یکشنبه ۴ آذر ۱۴۰۳ - ۱۷:۰۵

یکشنبه ۴ آذر ۱۴۰۳ - ۱۷:۰۵

يک نیمه‌روز
بوق ماشین آتش‌نشانی در همه جا پیچیده بود اما معلوم نبود که ماشین برای رسیدن به شعله‌های آتش چگونه می‌تواند راه خود را باز کند. راننده تاکسی با مسافری بر...
۳ آذر, ۱۴۰۳
نویسنده: پهلوان
نویسنده: پهلوان
دادگاه لاهه حکم بازداشت نتانیاهو، نخست‌وزير؛ و گالانت وزیردفاع سابق اسرائیل را صادر کرد
دادگاه (لاهه) دلایل کافی برای این باور دارد که نتانیاهو و گالانت «عمداً و آگاهانه مردم غیرنظامی در نوار غزه را از اقلام ضروری برای بقای خود از جمله غذا،...
۲ آذر, ۱۴۰۳
نویسنده: برگردان: رضا کاويانی
نویسنده: برگردان: رضا کاويانی
دادخواهی و صلح
روز يک‌شنبه گذشته، 27 آبان‌ماه سال 1403 خورشيدی با عنوان دادخواهی و صلح و به‌یاد هزاران فرزند جان‌باختۀ ميهن و با تاکيد بر دادخواهی، خشونت‌پرهيزی و صلح‌طلبی در سامانه زوم...
۱ آذر, ۱۴۰۳
نویسنده: کارآنلاين
نویسنده: کارآنلاين
دنیایِ واژگون
کتاب در حافظه شهر فراموش شده‌ / و به انتها نزدیک / دنیا تعادلش را در نقطه لغزانی دنبال می‌کند / موریانه‌ها / به جانِ کتاب‌ها افتادند / شب است،...
۲۹ آبان, ۱۴۰۳
نویسنده: رحمان ـ ا
نویسنده: رحمان ـ ا
مسئله جانشینی و یا زمانی برای پرسش‌های اساسی درباره کارنامه ولایت فقیه؟
کارنامه اقتصادی، ژئوپولتیکی، اجتماعی، زیست محیطی و فرهنگی فاجعه آمیز حکومت در برابر همگان قرار دارد. حکومت دینی حتا در ماموریت معنوی خود هم شکست بزرگی خورده و مناسک و...
۲۹ آبان, ۱۴۰۳
نویسنده: سعید پیوندی
نویسنده: سعید پیوندی
تلاش جریان برانداز و سلطنت‌طلب در کسب قدرت و وظایف ما
امروز بیش از پیش لازم است که جریانات چپ، ملی و دموکرات صفوف خود را به هم نزدیک کرده و مانع گرایش به سمت راست و جریانات برانداز شوند. هیچ...
۲۹ آبان, ۱۴۰۳
نویسنده: کامران
نویسنده: کامران
وریشه مرادی
وريشه مرادی دوران دانشجویی از فعالان ان‌جی‌او های شهر سنندج و از قهرمانان رزمی‌کار استان کوردستان و یکی از بنیان‌گزاران انجمن مبارزه با اعتیاد شهر سنندج بود.
۲۸ آبان, ۱۴۰۳
نویسنده: سردبير ماه
نویسنده: سردبير ماه

حکایت چریک دعانویس، و خانه خارج از محدوده!

زمانی طولانی در آن جا بودیم، و باید می رفتیم. خانه را به نرخی ارزان فروختیم و از آن محل خارج شدیم. اما برای من توقف بولدوزر یک سوال بود. چطور شد؟ به شهرداری مراجعه کردم، و دلیل پرسیدم. جواب بسیار ساده بود. آن جا نهایت مرزی بود که نمی شد خانه سازی کرد و خانه ما دقیقا در خارج این محدوده بود. بعدها یکی از همان اهالی محل را دیدم. خود و پسرش از سردمداران کمیته شده بودند! شاید که امروز از سردمداران حکومت باشند.

حیات کوچکی بود با دیوارهای کاه گلی و دو اطاق. یک خانه تیمی. خانه در خارج از محدوده شهر بود. از آن خانه های ساخته شده در شب که صبح از دل زمین چهار دیواری آن بالا می آمد و در چشم به هم زدنی با حلبی و پلاستیک شکل می گرفت، و جمعیت روستائی کوچ کرده به شهر را در دل خود جای می داد. نمی دانم ساکنان این خانه تیمی چند نفر بودند. خانه جای امنی بود.

