و حذف تنوع تاریخی است؛ پروژه‌ای که به‌جای گشودن راه به‌سوی آینده، تلاش می‌کند همه چیز را در قالب یک...
۲۵ شهریور, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: بهروز ورزنده
نویسنده: بهروز ورزنده
شوراها ، روزنه‌ای برای شکوفایی مدنی در دل محدودیت‌ها
انتخابات شوراهای شهر و روستا در ایران هرچند ممکن است در نگاه نخست رویدادی کم‌اهمیت به نظر برسد، اما در واقع فرصتی است برای یادآوری این حقیقت که جامعه نیازمند...
۲۵ شهریور, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: مهرزاد وطن‌آبادی
نویسنده: مهرزاد وطن‌آبادی
افشای ماهیت ضد انسانی فرقه رجوی: شادی برای فاجعه یازده سپتامبر
برای مشخص شدن دو ذهنیت متضاد و آشکار شدن تمایز بین تفکر دُگم و منحط فرقۀ رجوی با اندیشه و احساس آدمی باید نگاهی تطبیقی به موضع‌گیری و واکنش بازماندگان...
۲۵ شهریور, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: آرش رضایی
نویسنده: آرش رضایی
سه سال پس‌از قتل حکومتی ژینا مهسا امینی؛ نزدیک به سه هزار اعدام
در سال جاری میلادی (۲۰۲۵) تا لحظه انتشار این گزارش دست‌کم ۹۳۸ تن در ایران اعدام شده‌اند. با توجه به این‌که هنوز سه‌ماه‌ونیم از سال جاری باقی مانده است، به...
۲۵ شهریور, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: سازمان حقوق بشر ایران
نویسنده: سازمان حقوق بشر ایران
آقای خامنه ای! از کدام راه می روید؟ راه مائو یا برژنف؟
سه گامی که برای عبور سالم کشور از این ورطه‌ی بحرانی توصیه می‌کنم چنین است: ۱. انتقال مهم‌ترین عرصه‌های تصمیم‌گیری راهبردی کشور به شورای عالی امنیت ملی. ۲. گسترش ترکیب...
۲۵ شهریور, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: فرخ نگهدار
نویسنده: فرخ نگهدار

جنگ و گلهای یاس مادر (۲۷)

در همان سالها برادر بزرگتر بختیار، کە اسمش عمر بود و برای خودش مردی شدە بود، برای کار بە پایتخت رفت. او آنجا اسم خودش را برای دوری از دردسر و بدبیاری گذاشتە بود عمران! و عمران پاییز کە شد و بە خانە کە برگشت با خود سوغاتی آورد. برای پدر و مادرش پارچە، برای خواهراش زیورآلات و برای بختیار هم یک جفت کفش کتانی.

سالها پیش پسری بود در محلە ما بە اسم بختیار کە خیلی بە فوتبال علاقە داشت. و تا اینجای ماجرا هیچ اشکالی وجود نداشت، اما مشکل از آنجا شروع می شد کە بختیار هیچوقت کفش مناسب نداشت. تابستانها هم یک جفت کفش پلاستیکی می پوشید کە همیشە بزرگتر از پاهایش بودند. کسی نمی داند چرا، شاید بە این علت کە پدر مادرش می خواستند موقعیکە بزرگتر می شد همچنان کفش مناسبش باشد. و با کفش بزرگتر از پاها فوتبال بازی کردن بلای بزرگی بود. بختیار جزو بهترین بازیکنان کوچە بود و سنش دو سە سالی از من کوچکتر بود. با وجود کفشهای بزرگش، اما سرعت عمل فوق العادەای داشت. فرز و چست و چالاک بود. با قد کوتاهی کە داشت عین فشفشە توی میدان می چرخید. و چقدر بە گل کردن علاقمند بود. و تا اینجای کار باز اشکالی وجود نداشت، و اشکال دوبارە از آنجا شروع می شد کە موقعیکە بە جلو دروازە حریف می رسید و می خواست توپ پلاستیکی را وارد گل کند، چنان با هیجان و انرژی شوت می کرد کە بە همراە توپ کفش پلاستیکی پای راستش هم بە پرواز در می آمد. و این باعث خندە همە می شد. بە شوخی می گفتند کە بختیار همزمان دو تا گل می زند، یکی هوائی و دیگری زمینی!
و بختیار بعد از هر گل زدنی می بایست دنبال کفشش بدود.