مدتی می شد که ساکنان این خانه تیمی در آن زندگی می کردند. محله به حضورشان عادت کرده بود. الخصوص که یکی از آن ها خود را سید معرفی کرده و برای خودش جایگاهی درست کرده بود. گاه همسایه های روستائی برای شب نشینی به آن خانه می آمدند. تا چائی سید را بخورند و از هر طرف سخن بگویند. اما همه چیز با حمله ماموران شهرداری برای خراب کردن خانه های آن حلبی آباد بهم ریخت. تمامی امید آن اهالی همین چهار دیواری کوچکی بود که ساخته بودند. آلونک های چسبیده به هم. کوچه تنگ و خاکی و بوی تند توالت های بدون فاضلاب که در گرمای ظهر تابستان نفس کشیدن را سخت می کرد، با چند دکه چوبی که بقالی محل را شکل می داد. آن ها اعتراضی به این شکل زندگی نداشتند. جوان هایشان  به شهر می رفتند، عملگی می کردند. در کارخانه های دور و بر  مزدورمی شدند. مسن ترها کنار در خانه ها می نشستند، و با روستائیان هم ولایتی که تازه می آمدند به گفت و شنود پایان ناپذیر می پرداختند و از راه ورسم شهر می گفتند، و آرام آرام چنبره خود را به دور شهرها حلقه می کردند. دستشان در شهر، فکرشان در اعماق روستا!

جوان ها شب به آلونک های خود باز می گشتند. از وقایع روز از شهر و مردمانش حکایت می کردند. از خانه هائی که می ساختند، از خیابان ها، از ماشین ها، و نهایت به کار زاد و ولد مشغول می شدند. حال ماموران شهرداری آمده بودند که این رویای تازه را از آن ها بگیرند. دیگر فلک هم نمی توانست آن ها را به ده  باز گرداند.

خانه تیمی مرکز مراجعه وچاره جوئی شده بود. سید مورد مشورت. خاطره این خانه تیمی وسید از جمله خاطرات جالب سال های مبارزه چریکی است. در نخستین قدم قرار شد دسته جمعی به شهرداری منطقه بروند و صحبت کنند. سید هم داخل جمعیت بود با کلت و نارنجک های بسته بر کمر. چندین بار رفت و آمد و مناقشه راهی به جائی نبرد.

شب در خانه تیمی اعضا در فکر اقدامی مسلحانه بودند. <بهتر است بمبی در شهرداری منطقه در حمایت از مردم بگذاریم !>، <نه نه بهتر است اهالی را به مقابله بکشانیم و در حین در گیری به عنوان چریک وارد عمل شویم، و بعد هم برای همیشه از این محل برویم.>

نهایت به این نتیجه می رسند که وسایل خانه را جمع کنند، و آماده برای رفتن و در روز آمدن ماموران شهر داری و برخورد مردم با آن ها با انداختن نارنجک و درگیری از مردم حمایت کنند، و بعد بلافاصله از منطقه خارج شوند.

کاظم (سید) از آن روز و شب پرالتهاب برایم می گوید. از سختی تصمیمی که گرفته بودند.

<صبح ماموران شهرداری با بولدزر های خود برای خراب کردن آمدند. مردم شروع به اعتراض کردند. اما قادر به متوقف کردن بولدوزرها نبودند، ردیف به ردیف خانه ها را خراب می کردند، و جلو می آمدند. ما دیگر مصمم به عملیات بودیم ومی خواستیم زمانی که به خانه ما می رسند، شروع کنیم. خانه قبل از ما خراب شد و بولدوزر درست به پشت دیوار ما رسیده بود. ما آماده می شدیم که یک باره بولدوزر خاموش شد . گوئی که موتور از کار افتاد. راننده پائین آمد، در میان بهت و حیرت مردم نگاهی به دور بر انداخت، و خطاب به ماموران شهرداری گفت، بر می گردیم. دوباره موتور روشن شد. بولدوزر آرام آرام چرخی زد وهمراه ماموران از راهی که آمده بودند، بر گشتند. هیچکس باور نمی کرد. غلغله بین مردم افتاد که موتور پشت خانه سید خاموش شد و مامور شهرداری ترسید، و برگشت. <دیدید که چه طور خانه سید را برانداز کرد، و پس کشید، این یک معجزه است!>

پس از آن سید و خانه تیمی نظر کرده شد. مردم می آمدند، گاه نذری می آوردند و گاه دعا می خواستند. طوری که زندگی خانه تیمی مختل شده بود.

<یک شب یکی از همسایه ها کودک خردسالش را که درون تب می سوخت به خانه مان آورد. <سید بچه ام از تب دارد می میرد کمکش کن! >، <می گویم بچه را باید هم اکنون به دکتر ببری، دوا بگیری، با دعا که کاری نمی شود، اما قبول نمی کند. از او اصرار و اصرار، و از من تاکید برای بردن به دکتر. نهایت قبول می کند که فردا به دکتر ببرد، اما به شرطی که من برایش دعائی بنویسم. کاغذی می آورم خرچنگ و قورباغه ای ترسیم می کنم وبه دستش می دهم. گوئی دنیائی را به او داده ام. یکی از اعضای گروه که پزشک است و مدتی است که با ما در این خانه است، بلند می شود چند قرص مسکن و تب بر که در خانه داریم را می آورد، و می گوید این دعا تنها به شرطی عمل می کند که این قرص ها را به بچه بدهی، پاشوره کنی، بعد چائی و شیر داغ بده، رویش را بپوشان تا عرق کند و اثر دعا ظاهر شود.>

فردا اول وقت مرد با کاسەای شیر بر در ایستاده بود، پسرش شب عرق کرده آرام خوابیده بود، و صبح حالش بهتر شد. معجزه سید که در اصل معجزه رفیق دکتر تیم بود باز خانه را امامزده کرد. طوری که دیگر کار و ماندن را مشکل ساخت. زمانی طولانی در آن جا بودیم، و باید می رفتیم. خانه را به نرخی ارزان فروختیم و از آن محل خارج شدیم. اما برای من توقف بولدوزر یک سوال بود. چطور شد؟ به شهرداری مراجعه  کردم، و دلیل پرسیدم. جواب بسیار ساده بود. آن جا نهایت مرزی بود که نمی شد خانه سازی کرد و خانه ما دقیقا در خارج این محدوده بود. بعدها یکی از همان اهالی محل را دیدم. خود و پسرش از سردمداران کمیته شده بودند! شاید که امروز از سردمداران حکومت باشند.

 

تاریخ انتشار : ۲۹ تیر, ۱۳۹۵ ۵:۳۱ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

تجاوز اسراییل به خاک میهنمان را محکوم می‌کنیم!

ما ضمن محکوم کردن تجاوز اسراییل به خاک میهنمان، بر این باوریم که حملات متقابل منقطع می‌تواند به جنگی فراگیر میان دو کشور تبدیل شود. مردم ما که در شرایط بسیار سخت و بحرانی زندگی کرده و تحت فشار تحریم‌های ظالمانه و غیرقانونی آمریکا و سیاست‌های اقتصادی فسادآلود و مخرب تاکنونی جمهوری اسلامی هر روز سفرهٔ خود را خالی‌تر از روز پیش می‌بینند، اصلی‌ترین قربانیان چنین جنگی خواهند بود.

ادامه »
سرمقاله

عفریت شوم جنگ را متوقف کنیم! دست در دست هم ندای صلح سردهیم!

مردم ایران تنها به دنبال صلح و تعامل و هم‌زیستی مسالمت‌آمیز با تمام کشورهای جهان‌اند. انتظار مردم ما در وهلۀ اول از جمهوری اسلامی است که پای ایران را به جنگی نابرابر و شوم نکشاند مردم ما و مردم جنگ‌زده و بحران زدۀ منطقه، به ویژه غزه و لبنان، از سازمان ملل متحد نیز انتظار دارند که همۀ توان و امکاناتش را برای متوقف کردن اسراییل در تداوم و تعمق جنگ و در اولین مرحله برقراری فوری آتش‌بس به کار گیرد.

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته

دادگاه لاهه حکم بازداشت نتانیاهو، نخست‌وزیر؛ و گالانت وزیردفاع سابق اسرائیل را صادر کرد

دادگاه (لاهه) دلایل کافی برای این باور دارد که نتانیاهو و گالانت «عمداً و آگاهانه مردم غیرنظامی در نوار غزه را از اقلام ضروری برای بقای خود از جمله غذا، آب، دارو و تجهیزات پزشکی و همچنین سوخت و برق محروم کرده‌اند».

مطالعه »
یادداشت

این‌جا، کس به‌کینه آلوده نیست

من جنگ را دیده‌ام. من دیده‌ام مردمانی را که هفتاد کیلومتر به‌دور از شهر به جست‌وجوی آب، به‌ما رسیده بودند. و دیدم یزید را که آب بر آن‌ها بست. من جنگ را دیده‌ام. من دیده‌ام زنی را در بیابان‌های خشک، بی ریالی در مشت؛ راه می‌جست. به‌جایی که نمی‌دانست کجاست.

مطالعه »
بیانیه ها

تجاوز اسراییل به خاک میهنمان را محکوم می‌کنیم!

ما ضمن محکوم کردن تجاوز اسراییل به خاک میهنمان، بر این باوریم که حملات متقابل منقطع می‌تواند به جنگی فراگیر میان دو کشور تبدیل شود. مردم ما که در شرایط بسیار سخت و بحرانی زندگی کرده و تحت فشار تحریم‌های ظالمانه و غیرقانونی آمریکا و سیاست‌های اقتصادی فسادآلود و مخرب تاکنونی جمهوری اسلامی هر روز سفرهٔ خود را خالی‌تر از روز پیش می‌بینند، اصلی‌ترین قربانیان چنین جنگی خواهند بود.

مطالعه »
پيام ها
برنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

یک نیمه‌روز

دادگاه لاهه حکم بازداشت نتانیاهو، نخست‌وزیر؛ و گالانت وزیردفاع سابق اسرائیل را صادر کرد

دادخواهی و صلح

دنیایِ واژگون

مسئله جانشینی و یا زمانی برای پرسش‌های اساسی درباره کارنامه ولایت فقیه؟

تلاش جریان برانداز و سلطنت‌طلب در کسب قدرت و وظایف ما