در همان سالها برادر بزرگتر بختیار، کە اسمش عمر بود و برای خودش مردی شدە بود، برای کار بە پایتخت رفت. او آنجا اسم خودش را برای دوری از دردسر و بدبیاری گذاشتە بود عمران! و عمران پاییز کە شد و بە خانە کە برگشت با خود سوغاتی آورد. برای پدر و مادرش پارچە، برای خواهراش زیورآلات و برای بختیار هم یک جفت کفش کتانی.
و بختیار ابتدا مردد بود کە با کفشهای جدیدش فوتبال بازی بکند یا نە. و سرانجام روزی دل بە دریا زد و با کفش کتانی سفید رنگش کە با بستن قیطانها محکم توی پاهایش می نشست، بازی خود را شروع کرد. و آن روز بهترین روز زندگی بختیار بود. و شب، بعد از بازی،  کفشهایش را قشنگ شستەبود، اما برادر ندایش دادەبود کە شستن زیاد کفشها را خراب می کند و برای همین بختیار دوبارە با کفشهای پلاستیکی قدیمی بە بازی فوتبال ادامە دادەبود.

نمی دانم چرا، اما یکی از تصاویری کە خیلی واضح هنوز جلو چشمانم ماندە است، کفشهای کتانی بختیاراند. کفشهای اهل پایتخت کە فرسنگها راە را برای رسیدن بە بختیار طی کردەبودند.
موقعیکە جنگ شروع شد، عمران بلافاصلە از تهران برگشت، تمام خانوادە پدری را سوار ماشین باری بزرگی کرد و از شهر رفتند. همان اوائل بعضی از هم محلی هائی کە هنوز ماندەبودند گفتند کە بە پایتخت کوچیدەاند. گفتند گویا آنجا عمر آلونکی دارد و از اینکە خانوادە بختیار دارای چنین پسر گلی بودند کە تا این حد مواظب خانوادە پدری بود، بە او آفرین فرستادند.

و من روزی کە در میان خرابەها می گشتم در زیر پلکانی کە بخشی از آن خراب نشدەبود بە شیوە معجزەآسائی بە همان کفشهای کتانی بختیار برخوردم! کفشها بعد از سالها بشدت کهنە و قدیمی شدەبودند. لایەای ضخیم از گردوخاک بر آنها نشستەبود. آنها را برداشتم و با خودم بە خانە آوردم. روزهای زیادی را در مقابلشان چمباتمە زدم و بهشان خیرە شدم. کفشها مال قبل از دوران انقلاب هم بودند، و با خود بشدت بو و حال و هوای گذشتە را داشتند. اما همزمان کفشها همان نبودند. انگار چیز دیگری را با خودشان داشتند. کفشها بنوعی از آن سالها می بریدند و گوئی فرسنگها فاصلە می گرفتند. و بدون قیطان انگار دهنی بودند گشادەتر برای بیان داستانی دیگر. و تلاش کردم روزها و شبهائی را در طول ماهها تصور کنم با بودنی در زیر ویرانەهای پلکانی کە بە جز سکوت و تنهائی چیزی دیگر نداشتند. و ناگهان احساس کردم کە کفشها بە من خیلی شبیەاند و یا من بە کفشها. و شاید هر دو بە همدیگر. و بە این ترتیب چیزی را کە برای من تنها حادثەای بود در حد هدیەای از شهری دور تا بە پابودن همسایەای کە عاشق فوتبال بود، هویتی دیگر یافت. و آیا ما کفشهای بە جا ماندە از جنگ نبودیم؟ و آیا جنگ هیولائی نیست کە آدمها کفشهایش اند؟

و آن روزها تا عمقی عجیب احساس بی هویتی کردم. و ناگهان همە چیز در جلو چشمانم بە موجوداتی تبدیل شدند کە بودند برای اینکە ما را تحقیر کنند. حتی رادیوی پدر، با اخبار احمقانە و لحن مجریانی کە علیرغم جدیت ظاهری کە در بیانشان وجود داشت، اما انگار داشتند بازی کثیفی را با ما بە پیش می بردند. و میل عجیبی در من برای خردکردن رادیوی پدر ایجاد شد. و بە خود قول دادم کە سر یک فرصت حتما این کار را خواهم کرد. و بە پدر زل زدم. آیا او نمی فهمید کە کسانی ما را بازی دادەاند؟ آیا نمی فهمید کە با گوش دادن هر روزە بە رادیو و اخبار احمقانە ما بە جنگ همچون یک فیلم سینمائی می نگریستیم؟ آە پدر ول کن! تو باید بفهمی یک جفت کفش بیشتر نیستی،… آرە بفهم،… این را بفهم! و بە خود می پیچم. و مادر کە تصور می کند مریضم، پتوئی دورم می پیچد و بخاری را هیزم بیشتری می دهد. و من چیزی نمی گویم. شعلەهای آتش اتاق را روشنتر می کنند. و کفشها در تصورم در طبقە بالا بە رنگ سرخ در می آیند. بە خودم می گویم باید کاری کرد. آرە باید کاری کرد! و تنها صدای باد است کە در گوشهایم می پیچد. باد شمالی بە دور خانە می گردد و من می شنوم کە کفشهای بختیار از سرما گلایە می کنند. و احتمالا طبقە بالا از زیر راەپلەها سردتر باشد. و همسایە آتش کە باشی، چنین احساسی را داری.

فردا در فرصتی کفشها را پایین می آورم، و بدون اینکە پدر و مادر متوجە شوند آنرا در بخاری می اندازم. اتاق بوی کتان سوختە و نیز لاستیک سوختە می دهد. بخاری یکدفعە فروزان می شود. شعلەها پر می کشند، اما کسی چیزی نمی گوید. مهم گرم شدن است.
و کفشهای فوتبالی سوختند. و من مطمئنم بختیار، هر کجا کە باشد، مدتهاست کفشهای قدیمی را فراموش کردەاست. احتمالا او خانە را تنها در کلیت خودش بە یاد می آورد. شاید هم نە. اما اگر روزی دوبارە همدیگر را دیدیم برایش ماجرا را تعریف خواهم کرد. و مطمئنم او نمی فهمد. اما نە تنها آن قسمت سوزاندن کفشها را تعریف خواهم کرد. بقیەاش مال خودم. روزهای جنگ را تنها با خودم نگە خواهم داشت،… تنها با خودم.
ادامە دارد

تاریخ انتشار : ۱۷ شهریور, ۱۴۰۱ ۹:۴۵ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

تجاوز اسراییل به خاک قطر، جلوه‌ای دیگر از جنگ‌طلبی، توافق‌ستیری و تروریسم دولتی

حمله‌های مکرر اسراییل به کشورهای منطقه، امنیت و ثبات منطقه و جهان را به‌شدت تهدید کرده و نه تنها نقض آشکار منشور سازمان ملل و اصل حاکمیت ملی کشورهاست، بلکه نشأت گرفته از سیاست راهبردی این حکومت برای «تغییر چهرۀ خاورمیانه» است.

ادامه »

بنای تجارت و سود و ثروت بر خون و استخوان و جان و هستی فلسطینیان

از گرسنگی دادن عمدی گرفته تا آوارگی اجباری و بمباران سیستماتیک، همه نشان می‌دهند که «امنیت اسرائیل» بهانه‌ای است برای پاک‌سازی قومی و جایگزینی جمعیت. انطباق سیاست نظامی اسرائیل با منطق اقتصادی آمریکا چهرۀ خود را در نسل‌کشی در غزه به‌مثابه هم‌راستایی سیاست و تجارت به خوبی نشان می‌دهد.

مطالعه »

قحطی در غزه؛ آیینۀ تمام‌نمای پوچی ادعاهای قدرت‌های غربی

نتانیاهو با چه اطمینانی، علیرغم اعتراض‌های بی‌سابقۀ جهانی به غزه لشکرکشی می‌کند؟ در حالی که جنبش صلح تا تل‌آویو گسترش یافته و اعتراض‌ها به ادامۀ جنگ و اشغال غزه ده‌ها هزار شهروند اسرائیلی را نیز به خیابان‌ها کشانده، وزیر دفاع کابینۀ جنایت‌کار نتانیاهو با تکیه بر کدام قدرت، چشم در چشم دوربین‌ها می‌گوید درهای جهنم را در غزه باز کرده است؟

مطالعه »

مصونیت اسرائیل از مجازات برای جنایات جنگی، قتل روزنامه‌نگاران بیشتری را دامن می‌زند…

گرچه من و سایر هم‌کارانم در شورای سردبیری سامانه کار به هیچ عنوان خود را خبرنگار یا ژورنالیست حرفه ای نمی دانیم ولی نمی‌توانیم درد و نگرانی عمیقمان را از آنچه بر سر راویان تاریخی این دوران منحوس وسیله دولت اسراییل و رژیم نسل کش نتانیاهو آمده است را پنهان کنیم. ما به همه روزنامه نگاران و عکاسان شریفی که در تمامی این دو سال از میدان جنایات غزه گزارش فرستاده اند درود می‌فرستیم و یاد قربانیان این نبرد نابرابر را گرامی می‌داریم.

مطالعه »
پادکست هفتگی
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

بیانیه‌ی کانون نویسندگان ایران

بابک شهبازی اعدام شد؛ ۱۰ اعدام به اتهام جاسوسی در پنج ماه

کورش، اسطوره‌ای در خدمت نوستالژی قدرت

شوراها ، روزنه‌ای برای شکوفایی مدنی در دل محدودیت‌ها

افشای ماهیت ضد انسانی فرقه رجوی: شادی برای فاجعه یازده سپتامبر

سه سال پس‌از قتل حکومتی ژینا مهسا امینی؛ نزدیک به سه هزار اعدام